eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.9هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
حدود ۲۰ سال پیش. عروسی دختر یکی از فامیلا اولا پاییز بود با هم همسایه بودیم اون زمان. مهمونای همدانیمون نصفی خونه ما بودن نصفی خونه خودشون صبحی که مهمونا همدان اومدن بارون شدید شروع شد برق منطقه ما قطع شد و ب خاطر قطع بودن پمپ آب، فشار آبم ب شدت کم. عروسی با بدبختی و زحمت و سه تا موتور برق برگزار شد کل سه روزی که اونا بودن وضع همین بود صبحی که رفتن بارون قطع شد. هوا صاف شد. گرم شد. برقم اومد. کم مونده بود درختا شکوفه هم بزنن. 😂😂 تا مدتها میگفتیم از همدان اومدن سرماشونم آوردن و بعدم با خودشون بردن 😅 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با سلام و تشکر از کانال خوبتون من سی ساله که ازدواج کر دم و تقریبا پنجاه سالمه ، سه تا بچه دارم که دوتا شون ازدواج کردن و زندگی موفق و خوبی دارند خیلی خو شحالم که جوونهای امروزی اینقدر دیدشون باز شده والا ما و نسل ما که دهه چهل بودیم کلا عشق و جوانیمون تو دوران بدی گذشت سنتی ازدواج کردم شوهر دمدمی مزاج و بد اخلاق که هر کاری میکردم رام نمیشد و گاهی تا مرز طلاق پیش رفتم ولی یه موضوع برای خودم توجیه میکردم که شوهرمو ببینم مثلا میگفتم شوهر من خسیس نیست و همه چی برام فراهم میکنه اشکالی نداره گاهی داد و هوار راه بندازه خلاصه گذشت و با من زندگیمون بهتر شد این شد که تازگیها خونه رو عوض کردیم یه خونه شیک و زیبا که همه شو به نامم زده فامیل همه انگشت به دهن موندند 😳 و حرفی که شوهر جلو همه زد که خانم من رفیق راهم بوده تو زندگیم والا کی منو تحویل میگیره و من اون لحظه احساس غرور کردم باور کنید خستگیم در رفت 😇 ممنون از کانال خوبتون •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آش رشته مجلسی تو این هوای سرد بد میچسبه مواد لازم : سبزی آشی نعنا خشک عدس نخود لوبیا🫘 پیاز🧅 سیر🧄 رشته •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام به همه ی خانمای گل! این دومین تجربمه که میفرستم. همه میدونید که آقایون عاشق چشم گفتنن😒و ما هم برامون سخته هی بگیم چشم! دیروز قرار بود بریم یه نمایشگاهی بریم و منم دلم میخواست باهاش برم.😢 اما اون میگفت میخوام با دوستم برم.😭 صبح که بیدارش کردم، آماده و سوار ماشین شدم. هرچی گفت پیاده نشدم. کردم و باهاش بد حرف زدم.🙈 اونم ناراحت شد و بدون دوستش رفتیم تا شب یک کلمه باهام حرف نزد!😔 وقتی برگشتیم گفت: "من از اول میخواستم با تو برم فقط منتظر بودم، تو بگی چششششم"😳 میخواستم ببینم حرفم چقد برات مهمه. 😐 بماند که با چه مکافاتی از دلش درآوردم ولی یه درس حسابی گرفتم. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
به وقت آشنایی سلامم اومدم داستان مامان بابامو بگم براتون🙂😂 عموی بابام تویه روستای واسه پدر مامانم کار میکرد بعد از اینکه کارش تموم شد به پدربزرگم گفت دخترتو میخوام واسه پسرم و اینجور حرفا از اونجایی که مامانم آبادانیه و خانواده پدریم لر بودن پدربزرگم قبول نمیکنه عموی بابامم وقتی میبینه اصرار کردن فایده نداره رفت به شهرشون به بابام این قضیه رو میگه که پسرشو راضی کنه، بابامم میره به پسرعموش میگه و پسرعمو میگه من یکی دیگه رو میخوام که هم زبون خودمه و اینجور حرفا، اینا جدی نمیگیرن، بابام و پدرش و عموش و مامان بزرگم دوباره میرن خاستگاری به نیت اینکه زن پسرعموی بابام بشه رفتن ولی همونجا یهو نظرشون عوض شد گفتن حالا که اون یکی دیگه رو میخواد و تا اینجا اومدیم واسه بابام برن خاستگاری😑 بابام میگه من اصلا زن نمیخوام، اما بیفایده بوده، خلاصه اینا رفتن مامانم میگه وقتی از بیرون اومدم تو خونه دیدم پسرعموهام یواشکی میگن ولک ولک چخبره 😂😂 خلاصه مامان بابام میرن بیرون صحبت کنن همونجا از هم دیگه خوششون میاد پدربزرگمم میبینه چاره ای نداره قبول میکنه از اون روز الان ۲۴ سال میگذره با کلی سختی و عذاب کنار هم دارن به بهترین شکل ممکن زندگی میکنن😍😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍔 🔹ترتیب لایه ها: 🥢سیب زمینی پخته 🥢 قارچ و فلفل دلمه تفت داده شده 🥢 تاکو و پاپریکا و نمک بودن 🥢 سوسیس تفت داده شده 🥢 پنیر پیتزا •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام و خسته نباشید به شما و کانال خوبتون😊 این دومین تجربیاتیه که براتون میفرستم. خواستم از به همسر براتون بگم . خانما واقعا جواب میده👌 من خودم خیلی باورم نمیشد که اقامون استقبال کنه از اینجور چیزا ولی وقتی که شب خوابیده بود من براش نامه نوشتمو توش درباره همه ی چیزایی که تو دلم بود مختصر بهش گفتم گفتم که الان که خوابی دارم نگات میکنم و خدارو از اینکه تورو به من داده شکر میکنم . ازش بابت کارایی که کرده و منو خوشحال کرده گفتم و ناراحتیامو گفتم و بهشم گفتم از اینکه بعضی وقتا بی اختیار ناراحتت میکنم ازت معذرت میخوام. انتظاراتم ازشو گفتم و اخرشم بهش گفتم که افتخار میکنم از اینکه تو همسرمنی😍 نامه رو داخل کیف پولش گذاشتم تا صبح که کیفشو باز میکنه ببینه خییییییییلییییی جواب داد باورم نمیشد. همینکه نامه رو خوند پیام داد کلی قربون صدقم رفت 😊❤️ با کمک شما و کانال خوبتون زندگیم روز به روز داره بهتر و شیرینتر میشه. واقعا ممنونم از همه که ماهارو واسه زندگی بهتر راهنمایی میکنید. اجرتون با خدا💐 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🔴سربه راه شدن فرزند یا همسر نااهل🔴 اگر در خانه جوان نااهل یا همسری دارید که به حرف شما گوش نمیدهد و از نماز و دعا فاصله گرفته و شب دیر وقت به خانه میآید و باعث پریشانی و آزار شما شده است ،برای اصلاح شدن و تغییر رفتارش به طوری که مطیع شما شود و حرف شما را گوش بدهد تنها یک راه قطعی و موثر وجود دارد.در یک اتاق تنها بنشینید و بدون اینکه با کسی حرف بزنید ۳۶۰ مرتبه این دعا را بخوانید....👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db خیلیا با این دعا سربه راه شدن😍👆
به وقت خواستگاری سلام اومدم خاطره خاستگاری خالمو بگم خالم اونموقع ۱۸ سالش بود ک پسر عموش اومد خاستگاریش خالم از پسره خوشش نمیومده موقع خاستگاری وقتی ازش میپرسن ک نظرت چیه سرشو میندازه پایین و میره تو اتاقو درو قفل میکنه تو اون اتاق مامانم هم بوده عموی مامانم یعنی پدر همون پسره ک اومده بود خواستگاری خالم میاد و از پشت در دوباره سوالو ازش میپرسه میگه ک ب این وصلت راضی هستی عمو مامانم ک شیطون بازیاش گل کرده بود صداشو شبیه صدای خالم میکنه و میگه اره عمو جان راضیم 😐😂🤦🏻‍♀️.. همه هم کل کشیدن و دست زدن😂😂 خاله بدبخت منم زبونش بند اومده بود نمیتونست چیزی بگه الان ۲۶ ساله ک ازدواج کردن و۳ تا بچه دارن😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
👡 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام. من تجربه ای که دارم به نفسه. من قبل از ازدواج عاشق نامزد قبلیم بودم و ۳ سال از زندگیم رو پاش گذاشتم. اینقدر اعتماد به نفس پایینی داشتم که براش هر کاری کردم. شده بودم کسی که اون میگفت و با همه ها بازم منو تنها گذاشت! بعد از این که ایشون رفت من تصمیم گرفتم خودم باشم. شدم همونی که خودم میخواستم و رفتم سر کار. اونجا با آقایی آشنا شدم که از همه نظر عالی بود و خب ازدواج کردیم. بعد ازدواج فهمیدم باید اعتماد به نفس بالایی داشت که خوشبختانه تونستم اون رو کسب کنم. میخواستم بگم که: خانم های عزیز! خودتون رو دسته کم نگیرید. فداکاری های بیجا نکنید. خودتون باشید و نذارید کسی شما رو تغییر بده. بهتون توهین کنه. برای خودتون داشته باشید. کلاس برید. آرایشگاه برید. با دوستاتون برید گردش. به همسرتون وابسته نباشید و خودتونو دوست داشته باشین. ✍ قدرت و جاذبه اعتمادبنفس و عزت نفس از زیبایی بیشتر اس •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•