eitaa logo
آهـ ...
11.4هزار دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
در «آه» مجموعه پادپخش (پادکست‌)های «نیوفولدر» با کارگردانی "آقای یاسین حجازی" تقدیم شما شده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
8.mp3
11.77M
💠 نیوفولدر8 : این پادکست دربارهٔ بادامی‌ است که تَرَک داشت و من روی تختگاهِ آشپزخانه‌ام دیدمش صبحِ امروز. بادام را که توی مشتم فشردم، ترک دهن باز کرد. پوستِ بادام امّا سخت بود؛ دهانِ ترک زود هم آمد. بادام را نزدیکِ چشمم بردم. چشمِ دیگرم را بستم. توی ظلماتِ درونِ بادام، کسی توی بادام نشسته بود... https://eitaa.com/joinchat/3035497327Ca40e3d7a95
9.mp3
14.03M
💠 نیوفولدر9 : آیا ممکن است لقمه‌ای، که بسا همین حالا دارید آن را می‌جوید یا پیش از این پادکست فرو بلعیدید، با گوشتان کاری کند که دیگر بعضی کلمات را نشنوید ــ نه آنکه بِالکُل کَر شوید؛ فقط «بعضی» کلمات را نشنوید؟ 💔@AahAah
10.mp3
13.68M
💠 نیوفولدر10 : چطور می‌فهمید لیوانی پُر واژگون شده یا هنوز بر جاست روی میز؟ اگر آنجا نباشید که صدایی بشنوید، اگر آنجا نباشید که چیزی را بتوانید دید، چطور می‌فهمید؟ 💔@AahAah
11.mp3
11.66M
💠 نیوفولدر11 : همین الان به کفِ دستتان نگاه کنید و انگشتانتان را باز کنید از هم... آن میخ‌های بلند از وجبِ دستِ شما بسیار بلندتر بوده‌اند، چون هم باید از بدنِ مصلوب عبور می‌کردند هم از چوبهٔ قطورِ صلیبی که مصلوب رویش بسته شده بود! میخ‌های چدنیِ تیزِ بلند! 💔@AahAah
12.mp3
12.94M
💠 نیوفولدر12 : آدمیزادها تنی واحدند. تجربیاتِ ترسناک یا ناگوارِ زندگی روی دی‌اِن‌اِی اثر می‌گذارد و می‌تواند نسل به نسل منتقل شود. گویی که تنی در بسترِ اعصار و قرون دراز کشیده باشد و ضربتی که قرن‌ها قبل به سرش خورده، دردش در قرنِ ما زانوهاش را تا کند... https://eitaa.com/joinchat/3035497327Ca40e3d7a95
13.mp3
8.12M
💠 نیوفولدر13 : فیلسوفِ گمنامی در سطری از کتابی گمنام نوشته است: همهٔ آدمیزادها روزی، ساعتی، آنی، درخت می‌شوند و بعد دوباره خودشان می‌شوند: تکان می‌خورند و ادامهٔ راهشان را می‌روند... 💔@AahAah
14.mp3
8.98M
💠 نیوفولدر14 : اسمِ این پادکست را «شیوه‌نامهٔ لیز خوردن» هم می‌شود گذاشت. هدفِ کسانی که این اپیزود را ساختند این بود که مُستدل و مستند به شما یاد بدهند چطور وقت بخرید و منتظرِ منفعتان بمانید. 💔@AahAah
15.mp3
8.09M
💠 نیوفولدر15 : معمولی‌ترین پیرهنی را که می‌توانید تجسّم کنید. کهنه و نخ‌نما. پیرهنی که بوی تندِ عرقِ بدنِ صاحبش را می‌دهد. به نظرم حداقل ۳ صنف می‌توانند کاری برای این پیرهن کنند: یکی خشکشویی‌ها (تا بسا یک بارِ دیگر بشود تنش کرد یا بشویندش بدهند صنفِ بعدی)، صنفِ بعدی نظافت‌چی‌ها (برای تمیز کردنِ شیشه‌ها مثلاً، یا برق انداختنِ سرامیک‌ها یا خشک کردنِ آبی که گوشه‌ای جمع شده)، صنفِ سوم: شعرا! 💔@AahAah
16.mp3
8.81M
💠 نیوفولدر16 : سه نفر بودند که گفتند نه. همین. این پادکست ساخته شده که همین را بگوید... https://eitaa.com/joinchat/3035497327Ca40e3d7a95
17.mp3
7.93M
💠 نیوفولدر17 : یک نفر را می‌شناسم که بی‌های کوچکِ هر متنِ انگلیسی را کیو می‌بیند. در عوض، تمامِ کی‌یوهای کوچک را بی می‌بیند. او تمامِ دی‌های کوچک را پیِ بزرگ می‌بیند. او تمامِ پی‌های بزرگ را دیِ کوچک می‌بیند. تمامِ یوهای بزرگ را اِنِ کوچک می‌بیند. تمامِ اِن‌های کوچک را یوی بزرگ. 💔@AahAah
18.mp3
5.83M
💠 نیوفولدر18 : مادرِ دِلسا پاری شب‌ها از تداعیِ تصویرِ دکتری که توی دستانش تیغِ جرّاحی است از خواب می‌پرد. آن تیغِ جرّاحی هم بخشی از تاریخ است ــ گیرم تاریخی که تنها چند ماه با من فاصله دارد. 💔@AahAah
19.mp3
8.92M
💠 نیوفولدر19 : دوستم می‌گوید که به او تعرّض شده و من ناخودآگاه به اندامش نگاه می‌کنم: به پاهاش، به دست‌هاش ــ و خودم هم نمی‌فهمم چرا به پاها و دست‌هاش نگاه می‌کنم. در صدای دوستم خشم است ــ خشمِ کسی که کاری نمی‌تواند بکند... 💔@AahAah