eitaa logo
آدابُ أهلِ العِلم
27 دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
1 فایل
هناك أحدّث نفسي بما یجب علی الطالب من الآداب مِنْ سَیناء الآمال (أرومیة القلوب)
مشاهده در ایتا
دانلود
‏ ‌ و الكتب وحدها لا تفيد الطالب منها شيئًا دون فتح العلماء، و هو مشاهَد معتاد (الشاطبي فی الموافقات‌) ‌
‌‌ ‌إن من آداب الشارح و شرطه أن يبذل النصرةَ فيما قد التزم شرحه بقدر الاستطاعة، و يذبَّ عما قد تكفل إيضاحه بما يذب به صاحب تلك الصناعة، ليكون شارحًا غيرَ ناقض و جارحٍ و مفسراً غير معترض. اللهم إلا إذا عثر على شيء لا يمكن حملُه على وجه صحيح؛ فحينئذ ينبغي أن ينبِّه عليه بتعريض أو تصريح، متمسكاً بذيل العدل و الإنصاف متجنباً عن الغي و الاعتساف؛ لأن الإنسان محل النسيان و القلمَ ليس بمعصوم من الطغيان. أبجد العلوم
اگر اولاً هدف از آموزشِ دروسِ حوزوی و ثانیاً تعریف و کارکردِ هریک از این دروس به‌صورتِ منقّح و کاملْ مشخّص شوند، به‌راحتی می‌توان یافت که هریک از این علوم تا چه اندازه نیاز هستند و چقدرشان زائد است و طلاب برای هرکدام از آن‌ها چقدر از عمر خود را باید هزینه کنند
هیچ‌چیزی غیر از خودِ دین برای ما (طلاب علوم دینی و مبلّغین مذهبِ حق) حکمِ ناموس و امرِ مقدّس و ما یجب حفظه را ندارد: نه روشِ خاص، نه کتابِ خاص، نه مکتبِ فکریِ خاص. لذا همیشه عرض می‌کنیم که ما مراح‌الأرواح و البهجة‌المرضیة و جامی و مطوّل را نه به‌این‌خاطر که کتب قدیمی هستند تبلیغ و ترفیع می‌کنیم، بلکه چون هنوز بهترین هستند و، هرگاه بر چیزی بهتر دست یافتیم قطعاً از اینها إعراض می‌کنیم و سراغِ بهترها می‌رویم. به همین سیاق، نباید هیچ تعصّبی داشت به دروس یا کتاب‌هایی که رائج و معمول هستند و نوشته‌ی بزرگان و مقبولِ نظرِ آنها، اگر نقدکننده‌ای با دلیل و برهان به ما ثابت کند که این‌ کتاب‌ها یا این‌بحث‌ها یا این‌ مقدار که معمول است شما را به آن‌ هدفی که در ذهن دارید [فهم و تبلیغِ شریعت] نزدیک نمی‌کند، یا حتی از آن دور می‌کند.
. «از مرحوم ادیب در حالی که من و ایشان تنها بودیم، پرسیدم: به نظر شما آیا مدرّس افغانی در درس و بحث و تدریس قوی‌تر است یا استاد هاشمی؟ حضرت استاد فرمودند: هردو شاگردِ من بوده‌اند، امّا مدرّس افغانی قوی‌تر است». (غلامحسین روحی؛ آموزگار علم و ادب، ص۵۳) ‌
‌ لـیـس الـجمالُ بـأثوابٍ تُـزَیّـِـنُـنـا إنّ الجمالَ جمالُ العقل و الحَـسَـب و ليس اليتيمُ مَن لا والدَينَ له إنّ اليتيمَ يتيمُ العلم و الأدب كُـنِ ابنَ مَن شِئـتَ وَ اكتسِبْ أدبا يُغـنـيـكَ مـحـمـودُه عـن النَـسَـب ‌
هدایت شده از الـ‌جَ‌بَلیّات
‌ إغسلوا تراب المَلال من وجه الروح بـ‍ الکـلـمـة [أعلی الله رایَتَها] ‌
‌ ‌البلاغة عندي هي أن تقول و لا تقول ‌‌
‌ شرح بدیهیات، آدم را دچارِ شَرمِ نیابتی می‌کند، ولی گاهی لا بدّ منه و لا مناص. لذا طلبه‌ای که به درس و بحث‌اش أهمیت می‌دهد و در نمازها به واجبات‌اش إکتفاء می‌کند، قطعاً نزدِ خدا محبوب‌تر است از طلبه‌ی نمازِشب‌خوان‌ای که أهمیتِ کمتری به درس و بحث می‌دهد. جایی که طلبه در آن ساکن است، حوزه‌ی «علمیه» و یا مدرسه‌ی «علوم» دینی نامیده می‌شود؛ ماهیت‌اش با دانش گره خورده است. أما أخلاق و معنویات نیز از لوازمِ است، چون مدرسه‌ی علومِ «دینی» است و دانش‌آموزان‌اش باید متدیّن و متخلّق به أخلاقِ دین باشند. این برتری و أهمیتِ إهتمام به درس و بحث، زمان‌ای واضح‌تر می‌شود که خودش از مصادیقِ «أخلاقِ دینی» باشد؛ واضح است که دانش‌اندوزی و مطالعه و درس و بحث و کارهای علمی، جزوِ واجباتِ شرعیِ طلبه است. پس طلبه‌ای که درس نمی‌خوانَد مثلِ طلبه‌ای است که نماز نمی‌خوانَد. ولی این بدیهی به‌قدری مغفول مانده است که ما از شنیدن و خواندنِ «طلبه‌ی بی‌نماز» خیلی ناراحت و مشمئز می‌شویم، ولی وقتی «طلبه‌ای که چندان به درس أهمیت نمی‌دهد» را می‌شنویم بعید نیست بپرسیم «تقوا و دیانت‌اش چطور است؟»، که گویا دیانت برای یک طلبه بدونِ درس‌خواندن نیز ممکن است حاصل بشود. ‌
‌ و ‌خلاصة المقال أن المؤمن إذا سلم دينُه من الخلل و الزوال فلا يبالي بنقصان الجاه و المال و سائر المَشَقّات الكائنة في الحال و الاستقبال و كم سمعتُ من شيخي قولَ الناظم: و كلُّ كسرٍ فإنّ الدينَ يَجبُره و ما لِكَسرِ قَناةِ الدينِ جبرانُ [ملا عليّ القاري] ‌
هدایت شده از استاد عشایری منفرد
نکته‌هایی از سخنان آیت‌الله جوادی آملی دام عزه ( در دیدار با هیأت مدیره انجمن فقه و حقوق) (شماره1) 🔰تصور بنده از دیرباز این بود که اتمام شرح لمعه، شرط لازم و کافی برای شروع مکاسب نیست. همیشه این دغدغه را داشتم که چرا بعد از اتمام شرح لمعه، مکاسب را شروع می‌کنیم؟ 👌... تا این‌که امروز آیت‌الله جوادی آملی دام عزه، فرمودند که بعد از شرح لمعه و قبل از شروع مکاسب باید مقداری از «ریاض المسائل» خوانده شود. بعد توضیح دادند که خودشان نیز وقتی پس از اتمام شرح لمعه، از حوزه مازندران به تهران آمدند، طبق توصیه‌ استادانشان ابتدا با ریاض المسائل سید طباطبایی را تحصیل کردند، سپس در حین تحصیل مکاسب شیخ، با جواهر الکلام نیز مأنوس شدند. محمد عشایری منفرد ۱۴۰۳/۰۸/۲۴ حوزه علمیه قم 💯 کانال استاد محمد عشایری منفرد (حفظه الله) 🆔https://eitaa.com/ashayerimonfared
هدایت شده از کشکول ناب حوزوی
نقش ادبیات در تحصیل علوم.mp3
1.3M
💥نقش مهم ادبیات در تحصیل علم+ نقل خاطره ای از جلسه درس شفا و اشارات آقا بزرگ حکیم خراسانی 🎤آیت الله سید حسن سعادت (ره) ✂️برشی از درس الاهیات شفا ابن سینا ☑️ کشکول ناب حوزوی🔻 💎 @kashkolenab
آدابُ أهلِ العِلم
💥نقش مهم ادبیات در تحصیل علم+ نقل خاطره ای از جلسه درس شفا و اشارات آقا بزرگ حکیم خراسانی 🎤آیت الله
ثلاثةٌ یَذهَبنَ السُّقمَ: سه‌چیز است که بیماری را می‌روند ❌ ثلاثةٌ یَذهَبنَ بالسقم یا ثلاثةٌ یُذهِبنَ السقمَ سه‌چیز است که بیماری را می‌بَرَند✅ ذهَب یذهَب: رفت/می‌رود: لازم است. دو جور متعدي می‌شود: باب إفعال: أذهَبَه: بُرد او را. باءِ جرّ: ذهَب بـه: بُرد او را. ‌
هدایت شده از مهدي عاملي [کانال]
‌ یکی از مطالبِ بسیار سودمندی که مرحوم مظفّر در کتابِ نازنینِ «المنطق» آورده است، این است که یک بدیهی برای اینکه در نزدِ شما نیز بدیهی باشد، محتاجِ چند چیز است، که یکی‌‌شان عبارت است از «إلتفات». یعنی تا زمانی‌که شما به مسأله‌ی الفْ هیچ توجه‌ای ندارید، بدیهی است که بدیهی‌بودن یا بدیهی‌نبودن‌اش حکمْ به إنتفایِ موضوع است. لذا کاملاً معقول و منطقی است که کسی جزوِ بزرگان باشد و سخن‌ای خلافِ بداهت بگوید؛ صرفاً چون إلتفات نداشته است و این نقصِ بزرگ و کبیره‌ی موبقة نیست. مثلا: أکثرِ صرفیّین وقتی به معنای تکثیر از معانیِ بابِ مفاعلة می‌رسند، این دو مثال را می‌زنند [و بس] «ضاعَفتُ أجْرَ زیدٍ» و «کاثَرتُ إحساني علیه» ولی به ذهنِ مبارکِ هیچ‌کدام‌شان نرسیده است که شاید معنای کثرت‌ای که از این دو جمله می‌فهمند، ناشی از معنای خودِ مادّه (ضاعفت: زیاد کردم، کاثرت: کثرت‌اش دادم) باشد، نه مرهونِ وزن. ‌
هدایت شده از مهدي عاملي [کانال]
استاد مهدی عاملی 28 آذر 1403.mp3
54.88M
‌ نشست أدبی (جلسه‌ی دوم) موضوع: چقدر باید أدبیات بخوانیم؟ [مدرسه‌ی علوم دینی «إمام‌خمینی (ره)» ارومیه] تاریخ: 28 آبان 1403 ‌ (کیفیت ضبط: خوب) ‌
محمد عبدالحمید محیي‌الدین صاحب حواشی بر قطر و شذور و ابن‌عقیل و.. ‌