#اتفاقات_واقعی
سلام،۱۶ سالمه
این چیزی که میخوام بگم یکم ترسناکه ولی خب جالبه
عاقا سه چهار سال پیش یه شب بابام خونه نبود فقط منو مامانم و آبجیم خونه بودیم ما شب خوابیدیم،من خواب بودم دیدم یه نفر صدام میزنه میگه مهسا پاشو بیا تو پذیرایی بخواب چشمو باز کردم دیدم بابامه(کاملا یادمه که چشمو باز کردم و حرف میزدم باهاش نه اینکه بگین خواب دیدم)به بابام گفتم چرا نمیری تو اتاق خودت بخوابی گف میخوام امشب پیش دخترم بخوابم بعدش هم بالش و پتو برداشت رفت بیرون منم از تخت اومدم پایین خواستم برم بیرون از اتاق که یادم اومد اصن امشب بابام خونه نبوده برگشتم خوابیدم صبحش که بیدار شدم به مامانم گفتم مامانمم گفتش که منم دیشب تو حیاط صدای راه رفتن یه نفرو میشنیدم و از تو پنجره هم نگاه کردم کسی تو حیاط نبود!
اینو برا چند نفر تاحالا تعریف کردم و همشون گفتن خیلی خوب کاری کردی که نرفتی بیرون از اتاق و من هنوزم دلیلشو نمیدونم که چرا اینو میگن.
و بله بعد از اون اتفاق من دیگه رشد نکردم و هنوزم که هنوزه یادم که میاد مث سگ میترسم😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
هر وقت با پرایدم میرفتم دنبال نامزدم، بهم میگفت: خجالت نمیکشی با پراید میای دنبال من؟ منم بهش میگفتم: ناشکری نکن، خیلیها همینم ندارن. البته ناشکریهاش جواب داد، با من بهم زد، با یکی دیگه ازدواج کرد، مهاجرت کرد آمریکا و الان تو اینستا دیدم با بنزش عکس گذاشته.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسموتی توت فرنگی خوراک تابستونه ❥
مواد لازم برای تهیه اسموتی توت فرنگی :
◗ توت فرنگی
◗ شیر
◗ خامه
◗ عسل
◗ دانه چیا
◗ پودر نارگیل
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
سلام. میخاستم به خانم هایی که #باردار نمیشن، یه تجربه بگم:
من۸سال بود باردار نمیشدم. انواع داروهای شیمیایی را خوردم ولی نشد!
دکتر گفت حتی اگه عمل ای وی اف هم کنی، امکان سقط داری پس بهتره از فکربچه بیای بیرون!
منم رفتم دنبال #طب_سنتی ، با یه سری داروی گیاهی و #بادکش شکم باردار شدم. الان بچم چهار ساله س.
خانم ها! ناامید نشید. من اصلا باور نمیکردم که حامله ام! انگار معجزه بود. مثل این بود که یه درختی که سالها خشک شده، ناگهان شکوفه بده.
ان شاالله شمایی که این پیام را میخونی و بچه نداری، هرچه زودتر بچه دار شی.
علت این #نازایی ها از #تغذیه مونه. باید غذاهایی با #طبع_گرم بخوریم. هم اقا و هم خانم.
غذاهایی مثل ابگوشت، گوشت گوسفند همیشه استفاده کنید.
انواع مغزها، ارده و شیره انگور فراوون بخورید.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام
چند سال پیش مامان و بابام خونه نبودن منم خوشحال و شاد تو خونه داشتم بازی میکردم ، اقااااااا یه دفعه زنگ در زندند منم اول از پنجره نگاه کردم دیدم عمه ام اینا با عموم اینا پشت در اند منم در کمال خنگی ایفونو برداشتم و گفتم کسی خونه نیس لطفا بعدا بیاین .
هنوزم که هنوزه خانواده بابام که میان خونمون منو مسخره میکنن😅😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
تو خاستگاری مثلا شنیده بودم بعضیا سخت گیرن اجازه نمیدن طرف تنها بره جایی یا اینکه رگشون بره نمیزارن طرف با خانواده ش رفت و آمد کنه . منم اومدم این قضیه رو مطرح کنم.
گفتم من خیلی وابسته م هر روز باید بابا مامانمو ببینم.وگرنه میمیرم پیاز داغشم داشتم زیاد میکردم
بعد نمیدونم شوهرم چی شنیده بود فک کرد من میگم بهش وابسته میشم و تو دوران عقد باید ببینمش
برداشت گفت نه هر روز زنگ میزنم قرار میزاریم همو ببینیم .... من چند ثانیه هنگ بودم اونجا ولی یه دفعه گفتممم بابامو میگم نه تورو 😂😂😂
دقیقا اونجا دیدم چند قطره از شوهرم رفت تو زمین از بس آب شد و عرق کرد 😂😂😂
🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#ﺯﯾﺎﺩ_ﺷﺪﻥ_ﺭﻭﺯﯼ
💠ﻭَﻟَﻘَﺪْ ﻣَﻜَّﻨَّﺎﻛُﻢْ ﻓِﻲ ﺍﻷَﺭْﺽِ ﻭَﺟَﻌَﻠْﻨَﺎ ﻟَﻜُﻢْ ﻓِﻴﻬَﺎ ﻣَﻌَﺎﻳِﺶَ ﻗَﻠِﻴﻠًﺎ ﻣَّﺎ ﺗَﺸْﻜُﺮُﻭﻥَ 💠
♦️ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﯿﺖ ﺧﺎﻟﺺ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﻌﻨﯽ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻓﺎﺭﻍ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﻨﻮﯾﺴﺪ ﻭ ﺩﺭﻣﻨﺰﻝ ﺧﻮﺩ ﯾﺎ ﺩﮐﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺎﻭﯾﺰﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮ ﻭﯼ ﻓﺮﺍﺥ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺑﺮﮐﺖ ﻭ ﺧﯿﺮ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﮐﺎﺳﺒﯿﺶ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺳﻮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﯿﻨد🔺
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
برا دوستانی که نیاز دارند بفرستید
و در ثواب اعمال شریک شوید
✳️ #تجربه
اوايل ازدواج شوهر من خيلي با دوستاش بيرون ميرفت. خيلي با اونا بود. حتي اگر باهم بوديم وقتي دوستاش زنگ ميزدن يا پیام ميدادن، ميرفت! 😳
اوايل من با #دعوا، #قهر و.... پيش رفتم اما فايده كه نداشت، هيچ! بدترم شد. انقدر اين مشكل جدي شد كه تصميم به جدايي گرفتم. تااينكه يه روز خيلي فكر كردم. گفتم #محبت كنم!
يه بار كه دوستش زنگ زد. اونم طبق معمول رفت. من بجای قهر، توي ارامش از خوبياش گفتم. بعد گفتم: عزيزم! من اصلا دوست ندارم تنهام بذاري. بعد دوباره ازش #تعريف كردم و قربون وصدقه رفتم.
🌹 يعني خواسته مو بين دوتا تعريف گفتم.🌹
با یه بار نتيجه نگرفتم،
با چندبار چرا. 😍🙏
الان خداروشكر شوهرجوني هفته اي يك بار "شاید" بره پیش دوستاش.😉
✍استفاده از فن بیان و سیاست زنانه، معجزه میکنه. خواسته تون رو مستقیم ولی در ارامش مطرح کنید.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌺🌼🌺🌼🌺🌼
✳️ #ایده_متن
از این جملات ساده اما پرتاثیر میتونید در رابطه با همسرتون ایده بگیرید:
(تو تماس های تلفنی ، تو پیامک ها ، تو یادداشت هایی که کنار خوراکی ها و... براش میذارید ، تو آینه نویسی هاتون و...)
❤️تو تحقق رویاهای منی،
❤️آغوش تو سرکوب هیاهوی جهان است،
❤️همه خستگیات به جونم،
❤️تنها حامی و تامین کننده منی،
❤️من مال توام هرکاری دوست داری با من بکن،
❤️همسر تو بودن عین خوشبختی ست،
❤️عجب پدری خواهی شد،
❤️جیبهایت پر از پول حلال رئیس خانه،
❤️تو بهترین لذت دنیایی واسه من،
❤️سایه پر مهرت تا همیشه رو زندگیمون مستدام باد،
❤️روز پربرکتی رابرات آرزو میکنم،
❤️چجوری خوبی های تو را جبران کنم،
❤️تا ابد مدیون دستان گرم و پر تلاشت هستم،
❤️زیر سایه مردونت جام امنه و خوشبختم،
❤️هر روز که میگذره پشتم به وجودت گرم تر میشه عشق من
❤️من قدر این همه زحمتی که برای زندگیمون میکشی را میدونم،
❤️خداراشکر که تورو دارم
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه
سلام ب خانومای گل کانال🌹🌸
میخواستم چندتا تجربه بگم که خودم انجام میدم.☺️ البته هرمردی یه سری خصوصیات اخلاقی داره.
1⃣من همیشه وقتی درخواستی از اقایی دارم میگم بهتره این کار رو انجام بدیم. البته خودت میدونیا. تو بهتر میدونی.😘
2⃣ من و پدرشوهرم تو یه ساختمون زندگی میکنیم. خوردو خوراک باهمه. مثلا وقتی تو پله یا راهرو می بینمشون، بعد از سلام دست میدم به پدرشوهر و مادرشوهرم.
3⃣ درسته یه موقعی تیکه مادرشوهرم میندازه که امکان داره خودمم مقصر باشم ولی همون جا جواب میدم.😎
چون اگه تو دلم بمونه باعث میشه با شوهرم بد خلقی کنم ک البته شرایط رو بهش گفتم و گفت: با #احترام اینکار رو بکن.😊
4⃣ من همیشه تو ی جمع شوهرمو تحویل میگیرم (براش میوه پوست میکنم، پیشش میشینم، به حرفاش با دقت گوش میدم و ...) که باعث شده مادرش به خواهرش بگه:
نگااااه کن از زن داداشت یاد بگیر، چطور به شوهرش میرسه.😌 جلو خودم میگه ها!😂
5⃣ برا شوهرم میرقصم و بعضی جاها که حرفای عشقولانه میزنه مثلا (عروس چقد قشنگه: خودمو نشون میدم، دوماد چقد قشنگه:دلبرجانو نشون میدم که باعث میشه بخنده.😁😉)
زندگیتون سرشار از عشقو محبت🌹❤️
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام 🙂
میخواستم ی سوتی ک چند روز پیش دادم رو تعریف کنم😅
ما همگی باغ دایی پدر شوهرم دعوت بودیم بعد اونجا ۳۵ نفر بودیم ک بیشترشون رو من نمیشناختم🤷♀😅
خلاصه اینکه ما رسیدیم و من با جاریم جلو در سلام کردم اومدم داخل با بقیه سلام علیک کنم چون همه محجبه بودن تند تند داشتم سلام میکردم ک دوباره ب جاریم سلام کردم 🤣🤦♀ اخه جاریمم محجبه ست فکر کردم فامیلایی ک نمیشناسم 😅 یهو جاریم جلو همه گفت خوبی تو جلو در با من سلام علیک کردی 😄 منم از اونجایی ک جلو همه ضایع شده بودم وسوتی داده بودم گفتم اخه جلو در بوست نکردم خواستم باهات روبوسی کنم 😅😅 واینگونه من سوتی خودم رو جمع کردم 🤪🤪🤪 ولی خدایی خیلی سخته بود من هول بودم ب همه سلام کنم از هر اتاق یکی میومد بیرون 🤦♀🤦♀😂😂😆😆😆
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی بابام مدام امید میداد حرف میزد که رو زبانت کار کن، بعد که پات بهتر شد برو کلاس زبان
داستان زندگی
ترس رو از تو چشمای سهیل میتونستم بخونم
از سکوتی که کرده بود رسما خودشو کثیف کرده بود،
بهنام حرفارو شنیده بود و همون شب انقدر ترسیده بود که به خواهرم پیام داده بود با ستاره کار واجب دارم گوشی رو بده بهش،
سارام نوشته بود باز چه کلکی تو کارته باز چه پاپوشی؟
که گفته بود بخدا هیچی التماست میکنم فقط گوشی رو بده بهش اون حرف نزنه من حرف میزنم،
خلاصه خودم زنگ زدم گفتم چته؟ باز چه نقشه ای داری؟
گفت ببین سهیل نمیدونه بهت زنگ زدم
گفتم باشه منم باور میکنم
گفت بخدا نمیدونه
گفتم زر نزن و قطع کردم، دوباره و سه باره زنگ زد برداشتم گفتم چی میخوای؟
گفت میخوام راستشو بگم، ببین به بابات بگو به من کاری نداشته باشه،
من از بی پولی مجبور شدم، من بابت تک تک این بلاهایی که سرت اومد و آوردم پول گرفتم،
ولی بد بازی ای شد، عمم که اون روز تو کلانتری بیهوش شد تازه الان آوردنش بخش
ولی حالش زیاد جالب نیست، سهیلم که اینجور کتک خورده ولی بخدا من بی گناهم، گفتم این حرفارو حاضری بیای دادگاه بگی؟
گفت بخدا من این وسط گیر کردم از سهیل میترسم،
میترسم پای خودم گیر بشه، ولی بذار از اولش بهت بگم که چی به چیه،
تازه نقشه های بدتر از اینم بود همه رو برات میگم بخدا،
به شرطی که قول بدی بابات به من کاری نداشته باشه،
همین امروز دیدم شیشه های ماشینمو یکی خورد کرده مطمئنم از طرف بابای توعه،
گفتم اهان پس میخوای از زیر زبون من حرف بکشی وگرنه به فکر منم نیستی
صدامو داری ضبط میکنی که من بگم آره و بعدم بری شکایت کنی؟
بابای من از صبح تا حالا با من بوده! تهمت نزن بهش…
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
خانواده عمم برا پسرشون اومده بودن خاستگاری من 😉(منم دختر خجالتی که تاحالا با هیچ پسری حرف نزدم )روزی که اومدن قرار عقد بزاریم برای اولین بار گفتن برید با هم حرف بزنید منکه خجالت میکشیدم تموم حرفامو به مامانم گفتم که بهش بگه واسه همین مامانم رفت باهاش حرف بزنه😂
تو آشپز خونه بودم که یه دفعه دیدم مامانم صدام میزنه بیا تواتاق حالا منم مثل این جن زده ها داشتم میرفتم تواتاق که پام به فرش گیر کرد و نزدیک بود بیفتم تو بغل آقای داماد ولی خداروشکر مامانم دستشو آورد جلو منو گرفت😆
مامانم یکم برامون سخنرانی کرد (مامانم سخنور خوبیه من نمیدونم به کی رفتم😅)بعد رفت حالا من بانگاه التماس وارانه نگاه مامانم میکردم و میگفتم مامان نرو
من😩😞
مامانم😕🤨
داماد😳🙄
میخواستم حرف بزنم صدام میلرزید با صدای لرزان یه چیزایی گفتم ولی راستش خودم نفهمیدم چی گفتم ولی مشخص بود به سختی جلوی خندشو گرفته😂
چند ماه بعد از اینکه عقد کردیم بهم میگه اون لحظه مگه جن دیده بودی که اونقد میترسیدی🤣🤨بعد گفت وقتی رفتیم خونه ازم پرسیدن چی گفت منم گفتم هیچی بیچاره رو ویبره بود🤣🤣
🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•