🔴 #امنیت_یا_عدالت| چرا حفظ نظام اوجب واجبات است؟
🔻 #زمانـه | چرا حفظ نظام اوجب واجبات است؟ یعنی در تزاحم واجبی چون نماز و حج و زکات حفظ نظام اوجب است. چرا؟ بالاتر از این چرا امام فرمودند حفظ نظام از حفظ جان امام زمان واجب تر است؟ مگر تجسم و حقیقت عدالت امام زمان نیست؟ چطور ممکن است در تزاحم این دو حفظ نظام اولی باشد؟
🔹 این مقدمه را داشته باشید. یک قدم جلوتر رویم. رهبر انقلاب امروز فرمودند امنیت نباشد، عدالت هم نیست. تکلیف برای برخی دوگانه های موهوم روشن شد. توجه کنیم که ما دوگانه امنیت و عدالت نداریم. دوگانه ولایت و عدالت هم نداریم. آنچه داریم نسبت است. مثلا نسبت امنیت با عدالت.
🔹 اما چرا فرمود امنیت مقدم است؟ توجه کنیم که عدالت، هدف است. مسیر و وسیله نیز در انحصار اسلام است. این اسلام است که ما را به عدالت می رساند واگرنه بقیه نحله ها و مشرب ها و مکاتب با هر سطح شعاری به توهمی از عدالت دست یافته اند. نمی از یمی.
اما....
🔹اما تحقق اسلام روی زمین تنها و تنها در سایه تشکیل حکومت است. حکومت نباشد اسلام در حد احکام فردی فراتر نخواهد رفت و در پستوخانه ها و نهایتا به خانقاه و مساجد محصور می شود. به همین جهت به تعبیر رهبری همه انبیا به دنبال تشکیل حکومت بودند و در این راه یا قدرت یافتند و یا خون دادند.
🔹 با این توضیح امنیت در حکومت مسیر رسیدن به عدالت است و اساسا تحقق عدالت با مقدمه امنیت است. ولایت هم همین است. مقصد ولایت، عدالت است. لذا تزاحمی نیست. ما با ولایت به عدالت می رسیم.
🔺 بازگردیم به مقدمه ابتدای متن. چرا حفظ نظام از حفظ جان امام زمان بالاتر است؟ احتمالا تا حدی روشن شده است. چون جان امام زمان نیز خرج اسلام شده و می شود و اسلام محقق نمی شود جز با تشکیل حکومت.
🔹 حکومت استقرارش به امنیت است و امنیت خاک راه عدالت.
🖌 #محسن_مهدیان
روزهای بسیار سخت!
مهدی جمشیدی
[1]. در مقایسه با دهههای گذشته، در هیچ زمانی، ایناندازه مردم گرفتارِ «دشواریهای معیشتی» نبوده و «کلافه» و «رنجور» و «زخمی» نشده بودند. بخشِ بسیار وسیعی از مردم، مبتلا به «فقر» شدهاند و از گذرانِ «معیشتِ روزمرّه»اشان بازماندهاند.
[2]. ریشۀ اصلیِ همۀ مشکلاتِ کنونی، «نسخۀ غلطِ حسن روحانی» بود؛ اینکه «مذاکره با آمریکا»، تحریمها را برطرف خواهد کرد و اقتصادِ ما، شکوفا خواهد شد. این نسخۀ آغشته به تحریف، روزِ مردم را به شبِ تار تبدیل کرده است.
[3]. حسن روحانی، نه تاکنون گِرهی از کارِ فروبستۀ مردم گشوده، و نه پس از این و در فرصتِ اندکِ باقیمانده، کاری خواهد کرد. این دولت، «دولتِ بیعمل» است و جز «مذاکرۀ بُرد- بُرد» (!)، هنری ندارد و کاری «بلد» نیست! این دولت، ثابتترین متغیّرِ این معادله است!
[4]. ماههاست که جامعه در آستانۀ «انفجار» قرار گرفته است. «بهانهای»، «منفذی»، «جرقهای» ... کافی بود تا اتّفاقاتِ تلخی رقم بخورد. اگر هراس از ابتلای به کرونا در اثرِ حضور در تجمعات نبود، و اگر تلاشهای ترمیمی و اصلاحی از سوی قوّۀ قضائیّه و مجلسِ جدید و نیروهای مسلح و گروههای خودجوشِ مردمی نبود، شک نباید کرد که آتشهای مهیبی شعله میکشید.
[5]. وقوعِ انفجارِ اجتماعی، یک نقصِ دیگر نیز دارد و آن، فقدانِ کسی است پرچمِ مخالفتِ خیابابی و شورشگونه با حسن روحانی را در دست بگیرد و هوادرانِ خود را به صحنه بخواند. رقیبان و مخالفانِ روحانی، چنین جنس و سرشتی ندارند.
[6]. امّا آیا با وجودِ تداومِ این عناصر، میتوان با اطمینان گفت که در یک سالِ آینده، انفجار و شورش و آشوبِ اجتماعی رخ نخواهد داد؟! پاسخ، منفی است. فشارهای اقتصادیای که بر مردم وارد میشود، همچنان در حالِ «افزایش» بوده و «شیبِ صعودیِ تند»ی داشته است. بنابراین، نباید بعید دانست که در صورتِ ادامهیافتنِ این «فشارِ فرسایشی و عصبیکننده»، گروهها و بخشهایی از مردم را به خیابانها نکشاند.
[7]. آیا باید میانِ «تداومیافتنِ دولتِ روحانی» ازیکسو، و «رهاندنِ مردم از بحرانِ معیشتی»، یکی را انتخاب کرد؟! آیا باید در پیِ «کنارهگیریِ روحانی» بود؟! به نظرم، جامعه هنوز آن اندازه که باید، هزینۀ خطای بزرگِ «نشاندنِ روحانی بر کرسیِ ریاستجمهوری» را نپرداخته است. باید باز هم «مجال» داد تا روحانی، هرچهبیشتر، خویش را بنمایاند و هیچ «شک» و «شبهه»ای در ذهنِ مردم باقی نماند. روحانی باید تا روزِ پایانی، در قدرت باقی بماند تا فردا، دستاویز و توجیهی در اختیار نداشته باشد.
[8]. امروز آیتالله خامنهای، بیش از هر کسی، از وضع و حالِ معیشتیِ مردم، ناخشنود، و دلواپسِ فقیران و محتاجان است، امّا چه کند که جز اوامرِ تسکیندهنده و ملایمکنندۀ معیشتِ مردم نسبت به نهادهای تحتِ نظارتِ خویش، اهرم و ابزارِ دیگری در اختیار ندارد. این فعّالیّتها، علاجِ اصلی و قطعی نیستند، و همین مسأله، دلِ ایشان را میرنجاند. آب از جای دیگری گلآلود شده و همان نقطه را باید علاج کرد.
[9]. من هیچ دلیلی برای رد و انکارِ این فرض که شرایطِ معیشتیِ کنونی، بهصورتِ «ارادی» و «آگاهانه» طرّاحی شده است، در دست ندارم. شاید کسانی در داخل، میخواهند آیتالله خامنهای را دچارِ «استیصال» و «اضطرار» کنند تا در نهایت، مجوزِ «مذاکرۀ دوباره» را از ایشان بگیرند و در فرصتِ اندکِ باقیمانده، حیثیّتِ سیاسیِ خویش را بازیابند و مردم را دوباره گرفتارِ «وسوسۀ مذاکره» کنند! این هدف، آنچنان بزرگ و مهم است که هاشمیرفسنجانی از زمانِ امام خمینی، در پیِ مذاکره با آمریکا بود و میخواست این امر در آن دوره تحقّق یابد، که البتّه نیافت. اینک که روحانی تا این نقطه پیش آمده، اگر عقب بنشیند، تا سالیانِ سال، بابِ مذاکره با آمریکا مسدود خواهد و این برای جریانِ غربگرا و غیرانقلابی، بهمعنیِ شکستِ محض است.
[10]. من برای انقلاب در «کوتاهمدّت»، دغدغهمند و نگرانم! مسأله برای من، «اکنون» است . گویا زمانه، محملِ حوادثی است ...
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔴ماسکی مخصوص آسیب ندیدن محاسن اُتو کشیده توسط روحانی رونمایی شد!
اگر میزان توجه و دقت روحانی برای استفاده از ماسکی که محاسن را دچار آسیب نکند برای رفع مشکلات معیشتی فعلی بود اوضاع اقتصادی مردم درحال حاضر اینگونه نبود، اما چه کنیم که حفظ محاسن مبارک برای توجه به خواست مردم ارجح است!😐😐
[تصویر برای جلسه امروز ستاد هماهنگی اقتصادی دولت]
@basir3najaf
🔴 هارت و هورت جدید ترامپ
🔻ترامپ: اگر من برنده شوم، ظرف یک ماه توافق فوقالعادهای با ایران خواهیم کرد. بدجور دلشان میخواهد من ببازم، ولی اگر برنده شوم...
🔹 بزنم به تخته، سازمانهای تروریستی مثل سابق نمیجنگند. میدانی چرا؟ چون پول ندارند، چون ایران ورشکست شده. ایران به خاطر من، به خاطر تحریمها و مسائل دیگر ورشکست شده.
🖌 #سرخط_تحلیلے :
رهبرانقلاب _دیروز_ : این هارتوهورتی هم که این #اراذل مسلط بر ملت آمریکا میکنند نبایستی ذهن کسی را مشغول کند. ۹۹/۷/۲۱
@basir3najaf
🌄 به این عکسها دقت کنید:
مربوط به سال ۱۹۵۷ است که آمریکا به آنها بورسیه تحصیلی داد :
از راست:
زلمای خلیل زاد
شیرمحمدعباس
و اشرف غنی
جالبه بدونید :
اولی شد سفیر آمریکا در افغانستان
دومی شد رییس گروه طالبان
و آخری رییس جمهور افغانستان
⁉️ فکر نکنم نیازی به توضیح باشه ...
@basir3najaf
در حاشیۀ توصیۀ رهبرِ انقلاب به «ترسوها»:
«ترس»فروشی و «عقل»نمایی!
مهدی جمشیدی
[1]. «جنگِ شناختی» بیش از هر چیز، «جنگِ زبانی» است؛ یعنی در این جنگ، با «بازیِ زبانی» و «مغالطههای لفظی»، شناختها و درکهای مردم نسبت به واقعیّتها تغییر داده میشوند و مردم، گرفتارِ «تحریف» میشوند. «واقعیّت» در متنِ خود، «زبان» ندارد که به سخن آید و خویش را توصیف کند، بلکه این ما هستیم که آن را «روایت» میکنیم. و روایتِ انسانها از واقعیّتها، گاه مطابقِ با آن است و گاه، مخالفِ با آن. و ازآنجاکه بسیاری از مردم، برداشت و تفسیرِ مستقیمی از واقعیّتها ندارند، بهسراغِ «روایتها» و «تحلیلها» میروند و آنها را مبنای «انتخابها» و «تصمیمها»ی خود قرار میدهند. اینجاست که روشن میشود روایتهای زبانی از واقعیّت، تا چه اندازه میتواند جامعه را دستخوشِ «چرخشها و دگرگونیهای بنیادی» قرار دهد.
عالَمی را یک سخن، ویران کند
روبهانِ مرده را شیران کند
(مثنویِ معنوی، دفترِ اوّل، بیتِ 1597).
[2]. جنگِ شناختی در دهۀ اخیر، بهخصوص در عرصۀ سیاسی، به اوجِ خودش رسیده است؛ چنانکه حسن روحانی در انتخابهای سالهای نودودو و نودوشش، بیآنکه در مقامِ «عمل» و در عالمِ «عین»، برگِ برندهای در اختیار داشته باشد، فقطوفقط با تکیه بر «جنگِ شناختی» و «بازیِ زبانی»، بخشهایی از مردم را به مردابِ تفسیرها و روایتهای آغشته به «تحریف» افکند. تمام یا اغلبِ روایتهای او در این صحنۀ سیاسی، چنین بودند. اینکه «علتالعللِ مشکلات، تحریم است»؛ اینکه «تحریمها از طریقِ مذاکره برطرف خواهند شد»؛ اینکه «در سیاستِ خارجی، باید واقعبین بود نه خوشبین یا بدبین»؛ اینکه «برجام، فتحالفتوح بوده است»؛ اینکه «بهمحضِ اجراشدنِ برجام، تحریمها برطرف خواهند شد»؛ اینکه «مقاومت بهمعنیِ ماجراجویی است»؛ اینکه «مردم باید میانِ جنگ و مذاکره، یکی را انتخاب کنند»؛ اینکه «مردم باید میانِ تقابلِ با جهان یا تعاملِ سازنده با جهان، یکی را انتخاب کنند»؛ اینکه «ما حتّی در آبخورنِ خویش خویش هم، محتاجِ برطرفشدنِ تحریمها هستیم»؛ اینکه «اقتضای عقلانیّت، مذاکره با کدخدای جهان است»؛ و ... .
[3]. «عقل» و «عقلانیّت»، سخنی است که در طولِ دهۀ اخیر، بارهاوبارها، با ابزاری برای تحقیر و طردِ «فکر و فرهنگِ انقلابی» و «نیروهای انقلابی» تبدیل شده است؛ گویا «انقلاب» و «انقلابیگری»، سرِ سازگاری با «عقلانیّت» ندارد. هم جریانِ اصلاحات و هم جریان ِاعتدالگرا، همواره با تکیه بر این مفهوم، هر گونه «تحرّک و تلاشِ مجاهدانه و انقلابی» را ملامت کرده و اینچنین به مردم القاء نمودهاند که عقلانیّت، حکمِ متفاوتی دارد. در حقیقت، آنچهکه آنها عقلانیّت میخوانند، «عقبنشینی» و «وادادگی» و «تسلیم» و «ترس» و «گریز» است، امّا برای آنکه خویش را توجیه کنند و بر ضعفهای خویش، «عنوانهای مقبول» بگذارند، واقعیّتهایی را که بر این عنوانها دلالت دارند، «عقلانیّت» مینامند. برایمثال، اگر معنای واقعیِ «مذاکره با آمریکا» این باشد که ایران به زانو درآمده و فشارهای اقتصادی، بهسرانجامِ خویش رسیدهاند، آنها اینطور استدلال میکنند که اکنون اقتضای عقلانیّت، مذاکره کرد و باید بر اساسِ منافعِ ملّی، تصمیم گرفت و بهانه بهدستِ طرفِ مقابل نداد. یا چنانچه رئیسِ مجلس، برخلافِ رویّۀ رئیسِ جمهوری، به میانِ مردم برود و حتّی با رعایتِ دستورالعملها، از بیمارانِ کرونایی عیادت کند، متهم به بیعقلی میشود؛ چراکه خود را بیدلیل، به ورطۀ خطر افکنده است! حالآنکه این حکم، حکمِ ترس و مسئولیّتگریزی و تنبلی است، نه حکمِ عقل! فراترازاین، باید گفت فاصلهای بسیاری که رئیسجمهور مردم گرفته است، حتّی اقتضای عقلِ سیاسیِ محض نیست و محاسباتِ سیاسی و انتخاباتی نیز این اندازه گسستگی و بریدگی از مردم را تجویز نمیکند. بدینسبب این که مقبولیّت و پایگاهِ اجتماعیِ وی، بهطورِ بیسابقهای کاهش یافته است.
[4]. پس در اینجا، با نوعی فرآیندِ آلوده به «تحریف» و «وارونهنمایی» روبرو هستیم که بهطرزی ماهرانه، افکارِ عمومی را میفریبد و «خطا» را بر جای «راست» و «خائن» را بر جای «قهرمان» مینشاند. این عنوانبندیهای دروغین، اهمّیّتِ جدّی دارند و تعیینکننده هستند. ازاینرو، امروز آیتالله خامنهای بهطورِ صریح، از کسانیکه «ترس» و «فرار» و «تسلیم» و «انفعالِ» خویش را با تعبیرِ «عقلانیّت»، توجیه میکنند، انتقاد کرد و گفت «ترسوها»، ترسِ خود را در پسِ لفظِ «عقلانیّت»، پنهان نکنند. البتّه این ما هستیم که باید بدانیم که در معرکۀ جنگِ شناختی بهسرمیبریم و باید «سوادِ رسانهای» خویش را افزایش بدهیم و اسیرِ «بازیهای زبانیِ خدعهآمیز» نشویم:
علمِ تقلیدی بود بهرِ فروخت
چون بیابد مشتری، خوش بر فروخت
(مثنویِ معنوی، دفترِ دوّم، بیتِ 3265).
🆔https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
✅ یادداشت/
🌀کشف قیمت واقعی ارز
🔻نوسان بالای ارز در این روزها و تسری تورمی آن بر روی همه کالاها و خدمات به جایی رسیده که رئیس بانک مرکزی که تیرماه مخالف تزریق و ارزپاشی بود، به این جمعبندی رسیده که روزانه 50 میلیون ارز به بازار تزریق کند؛ اعلام این خبر ابتدا قیمت ارز را اندکی کاهش داد؛ اما بلافاصله روند افزایشی مجدداً از سرگرفته شد. با این حال، وضعیت امروز بازار ارز نیاز به تحلیل کارشناسی بیشتری دارد که در این مقال کوتاه به آن اشاره اجمالی می شود.
🔰نکات تحلیلی:
🔹1ـ مهمترین سیاست ارزی در این برهه نادیده گرفتن کشف قیمت در بازار آزاد است. توصیه بخشی از اقتصاددانان بنام در این حوزه این است که بازار ارز آزاد کاملا مختل شده و بازار مناسبی برای کشف نرخ ارز در کشور نیست؛ اما متأسفانه سیاستگذار بازاری را که نمیتواند و نباید نرخ ارز در آن تعیین شود، بهرسمیت شناخته و مبنای عمل در تعیین نرخ ارز قرار داده است. این درحالی است که با توجه به شرایط تحریمی کشور، بایستی غیرمعتبر و غیرقانونی بودن بازار آزاد ارز اعلام شود؛ چون انواع ریسکها و شوکهای اقتصادی به کلّیت اقتصاد ایران تحمیل شده است که این موضوع باعث شکلگیری بیثباتی و ناآرامی در بازار ارز آزاد شده است. 2ـ در گام بعدی چون نرخ بازار آزاد برای سیاستگذار پولی و مالی پذیرفته شده متأسفانه با همین دست فرمان، نرخ نیمایی نیز محاسبه میشود؛ در حالی که نرخ ارز مناسب برای جهش تولید و احیای رشد اقتصادی باید خیلی پایینتر از این ارقام باشد. رسمی شدن نرخ ارز در بازار آزاد و سرایت آن به نرخ نیمایی عملاً موجب افزایش هزینه تولید و بهتبع آن کاهش سطح تولید و سرمایهگذاری و در نتیجه افزایش قیمتها و جهش تورمی شده است. 3ـ کشور ما با یک جنگ فزاینده اقتصادی از سوی دشمن مواجه است و در این جنگ اخلال در نظام ارزی کشور یکی از این شیوههاست.
🔺نکات راهبردی: در شرایط کنونی بایستی بیشترین ارز برای کالاهای اساسی، واسطهای و مواد اولیه تولید تخصیص یابد تا کالاهای رسوبی و مواد اولیه تولید در گمرکات با سرعت ترخیص شوند. در شرایط جنگ اقتصادی فعلی میتوان به ظرفیتهای اقتصادی کشور توجه جدی کرد تا رونق صادرات غیرنفتی محقق شود. در این صورت با ایجاد تنوع و افزایش کانالهای ورود ارز به کشور و ایجاد درآمدهای ارزی مستقیم میتوان از این شرایط پیچیده عبور کرد.
🛑نویسنده: علی قاسمی
#نشستهای_بصیرتی
#ثامن
#روشنگری
🆔 https://sapp.ir/meyar.pb
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb