eitaa logo
آتشِ دل
87 دنبال‌کننده
13 عکس
3 ویدیو
8 فایل
دل‌مشغولی‌های یک طلبه در عصر انقلاب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
آتشِ دل
بسمه تعالی 💠ده نکته‌ی قابل‌مطالعه از انقلاب دوم در گام دوم انقلاب بخش اول 🔻مقدمه‌ی یکم. ما به یک ح
انتشار یادداشت در وبگاه خبرگزاری مهر https://www.mehrnews.com/news/6278950/ انتشار یادداشت در نشریه‌ی طلیعه‌ی تکلم مؤسسه‌ی فرهنگ و تمدن توحیدی https://eitaa.com/fvtt_ir/4218 بازنشر یادداشت در کانال حجت الاسلام عباس حیدری‌پور، قائم‌مقام پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام https://eitaa.com/abbas_heidaripour/336
بسمه تعالی 💠 اربعینِ دُرّ درخشان بخش اول 🌱 چهل روز از شهادت «مجاهد کبیر، پرچم‌دار مقاومت در منطقه، عالم بافضیلت دینی، و رهبر مدبّر سیاسی، جناب سید حسن نصرالله رضوان‌الله‌علیه» گذشت تا «دنیای اسلام، شخصیتی باعظمت را؛ و جبهه‌ی مقاومت پرچم‌داری برجسته را، و حزب الله لبنان رهبری کم‌نظیر» را از دست داده باشد. «امّا عزای ما به معنی ماتم گرفتن و افسرده شدن و یک گوشه نشستن نیست؛ جنس عزای ما از جنس عزای سیّدالشّهدا (علیه السّلام) است؛ زنده و زنده‌کننده است.» 🌱 این بیانات امام امت، بازتاب‌دهنده‌ی یک حس مشترک جهانی است. بگذریم از آن‌هایی که در برخی کشورهای دور و نزدیک، یک عده‌ای نمی‌گذارند حتی خبر رویدادهای عظیم این منطقه به گوششان برسد، ولی کافی است سر صحبت با آن‌ها که ولو اندکی از آن‌چه می‌گذرد باخبرند، باز شود. این سوز بیرون می‌ریزد. تنها کافی است به کلامشان دل بدهیم که به قول حافظ: «بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل/توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد». 🌱 «چهل روز در غیاب رهبری بزرگ؛ انگار کابوسی طولانی است که از آن بیدار نخواهیم شد. چهل روز و چهل غصه و چهل شراره در سینه؛ چهل سیل اشک که روی و قلب ما را هر روز در فراق ولی‌ای از اولیای بزرگ خدا با خود می‌شوید. سی‌ودو سال او با ما بود، به ما می‌آموخت و تربیتمان می‌کرد تا قلب‌هایمان را پاک کند. با شوق منتظر سخنرانی‌هایش بودیم تا زنده شویم و با هر بیانش چیزی می‌آموختیم و فخر و نصری جدید برایمان حاصل می‌شد. سید شهید ما، مناره و چراغی بود که راه حق و محبت به همه‌ی مردم و اخلاق خوش را برایمان روشن کرد. صلح در خانه و جهاد با شدت با دشمن غاصب را دنبال می‌کرد و تجسم رحماء بینهم و اشداء علی القوم الظالمین بود. گوارایت باشد سید بزرگوار آن‌چه را که بذل کردی و به آن‌چه را که رسیدی. به خدای کعبه که رستگار شدی. جاویدان می‌مانی بین ما و تاریخ تا ابد تو را رهبری بزرگ که نسلی از قهرمانان را به وجود آورد و دشمنان امت را به لرزه در آورد، روایت خواهد کرد.» این‌ها را خانم دکتری لبنانی می‌گوید. کسی که این روزها هر آن‌چه از دستش بر می‌آید در میدان لبنان انجام می‌دهد و در پاسخ به دعوتش به ایران در ایام جنگ، ماندن را بر آمدن ترجیح می‌دهد. کسی که وقتی به او می‌گفتند از ضاحیه خارج شو، می‌گفت جان سید سالم باشد و بعد از شهادت او، به این سؤال این گونه پاسخ می‌داد: زندگی بعد سید چه ارزشی دارد؟ 🌱 حکایت سید عزیز مقاومت، که هنوز نه حس می‌کنم رفتنش را و نه حتی شده که یک دلِ سیر برایش گریه کنم، فقط نَقل قلب و زبان مردمان ایران و لبنان نیست. شرق و غرب عالم را تکان داده این سید مجاهد. با خدا که باشی، قلب‌ها را هدایت می‌کند به آن‌جا که باید. به قول آقا «لقد غادرَنا السیّد حسن نصرالله بجسده، لکنَّ شخصیّتَهُ الحقیقیّةَ؛ رُوحَهُ، ونَهجَهُ، وصوتَهُ الصّادحَ، سَتبقى حاضرةً فینا أبدًا.» (۱) خانم ساجده از تونس هم حس مشابهی را روایت می‌کند: «چهل روزی در حد چند قرن گذشته است. من هم‌چنان این‌که مثل تویی از نظر‌ها غایب شود را انکار می‌کنم ... سلام بر تو در میان پاکان. سلام بر تو در میان عارفان. سلام بر تو در میان عابدان.» 🌱 این حس فقط زنانه نیست. مردان را هم تکان داده است. اصلاً مردانگی را اول مردان می‌فهمند. نامردی را هم همین طور. مثل آن مرد گینه‌بیسائویی که می‌گوید: «من آفریقایی هستم و قلبم در لبنان و غزه است. کاش به جای عرب‌ها و بعضی غیر عرب‌های ترسو و خائن و سست‌عنصر، فدای آن‌ها بشوم.» مصیبت سید سنگین است. «حادثه‌ای که اتّفاق افتاد حادثه‌ی کوچکی نیست؛ فقدان آقای سیّدحسن نصرالله حادثه‌ی کمی نیست و جدّاً ما را عزادار کرده» او ادامه می‌دهد: «وقتی خبر ترور سید حسن نصرالله را شنیدم، خوابم نبرد. وقتی روزنامه‌ای که خبر قطعی «سید مقاومت به شهادت رسید» را اعلام کرده بود دیدم به زمین افتادم و گریه می‌کردم.» ولی این مصیبت از جنس مصیب سیدالشهداء است که حرکت آور است. این گریه گریه‌ی حیات است. حیاتی که در ترک عبودیت غیر خداست. «من فقط برای یک مرد لبنانی گریه نمی‌کردم، گریه‌ام بر سیدی قهرمان و جهانی بود که در زندگی‌اش فداکاری کرد تا جهان را از اسارت و ذلت و عبودیت غیرِ خدا رها کند و نمی‌خواست جز خدا را عبادت کند.» «بل هو من سِنخ عزائِنا على سیّدِ الشهداءِ الحسین بن علیّ علیه السلام؛ یبعثُ الحیاة، ویُلهمُ الدّروس، ویوقدُ العزائم، ویضخّ الآمال.» (۲) ادامه در بخش بعدی... @AatasheDel
💠 اربعینِ دُرّ درخشان بخش دوم 🌱 البته این درد، مردانمان را هم شاعر کرده؛ نه شاعر عزلت‌جوی غزل‌سرا؛ بلکه غزال‌وش‌هایی تیزپا و حماسه‌خوان که رجز می‌خوانند و پای‌کارند. البته در «فقدانی که غیر قابل وصف است.» این را محمد از تونس می‌گوید که وقتی از او خواستم حسش را بگوید، این نثر مسجع را برایم فرستاد: «متى غبت حتى انعاك و القلب يعشق محياك يا قمرا كيف لا اسعد للقياك لحسين الذي هويته و هواك فالحجة ماسك بيمناك و تقول عجّل فالقلب لبّاك و اليوم تبايعه بدماك حتماً انّ الفجر في محياك فبصدقك حرّكت قلوباً و افلاك كجدّك المصطفى الله اجتباك و بجوار فاطمة طافت بك أملاك ستخرج شاهراً سيفاً بيمناك منتقم للذي مصابه أبكاك فطفل جدّك هو الذّي ناداك عشق القدس عرّج بك لسماك يا آية طهر سبحان من سوّاك» (۳) 🌱 حکایت غم سید پایان ندارد. اصلاً مرد است و غم‌هایش. هر که در این بزم مقرب‌تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند. ولی این غم به آتشی در قلب‌هایمان بدل شده که پیشمان می‌برد. او هست و میدان را تدبیر می‌کند. با دستانی بازتر. ماییم که باید کمربندهای خود را محکم‌تر کنیم و ید واحده‌ای بشویم برای حرکت در مقیاس امت. «فإنّ المقاومةَ فی المنطقة لن تتراجعَ بشهادة رجالِها، والنّصرُ سیکونُ حلیفَ المقاومة.»(۴) و سلام بر نصر خدا! (پی‌نوشت: نقل‌قول‌های از اشخاص تقریباً اختصاصی است.) ———————————- (۱) بدن سید حسن نصرالله از پیش ما رفته است، ولی شخصیت حقیقی او، روح او، راه او و آوای بلند او تا ابد در میان ما باقی خواهد ماند. (خطبه‌ی نصر) (۲) این عزا از سنخ عزای ما بر سیدالشهداء حسین‌بن‌علی علیه‌السلام است که زندگی‌بخش، درس‌آموز، عزم‌آفرین و امیدافزاست. (خطبه‌ی نصر) (۳) کی غایب شدی که مرثیه‌خوانت شوم. قلب عاشق زندگی توست. ای ماه! چگونه سعادت دیدار با حسین را نداشته باشی در حالی که دوستش داشتی و دوستت دارد. امام زمان دستت را گرفته و می گوید زود باش! و با قلب لبیک گفتی. امروز با خونت با او بیعت می‌کنی و فجر در زندگانی توست. با صدقت قلب‌ها و افلاک را به حرکت درآوردی و مانند جدّت مصطفی، خدا تو را برگزید. در کنار فاطمه، فرشتگان دورت می‌چرخند. به‌زودی با شمشیری آخته برخواهی‌گشت تا انتقام آنی که مصیبتش تو را گریاند، بگیری. کودک جدّت تو را می‌خواند. عشق قدس تو را به آسمانش بالا برد. ای آیه‌ی پاکی! منزه است آن‌که تو را آفرید. (۴) مقاومت در منطقه، با شهادت سرانش عقب نخواهد نشست و پیروزی همراه با مقاومت است. (خطبه‌ی نصر) @AatasheDel
بسمه تعالی ✳️ غیر ذات‌الشوکة 🔹 قرآن کریم ماجرای جنگ بدر را این طور روایت می کند: «وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ.» ﴿انفال/۷﴾ 🔸 قصه برمی‌گردد به دوگانه‌ای که خدا وعده کرده بود؛ یا کاروان تجاری قریش یا سپاه ابوسفیان. یکی غنیمت گرفتن داشت و دیگری جنگ. مسلمانان دوست داشتند وعده‌ی کاروان تجاری محقق شود. همانی که ذات‌الشوکة نیست. دردسر ندارد. راحت است به نسبت. 🔹 اما خدا می‌گوید شما این را می‌خواستید ولی اراده‌ی من تحقق حق و چیدن دم کفّار است. تحقیق حق و ابطال باطل است. بعد که استغاثه‌شان بالا گرفت، هزار فرشته به امداد آمدند، بشارت الهی و اطمینان قلبی آمد «وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.» ﴿انفال/۱۰﴾ 🔻 راستی! می‌گویند رأی آوردن ترامپ قطعی شده. یک‌بار سوره‌ی انفال را با این نگاه و به این مناسبت ببینیم. جذاب است و پر از معنای صریح. می‌گفتند نتیجه‌ی انتخابات آمریکا دست ماست. پاسخ رژیم را بدهیم ترامپ رأی می‌آورد و ندهیم هریس. پاسخ را به تأخیر بیندازیم که ترامپ رأی نیاورد. دوست داشتیم غیرذات‌الشوکة برای ما باشد. ولی ظاهراً خدا تقدیر دیگری کرده است. 🔰 قدرت جای دیگری است. استغاثه به درگاه او از یادمان نرود. @AatasheDel
بسم الله الرحمن الرحیم 🔷 غروب و غبار و غریبیِ غُبِیری 🔻عصر باشد و نسیم اواخر پاییز بوزد و تو در مسیر یک مکان باشی و به کلام حسینی که مجاهد حزب است، سرشار از شوی. آن‌قدر اوج پرواز این عنقاهای عصر ما بالاست که نفس می‌بری و حیران می‌شوی. 🔻جانباز است و از خانواده‌ی شهدا و دیگر جانبازان. جان‌باز می‌گویم و می‌شنویم! فقط یک رقمشان را چهار بار پهپاد زده بود و عکسش را که دیدیم فقط اندکی از صورتش باز بود. 🔻می‌رساندمان به . مقتل ، . کمی آن‌طرف‌تر از غبیری در ضاحیه‌ی مظلوم و مقاوم. . همچنان بُهت است از فقدان و دهشت و کینه است از اوج نامردی و رذالت. گویی بوی آن بمب‌های ناجوانمرد هنوز به مشام می‌رسد. 🔻اما در همین غروب شب جمعه، باید به رسید. «روضه» اما در سر و صدای شهر، میعاد مردان و زنان خدایی است. همان‌ها که بر عهد خود برقرار مانده‌اند و در این دنیای پر از ظلم و معصیت، پای‌کار مانده‌اند، پای کار . و آگاه باشید که حزبِ الله پیروز است. 🔻... و خدایی که تماشایشان می‌کند. این غربت، این «قلّت عدد» و «کثرت عدو» و «تظاهر الزمان» و «شدت الفتن» را بر ایشان. خم به ابرو نمی‌آوردند. 🔻آهنگ اذان طنین می‌افکند و هدایت می‌شوی به مسجدی باشکوه در همان حوالی؛ بی‌برق ولی پُرنور. شام غریبانی می‌شود. دیگر بغض نمی‌تواند نترکد. خدایا! ما را در زمره‌ی ایشان محشور کن. خدایا! این تجلی عمیق و عجیب توحیدت را در جان ما نیز بنشان! 🔻راستی...صدای کمیل خواندن می‌آید... الهی و ربی من لی غیرک؟... @AatasheDel
🔶 اگر او شهید نمی‌شد... 🔻رزق لایحتسب ما بود. منتظر بودیم تا ماشینی پیدا کنیم که وقتی فهمید مسیرمان به طرف روضه است، به آن شیخ گفت می‌رسانمشان. حتی برای دریافت پول بنزین که مسئله‌ای رایج است، گفت حرفش را نزنید. 🔻«السید حسن إستشهد. هذا شي طبیعي. هذا الشي صح. أنه السید حسن اذا ما إستشهد یعني في شي غلط بالعقیدة في شي غلط بالولایة. لأنه مشروعه الشهادة.» 🔻این‌ها را چنان محکم و رسا می‌گوید که گویی یک خطیب ماهر برایت سخنرانی می‌کند؛ و چنان با اعتقاد و ایمان می‌گوید که انگار از بداهت روشنی روز حرف می‌زند. اما او نه خطیب است و نه شاید چندان درس‌خوانده؛ او یک است. مجاهدِ مقاوم. 🔻حرفش این است که اگر سید حسن شهید نمی‌شد، یک جای کار می‌لنگید. باورهایمان غلط می‌شد. البته منظورش اصل شهادت اوست و در مقایسه با مرگ معمولی آن را می‌گوید. «یموت علی الفرشة؟! ألف ضربة بالسیف و لا میتة علی الفراش.» نکند توقع دارید در بستر می‌مرد؟!... یعنی ترجمان دیگری از جمله‌ی ناب «شهید نشوی می‌میری!» 🔻از بُن دندان باور دارد به حقانیت مسیر و این‌که طی این طریق باشکوه، وابسته‌ی به افراد نیست و راه را باید پیمود، چنان‌که رهروان رفتند. «مسیرة قادتها شهداء تنتصر.» و این دلیل متقنی است برای این عزم عظیم. 🔻کلام‌ها آشناست. صحنه‌ها روضه است. روضه‌ای که بهشت است. می‌گوید: وقتی امیرالمؤمنین شهید شد، نوه‌اش نشود؟ «نحن مشروعنا الشهادة.» 🔻طنین صدای زین‌العابدین در دل تاریخ به این سرزمین رسیده... «أبالقتل تهدّدني!؟» آن‌ها ما را می‌کشند ولی ما می‌شویم. «أما علمتَ بأنّ القتل لنا عادة وكرامتنا من الله الشهادة.» @AatasheDel
یک پیشنهاد ساده ولی مؤثر ▫️ فی‌سبیل‌الله در همه‌ی انواعش است. سر قدسیّت آن در انتساب به خداوند است. از این منظر، نیز تقدّس دارد و متعلقات او و هر آن‌چه منسوب به اوست صبغه‌ای الهی پیدا می‌کند و به جهت این رنگ خدایی، قابلیت تبرک‌جویی پیدا می‌کند. ▪️میدان جنگی میان حق و باطل، شفاف‌تر از آن‌چه در منطقه‌ی ما می‌گذرد سراغ دارید؟... لبنان مقاوم و مظلوم، از ضاحیه تا ناقوره، وجب‌به‌وجب مجاهدت کرده و مقاومت. خرابی‌های این سرزمین نیز رنگ دیگری دارد. تربت این خاک که به جای خود، حتی آن تکه از بتن ساختمان که ریخته یا خرده شیشه‌هایی که پس از موج انفجار و خود انفجار کف خیابان را آکنده است، می‌تواند نمادی بابرکت باشند. ▫️اگر سیدحسن نصرالله پیش‌ترها سلاح غنیمت گرفته‌شده از صهیونیست‌ها را به مسئولین ایرانی هدیه داده بود، گروه‌های مردمی حاضر در منطقه نیز می‌توانند همت کنند و این یادگاری‌ها را در سراسر ایران و بلکه همه‌ی جهان اسلام پخش کنند. هدیه‌ای نمادین و ویژه خصوصاً برای آن‌هایی که در جهاد مالی حمایت از مقاومت مشارکت می‌کنند؛ هدیه‌ای در تقدیر و تکریم از ایشان. ▪️این حرکت پیام بلندی دارد. این اقدام یعنی ما این نبرد را مقدّس می‌دانیم. یعنی ما این جهاد را واجب می‌دانیم و از رهگذر آن به دنبال مقام قرب فرائضیم. یعنی فریضه‌ی کمک به مقاومت را جدی می‌گیریم و از ذره‌ای از خاک سرزمین اسلامی نخواهیم گذشت و آن را توتیای چشمانمان می‌کنیم. حساب سرزمین اشغال‌شده‌مان که دیگر نگفته روشن است. @AatasheDel
🔶 هنیئاً لک... 🔻پیکر پسرش بعد از آن‌که مدت‌ها از شهادتش گذشته بود، برگشته بود و تشییع شد و در آرام گرفت. پدر کمی با فاصله از مزار پسر ایستاده بود و دوستان و آشنایان به او تسلیت می‌گفتند. ترجیع‌بند و اول جمله‌ی آن‌ها یک چیز بود: هنیئاً لک! ترجمه‌ی خودمانی‌اش می‌شود خوش‌به حالت و خوشا به سعادتت! 🔻این‌گونه آرام بودن و این ادبیات ویژه را در این لحظات خاص برای هر انسان، به کار بردن، نشان از عقلانیتی متفاوت است. افتخارکردن به شهادت و مجاهدت عزیزان و غبطه‌خوردن افراد نسبت به آن‌ها که در مسیر حق، هزینه می‌دهند، شعور بالایی می‌طلبد که از آن است. 🔻عقلانیت ایمانی معجون عجیبی است. جوهره‌ی فرق ما با دشمن همین است و مزیت اصلی ما و رمز پیروزی ما نیز همین است. انسانی که خداباور است و در همه‌ی صحنه‌های زندگی او را حس و حضورش را لمس می‌کند، خلیفة‌الله بودن را مجسم می‌کند. چنین اتصالی به الله، چنان‌که شهید والای امت، چندی پیش آن را تبیین می‌کرد، همه‌ی جنود الهی را به نفع تو به میدان می‌آورد چه که «لله جنود السماوات و الأرض». 🔻به او گفتم آمده‌ایم از ثبات شما مدد بگیریم و از ایستادگی شما الهام بگیریم. بی‌درنگ پاسخ داد: شما، یعنی ایرانی‌ها، استادان ما در این راه هستید. یعنی ما شما را دیدیم و یاد گرفتیم. @AatasheDel
🔷 امان از غم سیّد 🔻عاقله‌مردی بود میان‌سال؛ کنار مغازه‌اش که فروشگاه کوچک مولّد برق در ضاحیه بود ایستاده بود. ما را که دید با روی باز استقبال کرد و وقتی حدسش به یقین تبدیل شد که ایرانی هستیم، بیشتر گرم گرفت و خوشحال و بشاش صحبت می‌کرد. پس و پیش مغازه‌اش و حتی طبقات بالایی دکانش، یا موشک خورده و یا با موج انفجاری تخریب شده بود. 🔻از مقاومت می‌گفت و از این‌که این‌جا را دوباره می‌سازیم. از این می‌گفت که این خیابان نزدیک مجمع سیدالشهداء در محرم امسال به طرز عجیبی شلوغ بوده و پر از موکب. می‌گفت ببخشید نمی‌توانم دعوتتان کنم. فضای صحبت به صمیمیت و حماسه و رضایت پیش می‌رفت. 🔻سخن اما تا رسید به ، مَرد بغضش گرفت. آتش درونش جوشید و باران چشمانش شروع به باریدن کرد. می‌گفت این بزرگ‌ترین غم ماست. بقیه درست می‌شود. ولایت عجیبی میان امت سید و امامشان وجود داشته است. این پیوند معنوی با امام خمینی و امام خامنه‌ای نیز کاملاً محسوس است و «آنان که معنای ولایت را نمی‌دانند، در کار ما سخت درمانده‌اند.» @AatasheDel
یک کار فرهنگی تمیز 🔸از دیشب و با فراخوان حزب‌الله، مردم فوج فوج به مکان شهادت شهید والای امت، سید حسن نصرالله می‌آیند تا در یک برنامه‌ی فرهنگی شرکت کنند. 🔹مقتل سید با انجام نورپردازی مختصری و با روشن شدن شمع‌های شام غریبانی که مردم با خودشان آورده‌اند، حال و هوای خوبی پیدا کرده است. برق‌های منطقه قطع است و در تاریکی و با کمی نور قرمز و یک نور سفید قوی از نقطه‌ی شهادت سید عزیز، حالتی معنوی پدید آمده است. 🔸کانون اصلی و نقطه‌ی قوت این برنامه اما صوت‌هایی است که در این فضا پخش می‌شود. انتخاب فرازهایی از سخنرانی‌های معنوی، آرام، تبیین‌گر و آرام‌بخش سید با اندک موسیقی افزوده شده و تنها یک سرود آرام که در فاصله‌ی بین سخنان سید پخش می‌شد، چنان فضایی را پدید می‌آورد که چندان توصیف‌شدنی نیست. گویی خود سید دارد مردم امتش را آرام می‌کند. 🔹مردم از هر طیف و طائفه حاضر شدند و چشمان باریده که سرخ شده بود گواه خوبی برای اثرگذار بودن آن بود. صداهایی از سید پخش می‌شد که عرشی بود. فرازهایی از دعای کمیل، شرح ادعیه، تفسیر آیات خاص جهاد و امثال آن به‌گونه‌ای بود که انسان حاضر در آن، بوی عوالم دیگر را حس می‌کرد. 🔸نیروهای فرهنگی حزب‌الله، نبض جامعه‌شان را خوب تشخیص دادند و با ابتکاری ساده و جذاب، یک کار فرهنگی تمیز را به اجرا گذاشتند که بیش از آن‌که برد رسانه‌ای داشته باشد، برای آرام‌کردن مردمانی مقاوم که در بهت خبر شهادت سید حتی فرصت نکردند گریه کنند، بسیار مؤثر است؛ البته آرام‌کردنی که ایمان‌افزاست و عزم‌آفرین و نه تخدیری و دور از مبارزه. @AatasheDel
هدایت شده از نفس عمیق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 روایتی از شهدای لبنان حجت الاسلام ✅ نفس عمیق 🆔 @nafaseamigh_ir
هدایت شده از نفس عمیق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 روایتی از گفتگو با مردم حجت الاسلام حجت الاسلام ✅ نفس عمیق 🆔 @nafaseamigh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ویز ویزو 🔻نگذاشت سه شب بگذرد. دقیقاً شب سوم اجرای برنامه‌ی فرهنگی حزب‌الله در مقتل سید‌الشهدای مقاومت، با نقض صریح آتش‌بس، سر و کله‌ی پهپاد‌های اسرائیلی در ضاحیه پیدا شد. دقیقاً هم بالای مکان شهادت... @AatasheDel
آتشِ دل
یک کار فرهنگی تمیز 🔸از دیشب و با فراخوان حزب‌الله، مردم فوج فوج به مکان شهادت شهید والای امت، سید ح
🔷 ویز ویزو 🔻نگذاشت سه شب بگذرد. دقیقاً شب سوم اجرای برنامه‌ی فرهنگی حزب‌الله در مقتل سید‌الشهدای مقاومت، با نقض صریح آتش‌بس، سر و کله‌ی پهپاد‌های اسرائیلی در ضاحیه پیدا شد. دقیقاً هم بالای مکان شهادت. بچه‌های حزب‌الله هم سریعاً برای حفظ جان مردم، برنامه را تعطیل و مکان برگزاری را تخلیه کردند و اجازه‌ی ورود از هیچ‌یک از ورودی‌ها را به هیچ‌کس نمی‌دادند. 🔻البته این حضور پهپادی، سوغاتی شب آخری ما بود که خدا خواست درکش کنیم. چیز عجیبی بود. این‌که یک صدای ویز‌ ویز شبیه ماشین اصلاح مو، دائماً در مقیاس شهری پخش باشد و اعصاب آدم را به هم بریزد، کمینه‌ معضل این حضور بود. 🔻دلهره اما بخش دیگری از معضل بود. بخشی از این اضطراب ناشی از ندانستن است. نمی‌دانی می‌خواهد تو را بزند یا نه؛ همراهانت را بزند یا نه؛ نمی‌دانی می‌خواهد ردّت را بزند یا ردّ اطرافیانت؟ بخش دیگر هم به ترس طبیعی از کشته‌شدن یا آسیب‌دیدن بر می‌گردد. مشکلش این است که نابرابر است. او بر تو تسلط دارد و تو هیچ امکانی برای زدنش نداری. 🔻اما بُعد دیگر قضیه، احساس ذلت است. حزب‌الله به کنار، به عنوان یک دولت رسمی دارای ارتش، لبنان هیچ کاری در برابر این اقدام دشمن متجاوز انجام نمی‌دهد. نمی‌تواند که انجام دهد. دقیق‌تر بگویم، بخواهد هم نمی‌گذارند که انجام دهد. فقط خواندم که فلان مسئول عالی‌رتبه‌شان، تعداد موارد نقض آتش‌بس را شمرده است و به ۶۰ رسیده است! این حس، خیلی بد است. حال انسان را بد می‌کند. دشمن بیاید و هر غلطی دلش می‌خواهد بکند و برود؟! هیهات. 🔻ما از این‌ جنس تجربه‌ها در سال‌های اخیر نداشته‌ایم. جای شکر و جبهه‌سایی در برابر خدا و سپاس‌گزاری از رزمندگان اسلام است حقیقتاً. ولی آهنگ جنگ و جهاد در منطقه شتابان شده است. حتی آن راننده‌ی عراقی هم مطمئن بود که برای دیگر کشورها برنامه دارند. باید هوشیار بود و آمادگی‌های بیشتری در خود و اطرافیان به وجود آورد. ممکن است اشکال دیگری از جهاد هم بر ما فرض شود. برای رفع سایه‌ی جنگ، باید حس و حال جنگی به خود گرفت. با بی‌خیالی فقط جنگ را به خود نزدیک‌تر می‌کنیم. @AatasheDel
بازنشر یادداشت‌های اخیر در صفحه‌ی (راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷) 🔘هنیئاً لک https://eitaa.com/ravina_ir/3121 🔘امان از غم سید https://eitaa.com/ravina_ir/3122 🔘یک کار فرهنگی تمیز https://eitaa.com/ravina_ir/3125 🔘ویز ویزو https://eitaa.com/ravina_ir/3166
سرگذشت یک هدیه.pdf
138.8K
💠 سرگذشت یک هدیه 💠 📌اشاره: انقلاب اسلامی در ایران در کمال ناباوری آنانی که جزیره‌ی ثباتش می‌خواندند به پیروزی رسید و امام امّت که با دوراندیشی و تیزبینی خود تمامی حوادث را از مدّت‌ها قبل رصد می‌کرد، هنگامی که در نوفل‌لوشاتو بودند فرمان تشکیل شورای انقلاب و سپس دولت موقّت را صادر کردند. بعد از آن و با برگزاری همه‌پرسی و تعیین جمهوری اسلامی به‌عنوان نوع حکومت از سوی مردم، امام فرایند نهادسازی جامعه‌ی انقلابی ایران را پیگیری نمودند. تدوین قانون اساسی یکی از این گام‌های مهم بود. 📍@AatasheDel
آتشِ دل
💠 سرگذشت یک هدیه 💠 📌اشاره: انقلاب اسلامی در ایران در کمال ناباوری آنانی که جزیره‌ی ثباتش می‌خواندند
🔺 یادداشت فوق، تقریباً سیزده سال پیش به نگارش درآمده است! و با اندکی ویرایش و اصلاح مختصر منتشر می‌شود. بنا داشتم در سال‌روز تصویب قانون اساسی، یعنی دوازدهم آذرماه آن را منتشر کنم که اندکی به تأخیر افتاد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺یا جُنودَ المُنتظَر أنتم حزب‌ُالله... @AatasheDel
🟩 بأمان الله...یا شهید الله... 🔻فاصله‌ی روضة الحوراء و قاعة الحوراء تقریباً صد متر است. پیکر شهدای راه قدسی که بناست در همین حوالی دفن شود، چه در روضة الحوراء، چه در روضة الشهیدین، همین‌جا تشییع می‌شود. 🔻تشییع شهید محمدرضا حجازی (ابوتراب) بود. ساعت یک بعدازظهر. چند دقیقه پیش‌تر نیز شهیدی دیگر تشییع شده بود. ابتدا در مراسمی در قاعة الحوراء (سالنی سرپوشیده با صندلی‌هایی پلاستیکی)، با حضور خانواده‌ی شهید، تَهانی و تبریکات (*) پذیرفته می‌شد. قاری قرآن می خواند و تعداد زیادی از بستگان شهید نیز جلوی سالن و نزدیک به سِن ایستاده بودند. هر چند دقیقه، قاری فاتحه‌ای می‌گرفت و عده‌ای بر می‌خواستند و در صفی بلند با ایستادگان منسوب به شهید دست می دادند و عرض تسلیت داشتند و از سالن خارج می‌شدند. حدوداً یک ساعت به این منوال گذشت. 🔻پس از این مراسم، شهید از خارج از این سالن به سمت روضه‌ی قدیمه، یعنی پشت سالنی که مزار حاج عماد و دیگران است تشییع شد. همراه با جمعیتی که کمابیش با نوای مداحان میکروفون به دست، اشعاری و شعارهایی را زمزمه و تکرار می کردند و سینه‌زنی می‌کردند. یا شهیدَ محمد...إلی الجِنانِ... هنیئاً قد فُزتُم بجِنان الله یا جُنودَ المُنتظَر أنتم حزبُ‌الله... و در آستانه‌ی رسیدن پیکر به نزدیک مزار، زمزمه‌ی حزینی تکرار می‌شود: بِأمانِ الله...یا شهیدَ الله... 🔰پی‌نوشت: ۱- تعداد مراسمات تشییعی که دیدم زیاد نبود که استقرایم برای تحلیل دقیق باشد. ۲- صوت پیوستی، تقریباً همه‌ی این مسیر را بازتاب می‌دهد و در حین تشییع ضبط شده است. پیشنهاد می‌کنم مداحان و شاعران ما بر وزن و آهنگ برخی از این شعر و نواها تولیداتی داشته باشند. ۳- به احتمال زیاد، وضعیت خاص امنیتی منطقه و نیز ویژگی‌های مختلف شهدای عزیز، بر کمّ و کیف این مراسمات تأثیرگذار است. (*) - در متن فراخوان مراسم، همین تعبیر ذکر شده بود. پیش‌تر در یادداشت «هنیئاً لک» اندکی درباره‌ی این تعبیر و نظایر آن نوشته بودم. @AatasheDel
🔺شهید مجاهد محمدرضا حجازی (ابوتراب) رحمة الله علیه. @AatasheDel
🔺تصویری از قاعة الحوراء @AatasheDel
✳️ فناوری نرم شهدایی 💠 حفظ یاد شهید و تکریم و تعظیم شهدا یکی از ضرورت‌های جامعه‌ی اسلامی و انقلابی است. برای این مهم، باید ابتکاراتی زده شود که بتوان به حداکثر بهره‌برداری رسید. همان‌طوری که «راهیان نور یک فنّاوری جدید برای استفاده‌ی از معدن تمام‌نشدنی سال‌های دفاع مقدّس است» (۱) باید به سایر فناوری‌‌ها نیز فکر کرد. برگزاری آیین تشییع پیکر شهدا نیز، یکی از این فناوری‌هاست. 💠 پیش‌تر در یادداشتی درباره‌ی تشییع پیکر شهدای عراقی نوشته بودم. تشییع پیکر شهدای حزب‌الله در ضاحیه را نیز اخیراً در یادداشت دیگری توصیف کردم. اما یک نکته در هر دو تجربه برایم پُررنگ بود. فاصله‌ی معناداری میان فناوری تشییع شهدا در ایران اسلامی با این دو کشور بود. 💠 ما حتی تشییع شهدای گمناممان پس از چهل سال، آن‌قدر شور و حال و معنابخشی دارد که قابل مقایسه با این نمونه‌ها نیست. شهیدی که تازه به شهادت رسیده باشد که جای خود دارد. البته قطعاً در مصادیق مختلف، فراز و فرود‌هایی داریم، اما منظورم کلیت این جریان است. 💠 این فناوری از نقطه‌ی تفحص یا یافتن پیکر شهید آغاز می‌شود و با گذر از مسیر تجهیز و تکفین او، در مرحله‌ی با شهید عمومی می‌شود. بستر ظرف بهره‌مندی بیش‌تر از این امانت خدایی را فراهم می‌کند و سپس در یک آیین تشییع باشکوه و مراسم‌هایی معمولاً متفاوت در نسبت با یک مجلس ترحیم متوفای عادی ادامه می‌یابد. سخن از سالگردها و نیز مجال دیگری می‌طلبد. 💠 این نعمتی است که خداوند روزی ما کرده است. باید عمیقاً شکرگزار آن باشیم. شکر آن به حفظ آن، ارتقای روزبه‌روز آن و تلاش برای در میان‌گذاشتن آن با برادرانمان در و کمک به ارتقای بومی این نرم‌افزار در میان آن‌هاست. تشییع تاریخی و تشییع احتمالی در چند نقطه‌ از این جبهه نشان‌دهنده‌ی وجود ظرفیت‌های ویژه‌ای است که می‌توان از آن‌ها بهره‌مند شد. ———————— (۱) - رهبر معظم انقلاب در دیدار با دست‌اندرکاران راهیان نور، ۱۶ اسفند ۱۳۹۵. @AatasheDel
🔰 ترجمه‌ی آزاد مقدمه 🔸چند روز قبل، حاج آقای حاج‌علی‌اکبری به نقل از رهبر عزیز انقلاب، چند توصیه‌ی معنوی برای این روزهای جبهه‌ی مقاومت ارائه کردند؛ قرائت سوره‌ی مبارکه‌ی فتح، قرائت دعای توسل و قرائت . 🔸تا به این‌جا این توصیه‌ها هنوز به نصابی از گسترش عمومی که در دوران کرونا و توصیه‌ی به قرائت دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه رسید، نرسیده است. امیدواریم که آن‌ها که می‌توانند این توصیه‌ی ولی را همگانی و عمومی کنند. 🔸در همان دوران کرونا، توفیق شد که ترجمه‌ای آزاد بر دعای هفتم صحیفه‌ی سجادیه انجام بدهم. آن‌چه، بإذن الله، در ادامه خواهد آمد، ترجمه‌ای آزاد است بر . 🔸توضیح این‌که در ترجمه‌ی آزاد، به خلاف ترجمه‌ی تحت اللفظی، وفاداری کامل به متن اصلی وجود ندارد و مترجم با بهره‌گیری از روح دعا، بعضاً عباراتی را نیز به ترجمه می‌افزاید. 🔸در عنوان این دعا آمده است: «وَ كانَ مِن دعائِه عليه‌السلام اِذَا اعْتُدِىَ عَلَيْهِ‌ اوْ رَأى‌ مِنَ الظّالِمينَ ما لايُحِبُّ.» یعنی این دعای حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام است آن‌گاه که به او ستم می‌شد یا از ظالمان آن‌چه پسندش نبود مشاهده می‌کرد. 🔸 متنی که از آن نقل می‌کنم، برگرفته از تارنمای مدرسه‌ی فقاهت و از صفحات ۸۵ تا ۸۸ صحیفه‌ی سجادیه با ترجمه‌ی جناب شیخ حسین انصاریان است. 🔸ان شاء الله که گامی هرچند ناچیز در جهت امتثال امر ولی در کارنامه‌ی اعمال ما ثبت و ضبط شود. @AatasheDel
🔰 ترجمه‌ی آزاد فراز اول 💠 «يا مَنْ لايَخْفى‌ عَلَيْهِ اَنْبآءُ الْمُتَظَلِّمينَ، وَيا مَنْ لايَحْتاجُ فى قَصَصِهِمْ اِلى‌ شَهاداتِ الشّاهِدينَ وَ يا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومينَ، وَ يا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظّالِمينَ.» 🌱 ستم‌دیده‌ها بی‌شمارند و هرچه هم خبرشان جهانی شود، ناشنیده‌ها و ناگفته‌هایشان بی‌شمارترند. ای آن‌که اخبار این‌ها بر تو پوشیده نیست و نیاز نیست شاهد و دلیل برایت بیاورند تا حرفشان ثابت شود. ای آن‌که ما تو را این‌گونه شناختیم: نُصرتت به ستم‌دیدگان نزدیک است و کمکت از ستم‌کاران دور. @AatasheDel
🔰 ترجمه‌ی آزاد فراز دوم 💠 «قَدْ عَلِمْتَ يا اِلهى، ما نالَنى مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ مِمّا حَظَرْتَ، وَانْتَهَكَهُ مِنّى مِمّا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، بَطَراً فى نِعْمَتِكَ عِنْدَهُ، وَاغْتِراراً بِنَكيرِكَ عَلَيْهِ.» 🌱 معبود من! تو می‌دانی که بر ما چه گذشته است. تو آن‌چه امروز بر غزه و لبنان و سوریه می‌گذرد را می‌دانی. تو جنایات بی‌پروای آن جنایتگران جهانی را می‌دانی. پرده‌دری درنده‌خویان انسان‌نما را می‌دانی که مست از دنیای در دستانشان-که آفریده‌ی توست- شده‌اند و از تأخیر حکیمانه‌ی تو در بازخواستشان فریب‌ خورده‌اند؛ در حالی که نهیشان کرده بودی. تو همه چیز را می‌دانی! @AatasheDel