سلام به روی ماهت
خاطره ای یادم افتاد از کربلا رفتن سال ١٣٨٥ هنوز امریکایی ها تو عراق بودند و مثل الان مرز مهران تجهیز نشده بود نه گیتی بود نه چیزی با ١٠٠٠ تومان ورودی رفتیم کربلا و نجف و کاظمین یک دل سیر زیارت کردیم واحد پولمان هم ارزشش بالا بود خیلی هم خرید کردیم تو راه برگشتن به مرز مهران خانوادگی سوار یک ماشین ون داشتیم راننده عرب زبان ون خیلی دوست داشت بداند که فاصله کربلا تا شهر مشهد چقدر هست با یک عربی فارسی دست و پا شکسته می پرسید ولی هیچ کدام از ما عربی بلد نبودیم جواب بنده خدا را بدهیم بنده خدا دیگه داشت از سوال کردنش پشیمان میشد چند تا از فامیلهامون تو ماشین به من گفتند تو یک کم عربی ات بد نیست یه طوری جوابش رو بده حالا اینا دلشون واسه راننده عرب زبان نسوخته بود بیشتر منتظر این بودند من سوتی بدهم تا دودمانم را به باد بدهند ☺☺☺
من هم جوگیر شدم چند ثانیه ای فکر کردم و این جمله رو من درآوردی گفتم 😜
مشهد مسافتا بعید
الطریق به السیاره ثالث لیل و نهار 😃😃😃😃😃
یعنی مشهد مسافتش دوره بخوای با ماشین بری سه شب و سه روز راه هست 😄😄😄
آقا من اینو گفتم ماشین منفحر شدن از خنده حالا کی بخند کی نخند خود راننده عرب مرده بود از خنده و هی میگفت نعم نعم افهم افهم یعنی بله بله فهمیدم فهمیدم 😂😂😂😂
خلاصه حدودا ٢٠ سال از اون روز گذشته هر جا میشینیم فامیلهامون میگن هر که عربی بلد نیست بیاد پیش من 😝😝😝😝😝
پسر کوردم از کرمانشاه 💙
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام🙋.!
پارسال یه آقایی تو روستامون فوت کرده بود بعد همه اهالی سر مزار بودیم.!
همه سکوت کرده بودند فاتحه میخوندند....؛
یه صحنه نوه ی همون بنده خدا که فک کنم 4یا پنج سالش بود به صورت خیلی واضح برداشت به باباش گف:
الان که بابا بزرگ رو تو خاک میزارن کی سبز میشه 🤣
آقا این جمعیت داشتند زمینو چنگ میزدنداز خنده🤣🤣🤣
یه مراسم عزا رو بوسید گذاشت کنار این جمله😂🤙🏻
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
من 21 و همسرم ۳۴سالن. ما بی نهایت خوشبختیم با وجود اختلاف سنی زیاد. اون خیلی بهم #محبت میکنه و دوسم داره.
1⃣✨ وقتی همسرتون یه کاری، هر چند کوچیک، برای خودتون یا خانوادتون انجام داد یا چیزی خرید، نگید وظیفشه. ازش یه عالمه تشکر کنین.
2⃣🌟 وقتی از سر کار اومدن به استقبالشون برین و بغلش کنین. یه عالمه ببوسین و بگین دلم برات تنگ شده بود.
3⃣✨ وقتی میخواین درخواست کنین، قبلش با کلمات محبت آمیز و مهربون بگین میشه فلان کارو بکنی؟ اگه قبول نکرد، عصبانی نشین. آروم اخم کنین. اون وق احتمال داره قبول کنه.
4⃣🌟 وقتی صب میره سرکار حتما بگین مواظب خودت باش.
5⃣✨ وقتی خودتون میخواین برین جایی بهش پیام بدین و بگین: اگه اجازه بدین میرم فلان جا. بدون هماهنگی با شوهرتون به کسی قول یا وعده وعید ندین.
6⃣🌟 همیشه تو جمع تعریفش کنین و ارزش بدین که با ارزش دادنه ماس که بقیه هم بهش ارزش میدن.
7⃣✨ بالاخره اگه آدم بخواد که طرف مقابل عاشقش باشه باید #سیاست داشته باشه و زبونشو به کار بندازه. با #محبت و قربون صدقه خونتون روز به روز شادتر میشه.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
💐🍁💐🍁💐
🌻🍀🌻🍀
🌺☘🌺
🌸🍂
#جهت_ارسال_به_همسر
#ایده_متن
😊😊😊
خودخواهم برای خواستنت
خودخواه و متعصب!
وقتی میگویم مالِ منی،
فقط دستانت نیست!
همه یِ تو سهمِ من است...
از نگاهِ مَردانه ات گرفته
تا تبسمِ کجِ کُنجِ لبت...❤️
🍁
🌹🍃
🌺🍀🌺
🌷🍂🌷🍂
🌸🍃🌸
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی شقایق اومد پایین و گفت هی هی هی ولش کن دخترخالمو بی ناموس بی غیرت، تو مردی که کلید خ
داستان زندگی
آروم گفت به کسی نگیا بخدا کسی بفهمه سرتو به باد دادی، حالام زیاد فضولی نکن.
خودمو چسبوندم بهش گفتم خب به من میگفتی بیشتر کمکت کنم.
توی اوسکل اگه کمک بکن بودی یک دهم به شوهرت شک میکردی.
از حرفش ناراحت شدم و خودمو کشیدم عقب، دستمو گرفت و گفت لوس نشو، قبول کن خنگی دیگه! چطور تو به شوهرت شک نکردی آخه؟
گفتم منو سرزنش نکن ممکنه خودت گرفتار شی وقتی عاشق میشی همینه نمیفهمی، شکم کنی نمیخوای قبول کنی، میگن کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو زده به خواب نه! آدم عاشق کسیه که خودشو زده به خواب، خودتو جمع و جور کن بیا به پسره پیام بده.
شقایق گفت اونوقت اگه دست رد به سینم بزنه چی؟
گفتم چی؟ تو هیچی از دست ندادی، کسی ام که نمیشناستت که مثلا بخواد آبروتو ببره ولی اگه نگی ممکنه تا آخر عمر حسرتشو بخوری که کاش گفته بودی بهش، به بدترین حالت فکر کن اونم اینه که برگرده بگه خانم محترم تو در شان من نیستی.
شقایق زیر لب گفت غلط کرده کسی اینجور بهم بگه.
گفتم خب زور که نیست باید آمادگیشو داشته باشی، ولی دیگه آخرش اینه که تکلیفت مشخص میشه هی نمیخوای قایمکی تعقیب و گریز راه بندازی.
گفت یعنی تو جای من باشی بهش میگی که دوستش داری؟
گفتم معلومه که میگم
گفت من نمیتونم
گوشیشو گرفتم گفتم بسپارش به من…
نوشتم سلام آقا پرهام حالتون خوبه؟
نپرسید چیکار داری یا چرا حالمو میپرسی اما سر بحثو خودش باز کرد، گوشیو دادم به شقایق و گفتم بفرما ادامه اش با تو..
اون شب هروقت سرمو از زیر پتو آوردم بیرون شقایق داشت پیام میداد و نیششم تا بنا گوشش باز بود.
صبح وقتی من از خواب بیدار شدم شقایق نبود،
گفتم جل الخالق این به زور پا میشه ها الان چش شده،
دیدم شقایق در حالیکه از حموم برمیگرده و یه ماسک روی صورتشه داره از توی حموم میاد بیرون، با تعجب نگاهش کردم…
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#رزق_روزی
برای گشایش روزی هر روز یک مرتبه بگوید :
بسم الله الرحمن الرحیم یا الله یا الله یا الله یا رب ّ یا ربّ یا ربّ یا حی ّ یا قیّوم یا ذالجلال والاکرام یا حَیّ و یا قَیّوم یا ذالجلال والاکرام یا حَیّ و یا قَیّوم یا ذالجلال والاکرام اسَئَلُکَ باسمِکَ الاعظَم اَن تَرزُقنی رِزقا" حلالا" طَیّبا" برَحمَتِکَ یا ارحم الراحمین .
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌺🌼🌺🌼🌺🌼
✳️ #هنر_بیان
شنیدن جمله ی #دوست_ دارم برای زنها کولاک میکنه ولی این جمله اونقدرها یه مرد رو خوشحال نمیکنه
به جاش جمله ای که خییییلی رو همسری تاثیر مثبت داره و خوشحالش میکنه اینهم
"بهت افتخار میکنم"
به وجودت #میبالم
باعث #افتخارمه که همسر توام..
یا جملاتی که احساس #قدرت بهشون میدن؛ مثلا کلمه ی جادویی ای به نام: چششششم !
یا مثلا کلماتی مثل
👈🏻 سرورم،آقای من
👈🏻 مرد قدرتمند من
👈🏻 تو چقدر زور داری ماشاالله
👈🏻 قوی هیکل من
👈🏻 رویین تن من
👈🏻 تکیه گاه من
👈🏻 امنیتم
👈🏻 تنها پناهم
👈🏻 امیدم
👈🏻 آرامشم و ...
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
#اتفاقات_واقعی
سلام
بابام تعریف میکنه اون اوایل که مادرش فوت کرده بود ، هر شب میرفت سر قبرش و تا چند ساعت مینشست همونجا و گریه
میکرد.
یه شب ساعت یک شب دلش هوای مامانشو میکنه ، لباس میپوشه و میره سر خاک و شروع میکنه باهاش حرف زدن و گریه کردن
مزار هم خلوت بوده و فقط یه خانوم چادر پوشی بالا سر یه قبر نشسته بوده (قبره هم مال یه خانوم به اسم مریم بوده که وقتی خیلیی جوون بوده فوت کرده و یک بچه خیلی کوچیک هم داشته)
بابام همین طور تو حال و هوای خودش بود و داشت زار میزد که خانومه از سر قبر مریم خانوم پا میشه میاد دستشو میذاره رو شونه بابام و بهش میگه : آقا امیر انقدر بی تابی نکن ، مامان تو دیگه پیر شده بود و وقتش بود که بره ، دلت برای من بسوزه که جوون مرگ شدم
پدرم همونجا خشکش میزنه
تا میاد چهره خانومه رو ببینه خانومه میره
بابامم که عین چی ترسیده بود برمیگره خونه و دیگه هیچوقت تنها نرفت سر خاک مامانش 😂😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
عروسی دعوت بودیم، زمان پرتاب گل دخترا فامیل آماده بودند، یکدفعه دختر پسرعموی مادرم تو هوا گلو گرفت و افتاد رو من😐🤦♂ هیچی دیگه همه گفتند دست به مهره حرکته و الان دو هفتست عقد کردیم😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند خیلی خیلی عالی برای خوش عطر و طعم شدن خورشت قیمه
دو قاشق ربگوجه رو با روغن چند دقیقه تفت بدید بعد زعفرون دم کرده، چوب دارچین،هل،چند پرک لیمو، نمک فلفل زردچوبه، گلاب رو اضافه کنید
یک ربع آخر آماده شدن خورشت قیمه به مواد قیمه اضافه کنید
کافیه به این روش یکبار درست کنی محاله عاشقش نشی😍🤌
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه
سلام ب همه خانومای گل و سلام به ادمین گروه که این گروه خوب و مفید رو راه اندازی کرده.
منم یکی از تجربه هامو میخواستم در اختیارتون بزارم. من همسرم وقتی میخواست بره سر کار خیلی ب خودش میرسید! مو درست میکرد، ادکلن میزد و...
منم چون میدونستم تو محیط کارش خیلی خانم هست، ناراحت میشدم و چند بارم باهاش #بحث کردم ولی بیفایده بود.
یه روز دیدم بحث فایده نداره باید از یه راه دیگه وارد بشم. 😎
ی روز که همسری از حموم اومد بیرون و شروع کرد حالت دادن موها، با یه چهره مظلوم، نگاهش کردم.
گفت: چی شده؟ منم گفتم:
خوش بحال اونایی که با تو کار میکنن. همش تو رو #خوشگل می بینن ولی من دوست ندارم اقاییمو کسی جز من خوشگل ببینه. اخه میترسم اقاییمو بدزدن چون خیلی اقامونو دوست دارم، واسه همون میگم.
همسرم هم دوباره رفت حموم و خیلی #ساده رفت سرکار. الان چند وقته ساده میره سرکار.
✍ آنچه #سیاست زنانه می تواند انجام دهد، بارها #بحث کردن نمیتواند.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
مامان آسیبی که تو به من زدی هیچ وقت یادم نمیره. عشق به والیبال منو دیوونه کرده بود. تو میدونستی من میرم باشگاه و یه وقتایی مسابقه دارم. ساعت ۹ شب رسیدم خونه چون مسابقه داشتیم و مسیر دور بود. تا رسیدم منتظرم بودی و با شلنگ تا تونستی منو زدی. آره مادرمی ولی هیچ وقت ازت نمیگذرم.
پدر و مادرهای سمی بیشترین آسیب رو دارن به بچههای ایرانی میزنن واقعاً
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام
یبار خونه مامان بزرگم بودیم. بعد همه رفتن بیرون به من و دخترخالم گفتن دمی گوجه درست کنید تا ما بیایم. ما هم شروع کردیم به گوجه رنده کردن وقتی اومدیم گوجههارو بریزیم تو قابلمه ظرف از دستم در رفت و گوجه پخش زمین شد.ما هم از ترسمون گوجه هارو با قاشق جمع کردیم و ریختیم تو قابلمه شبم از غذا نخوردیم به همه گفتیم ما سیریم🤥🤥🤥
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
این شاید شبیه جوک باشه یه بار بچه بودیم رفته بودیم اردبیل ۹ سالم بود گیر دادم به بابام که عینک دودی بخره برام تا خرید رفتم با دخرخالم بیرون یه چرخی بود داشت نوشابه میفروخت ماهم رفتیم نوشابه بگیریم من گفتم زرد باشه مرده یکی باز کرد بهم داد من گفتم آقا من نوشابه زرد میخوام این که مشکیه گفت دخترم عینکت و برداری زرد میشه هنوز که هنوزه یادم میوفته چشام پره اسک میشه از خنده آخه هنوزم به عینک دودی عادت ندارم تو دوران نامزدی رفته بودیم شمال دوربینم و در آوردم عکس بگیرم دیدم صفحه تاریکه به همسرم گفتم وای گوشیم صفحش خراب شده نورش زیاد نمیشه گلت خره عینکتو دراری درست میشه 😁😁😂😂😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•