eitaa logo
درمحضرحضرت دوست
671 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4هزار ویدیو
70 فایل
لینک کانال : @Abbasse_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ثواب نشر کانال هدیه برسلامتی اقامون امام زمان(عج) وشادی روح شهید عباس کردانی ادمین کانال @labike_yasahide
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 فرصتی فوق العاده برای بانوان آخر الزمانی 🔵 صدها مجتهد، افتخار شاگردیش را داشتند و مرجع بزرگ تمام شیعیان بود؛ وقتی مادرش از دنیا رفت به شدت می گریست! یکی از شاگردانش علت این بی تابی را پرسید؛ مرحوم شیخ انصاری در پاسخ فرمود: من هرچه دارم از برکت مادرم هست؛ بله! مادری عفیف و پاکدامن که هرگز بدون وضو به فرزندش شیر نداده بود. 🔹 نقش مادر در تربیت فرزند، اعجاز گونه هست؛ مادر انبیاء و اوصیاء از برترین زنان زمان خود بودند. 🔹 به همین جهت است که شیطان صفتان تمام سعی خود را به کار گرفته اند تا به اسم دفاع از زنان، آنان را بی هویت کنند. 🔹 امروز زنان فرهیخته، با فرزند آوری و تربیت فرزندانی در تراز یاران امام زمان، می توانند بزرگترین خدمت به بشریت را رقم بزنند و در تحقق عدالت جهانی سهم بزرگی را به خود اختصاص دهند. 🌕 معیار انتخاب همسر خود را همین مسئله قرار دهند و در دوران حمل و شیردهی و از همان دوران طفولیت فرزندشان، آنان را عاشق و دلدادۀ امامشان تربیت کنند.
🔴 چند راهکار برای درک مقام امام زمان 1⃣ خواندن چهل صبح دعای عهد. این چهل صبح دعای عهد را بخوانیم ان شاءالله اگر ظهور را درک کردیم یار حضرت می شویم، اگر از دنیا رفتیم رجعت می کنیم. 2⃣ روایت از امام صادق (علیه‌السلام) است، هر کس بعد از نماز صبح و ظهرش صلوات را با عجل فرجهم بگوید، نمی میرد تا امام زمان را درک کند. 3⃣ خواندن مسبحات پیش از خواب. امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: هر کس سور مسبحات را پیش از خواب بخواند نمی میرد تا امام زمان را درک کند و اگر بمیرد در جوار پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) خواهد بود. 🔹 مسبحات کدام سوره هاست؟ حدید-حشر-تغابن-صف-جمعه و اعلی. 🔺آیت الله قاضی به شاگردانش خواندن مسبحات پیش از خواب را توصیه کرده. 4⃣ امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: هر کس سوره اسراء، را در شب جمعه بخواند نمی میرد تا امام زمان را درک کند و از یاران حضرت بشود. 5⃣ خواندن دعای طول عمر، که روایت است هر کس بعد از نمازهای واجب این دعا را بخواند، خداوند آنقدر عمرش را طولانی می کند و زندگیش ادامه دارد که از زندگی دلتنگ می شود و به دیدار امام عصر نایل می شود: أَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. أَللّهُمَّ أنَّ رَسُولَكَ الصّادِقَ المُصَدَّقَ صَلَواتُكَ عَلَيهِ و آلِهِ قالَ إِنَّكَ قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ في شَيءٍ أنَا فاعِلُهُ كَتَرَدُّدي في قَبْضِ رُوحِ عَبْدِيَ اْلمُؤمِنِ، يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أنَا أكْرَهُ مَساءَتَهُ. أَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ اْلفَرَجْ، وَالنَّصْرَ وَ اْلعافِيَةَ، وَ لا تَسُؤْني في نَفْسي، وَ لا في فُلان
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 .ترنج سرتکان داد و پیشبند را بست و دوتا تخم مرغ برای خودش آماده کرد. بعد هم پنیر و گردو را با دو تا لیوان آب پرتقال گذاشت روی میز و مادرش را صدا زد: -سوری جون صبحانه آماده است. سوری خانم که تعویض لباس کرده بوده وارد آشپزخانه شد. نگاهی روی میز انداخت و بعد هم شیشه عسل را برداشت و کمی عسل به میز صبحانه اضافه کرد. ترنج با آرامش صبحانه اش را خورد. چون برای بیرون رفتن به رضایت مادرش نیاز داشت لازم نبود با تند خوردن صبحانه بهانه دستش بدهد. سوری خانم قبل از تمام شدن صبحانه ترنج از جا بلند شد و برایش یک لیوان شیر ریخت. ترنج هم بدون چون و چرا ان را سر کشید. -خوب مامان من دیگه رفتم. -مطمئنی خوبی؟ -آره مامان یه زخم کوچولوه چیز وحشتناکی که نیست. بعد چادرش را سر کرد و جلوی آینه ان را مرتب کرد قسمتی از شال سفیدش از چادرش بیرون بود و چهره اش را زیبا تر کرده بود 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 سوری خانم گرچه زیاد هم موافق کارهای ترنجنبود ولی ته دلش به او افتخار می کرد. ترنج گونه مادرش را بوسید. سوری خانم گفت: -ترنج مامان منم دارم میرم بیرون. با بچه ها نوبت ماساژ گرفتیم. ظهرم نمیآم. اومدی خونه زنگ بزن نهار بیارن. -باشه مامان. خداحافظ - به سلامت عزیزم ترنج از خانه بیرون زد. صبح پائیزی مطبوعی بود. بهترین روزهای کویر همین روزهای پائیزی بود. نه از سرمای خشک و سوزناک زمستان خبری بود نه از داغی بی انتهای تابستان. ترنج قدم زنان رفت سمت خیابان. سعی کرد تا می تواند نفس بکشد و از این هوا لذت ببرد. بعد هم تاکسی گرفت و رفت سمت خانه دختر مهربان. دیدن مهربان دوست داشتنی اش ترنج را غصه دار کرد. درد زانویش به حدی بود که حتی در حالت نشسته هم اذیتش می کرد. با دیدن ترنج اینقدر خوشحال شد که اشکش سرازیر شد. -مهربان چرا گریه میکنی حالا 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 مهربان اشکش را گرفت و گفت: -به خدا دلم برات یه ذره شده. آقا ماکان چطوره؟ آقا؟ خانم؟ همه خوبن؟ -از خوبم خوبتر. به خدا چشمم روشن شد. بعد به کیسه پرتقالی که ترنج برای او خریده بود اشاره کرد و گفت: -چرا زحمت کشیدی عزیز دلم. اونم این همه. ترنج خندید و گفت: -حالا اینقدر تو برا من زحمت کشیدی. این چند تا دونه پرتقال مگه جبران میکنه.. مهربان به دخترش که کنار اتاق نشسته بود رو کرد و گفت: -یک سالش بود من رفتم خونه شون. خودم بزرگش کردم. ترنج لبخند زد. راست می گفت مهربان. مادر بچه گی هایش مهربان بود نه سوری. حتی بزرگ تر هم که شد مهربان بیشتر هوایش را داشت تا سوری. مادرش او و ماکان را به دست مهربان سپرده بود و سرگرم کارهای خودش بود. ترنج از زانویش پرسید و عمل احتمالی. خرج عمل زیاد بود و تازه قیمت همان مفصل مصنوعی خودش خرج یک عمل حساب میشد. ترنج غم زده از خانه آنها بیرون زد. بی انصافی بود که مهربان را به حال خودش رها کنند. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
سلام حضرت آفتاب ، مهدی جان بی روی ماهتان ، زندگی به بازیچه ای کودکانه می ماند ... تکراری و ملال انگیز ... ایمان به طلوع روشن شماست که امیدمان می دهد ، جانمان می بخشد و پویایمان می کند .‌.. روزی به همین زودی ، به همین نزدیکی ...
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
🔴 دعای هفتم صحیفه سجادیه با صدای علی فانی 🔹این دعا در هنگام نزول بلا و سختی خوانده می شود. 🔹این دعا نقش و به سزایی در ازبین بردن ویروس کرونا و سایر بیماریها دارد.
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا
AUD-20210306-WA0072.mp3
11.31M
🎤 <َاُۍّ‌ُآّقًاُ....عَمَوَدْچًنٌدُمَےِ؟..>ً
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊برای امام زمانم چه کنم؟🕊 🔸زیارت‌ در‌ روز‌ 🔸روزجمعه متعلق به مولا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. برای عرض ارادت به مولا آماده اید؟
درد دل با امام زمان - @balagh_ir.mp3
994.2K
♨️با امام زمان(عج) دردل کنید 🎤حجت الاسلام عالی
⭕️ ظاهرا فتنه واکسن خیلی پیچیده تر از فتنه برجام هست! دوستان ولایتمداری که از واکسن زدن رهبری مایه میذارین و مردم رو به زدن "هر نوع واکسن" تشویق می کنید از الان خودتون رو برای چند وقت بعد (از چند ماه تا دو سه سال) آماده کنین که از ولایت دفاع کنید! ‏🔹اون وقتی که احتمالا واکسن ها جواب ندادن و کرونا همچنان ادامه داشت (با توجه به ماهیت بسیار متغیر ژنوم ویروس) و آثار سوء واکسن های ژنتیکی در ناباروری و سرطان زایی و مرگ های ناگهانی دیده شد از رهبری و ولایت دفاع کنید چون قراره همه چیز به گردن رهبر بیوفته و این همان فتنه اکبره ‏🔹بنده به عنوان پیرو ولی فقیه برای ثبت در تاریخ می گم که ایها الناس رهبری 2 شرط مهم برای واردات و تهیه واکسن فرمودن: ‏۱. واکسن امریکایی و انگلیسی ممنوع ‏۲. واکسن مطمئن ⁉️‏آیا واکسن های ژنتیکی با فناوری امتحان پس نداده و مخصوصا آسترازنکا انگلیسی حائز این دو شرط هستن؟! ☑️به واکسن های 100 درصد ساخت داخلی هم تاکید کردن ‏‌
کامل بخوان سپس خود را مقایسه نما ! انتظار یعنی این! خيلي از ما انسانها فكر مي كنيم كه انتظار ، دو زانو در گوشه اي نشستن است در حقيقت اين نوع تعبير و ديدگاه بسيار اشتباه و سردرگم كننده ست . به گمان خويش كه در اتاقي نشستن و از امام زمان(عج الله تعالي فرجه الشريف) سرودن و در فراق يار ناله سركردن ، انتظار است !؟ در صورتيكه اين بزرگترين خطاست . اگر به شما بگويند كه چند روز ديگر مهمان بزرگ و عزيزي قصد مهماني شما را دارد،واكنش شما چيست ؟ آيا اين درست است كه شما در كنج اتاق دست روي زانو گذاشته و به انتظار بنشينيد؟ اين كار شما نه تنها انتظار نيست بلكه بي احترامي به مهمان است زيرا كه هيچ كار و عملي براي استقبال از او انجام نداده ايد و با كمال بي ادبي تنها تظاهر به احترام كرده ايد. انتظار صحیح و عاقلانه اینست که خانه را برای مهمان آماده کنی اتاق نشیمن را تزیین کنی و بهترینها را آماده پذیرایی از مهمان نمایی . متاسفانه از جمله ستم هایی که به واژه ی "انتظار" شده اینست که آنرا بد تعبیر كرده ايم . مانند کلمه عشق ! در عشق هم هر وقت کامجویی ها و لذت های خودکامه پیش بیاید رنگ عشق به او می زنیم و هوس را با واژه ی عشق مقدس می کنیم !! یا بهتر بنالم " سر خود را شیره مالیدن است" انتظار فرج یعنی اینکه درس بخونی تا به درد آقای خود بخوری.انتظار فرج یعنی به روح و روان خود برسی تا سالم بمانی.انتظار فرج یعنی به خود عادت دهی که به نامحرم نگاه حرام نکنی.انتظار فرج یعنی با اهل ایمان رفیق گردی تا خصلت های خوبی از آنها فرا گیري.انتظار فرج یعنی هر کجا فساد و ظلم ببینی در مقابلش بایستی.انتظار فرج یعنی از نا اهلان و بی دینان دور گردی تا به چیزهای بد عادت نکنی انتظار فرج یعنی هنر یاد بگیری . انتظار فرج یعنی از وقت خود کمال استفاده را ببری.انتظار فرج یعنی گوش خود را از حرام دور نگه داری انتظار فرج یعنی تا می توانی یاد بگیر تا به درد صاحب و فرمانده ات بخوری . فکرشو بکن اگه ظهور کند و تو سربازش باشی اما هیچ هنر و حرفه اي نداشته باشي خب این به چه درد آقا می خورد ؟ بنده خدایی می گفت : من تا آنجایی که توان داشتم آموختم و دنبال آموختنم . نکته جالب اینجاست که می گفت : من نمی توانستم شنا کنم روزی در خلوت به خودم گفتم فلانی اگه امام ظهور کند و تو سربازش باشی و امام از تو بخواهد که از این سمت رودخانه تا به اون سمت بروی و ماموریت انجام دهی اگه نتونی واقعا برای تو شرم آوره که به درد آقا نخوردی؟! می گفت : برای آموزش شنا تلاش زیادی کردم تا فرا گرفتم . نکته جلب اینجا بود که در همه کارها و امورات خود اینچنین معامله می کرد برای مثال می گفت : اگه روزی امام ظهور کند و مرا برای ماموریتی به دیاری بفرستد اگه چشم خود را از کارهای حرام باز ندارم برای من که سرباز و منتظر آقا هستم بسیار زشت است که در انجام ماموریت به نامحرم نگاه کنم و يا اگر در خانه آدم بداخلاقي باشم و امام ظهور كند ممكنه بخاطر اين بداخلاقي ،من را از جمله ي ياران خود قرار ندهد همانطور برای سایر اموراتش از خود حساب می کشید بنده که شاهد این موضوع بودم نکات جالبی از این بنده خدا دیدم واقعا تبدیل به یک الگو شده بود . فکر می کنید امام اگر ظهور کند دنیا به حالت غیر طبیعی درخواهد آمد ؟! خير اينچنين نيست طبق روایات ، در هنگام ظهور همه چيز طبيعي ست يعني انتظار نداشته باش سرباز امام زمان (عج) يك شاخ و دوبال و ... داشته باشد ؟! آري علم پيشرفت مي كند اما به صورت طبيعي و معقولانه . پس اگر واقعا انتظار فرج را خواهي، بايد به خود برسي بايد خود را به جايي رساند تا هرچيزي را امام از تو طلبيد، تو از پس اجراي آن برآيي . بايد درس خواند بايد مطالعه كرد بايد هنر آموخت بايد خودسازي كرد و ... امام تشنه ياري چندنفر بيكار و بیعار نيست امام در انتظار ياري مردان و زنان به درد بخور است . امام عاشق ياوران صادق و استوار است اگر دائم امام را فرياد بزني ولي عهد و پيمان شكن باشي هرگز به درد امام نخواهي خورد زيرا كه پيمان شكنان جنايت كربلا را براه انداختند.براي امام حسين (عليه السلام) نامه نوشتند كه قيام كن تا ما تو را ياري كنيم اما وقتي كه امام قيام فرمودند كوفيان كه دم از وفاداري و ياوري مي زدند بي وفايي كردندو امام را به حال خود واگذاشتند. امام زمان(عج)، مسلم ابن عقيل مي خواهد حبيب ابن مظاهر مي خواهد حضرت قاسم(س)مي خواهد و ... فراموش نكن كوچكترين هنر هم مي تواند به درد امام بخورد حواست باشد كه بايد خود را تا آنجايي برساني كه به درد امام زمان (عج) بخوري. فراموش نكن كه امام زمان (عج) سياهي لشكر نمي خواهد بلكه سپيدي لشكر مي خواهد انتظار يعني " من هم بايد در تشكيل حكومت عدل الهي سهيم باشم " حكومت مهدي موعود(عج) همانند ساير حكومت ها به افراد مستعد و باايمان نياز دارد" انتظار يعني " من هم بايد در تشكيل حكومت عدل الهي سهيم باشم " حكومت مهدي موعو
د(عج) همانند ساير حكومت ها به افراد مستعد و باايمان نياز دارد" براستي اگر روزي ظهور كند جاي من و تو در كجاي حكومت عدل الهي است؟ بيچاره كسي ست كه امام براي اطرافيانش نامه ياري بنويسد ولي براي او نامه ننويسد چون به درد نخور است. دست نوشته زنده یاد حاج حمید رضا حمیدیکی از سربازان امام زمان
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 گرچه مهربان قبل از اینکه برای همیشه توی خانه انها ماندگار شود اینجا و آنجا کار می کرده ولی الان بیشتر از شانزده سال بود که توی خانه آنها بود پس بی اعتنایی به مشکلش بی انصافی بود. ترنج از خانه مهربان یک راست رفت سمت شرکت پدرش. باید با او حرف میزد. نمی گذاشت مهربان دوست داشتنی اش دیگر درد بکشد. منشی پدرش زن میان سال مهربانی بود که او را می شناخت. با دیدن ترنج با لبخند جواب لالمش را داد. -بابا هست؟ -هست ولی باید چند دقیقه صبر کنی. -باشه. ترنج همانجا روی یکی از مبل ها نشست و سرش را با موبایلش گرم کرد. شاید یک ربع منتظر ماند تا بالاخره در باز شد و مردی از اتاق پدرش خارج شد. خانم فرهادی منشی مسعود رو به ترنج گفت: -حالا می تونی بری تو. ترنج بلند شد و با لبخند تشکر کرد. بعد به در اتاق زد و وارد شد.بفرمائید. -سلام آقای رئیس. مسعود سرش را بالا آورد و با دیدن ترنج خندید و گفت: -تو اینجا چکار می کنی وروجک؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ترنج خنده کنان در را بست و خودش را روی مبل روبه روی میز پدرش ولو کرد. اومدم سری به بابام بزنم. مسعود از پشت میزش بلند شد و کنار ترنج نشست. - خوب چه اتفاقی افتاده که امروز بنده رو مفتخر کردین؟ ترنج شانه ای بالا انداخت و تصمیم گرفت بی حاشیه برود سر اصل مطلب این موضوع حاشیه پردازی نمی خواست. -حقیقتش کارتون داشتم. -چیزی شده؟ ترنج سر تکان داد و گفت: -از مهربان خبر دارین؟ -آره مامانت یه چیزایی گفت درباره مشکل زانوش. -خوب نمی خواین کاری بکنین؟ مسعود با تعجب گفت: -من؟ ترنج مستقیم به پدرش نگاه کرد و گفت: -خوب پس کی؟ بابا من الان پیش مهربان بودم. اصلا نمی تونه راه بره. حتی به حالت نشسته و خوابیده هم درد داره. وقتی این جمله را گفت صدایشکمی لرزید.مسعود متفکر به ترنج گوش میداد. -خوب این بلا توی خونه ما به سرش اومده. دست تنها همه کارارو خودش می کرد. یادتونه که. خوب حالا ولش می کنین به امون خدا. مسعود نفس عمیقی کشید و گفت: -خوب الان تو از من چی می خوای؟ -خوب معلومه. خرج عملش بالاست. کمکش کن.داماداشم که بنده خدا خودش تو یه مغازه شاگرده. از کجا آورده اینقدر بده. -بیمه چی؟ -پول پروتز و خودشون باید بدن که حدود سه تومنه. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 مسعود با تعجب گفت: -سه تومن؟ -بله. پنج تومنم خرج عمل میشه. از کجا آورده هشت میلیون بده..بابا خواهش. هشت تومن که برای شما نباید پولی باشه. مسعود ترنج را جور خاصی نگاه کرد و گفت: - هشت میلیون خیلی هم پوله. ترنج با اعتراض گفت: -ولی ماشینی که شما سوار میشین نزدیک سی تومن قیمتشه اونوقت هشت میلیون براتون خیلیه. -خوب بابا خونه منم چهارصد ملیون قیمتشه. از فردا هر کی پول عمل نداشت من باید بدم؟ ترنج سر به زیر انداخت: -هر کی نه. ولی مهربان فرق داره. بابا فکر کنین اگه دیشب یه بلای دیگه سر من اومده بود شما اینقدر خرج من نمی کردین؟ -خوب معلومه که می کردم. ولی تو دخترمی. -حالام فکر کنین برای منه. اصلا به من قرض بدین خودم پس می دم بهتون. -حرفایی می زنی ترنج ها. یعنی چی قرض بدم. ترنج بی مقدمه از جا بلند شد. -حالا کجا می ری؟ ترنج سر به زیر ایستاد و گفت: -موندنم چه فایده داره؟ مسعود زیر لب لا اله الا ا...ی گفت وبلند شد: -صبر کن ببینم. ترنج خوشحال رفت طرف پدرش و گونه اش را بوسید. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
شبتون مهدوی دعای فرج🙏
♥ سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده. سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد. ❣اللهم-عجل-لولیک-الفرج❣
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
🔴 دعای هفتم صحیفه سجادیه با صدای علی فانی 🔹این دعا در هنگام نزول بلا و سختی خوانده می شود. 🔹این دعا نقش و به سزایی در ازبین بردن ویروس کرونا و سایر بیماریها دارد.