پَریوش
ببین! تشییع گل در اصفهان پایان ندارد عبور رودی از تابوت؟! این امکان ندارد ببخشی سیصد و هفتاد گل را
باز نشر به مناسبت گرامیداشت روز ۲۵ آبان
سیصد و هفتاد گل را سمت میدان میبرند
شانهها پروانهها را تا گلستان میبرند
میچکد اشک از تن هر کاشی فیروزهای
یک به یک تابوتها را زیر باران میبرند
بادها در چارباغ ارغوانی روی دوش
لاله جای برگهای سرخِ آبان میبرند
زیر تابوت است دست شیخ لطفالله هم
دستها جان را به مسجد، سوی جانان میبرند
در رگ گلهای نقش چلستون خون میدَوَد
چون برایش شانهها پروانه مهمان میبرند
فوج فوج از آسمان خیل ملائک میرسند
پیکر عشّاق را شهر صفاهان میبرند
#حماسه_اصفهان
#روز_اصفهان
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
گرفته نصف جهان را هوای بارانی
رسیده قافلهی عاشقان آبانی
به روی شانهی خود میبرند گلها را
و غرق مه شده تابوتهای بارانی
سی و سه پل به خروش آمده است از این رود
که میرود به سر شانهها به مهمانی
فدای میهن خود کرده پهلوانها را
یکی نه! سیصد و هفتاد مرد ایرانی
مدام دانهی تابوت میرود در خاک
ندیده است جهان این چنین گلستانی
#حماسه_اصفهان
#روز_اصفهان
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
37.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی در
💠 شب شعر استعارههای ایثار
💢 شب شعری به مناسبت ۲۵ آبانماه🍁
#روز_اصفهان🍂
🔸 با شعرخوانی شاعران کشوری
زمان: چهارشنبه، ۲۴ آبانماه ۱۴۰۲
مکان: خیمه حسینی گلستان شهدای اصفهان
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
گنبد فیروزه را وارونه کرده روی دست
نذر باران کرده میدان، کاسهی اشکی که هست
توی عکسِ کهنهی پل، آب بالا آمده
توی قاب پنجره، لبهای پل خشکیده است
ذکر میگوید دهان خیس هر پل، توی عکس
پل شده مانند تسبیحی گِلی، که دورِ دست...
زیر پل در عکس میرقصد کسی با سازِ آب
میرود آهسته حالا در کویرِ دوردست
باد میآید، زمین میافتد آیینه، ببین!
مثل خاکِ رودِ خشکیده، ترکهایی که هست
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
آن شب دلش بهانهی باران گرفته بود
مردی دلش به یاد شهیدان گرفته بود
از صحن انقلاب که حاجت گرفته رفت
انگار، آسمان خراسان گرفته بود
***
در جمعهای که با تن بی سر شهید شد
حال عراق و غزه و لبنان گرفته بود
دستی بریده داشت و انگشتری که در
آغوش خویش مُهر سلیمان گرفته بود
تابوت مرد غرق گل و بوسه میگذشت
از درد عشق، قلب خیابان گرفته بود
از هوش برده بود گلستان شهر را
عطری که روز واقعه کرمان گرفته بود
سردار عشق، رَاضِیَةً مَّرْضِیة که رفت
ایران هوای مکتب و عرفان گرفته بود
سردار را که در بغل خود گرفت خاک
در کربلا و سوریه باران گرفته بود
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
برف از سر شاخهها زمین میریزد
بر پهنهی لنزِ دوربین میریزد
حالا که رسیده فصل سرد عمرم
برف از سر شانهام، ببین! میریزد...
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#رباعی_برفی
@A_Hashemii
حجم هر گنبد فیروزه، پر از غمبادست
حرف رودی که نشد گریه کند، فریادست
چارباغی که دلش فرش شده با پاییز
برگ برگِ دلِ باران زدهاش بر بادست
جای کالسکه و اسب خزری هم خالی...
در عوض تیرهی اسب همه از فولادست
میروم از لب زایندهی رودی که کجاست؟!
آخ خشکید لبم! خاطرهاش در یادست
چلستون رنگ به رخسار ندارد دیگر
تشنهی ذوق هنرمندترین استادست
نقش کمرنگ زنی مانده به جا از تاریخ
بین لبهای دو پلکش، سخن از فریادست
من که غرق غم تو میگذرم از هر پل
پس چرا هر طرف راه پر از شمشادست؟!
میشود روز رسیدن به تو آیا برسد؟!
لحظهای که برسی شهر دلم آباد است...
اکرم هاشمی سجزئی_الهه
@A_Hashemii
انگشت تو و نازش، بر ساقهی ریحانها
آویختهای صد گل از حنجر ایوانها!
در طاقچه گل کرده هر گوشه گلی تنها
گلخانه شده با تو، تاریکی دالانها
هر دانهی بذری را در خاک که میریزی
قلب است که میکاری در سینهی گلدانها
یک دسته بنفشه در دستان تو میخندد
انگار که میآید از دامن قندانها!
با ذوق که بذر چای در باغچه میریزی
پر میشود از حسرت پیمانهی فنجانها
***
خورجین دوچرخه باز پر میشود از گلها
یک دخترک و بابا، همراهِ خیابانها
یک ماهی کوچک هم در تُنگ دلش آرام
انگار که میچرخد در گردش میدانها
عطری که زده امشب هر کوچه به پیچش چیست؟!
عطر گل شببو در پایان زمستانها!
اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
آرامش ابدی
گلزار_شهدای _شهر _سجزی🌹
۱۴۰۳/۰۱/۰۱
مانند بهار مملو از تصمیمم
هر عید برای آمدن تسلیمم
هرچند پر از شکوفه و بارانم
امسال ولی پیرتر از تقویمم
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
آهسته تر از باران، بر دامن شبدرها
آرام چکیدی از پیراهن شهپرها
زیبایی یاسی که آویخته از دیوار
آرامش پنهانی! در کاشی سردرها
هر آینه یک آیه، از بارش یک شاخه
در باغچه میریزد، بر کاسهی گلپرها
هر چند که در هم شد آرامش این خانه
با بارش طیاره، دلسنگی اژدرها
خون میچکد از شیشه، با ریزش ترکشها
از بام که میبارد، پرهای کبوترها
کابوس گل شببو، ترس از خطر آهو
بر خاک که میریزد، ویرانهی سردرها
جای گل و بابونه، هر آینه میکارند
دردانهی کودک را، در باغچه مادرها
هر چند که گِردش مرگ، پیچیده کفنها را
برخواسته پروانه، از پیلهی پیکرها
هر سو که نگاه اندخت، هر لنز پس از پیکار
هر قاب پر از پرواز، هر خاک پر از پرها
تابوت نشسته باز بر شانهی کودکها
افتاده میان کادر، تصویر قَلندرها
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#غزه
#فلسطین
@A_Hashemii
تبریک به رفیق عزیزم❤️
هر کلمهی "عکس دسته جمعی" برام ارزشمنده...
مجموعه غزل "عکس دسته جمعی" اثر فرزانه شفیعی منتشر شد.
عکس دسته جمعی برگزیده ی چهارمین جایزه غزل مستقل سال است که توسط انتشارات آنیما به چاپ رسیده است.
برای تهیه کتاب میتوانید از طریق پخش و سایت سیبوک نسبت به خرید اقدام نمایید .
لینک خرید اینترنتی :
https://www.30book.com/book/161416/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B4%D8%B1-%D8%A2%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%A7
یا ضامِنُ الجَنَّة
🌺شادیانه میثاق با امام رضا علیهالسلام
سخنران:
حجت الاسلام عبدالرسول باقری
با نوای:
کربلایی امیرحسین خنفری نژاد
و اجرای مجری توانمند صدا و سیما:
مصطفی صالحی
به همراه
🔸آیین پرچم گردانی و نقاره زنی
🔸و سروده سرایی خانم ها هاشمی
🗓 پنجشنبه ۲۷ اریبهشت ۱۴۰۳
🕢 ساعت ۱۹:۳۰
📍مجموعه گردشگری صفویه سجزی
کاروانسرای صفوی
#دهه_کرامت
#همه_خادم_الرضائیم
#ما_با_شما_سربلندیم
#کانون_خدمت_رضوی_یاسین
شکر خدا که گنبد تو رو به رویم است
یعنی بساط شاعر مهمان فراهم است
در ازدحام صحن به هر سو که میروم
از گوشه و کنار، نگاهم به پرچم است
تعطیل نیست ثانیهای شهر عشق تو
جغرافیای صحن تو آرام عالم است
هر چند کوله بار من از درد و غم پُر است
یک حبه تاکِ روی ضریح تو مرهم است
حاجت گرفته کوچه و شادست بعد از این
حالا که جزءِ کوچکی از صحن اعظم است
باشد برای از تو سرودن چرائیاش...
این حسرت تمام غزلهای عالم است
زائر بگو هر آنچه که در سینه مخفی است
راحت بگو! که پنجره فولاد مَحرم است
"حاجت گرفته" شاعری از شهر میرود
باران گرفته باز، نگاهش پر از نم است
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
شهریور ۱۴۰۲_صحن انقلاب
غزلی که بعد از سرایش متوجه شدم هشت بیتی است...☔️
@A_Hashemii
38.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوانش غزل امام رضایی گنبد، توسط عموی عزیزم🥰
«رادمهر هاشمی»، خواننده و مدرس آواز سنتی
شکر خدا که گنبد تو رو به رویم است
یعنی بساط شاعر مهمان فراهم است
در ازدحام صحن به هر سو که میروم
از گوشه و کنار، نگاهم به پرچم است
تعطیل نیست ثانیهای شهر عشق تو
جغرافیای صحن تو آرام عالم است
هر چند کوله بار من از درد و غم پُر است
یک حبه تاکِ روی ضریح تو مرهم است
حاجت گرفته کوچه و شادست بعد از این
حالا که جزءِ کوچکی از صحن اعظم است
باشد برای از تو سرودن چرائیاش...
این حسرت تمام غزلهای عالم است
زائر بگو هر آنچه که در سینه مخفی است
راحت بگو! که پنجره فولاد مَحرم است
"حاجت گرفته" شاعری از شهر میرود
باران گرفته باز، نگاهش پر از نم است
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
شهریور ۱۴۰۲_صحن انقلاب
@A_Hashemii
عاشقتر از خون تو در رگهای عالم نیست
خون خدایی! انتظاری غیر از این هم نیست
این شور حین سوگواری چیست در جانها؟!
الحق که روح این عزاداری فقط غم نیست
اشک از سر هر شانه با زنجیر میریزد
این گریهها آیا برای ماتمات کم نیست؟
دریا هم از اشکش بسازد عابدی تا صبح
تاثیر آن اندازهی اشک محرم نیست
گشتم تمام شهر را و کوچههایش را
جایی برایم امنتر از زیر پرچم نیست
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
استکان
میرسد هر لحظه از در میهمان دیگری
هر نفر هم میشود خود میزبان دیگری
میفرستد زائران را زیر خیمه یک نفر
مینشاند بین آنها میهمان دیگری
کفشها را در ردیفی میگذارد جفت جفت
با سلام کفشدار مهربان دیگری
توی سینی چیده چندین استکان چای را
میگذارد بین آنها استکان دیگری
«مینشیند روی سینه، خنجرش را میکشد...»
باید این خط را بخواند روضهخوان دیگری
میزند هی روی سینه پرچمی با دست باد
دستهایی میدهد آن را تکان دیگری
مینشیند گوشهای و اشکهایش میچکد
با حضور او گرفته روضه جان دیگری
عطر نرگس باز پر کرده فضای خیمه را
چون که دارد روضه امشب میهمان دیگری
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
و با صندوقچه مهمان میکند راهب کلیسا را
سری در آن تداعی میکند روح مسیحا را
و راهب خون سر را با گلاب و مُشک میشوید
و با رگهای پاره میکند آغاز نجوا را
بلور اشکهایش روی خاک دِیر میریزد
«تو ای سر کیستی؟ پر کرده نورت آسمانها را»
«منم فرزند زهرا (س) آن زنی که مادر آب است
که همکیشان من بستند رویم آب دریا را!»
صدای راهب از محراب میآید که میگوید:
«نبودم کربلا یاری کنم فرزند زهرا (س) را
عجب قومی! اگر عیسی(ع) پس از خود داشت فرزندی
به روی چشم میدادیم جا فرزند عیسی(ع) را»
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 سالگرد شهادت شهید محسن حججی
روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم
🌾 برنامهی تازه دم
🌿شبکهی دوی سیما
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
@A_Hashemii
پرندهها که میپرند از صدای انفجار
انارهای سرخ، محو میشوند در غبار
و دفتری که پاره است، تند برگ میخورد
ورق ورق کتاب را گرفته موج انفجار
یکی یکی مدادهای رنگی از کنار میز
یکی یکی فشنگها که از کنار تیربار...
کنار تخته، دانه دانه گچ که پخش میشود
جنازهی معلمی گرفته دست خود انار
و دستهای کوچک قلم گرفته توی مُشت
و دستهای کوچک قلمشده به هر کنار
قطار کرده روی خط، حروف سرخ و ساده را
جنازههای کودکانهای که میشود قطار...
میان کادر، خندههای سرد یک جنازه است
شبیه خندههای خشک مهرماه یک انار
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#انفجار_مدرسه_غزه
@A_Hashemii
در میان جمعیت هستی، دعامان میکنی
سختی این راه را بر جمع آسان میکنی
اربعینها حال و روز دیگری دارد زمین
فرق دارد این زمان ما را که مهمان میکنی
عطر نرگس با نسیمی میوزد بین مسیر
هر نفس را تا که تقدیم بیابان میکنی
میشود چشم و چراغ ما شوی در بین راه
موکب ما را به نور خود چراغان میکنی؟
خوش به حال پای زخمی تمام زائران
زخم هایی را که تو با عشق درمان میکنی
انتظار دیدنت را میکشد این جمعیت
روی خود را از چه از این جمع پنهان میکنی؟
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#اربعین
#موکب
@A_Hashemii
رباعیهای ایوان طلایی
طفلی که به شانهی پدر میآید...
پیری به عصا به سمت در میآید
من کودک دیروزم و پیر فردا
عمری که به عشق تو به سر میآید
*****
از گوشه کنار، میرود جمعیت
تا سمت مزار، میرود جمعیت
هر چند قرار نیست در صحن شلوغ
اما به «قرار» میرود جمعیت
#اکرم_هاشمی_سجزئی_الهه
#ایوان_طلا
#صحن_انقلاب
@A_Hashemii
پَریوش
خوانش غزل قایق ⛵ به مناسب گرامیداشت هفتهی دفاع مقدس 🌷تقدیم به روح پر فتوح شهدای هشت سال دفاع مق
🦋
باز نشر
به مناسبت هفتهی دفاع مقدس