eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بابام تعریف میکنه اون اوایل که مادرش فوت کرده بود ، هر شب میرفت سر قبرش و تا چند ساعت مینشست همونجا و گریه می‌کرد. یه شب ساعت یک شب دلش هوای مامانشو میکنه ، لباس میپوشه و میره سر خاک و شروع میکنه باهاش حرف زدن و گریه کردن مزار هم خلوت بوده و فقط یه خانوم چادر پوشی بالا سر یه قبر نشسته بوده (قبره هم مال یه خانوم به اسم مریم بوده که وقتی خیلیی جوون بوده فوت کرده و یک بچه خیلی کوچیک هم داشته) بابام همین طور تو حال و هوای خودش بود و داشت زار میزد که خانومه از سر قبر مریم خانوم پا میشه میاد دستشو میذاره رو شونه بابام و بهش میگه : آقا امیر انقدر بی تابی نکن ، مامان تو دیگه پیر شده بود و وقتش بود که بره ، دلت برای من بسوزه که جوون مرگ شدم پدرم همونجا خشکش میزنه تا میاد چهره خانومه رو ببینه خانومه میره بابامم که عین چی ترسیده بود برمیگره خونه و دیگه هیچوقت تنها نرفت سر خاک مامانش 😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• عروسی دعوت بودیم، زمان پرتاب گل دخترا فامیل آماده بودند، یکدفعه دختر پسرعموی مادرم تو هوا گلو گرفت و افتاد رو من😐🤦‍♂ هیچی دیگه همه گفتند دست به مهره حرکته و الان دو هفتست عقد کردیم😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند خیلی خیلی عالی برای خوش عطر و طعم شدن خورشت قیمه دو قاشق رب‌گوجه رو با روغن چند دقیقه تفت بدید بعد زعفرون دم کرده، چوب دارچین،هل،چند پرک لیمو، نمک فلفل زردچوبه، گلاب رو اضافه کنید یک ربع آخر آماده شدن خورشت قیمه به مواد قیمه اضافه کنید کافیه به این روش یکبار درست کنی محاله عاشقش نشی😍🤌 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
✳️ سلام ب همه خانومای گل و سلام به ادمین گروه که این گروه خوب و مفید رو راه اندازی کرده. منم یکی از تجربه هامو میخواستم در اختیارتون بزارم. من همسرم وقتی میخواست بره سر کار خیلی ب خودش میرسید! مو درست میکرد، ادکلن میزد و... منم چون میدونستم تو محیط کارش خیلی خانم هست، ناراحت میشدم و چند بارم باهاش کردم ولی بیفایده بود. یه روز دیدم بحث فایده نداره باید از یه راه دیگه وارد بشم. 😎 ی روز که همسری از حموم اومد بیرون و شروع کرد حالت دادن موها، با یه چهره مظلوم، نگاهش کردم. گفت: چی شده؟ منم گفتم: خوش بحال اونایی که با تو کار میکنن. همش تو رو می بینن ولی من دوست ندارم اقاییمو کسی جز من خوشگل ببینه. اخه میترسم اقاییمو بدزدن چون خیلی اقامونو دوست دارم، واسه همون میگم. همسرم هم دوباره رفت حموم و خیلی رفت سرکار. الان چند وقته ساده میره سرکار. ✍ آنچه زنانه می تواند انجام دهد، بارها کردن نمیتواند. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
مامان آسیبی که تو به من زدی هیچ وقت یادم نمیره. عشق به والیبال منو دیوونه کرده بود. تو می‌دونستی من میرم باشگاه و یه وقتایی مسابقه دارم. ساعت ۹ شب رسیدم خونه چون مسابقه داشتیم و مسیر دور بود. تا رسیدم منتظرم بودی و با شلنگ تا تونستی منو زدی. آره مادرمی ولی هیچ وقت ازت نمی‌گذرم. پدر و مادرهای سمی بیشترین آسیب رو دارن به بچه‌های ایرانی می‌زنن واقعاً •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• سلام یبار خونه مامان بزرگم بودیم. بعد همه رفتن بیرون به من و دخترخالم گفتن دمی گوجه درست کنید تا ما بیایم. ما هم شروع کردیم به گوجه رنده کردن وقتی اومدیم گوجه‌هارو بریزیم تو قابلمه ظرف از دستم در رفت و گوجه پخش زمین شد.ما هم از ترسمون گوجه هارو با قاشق جمع کردیم و ریختیم تو قابلمه شبم از غذا نخوردیم به همه گفتیم ما سیریم🤥🤥🤥 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
این شاید شبیه جوک باشه یه بار بچه بودیم رفته بودیم اردبیل ۹ سالم بود گیر دادم به بابام که عینک دودی بخره برام تا خرید رفتم با دخرخالم بیرون یه چرخی بود داشت نوشابه میفروخت ماهم رفتیم نوشابه بگیریم من گفتم زرد باشه مرده یکی باز کرد بهم داد من گفتم آقا من نوشابه زرد میخوام این که مشکیه گفت دخترم عینکت و برداری زرد میشه هنوز که هنوزه یادم میوفته چشام پره اسک میشه از خنده آخه هنوزم به عینک دودی عادت ندارم تو دوران نامزدی رفته بودیم شمال دوربینم و در آوردم عکس بگیرم دیدم صفحه تاریکه به همسرم گفتم وای گوشیم صفحش خراب شده نورش زیاد نمیشه گلت خره عینکتو دراری درست میشه 😁😁😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
نکات همسرداری🧐😌❤️ در مورد پیامکهای بهتون یه توصیه میکنم : دوست من نیست که هر روز پیامک خاص و خیلی رمانتیک و.... بزنی. این طور پیامها رو گاهی بفرست که همیشه باشه. ولی در طی روز به همسرت پیام بده که حضورت رو در بهش یادآوری کنی. پیامک شما حتی اگه بهتون جواب هم نده باشید که تمام وجود همسرتون رو گرم میکنه و بسیار مثبتی خواهد داشت. این پیام میتونه خیلی ساده باشه. مثلا ؛ (خدا قوت استوارم) یا ( ) •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 من صحبتم با خانوماییه که ندارنو میترسن شوهره خوب گیرشون نیاد من یه خواهرشوهر دارم که نمیگم زشته ولی خوشگلم نیس.قیافش معمولیه. زمانی که بود همش : من دوست دارم کسی که میاد خاستگاریم خانوادش دوسم داشته باشن. خودش دوسم داشته باشه و ماشین داشته باشه و خلاصه همه چی تمومو دستشم به دهنش برسه. همیشه ام اعتماد به نفس داشت. همیشه میگفت من خشگلم. من بهترینم. من بهترین دستپختو دارم. ۲ساله که ازدواج کرده. خانواده شوهرش و شوهرش رو سرشون میزارن. الان بارداره. شوهرش نمیزاره دست به سیاه و سفید بزنه. مهمون که میاد همه کارارو شوهرش میکنه. مادرشوهرش از زیباییش میگه. تایه خطه چشم میکشه ازش کلی تعریف میکنن. خلاصه بگم همونی شد که همیشه هرجا میشست میخام شوهرمو خانوادش اینجور باشن اونجور باشن. میخام بگم اعتماد بنفس داشته باشین و به هرچی که فکر کنید میرسین ✍ حضرت عیسی علیه السلام : از کلام شما ، بر شما حکم خواهد شد . این جمله حضرت عیسی معنی بسیار عمیقی دارد که امام علی نیز بهش اشاره میکند . مواظب کلماتی که به خود میگویید باشید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرده های قدیمی رو پانچ کن 💞•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
🌺🌼🌺🌼🌺🌼 ✳️ ایده شیطنت من پیامک توی مهمونیه مخصوص وقتی جدا از آقایی نشستین. اینطور وقتا تعریف از تیپ و هیکلشون معجزه میکنه یا تحسین حرف زدنشون. من تو مهمونی به شوشو پیام دادم: عاشقتم آقایی خوشتیپم😍 اون شب کلی خوشحال شد. فرداش اون پیام عاشقانه فرستاد توی یه مهمونی و چند بار دیگه هم این کار رو تکرار کرد. گفتم که! تاثیر ایده ش زیاده. 😍 💫 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجوری با میزان دقیق حبوبات، خوشمزه ترین آش رشته رو‌درست کن😋 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 در جواب خانمی که در مورد قلیون کشیدن شوهرشون گفتن، بگم که بنظر من بهتر اینه که به همسرشون بگن اگرم میخوای بکشی، منم ببر با خودت. پیش من بکش. اینجوری باعث میشه شوهرشون باشن. شما چه بخوای؛ چه نخوای، ایشون این کارو میکنن. پس باید کاری کنی که حداقل ازتون نکنن. شما میکنی ایشونم به همین دلیل هیچی به شما نمیگن. اینجوری حداقل شما خبر داری، دیگه کار به سیگار و بد تر از اون نمیرسه. نه اینکه با سیگار تهدید بشین تا به قلیون راضی بشین. 🐾🐇🐾🐇 من خودم از ابتدا به همسرم گفتم اگه خواسی و بکشی یا حتی بد تر از اینا، بیا منم ببر جایی که مثلا تفریحیه. قلیون هم داره. پیش خودم بکش. ◀️ درسته اصلا دوست ندارم بهت آسیبی برسه اما وقتی خودت میخوای، پس منم حمایتت میکنم تا اگه کسی گفت شوهرت فلان میکشه، بگم میدونم و نذارم مردونگیت خدشه دار بشه. مطمئن باشین با رفتارای اینجوری خودش متوجه اشتباهاتش میشه. 🌹 ✍ تجربیات زندگی صرفا تجربه شخصی اعضای کانال است و قابل تعمیم به زندگی همه نیست. ✍ برای درمان یک بیماری ، دکتر به افراد مختلف ، داروهای متفاوتی میدهد چون علت بیماریها فرق میکند با اینکه بیماری مشابه است. پس بهتر است برای رفع مشکل به مراجعه کنید تا بهترین راهکار رو بهتون بده •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
اولین قرارم توو 17 سالگی بود، بعد جلوی موهام وِز بود منم ورداشتم روغن نباتی زدم که مثلا براق و صاف بشه، تا نشستم توو ماشین، دیدم پسره میخنده، منم با ناااااااز گفتم چیه ؟؟ به چی میخندی؟؟ گفت هیچی😁 منم اصراااااار که بگو به چی میخندی؟؟ برگشت گفت: ماشین بو روغن نباتی گرفته، واسه چی روغن زدی به سرت!!!😁😁😁😁😁😁 از خجالت دلم میخواست بمیرم😐😓😔 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• سلام سلام اومدم یه خاطره بگم اول راهنمایی بودم خواهرام ازدواج کردن و من تنها شدم خونمون هم خیلی بزرگ بود پر از سوراخ سمبه منم که سرم درد میکرد برای شیطنت و خرابکاری 😁خلاصه که تخیلات قوی داشتم و کارای خطرناک زیاد میکردم اقا جونم براتون بگه خونمون دو طبقه بود ولی پارکینگمون بلند بود وپله زیاد میخوردو نرده اهنی داشت (این توضحیات لازمه که خوب تصویر سازی کنید ) منم تا پدر مادرم بعد از ظهرا میخوابیدن شروع میکردم خر 🐴بازیو 🙈 داشتم برای خودم پلیس بازی میکردم از پشت نرده شروع کردم برم بالا یعنی اون سمتی که پله نیست هی رفتم بالا تا رسیدم به پاگرد ارتفاع با زمین زیاد پایینو نگاه کردم یه دفعه سرم گیج رفت افتادم پایین حالا بگین کجا افتادم ؟؟؟؟!🤣🤣 مادرم یه لباسشویی سطلی داشت از اون گردا که فقط میشوست گذاشته بودش روی یه تک شعله اون سه گوش دیوار منم به صورت یه غنچه افتادم توش 🤣🤣😁 یعنی دستو پام بیرون بود باسن و کمرم رفت توش قالب شد حالا اگه فکر کردین تموم شد سخت در اشتباهین تازه اوا ماجرا بود لباسشویی از روی تک شعله افتاد پایین و از پهلو قل خورد رفت ته حیاط منم توش گیر کرده همین طور قل خوردم سرم خورد به ستون حیاط وایساد بعدم هر کاری میکردم نمیتونستم در بیام بدبختی اونجا بود که اگع بعد از ظهرا مامانمو از خواب بیدارم میکردم سردرد میشد بازم کتک میخوردم خلاصه که انقدر اونجوری موندم تا بابام بیدار شد منو کشید بیرون ولی خدایی اگه با اتوبوس تصادف میکردن شدت جراحات و صدماتم کمتر بود 😫🥺🤕😊 موزیرجی ام♥️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
۱۱ شهریور ۱۴۰۳