🟢 کارگردانی حقیقی
📷 موقعیت اول: عهد
موج «سلام فرمانده» به لبنان میرسد. در شهرهای مختلف این کشور اجتماعات همخوانی این سرود جهانیشده راه میافتد و زمزمهی مرد و زن و کوچک و بزرگ میشود.
عاهدناک... إمامَ زماني...
با امام زمان #عهد بستهایم.
لا خيرَ في الحياة... مِن دون هواکَ... والعينُ فِداکَ...
زندگی بیتو ارزشی ندارد؛ چشمانم به قربانت.
سلامْ يا مهديْ... في خطِّ روحِ اللّٰه.. واللّٰه...إنّا علىٰ العهدِ...
سوگند به خدا که در مسیر روحالله بر #عهد خود ایستادهایم.
عهداً منّا... أنْ نقاومَ الطغاةْ...
عهد میبندیم که در مقابل تجاوزگری مقاومت کنیم.
عهداً نبقىٰ... مقاومينْ... و لكُم مُنتظرِينْ...
عهد میبندیم که اهل مقاومت باشیم و چشمانتظار شما باشیم.
عهداً نبقىٰ... علىٰ الوفاءْ... لدماءِ الشهداءْ .. ولشمسِ خامِناءْ...
عهد میبندیم وفادار به خون شهیدان و خورشید خامنه باشیم.
و این #عهد را فریاد کردند. با صدای خود، با اشک خود و با قلب خود.
📷 موقعیت دوم: ابتلا
#سنّت خداست. نمیشود یک حرفی بزنی و ادعایی بکنی و بگذری و محصول آن ادعا، بیآزمون به حسابت واریز بشود. نه! نمیشود امتحانی نباشد و فتنهای نباشد. کسی همچین فکری نکند.
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ.» ﴿عنکبوت|۲﴾
باید صادقالعهد از بلوفزن معلوم شود. نه که خدا نداند، باید روی زمین نشان داده شود. قبلتریها هم همین قاعده را داشتهاند.
«وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ.»﴿عنکبوت|۳﴾
ناقوس جنگ نواخته میشود تا صادق و کاذب معلوم شود.
📷 موقعیت سوم: صدق
طوفان الاقصی وزیدن گرفت. جبههی پشتیبانی لبنان، فردای طوفان شروع شد. مفهوم «نازحین» (آوارههای جنگی) خلق شد. وقت پای عهد ایستادن بود. خانههایشان اولین تقدیمیهای این راه بود. ستارههای این آسمان یکی یکی غروب میکردند. آتش جنگ در لبنان که زبانه گرفت، دیگر خیلی کار سختتر شد. از همهطرف. داخلیها یکطور و خارجیها طور دیگری. ماجرا را کمابیش میدانید. هنوز فاصله نگرفتهایم. یک کلمهایاش این میشود:
«إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا.» ﴿احزاب|۱۰﴾
عهد بسته بودند #چشمانشان را فدای این راه کنند. #پیجرها راستی این عهد را نمایان کردند. عهد شرف بسته بودند و حتی با تقدیم گرانبهاترین داراییشان هم دست نکشیدند. فراخوان دههی نودیها، قبل از نودیهای شمسی، به دههنودیهای میلادی رسید و آنها به شهود و شهادت رسیدند. #سید را دادند ولی محکم پای عهدشان ایستادند؛ بی تغییر و بی تبدیل. شدند مصداق «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا.» ﴿احزاب|۲۳﴾
📷 موقعیت چهارم: نصر
قاعدهی خدا این است. خدا پاداش #صادقان را میدهد. #نصرت الهی را شامل حالشان میکند. وقتی مردم با دستان خالی، میتوانند دشمن از بندندان مسلح را از شهر و روستایشان فراری بدهند، این جز تجلی نصر الهی چه میتواند باشد؟ این قاعدهی امتحانشده در صدر اسلام، بار دیگر محقق شد.
«فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَأَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ.» (نهجالبلاغه|خطبهی ۵۶) خدا #صدق ما را دید و #نصر خود را نازل کرد و دشمن را خوار کرد. دشمن برای ما هزینه ایجاد کرد، ولی به هدفش نرسید. آنها که سربلند به خانههایشان برگشتند و آنها را خواهند ساخت، این صادقالعهدها هستند.
حالا وقت زمزمهی دوبارهی آن سرود است. آن عهدنامهی جمعی. این بار شیرینی و شکوهش بیشتر است. سلام یا مهدی! سلام فرمانده!
وه که چه #عقل و #ایمانی دارند این مردمان. این مسیر ادامه دارد و توفیق از اوست.
🔻پینوشت:
۱. تصاویر حضور اهالی و نیز دانشجویان و همخوانی سرود «سلام یا مهدی» در روستای مرزی خیام در لبهی جلویی منطقهی نبرد با رژیم غاصب را در اینجا ببینید. از خیام بعدها بیشتر خواهیم شنید.
۲. سرود «سلام یا مهدی» یا همان نسخهی لبنانی «سلام فرمانده» را هم دوباره ببینیم و بشنویم. خالی از لطف نیست.
🔅 @AatasheDel