#یکسال_گذشت
👌🏻 ذاکر با اخلاص اهلبیت علیهمالسلام
شادروان #حاج_سید_محمـــد_جـــلالی
🤦🏻 وفات: سحرگاه عید قربان 1402
🔰 شعری از خانم زینب حسامی در وصف این پیر غلام
یک نفر پر کشید و بالا رفت، یک نفر بین ما مسافر شد
هشتم تیرماه تنهایی فصل پایان عمر ذاکر شد
مردی از آفتاب و آیینه مردی از نسل خوب عیاران
دست او بال شد به خانه رسید، او پرنده ترین مسافر شد
مردی از خلوت شب و باران، مردی از نسل سبز روحانی
مردی از قصه های بالا رود، او "درخشان ترین جواهر" شد
او جلالی ترین ِعالی بود عاشق ماه در لیالی بود
ذاکری از همین حوالی بود، دردها را کشید و طاهر شد
شال سبزش نماد آدینه، مهربانیش مثل آیینه
قلب او بود خالی از کینه، او معطر به رمز هر سِر شد
سّرِ او را خدای او فهمید، عید قربان به امتحان خندید
نور شد او به رویت خورشید، پیش پای شهود حاضر شد
ای تمام تکلم جاری، چه سبکبال گفته ای آری
نقطه ی مهر را تو پرگاری زود رفتی و فصلت آخر شد
یک نفر سبزی اش طراوت صبح، یک نفر خنده اش لطافت محض
یک نفر ساده چون عطوفت ماه در شب جمعه رفت و زائر شد
بعد تو اشک های دلتنگی، مثل یک زهر می چکد در من
مهربانیت مثل بابا بود، دختر تو گرفته خاطر شد
#زینب_حسامی