eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
پدرم تعریف میکرد قدیما یروز میره حموم بعد پدربزرگمو صدا میزنه که بیاد پشتشو کیسه بکشه... وقتی میاد بیرون به پدرش میگه خیلی محکم پشتمو کیسه کشیدی و الان درد میکنه ، میگه تا اینو گفتم دیدم بابام رنگش مثل گچ سفید شد و گفت من تازه اومدم خونه و تو اصلا صدام نکردی... بعد که لباسشو زدن بالا دیدن پشتش پره زخمه‌.. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه داری با این ترفند ترک خوردگی و درز های بزرگ وسایل چوبی مثل میز صندلی و مبل رو ترمیم کن. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خانومای گل اخلاق هرمردی بستگی داره ب خود شما شما هرطور ک باشید اونا هم همونطورن اگه تو دعوا شما خودتونو ریلکس جلوه بدین (نه اینکه حرصشون در بیارینا) ینی خیلی با ملایمت جواب بدین و لجبازی نکنید دعوا خیلی زود تموم میشه سعی کنید مردا خودشونو کاملا تخلیه کنن اگ داد زدن، شما اولش سکوت کنید چون اون موقع حرف زدن شما نتیجه ای جز خراب شدن شما نداره بعدش خیلی خانومانه جواب بدین و عادلانه قضاوت کنید اگه مشکل از شماست ک ازشون معذرت خواهی کنید و بگید حتما این اخلاقمو درست می کنم ولی اگ مشکل خودشونه بعدا تو خلوت بهش بگید یا میتونید خیلی زیرکانه با انجام دادن رفتار درست اشتباهشون بهشون یاد بدین عشقم خیلی روم غیرت داره منم ادم متینی هستم اما خیلی بازیگوش یک بار با اقایی و دوستش بودیم من انگاری خیلی زود راحت شده بودم زیادی حرف زده بودم(بی منظورا) اون موقع عصبی شدو پیام داد ک سبک نباشا و فلان، به هر حال لحنش بد بود منم اون موقع جوابش ندادم، خودم ک اروم تر شدم اول حرف زدنمو کم کردم و بعد ازش عذرخواهی کردمو گفتم از این ب بعد بیشتر ب کارام دقت میکنم تا ناراحتت نکنم عشقم و بعدش کلی ازم تشکر کردن و بخاطر عاقل بودنم اروم شد و به همین راحتی مشکلمون حل شد همیشه با رفتاراتون عاقل بودنتون رو ثابت کنید مخصوصا اونایی ک سنشون کمه مثل من •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎁🛍 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
خواب زیاد میبینی و توی پیدا کردن تعبیر دقیق و درستش سردرگم میشی؟؟؟😥 خیلی از تعبیرا درست نیست و باعث دلهره و نگرانی میشه😓 این کانال تعبیر خواب های دقیق و صحیح از 👇 داره که کمکتون میکنه به جواب درست برسید👌 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تعبیر خواب رایگان هم براتون انجام میشه👆✅
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن وزندگی اگر زنی شوهرش به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇🔮 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 عالیه این دعا 😳👆
🌷بسم الله 🌷 ما 18ساله هر روز⏰ صبح ها در بین الطلوعین پای تدبر در محفل برگزار کردیم ▁▃▃💞🍃💞▃▃▁ 🍀باقران .........در تدبر قرآنی هرروزه شرکت می کنید 🌟باقران .........ختم سحرگاهی 🌟باقران ........تغییراتی سریع دارید 🌟باقرآن ......... 🍃 ،کانالی شاد و معنوی باتدبرات قرآنی که شما را خواهد کرد https://eitaa.com/joinchat/1686110466C88d8b794d3 فقط یک هفته ماشوید☝️
🟢 سرمایه از ما، کار از تو 😳 با حساب ۱۰۰ میلیون تومانی ما، دیگر نیازی به سرمایه اولیه نداری. به ما بپیوند و در بازارهای مالی فعالیت کن و ماهی ۲۰ میلیون درآمد بساز 🤩😳😎 همین الان پست آخر رو گوش کن که خیلی هم دیره ⚠️👇 http://eitaa.com/joinchat/2771648566Cc588dc0592 .
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 🌷✨بنـام آنکه الله است نـامش 🌷✨بود از هر سخن برتر کلامش 🌷✨بنام آنكه رحمان ورحيم است 🌷✨بنام آنـكـه خـلّاق كـريـم است‏ 🌷✨بنـام آنـكه او پـروردگــار است 🌷✨زمين وآسمان را از او قرار است‏ 🌷✨بنـام آنـكه حمـد او را سزايـد 🌷✨جز او را اهل دانش كى ستايد 🌷✨بنام آنكه انـدر روز محشر 🌷✨بود او مالك مطلق سراسر 🌷✨بنام آنكه عـارى از نيـاز است 🌷✨درِجودش بروى خلق باز است ✨✨ الهی به امید تو 💖 🌸امروزتان پراز لطف خداوند🍃 سلام صبح تون بخیر ونیکی 🕊🕊🌾🌸🌾🕊🕊
به وقت عروسی سلام خوبی اون دوست عزیزی که گفت گل عروسی توطئه اس من دختر عموم که یک سال از من کوچیک تره سر عروسی نوه خاله م (اگه اشتباه نگم😅) سر عروسی اون دست گله رو گرفت یه چند ماه بعد خواستگار آمد و الان هم سر خونه زندگیش هست با ۱۸ سال سن😐🤦🏻‍♀️ یه دختر عموم دارم بزرگ تر از منه برای عروسی برادرش (برادرش ۲ تا عروسی گرفت یکی سمت خونه عروس یکی هم سمت خونه داماد😐🤦🏻‍♀️) هر دوبار که گل پرتاب کرد زن پسر عموم دختر عموم گرفت همین فروردین عروسی کرد 😅 ایشالا همه جوون ها و زوج ها خوشبخت و خوشحال باشن 🤲🏻❤️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خدمت خانومای عزیز کانال و تشکر از فرستادن ایده های جالبشون خیلی خیلی عالی هستش و تجربه ی من اینکه من همیشه و حتی خانواده ام از آقاییم که واقعا عاشقشم و میکنم و کلی قربون صدقه اش میرم و این براش خیلی کننده هستش و اگه کسی چیزی پشت سر خودش و خانوادش بگه میکنم و چون مامان و باباشو خیلی خیلی دوس داره منم سعی میکنم رابطمو با اونا خیلی کنم تا ازم راضی باشه.... و توصیه ی من به خانوما اینه که هر کسی ممکنه با مادر شوهر یا خانواده ی شوهرش مشکلی داشته باشه اما صمیمیت با اونا و همسری باعث میشه شوهر جونی ازت راضیه راضی باشه..... ان شااالله زندگی همه سرشار از شادی و خوشی باشه و زندگی من و مهدیم هم همینطور من و مهدی جونی 3ساله که عاشق همیم و تونستیم با وجود تموم مشکلات بعد2سال عشقمونو به ثمر برسونیم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی 🌱🌺 هرچی هم از خوراکی ها میدیدن تعارف نمی کردن و برمی داشتن و خورده هاشو می ریختن روی ف
داستان زندگی 🌺🌱 هاشم سر سفره مرتب از دستپختم تعریف می کرد و همه حرفشو تایید می کردن تا پاسی از شب موندن و وقتی خیالش راحت شد که بچه هاش همه جا رو حسابی به هم ریختن و دیگه خسته شدن و انرژی شون تخلیه شد و خوابشون میاد خداحافظی کرد و رفت وقتی رفتم تو اتاق خواب از صحنه ای که می دیدم شوکه شدم تمام وسایل داخل کمد و کشوها که با مامان و خاله با سلیقه خاصی چیده بودیم بیرون ریخته بود با اعصابی خورد به سمت کشو ها رفتم وشروع کردم وسایل داخل رو مرتب چیدن زیرلب غر غر می کردم از زمین وآسمون شاکی بودم از فریبا وبچه هاش عصبانی بودم هاشم که منو اینطوری دید به آرامش دعوتم کرد ازاین همه بی خیالی وخونسردیش کلافه شدم وقتی کارم تموم شد رفتم تو پذیرایی و وقتی هاشم اومد بهش بی محلی کردم صورت هاشم از شدت عصبانیت قرمز شده بود بی خیال پشتمو کردم و رفتم خوابیدم صبح هم با ناراحتی وبدون اینکه صبحانه بخوره ازخونه زد بیرون تا ظهر خونه موندم وسرگرم آشپزی بودم که دیدم زنگ می زنن وقتی دررو باز کردم امیر عباس بود بااخم نگاهش کردم و گفتم : تنهایی اومدی مامانت خبر داره اجازه گرفتی _اره مامانم گفت بیام پیش تو تا تنها نباشی با اکراه دعوتش کردم بیاد تو اما تا خواست شیطونی کنه سرش داد زدم و گفتم بشین سرجات اینجا که جای شیطونی نیس دیروز به اندازه کافی همه جا رو ریختی به هم یعنی چی در دیزی باز حیای گربه کجا رفته امیر عباس عصبانیت منو که دید نشست سرجاش و منم مشغول آشپزی بودم ساعتی بعد دیدم صدای ازش در نمیاد اومدم دیدم تو سالن نیس فکر کردم رفته خونشون همین که می خواستم برگردم حس کردم ازتو اتاق خواب صدا میاد به سمت اتاق خواب رفتم از صحنه ای که می دیدم شوکه شدم امیر عباس تمام لوازم آرایش منو بیرون کشیده بود و کرم پودرها وپنکیک ها را به سر وصورتش مالیده بود سر تمام رژ لب هام را خراب کرده بود رژ گونه وسایه هام را هم ازبین برده بود ورنگ ها را باهم قاطی کرده بود لاک ها و هرچی لوازم آرایش تو میز توالت بود بیرون کشیده بود و همه رو نابود کرده بود صورت خودشو رنگی کرده بود سریع دستشو گرفتم و با گریه به سمت دستشویی بردم و شروع کردم صورتشو با با صابون شستم چون آنقدر لوازم آرایش به خودش مالیده بود که هیچ جوره پاک نمیشد بعد از دقایقی کشمکش با امیر عباس صورتشو تمیز کردم وشروع کردم لوازم آرایشمو مرتب کردن درصورتی که حتی یک دونه از لوازمم ازدستش سالم نمونده بود. همون موقع بود که هاشم وفریبا همزمان سررسیدن وقتی ماجرا رو گفتم زدن زیر خنده... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•