💠 حکم مأموریت طلاب انقلابی
✳️ مأموریت حوزه، افزون بر تعلیم و تعلم دین، تلاش برای تحقّق دین است. «حوزه عبارت است از مرکزی که عالم دین پرورش میدهد، که عالِم دین آن کسی است که معارف دین را فرا میگیرد و برای تحقّق آن وارد میدان میشود.» (۱)
اسلام ابعاد مختلفی دارد و قطعاً برای پیشبرد آن در روی زمین خدا، نیاز به حضور انواع تخصصها و عموم مردم است، ولی عالم دین و متخصص دین، وظیفهی ویژهای دارد. رهبر انقلاب این را صریحاً مطالبه میکند که «شما به عنوان عالم دین و متخصّص دین موظّفید که اسلام را در خارج، در محیط زندگی محقّق کنید؛ این وظیفهی ما است. این کاری است که امام بزرگوار کرد.» (۲)
✳️ کاری با نسبتگیری نهاد تعلیم و تربیت حوزه با این مأموریت صریح ندارم. بنای نقد حوزه در این نوشتار نیست، مخاطبم امثال خودمان است؛ عموم طلاب انقلابی.
«تحقّق دین» دستکم نیازمند دو امر ضروری است؛ یکی دانایی و دیگری توانایی؛ اینکه بدانیم دین چیست و تحقق آن چهگونه است؛ و بتوانیم آن را محقق کنیم. این توانستن هم البته بعد از دانستن چگونگی آن، تمرین میخواهد. از جنس مهارت و قدرت اداره است. قطعاً باید در مسیر رشد خودمان، جای ویژهای برای آنچه مرسوم نیست، ولی واجب است، باز کنیم. بسیاری از نقدهایی که به هم صنفهای خودمان داریم و البته وارد است، با همین دستفرمان اگر برویم، کمی بعدتر به خودمان هم وارد خواهد بود، زیرا تدارک نکردهایم.
✳️ شاید بتوان این دانایی و توانایی را به همان دوگانهی «علم» و «عدالت» برگرداند. اینکه عنوان «عالم عادل» موضوع برخی از احکام است، با این زاویهی نگاه، طور دیگری فهم خواهد شد.
«ائمه و فقهاى عادل موظفند كه از نظام و تشكيلات حكومتى براى اجراى احكام الهى و برقرارى نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده كنند.» (۳) این عبارت از امام را در کنار آن مأموریت تحقق در فرمان رهبری بگذاریم، در عرضِ عریضِ پیوستار امامت در جامعه، از شخص امام المسلمین تا امام جمعه و امام محله و امام جماعت، از زاویهی دیگری به تکلیف خودمان خواهیم نگریست. مأمور به آمادهشدن برای تحقّق دین هستیم و عادل کسی است که بتواند.
✳️ عادل کسی است که در درون خود به اعتدال رسیده و قوای شهوت و غضبش در ذیل عقل سامان گرفته است؛ کسی که تقوا دارد و از گناه پرهیز میکند. اگر گناه را فردی تصویر کردیم، عادلبودن هم فردی تصویر میشود ولی اگر عدل، یعنی «چیزی را سر جای خودش گذاشتن» را، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و بهطورکلی جامع تصویر کنیم، عادل معنایی دیگر خواهد داشت. چه بسیارند عادلهای به معنای نخست که لزوماً به معنای دوم عدالت ندارند. اینها را میتوان پشت سرشان نماز خواند، ولی بعضی کارها را نباید به ایشان سپرد.
✳️ چه اشخاصی که مسئولیت دارند و چه اشخاصی که در آینده مسئولیت خواهند داشت، باید به این مأموریت مهم بیندیشند و برای آن «طرح» داشته باشند و از همهی «ظرفیت»های در اختیارشان استفاده کنند تا گامهای رسیدن به تمدن اسلامی را سریعتر طی کنیم. برخی از «ظرفیت»ها مغفول میماند و به کار بسته نمیشود.
البته که این حکم مأموریت طلاب انقلابی است و خودش مسئولیت است و مناصب مختلف، تنها شیوهی آن را میتواند تغییر دهد ولی از اصل آن چیزی را نخواهد کاست.
—————————-
(۱) و (۲) - بیانات رهبر انقلاب در دیدار طلاب حوزههای علمیه، ۱۳۹۸/۰۲/۱۸.
(۳) - ولایت فقیه (امام خمینی(ره))، ص۵۵.
🔅 @AatasheDel
۷ بهمن
🔆 قدرت مردم
🌴 در روزهای ابتدای شروع جنگ تحمیلی و در استان خوزستان، جوانکی به بیستسال نرسیده، از خاطراتش و بههمریختگی اوضاع دفاع تعریف میکرد. جوانک پاسدار دزفولی که وقتی در خلوت خودش و یا جمع دوستانش و دیگران با بُهتزدگی آنها از اتفاق مهیبی که رخ داده بود مواجه میشد، یک جمله پاسخ میداد: « #مردم میآیند و همه چیز درست میشود. مردم خودشان قضایا را حل خواهند کرد.» (۱) او میگفت همان مردمی که #انقلاب کردند، از انقلابشان #دفاع هم خواهند کرد.
🌴 و درست گفت. همینطور هم شد. مردم کاری کردند کارستان. خرد و جوان و پیر، سرباز و پاسدار و امیر، مرد و زن از هر کوی و برزن، نقش خودشان را پیدا کردند و تکلیف خودشان را شناختند و به میدان آمدند.
🌴 و نتیجه آن شد که دشمنی که سودای تصرف تهران را داشت، در پشت مرزهایش ماند و متجاوز جنگ هم شناخته شد.
🌴 اصل حرف را آن جوانک زده. خوب هم فهمیده بود حرف امامش را. #مردمسالاری_دینی را. مردم هرجا احساس تکلیف کردند و پا به میدان گذاشتند، گل کاشتهاند. روایت حضورشان در قلم و تصویر نمیآید.
🌴 نقلِ فقط ایران هم نیست. تصاویر حضور عجیب شجاعانهی مردم مقاوم لبنان را دیدید؟ با پایان مهلت شصتروزهی رژیم و عقبنشینی نکردن از مرزهای جنوبی، انبوه مردم ساکن شهرها و روستاهای مرزی، در زیر آتش گلولهی دشمن به دیار خودشان برگشتهاند و حضور مردم، باعث شده برخی از روستاها آزاد شود! رژیم اشغالگر را وادار به عقبنشینی کرده و به ارتش لبنان شجاعت حضور بخشیده است. تجلی ایمان است این حضور معنادارِ شجاعانه.
بیانیهی حزبالله هم مختصر و مفید و گویاست: «أهلنا الشرفاء... أنتم اليوم تدهشون العالم من جديد، وتثبتون بحقّ، أنكم شعبٌ أبيّ، وأنكم شعبٌ وفيّ، وأنكم شعبٌ شجاع.» حقاً که جهان را به شگفت آوردهاند.
🌴 فقط همین یک قاعده نیست. «ولینصرنّ الله من ینصره» یکی از قواعد این عالم است. قدرت مردم مؤمن که تجلی «و أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین» است و «ید الله فوق أیدیهم». اینها معجزات قرن ماست. کاش بتوانیم این #شکوه را ببینیم و به دیگران برسانیم. مقاومت یگانه پاسخ معتبر در برابر استکبار جهانی است و عجیب جواب میدهد.
————————————————-
(۱) از کتاب جادههای سربی؛ خاطرات سردار سرلشکر شهید دکتر حاج احمد سوداگر.
🔅 @AatasheDel
۷ بهمن
16.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری از همخوانی و پخش سرود «سلام یا مهدی» در روستای #خیام که در مرز لبنان با فلسطین اشغالی واقع شده است.
(ارسالی توسط یکی از اهالی منطقه.)
🔅 @AatasheDel
۱۲ بهمن
26.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ «إمام زماني»
یا همان گزیدهای از همخوانیهای دستهجمعی سرود «سلام یا مهدی» در شهرهای مختلف لبنان در سال ۲۰۲۲.
🔅 @AatasheDel
۱۲ بهمن
🟢 کارگردانی حقیقی
📷 موقعیت اول: عهد
موج «سلام فرمانده» به لبنان میرسد. در شهرهای مختلف این کشور اجتماعات همخوانی این سرود جهانیشده راه میافتد و زمزمهی مرد و زن و کوچک و بزرگ میشود.
عاهدناک... إمامَ زماني...
با امام زمان #عهد بستهایم.
لا خيرَ في الحياة... مِن دون هواکَ... والعينُ فِداکَ...
زندگی بیتو ارزشی ندارد؛ چشمانم به قربانت.
سلامْ يا مهديْ... في خطِّ روحِ اللّٰه.. واللّٰه...إنّا علىٰ العهدِ...
سوگند به خدا که در مسیر روحالله بر #عهد خود ایستادهایم.
عهداً منّا... أنْ نقاومَ الطغاةْ...
عهد میبندیم که در مقابل تجاوزگری مقاومت کنیم.
عهداً نبقىٰ... مقاومينْ... و لكُم مُنتظرِينْ...
عهد میبندیم که اهل مقاومت باشیم و چشمانتظار شما باشیم.
عهداً نبقىٰ... علىٰ الوفاءْ... لدماءِ الشهداءْ .. ولشمسِ خامِناءْ...
عهد میبندیم وفادار به خون شهیدان و خورشید خامنه باشیم.
و این #عهد را فریاد کردند. با صدای خود، با اشک خود و با قلب خود.
📷 موقعیت دوم: ابتلا
#سنّت خداست. نمیشود یک حرفی بزنی و ادعایی بکنی و بگذری و محصول آن ادعا، بیآزمون به حسابت واریز بشود. نه! نمیشود امتحانی نباشد و فتنهای نباشد. کسی همچین فکری نکند.
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ.» ﴿عنکبوت|۲﴾
باید صادقالعهد از بلوفزن معلوم شود. نه که خدا نداند، باید روی زمین نشان داده شود. قبلتریها هم همین قاعده را داشتهاند.
«وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ.»﴿عنکبوت|۳﴾
ناقوس جنگ نواخته میشود تا صادق و کاذب معلوم شود.
📷 موقعیت سوم: صدق
طوفان الاقصی وزیدن گرفت. جبههی پشتیبانی لبنان، فردای طوفان شروع شد. مفهوم «نازحین» (آوارههای جنگی) خلق شد. وقت پای عهد ایستادن بود. خانههایشان اولین تقدیمیهای این راه بود. ستارههای این آسمان یکی یکی غروب میکردند. آتش جنگ در لبنان که زبانه گرفت، دیگر خیلی کار سختتر شد. از همهطرف. داخلیها یکطور و خارجیها طور دیگری. ماجرا را کمابیش میدانید. هنوز فاصله نگرفتهایم. یک کلمهایاش این میشود:
«إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا.» ﴿احزاب|۱۰﴾
عهد بسته بودند #چشمانشان را فدای این راه کنند. #پیجرها راستی این عهد را نمایان کردند. عهد شرف بسته بودند و حتی با تقدیم گرانبهاترین داراییشان هم دست نکشیدند. فراخوان دههی نودیها، قبل از نودیهای شمسی، به دههنودیهای میلادی رسید و آنها به شهود و شهادت رسیدند. #سید را دادند ولی محکم پای عهدشان ایستادند؛ بی تغییر و بی تبدیل. شدند مصداق «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا.» ﴿احزاب|۲۳﴾
📷 موقعیت چهارم: نصر
قاعدهی خدا این است. خدا پاداش #صادقان را میدهد. #نصرت الهی را شامل حالشان میکند. وقتی مردم با دستان خالی، میتوانند دشمن از بندندان مسلح را از شهر و روستایشان فراری بدهند، این جز تجلی نصر الهی چه میتواند باشد؟ این قاعدهی امتحانشده در صدر اسلام، بار دیگر محقق شد.
«فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَأَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ.» (نهجالبلاغه|خطبهی ۵۶) خدا #صدق ما را دید و #نصر خود را نازل کرد و دشمن را خوار کرد. دشمن برای ما هزینه ایجاد کرد، ولی به هدفش نرسید. آنها که سربلند به خانههایشان برگشتند و آنها را خواهند ساخت، این صادقالعهدها هستند.
حالا وقت زمزمهی دوبارهی آن سرود است. آن عهدنامهی جمعی. این بار شیرینی و شکوهش بیشتر است. سلام یا مهدی! سلام فرمانده!
وه که چه #عقل و #ایمانی دارند این مردمان. این مسیر ادامه دارد و توفیق از اوست.
🔻پینوشت:
۱. تصاویر حضور اهالی و نیز دانشجویان و همخوانی سرود «سلام یا مهدی» در روستای مرزی خیام در لبهی جلویی منطقهی نبرد با رژیم غاصب را در اینجا ببینید. از خیام بعدها بیشتر خواهیم شنید.
۲. سرود «سلام یا مهدی» یا همان نسخهی لبنانی «سلام فرمانده» را هم دوباره ببینیم و بشنویم. خالی از لطف نیست.
🔅 @AatasheDel
۱۲ بهمن
آتشِ دل
🟢 کارگردانی حقیقی 📷 موقعیت اول: عهد موج «سلام فرمانده» به لبنان میرسد. در شهرهای مختلف این کشور
ترجمهی این یادداشت به زبان عربی جهت ارسال به دوستان عربیزبان را در ادامه بخوانید:
۱۴ بهمن
✳️ المخرجیة الحقیقیة الإلهیة
📷 المشهد الأول: العهد
وصلت أصداء نشید «سلام یا قائد» (سلام فرمانده) إلی لبنان وإنطلقت اجتماعات حاشدة في مختلف المدن في البلد للأداء الجماعي لهذا النشید الذي أصبح على لسان الرّجال و النساء فضلًا عن الأطفال و المراهقین.
«عاهدناک... إمامَ زماني... »
عاهدوا صاحب العصر و الزمان وردّدوا معه:
«لا خيرَ في الحياة... مِن دون هواکَ... والعينُ فِداکَ...»
لیس للحیاة قیمة من دون الإمام لذا استعدوا لفدائه بعيونكم
«سلامْ يا مهديْ... في خطِّ روحِ اللّٰه... واللّٰه...إنّا علىٰ العهدِ... »
نقسم بالله أن نکون علی عهدنا وعلى خطى ونهج إمامنا الإمام الخمیني (قدس سره)
«عهداً منّا... أنْ نقاومَ الطغاةْ...
عهداً نبقىٰ... مقاومينْ... و لكُم مُنتظرِينْ...
عهداً نبقىٰ... علىٰ الوفاءْ... لدماءِ الشهداءْ .. ولشمسِ خامِناءْ... »
و صرخوا بهذا العهد، بصوتهم و بدمعاتهم و بقلوبهم.
📷 المشهد الثاني: الإبتلاء
هذه سنّة الله. لایمکن أن تتفوّه بكلمة أو تدعي بإدعاء و يمر ذلك وتُترك من دون إختبار. لا! لایمکن من دون إمتحان و فتنة. لایظنّن أحد بذلك.
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ.» ﴿العنکبوت|۲﴾
یجب أن یتمایز صادق العهد عن المخادع. إن الله یعلم به و لکن یجب أن یُرى علی الأرض. کانت هذه القاعدة للسابقین منا أیضاً.
«وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ.»﴿العنکبوت|۳﴾
قد دقّ ناقوس الحرب حتی یعلم الصادق من الکاذب.
📷 المشهد الثالث: الصدق
عصف طوفان الأقصی. بدأت عملیات جبهة الإسناد بعد يوم واحد من بدء الطوفان. وظهر مفهوم «النازحین». وصار الوقت موعدًا للوفاء علی العهد. البیوت کانت أول ما قدموه في هذا السبیل. قد غربت نجوم هذا السماء واحداً تلو الآخر. عندما اندلعت الحرب في لبنان، أصبحت الأمور صعبة للغایة. من کل الجوانب؛ طوراً من الداخل و طوراً من الخارج. أنتم تعرفون القصة و نحن لسنا بعیدین عنها. کل ما جری علی البلد يلخّص في کلمة واحدة:
«إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا.» ﴿الأحزاب|۱۰﴾
لقد عاهدوا علی فداء القضيّة بعيونهم فوفوا بعهدهم وقدّموها عندما تمّ تفجير البیجرات. عاهدوا علی شرفهم و لم یتخلوا عن عهدهم حتی بعد تقدیم أغلی ممتلکاتهم. لقد وصلت دعوة أبناء التسعینات (*) إلی موالید التسعینات المیلادیة قبل الشمسیة و هم نالوا إلی الشهود و الشهادة. قدمّوا السید و لکن بقوا علی عهدهم بقوة و ثبات دون تغییر أو تبدیل. أصبحوا مصداقاً لـِ«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا.» ﴿الأحزاب|۲۳﴾
📷 المشهد الرابع: النصر
هذه قاعدة إلهیة. إن الله یجزي الصادقین و ینصرهم. عندما یستطیع الناس أن يقاوموا العدوّ الغاشم، ويطردونه من أرضهم وبلادهم بقبضاتهم الفولاذيّة وبکل جهوزیتهم و إمکانیاتهم التقنیة و غیرها، فهل هذا غیر التجلي للنصر الإلهي؟ لقد تحققت هذه القاعدة المجربة في صدر الإسلام مرة أخری.
«فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَأَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ.» (نهجالبلاغة|الخطبة ۵۶)
صحيح أنّ العدوّ قد كبّدنا الخسائر، و لکنه لم یصل إلی هدفه.
الناس الذین رجعوا إلی بیوتهم رجعوا بفخر وعزّ وإباء وبإيمان أنّهم سیعیدون بناءها. هؤلاء هم صادقو العهود.
و الآن وقت تکرار ذلک النشید. ذلک العهد الجماعي. مع المزید من المجد والإعتزاز والعذوبة. سلام یا مهدي! سلام یا قائد!
ما أجمل عقولهم و إیمانهم. ستتواصل هذه المسیرة و التوفیق من الله بإذنه تعالی.
———————————
إیضاح:
(*): هناک تعبیر «دَهِه نَوَديها» في النشید المعروف في نسختيه الإیرانية واللبنانية ومعناه «موالید التسعینات». والتسعینات في التقویم الإیراني الهجري الشمسي تبدأ من 2011 و لکن الکثیر من الشهداء من المقاومة کانوا من موالید التسعینات المیلادية.
🔅 @AatasheDel
۱۴ بهمن
💠 دو روز مانده تا یک روز تاریخی
🔻 حال و حسی اربعینی دارم؛ وقتی تکاپوی اطرافیانم را برای رساندن خود به بیروت میبینم؛ وقتی گزارش برخی از دوستانم را از حال و هوای لبنان مقاومت، از خیام تا هرمل، میبینم و میخوانم. درست حسی است شبیه حال جاماندگان اربعین. اینسالها، بحمدالله فقط یکسال آن را تجربه کردم که آن هم به دلیل آن ویروس منحوس بود. این روزها هم رژیم منحوس با همراهی ارباب نحستر از خودش، #سید_شهیدان_امت را از ما گرفته و چیزی تا تشییع تاریخی آن بزرگمرد شریف نمانده، موانعی که باز همان باند جنایتکار پدید آورده، یکی از موانعی است که ما را جامانده از بدرقهی شهیدی میکند که غمش از جنس عاشوراست و فقدان ظاهریاش آغاز #نصرالله است.
🔻 خیلی خوب میشد اگر سید را در ایران هم تشییع میکردند. در عراق هم. ولی به هر ترتیب، میسر نشده است. شوق حضور در جمع برادران و خواهران لبنانی رهایمان نمیکند. کار که نشد ندارد. شاید همین یکی دو روزی هم #من_حیث_لایحتسب روزیمان شد. اما اگر هم نشد، با نغمهی «#وداعاً_أبانا» همغصهی عزیزانمان میشویم و با شعار «#انا_علی_العهد» هم قسم با ایشان.
🔻 #حزبالله با شهادت سیدحسن تمام نمیشود، بلکه نصرالله شهید با دستانی بازتر هادی و ناصر ایشان است. این ماییم که ظاهراً در زندگی دنیایی باید کام تلخشده از این مصائب را تجربه کنیم و #صبر کنیم تا #صدق #عهد خودمان را اثبات کرده باشیم و گامبهگام به هدف نهایی نزدیکتر شویم. پس رقمخوردن یوماللهی دیگر در لبنان را نظاره خواهیم کرد و به مدد خون شهید، شریانهای بسته و مسدود در قلب #جبههی_مقاومت را باز خواهیم کرد و البته همهکاره اوست که فرمود: «إنا فتحنا لک فتحاً مبیناً.»
🔅 @AatasheDel
۳ اسفند
به مناسبت تشییع دُرّ درخشان لبنان
▫️به مناسبت فرارسیدن موعد تشییع دبیران کل شهید مقاومت اسلامی در لبنان، شهیدان حجج اسلاموالمسلمین سید حسن نصرالله و سید هاشم صفیالدین، رضوانالله علیهما، بازخوانی یادداشت اربعین دُرّ درخشان خالی از لطف نیست.
▫️توضیح اینکه برای نگارش این یادداشت، از اشخاصی در کشورهای مختلف خواسته بودم تا احساساتشان را دربارهی شهادت سید حسن به اختصار بگویند. از ترکیب برخی از آنها این یادداشت پدید آمده بود.
1⃣ اربعین دُرّ درخشان - بخش اول
2⃣ اربعین دُرّ درخشان - بخش دوم
🔅 @AatasheDel
۳ اسفند
🌿 أین مثل خدیجة؟
🔸در یک روایت طولانی که مرحوم مجلسی در بحار نقل میکند و به تفصیل ماجرای ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه علیهماالسلام را بیان میکند و به اتفاق جالبی در بازهی میان عقد و عروسی آن دو بزرگوار اشاره میکند.
🔸امیر مؤمنان به سبب حیا از پیامبر اکرم، مسئلهی به خانهبردن عروسش را مطرح نمیکند و بزرگترها دست به کار میشوند. وقتی جناب عقیل، برادر حضرت، میخواهد نزد پیامبر برود و این مسئله را طرح کند، جناب امایمن خبردار میشود و میخواهد که کار را به او بسپارند، زیرا که اینکارها زنانه بهتر حل میشود. او جناب امسلمه و سایر همسران پیامبر را جمع میکند و با هم به نزد پیامبر میروند تا موضوع را مطرح کنند.
🔸آنها سر صحبت را اینگونه باز میکنند: «فديناك بآبائنا وأمهاتنا يا رسول الله قد اجتمعنا لأمر لو أن خديجة في الأحياء لقرت بذلك عينها.» ما میخواهیم چیزی را بگوییم که اگر خدیجه بود، از آن خوشحال میشد. تا نام خدیجه میآید، اشک پیامبر جاری میشود و میفرمایند: «خدیجة ... و أین مثل خدیجة؟» کجا همانند خدیجه پیدا میشود؟
🔹سپس ایشان صرفاً عاطفیبودن این احساسشان را با بیان دلیل این کلامشان نسبت به جناب خدیجه سلاماللهعلیها نفی میکنند: «صدقتني حين كذبني الناس وازرتني على دين الله وأعانتني عليه بمالها.» (۱)
▫️وقتی دیگران تکذیبم میکردند، مرا تصدیق کرد.
▫️در مسیر دین خدا پشتیبانم بود.
▫️با مال خود یاریگرم بود.
🔸اینها حق این بانوی مجاهد، حضرت امالمؤمنین خدیجه سلاماللهعلیها به گردن ما را نشان میدهد. افزون بر آن درسهایی است برای ما؛ برای امروز ما. تا حق را که شناختیم، پایکار آن بمانیم.
❣مادر جان! برای مجاهد شدن و مجاهد ماندن ما دعا کنید. 🤲
--------------------------------------------------
(۱) - بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحهی ۱۳۱.
🔅 @AatasheDel
۲۰ اسفند
🔻گفتوگو با دشمن
💠 از ۷۹ نامهی کتاب شریف #نهج_البلاغه، بیش از ۱۵ تای آنها، یعنی تقریباً یکپنجم آنها، به مکاتبات امیرالمؤمنین علیه السلام با معاویه مرتبط است که برخی از آنها در جواب نامههای معاویه به نگارش درآمده است. با بررسی این نامهها و دقت در فرازهای آنها، بهطورکلی میتوان گفت که سیاق کلی تعابیر حضرت در سه دستهی «دعوت»، «تهدید» و «دستور» قرار می گیرد. این دعوت نیز دقیقاً به مقتضای آیهی شریفهی «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل|۱۲۵) ذیل سه دستهی «حکمت»، «موعظهی حسنه» و «جدال احسن» قابل دستهبندی است.
💠 در بخش مربوط به دعوت، حضرت تبیین میکنند. گاهی تناقضات کلام معاویه را به رخش میکشند، گاهی بیربطی مسئله به او را در برخی ادعاهایی که از سوی وی مطرح میشود، اثبات میکنند، دلایل نامهنگاریهای از سوی معاویه را افشا میکنند، دلایل پذیرش حکمیت را بیان میکنند و در خصوص فتنهای که با قتل عثمان پدید آمد و سبب اغتشاشاتی در سطح جامعه شد، روشنگری می کنند. در کنار این مسائل، تذکر به مسائل اخروی و تذکر به مراعات تقوای الهی نیز با لسان موعظه از سوی ایشان ترک نمیشود. در برخی از فرازها نیز، بر اساس برخی از مسلمات، به اسکات خصم میپردازند. بحث از مقایسهی حسب و نسب طرفین، بیان سوابق معاویه، بیان ویژگیهای شخصی خود حضرت و عاقبت مواجههی اسلام با خویشاوندان معاویه در این بخش قابلتوجه است.
💠 در بخش تهدیدات اما با ادبیاتی محکم و کوبنده، پاسخ تهدیدات معاویه داده شده است. در نامهی ۲۸ در پاسخ به تهدید به شمشیر از سوی معاویه حضرت میفرمایند:
«وَ ذَكَرْتَ أَنَّهُ لَيْسَ لِي وَ لِأَصْحَابِي عِنْدَكَ إِلَّا السَّيْفُ فَلَقَدْ أَضْحَكْتَ بَعْدَ اسْتِعْبَارٍ مَتَى أَلْفَيْتَ بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَنِ الْأَعْدَاءِ نَاكِلِينَ وَ بِالسَّيْفِ مُخَوَّفِينَ- فَسَيَطْلُبُكَ مَنْ تَطْلُبُ وَ يَقْرُبُ مِنْكَ مَا تَسْتَبْعِدُ»
یک کلام میفرمایند که حرفهای خندهدار میزنی!! مهاجرین و انصار و تابعین آمادهی جنگ با تو هستند.
💠 نامهی دهم اما پاسخی کوبندهتر و مختصر و مفیدتر را در خود در بردارد:
«فَأَنَا أَبُو حَسَنٍ قَاتِلُ جَدِّكَ وَ أَخِيكَ وَ خَالِكَ شَدْخاً يَوْمَ بَدْرٍ وَ ذَلِكَ السَّيْفُ مَعِي وَ بِذَلِكَ الْقَلْبِ أَلْقَى عَدُوِّي مَا اسْتَبْدَلْتُ دِيناً وَ لَا اسْتَحْدَثْتُ نَبِيّاً وَ إِنِّي لَعَلَى الْمِنْهَاجِ الَّذِي تَرَكْتُمُوهُ طَائِعِينَ وَ دَخَلْتُمْ فِيهِ مُكْرَهِين.»
حضرت در این نامه بیان میکنند که چیزی در من تغییر نکرده، همان قلب و دین و اندیشه باقی است و همان شمشیری که پدربزرگ و برادر و دایی تو را با آن به درک واصل کردم، همراه من است.
💠 این مذاکرات و مکاتبات اما یک فراز دیگر نیز دارد. دستور و امر از بالا به پایین. خلیفهی رسمی مسلمین حضرت علی علیه السلام است و لذا از همین موضع با معاویه که از ذیل اینپرچم قرارگرفتن خروج کرده است، مواجه میشوند. در ابتدای زعامت، دستور به بیعت میدهند: «مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى مُعَاوِيَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتَ إِعْذَارِي فِيكُمْ وَ إِعْرَاضِي عَنْكُمْ حَتَّى كَانَ مَا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا دَفْعَ لَهُ وَ الْحَدِيثُ طَوِيلٌ وَ الْكَلَامُ كَثِيرٌ وَ قَدْ أَدْبَرَ مَا أَدْبَرَ وَ أَقْبَلَ مَا أَقْبَلَ فَبَايِعْ مَنْ قِبَلَكَ وَ أَقْبِلْ إِلَيَّ فِي وَفْدٍ مِنْ أَصْحَابِكَ وَ السَّلَام.»
و در نامهی ۱۷ و در رد درخواست حکومت شام از سوی معاویه، آن را قاطعاً رد میکنند و چیزی را که پیشتر حق او نبوده را حاضر نیستند به او بدهند:
«وَ أَمَّا طَلَبُكَ إِلَيَّ الشَّامَ فَإِنِّي لَمْ أَكُنْ لِأُعْطِيَكَ الْيَوْمَ مَا مَنَعْتُكَ أَمْس.»
💠 آنچه روشن است، در این گفتوگوها و مذاکرات غیر مستقیم، ذرهای وادادگی احساس نمیشود. راه تعامل بسته نشده ولی این کار با دلوقلوهدادن و مودتورزی نسبت به دشمن انجام نشده است. زبان این نامهها محکم و صریح و حتی حاوی تهدید است ولی در عین حال از تعابیر ناشایست و اهانت نیز استفاده نشده است. ترکیبی از حلم و درایت و شجاعت و حقگرایی و آزاداندیشی در این عبارات موج میزند. تبلور عزت و حکمت و مصلحت را میتوان در آنها احساس کرد.
————————————-
🔰 پینوشت:
تفصیل این نکات به همراه شواهد آن از #نهجالبلاغه را در نوشتاری با عنوان «الحوار مع العدو» (گفتوگو با دشمن) چندی پیش نوشتهام.
🔅 @AatasheDel
۲۰ فروردین
الحوار مع العدو-دراسة في رسائل أمیرالمؤمنین إلی معاویة في نهج البلاغة.pdf
275.8K
🔻مقالهی «الحوار مع العدو»
🔅 @AatasheDel
۲۰ فروردین