eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41.9هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
به وقت عروسی این خاطره مال ۱۰سال پیشه و من اون موقع کلاس اول بودم که داییم عروسی کرد قرار بود اون روز فقط مولودی پخش بشه البته بدلایلی... وقتی عروس دوماد رسیدن سالن زن داییم دید که مولودی پخش میشه قهر کرد و میخواست بره که مامان بزرگم قضیه رو تموم کرد و به خوشی گذشت شب وقتی رسیدیم خونه عروس دوماد و بعد رفتیم خونه مامان بزرگم تازه معلوم شد دوتا کیک عروسی تو ماشین بابا عروس و دوماد جا مونده و حسابی هم خراب شده بود یعنی پول مفتی مفتی از بین رفت هیچی دیگه تا یک سال داستان بود این عروسی که زن داییم می‌گفت طلام دسته دوم بود عروسیم خوب نبود خالم تو عروسیم نبود در صورتی که همه چیزش رو خودش انتخاب کرده بود من یادمه مامانم به دوستش گفت لباس عروس داری ؟گفت دوشنبه میاد از فرانسه بیاد پرو کنه نخواست بخره هم اجاره کنه زن داییم رفت دست دوم داغون خرید اما حاضر به اجاره لباس عروس فرانسوی خوشگل نشد عروسای گل لطفا رو همه چیز اصرار نکنید یکم فکر کنید شاید حرف بقیه هم درست بود و اینکه مواظب کیک عروسی باشین چون خیلیا منتظر کیکن😢 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشمزه ترین مرغ سوخاری رو اینجوری درست کن🍗 😍😋 برای مرغ سوخاری ابتدا سینه ی مرغ رو با نمک،فلفل،پودر سیر مزه دار کنید آرد سفید +آویشن+پاپریکا+فلفل پولبیبر +پودر پیاز +نمک(مرغ به این مواد اغشته کنید) بعد از آرد سفید مرغ رو توی تخم مرغ بزنید و در آخر تو‌ی پودر سوخاری بزنید تا خوب روی مرغ رو بپوشونه و با شعله ی ملایم سرخ کنید 🍗😍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🔴بلایی که سر دختر پنج ساله امد🔴 «من مادر دو دختر بچه هستم، دو شیفت کار می کردم که بتونم معاشمون رو تأمین کنم. چون همسرم فوت کرده بود شرایطمون خیلی سخت بود. هرشب توی مسیر محل کارم دخترهام رو میذاشتم پیش یکی از همسایه ها، اون شب ، همه چیز به نظر عادی می اومد.دخترم ملیکا کاملا سالم بود. اما اواسط شب، از طرف اون خانم یه پیامک برام اومد که داره ملیکا رو می بره بیمارستان. موقعی که من رسیدم بچه م تموم کرده بود .فقط پنج سالش بود. وقتی علت مرگ بچه م رو از زبون پزشک شنیدم پام سست شد و محکم افتادم روی زمین😔👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db مادرها حتما بخونن👆❌
پیرزن ۷۶۰ ساله که هنوز زنده است +عکس👇⛔️🔞 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟥 قدمی برای عزیزِ فوت شده ات بردار🛤 عزیز از دست دادیُ نماز وروزه قضا داشته 😭 تنــها کاری که برای شـادیُ روحش از دسـتت برمیاد👇🏼👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/4154196290Cea0e771aec قــبــــــول ســـــفــــــــارشـــــــات نــــــــماز و روزه امـــــــوات دیــدار حضــــوری در دفتــــر قــــــــم و تهـــــــــران 🟡اقساط 20 ماهه، بدون نیاز به ضمانت 🟢نمــــــاز قضــاءِ 15 سالــــه فقط در 10 روز 🔴روزه قضـــــاءِ سه ماهــه فقـــط در 1 روز با گروه ۱۰۰ نفره طلاب مورد اطمینان و ثبتنـــام در طـــــــرح رَه توشـــــــه آخــــــــرت برای کسانی که نماز و روزه قضای زیادی دارند ۵ سال نماز و روزه ارائه خدمات رایگان و تلفنی 👇 استخـــــــاره و مشــــــــــــــاوره دینـــــــــــی .
🌸فرمودہ چنین حضرت باقر ڪہ چہ نیڪوست 🌸دارے تو ڪسے را ز همہ بیش اگر دوست 🌸بر عفو گناهش سبب و ڪار عَجَب ڪن 🌸او را خبر از آمدن ماہ رجب ڪن 🌸فوراً بنمودم صفحہ ے دفترِ دل باز 🌸در خاطرہ ها نام تو دیدم بہ سرآغاز 🌸از رحمت بخشندہ ے دانا و تبارڪ 🌸اے دوست بُوَد ماہ رجب بر تو مبارڪ ✍🏻شعر از صادق شيخ نجفی      🎉🌸با آرزوے بهترینها   🎉🌸براے دوستان عزیز 🎉🌸حلول ماہ رجب مبارڪ 🕊🕊🌾🌸🌾🕊🕊
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام به همه دوستان من 22 سالم هست و همسرم 29 ما در شرف عقد هستیم و امشب سر مسائله ای که خوب منم خیلی داشتم ناراحت شدم و خیلی عصبانی نامزد من خیلی و خوبه بعد از قطع تماس با برخورد بد من پیام داد و قربون صدقه ام رفت و من همه ناراحتی هام رو براش و گفتم خیلی ناراحتم بعد ایشون گفتن خیلی دلشون گرفته و حال روحی بدی دارن (ایشون مادرشون رو 14 سالگی از دست دادن) و امروز مسائلی پیش اومده بود که ایشون دلتنگ مادرشون شده بودن بعد گفتن دوست داشتم باهات حرف بزنم همین. من اینقدر ناراحت شدم و آنقدر شدم و کلی گریه کردم که چرا من این رفتار تند و بد رو کردم.چرا به ناراحتی های ایشون اضافه شدم . الان اونقدر عذاب وجدان گرفتم که همی الان گفتم تجربه ام رو بگم. خانم های عزیز گاهی ما از حال روحی همسرمان و ی رفتاری میکنیم که حال ایشون رو بدتر میکنیم. کار ما فقط خوب کردن حال همسر هست نه بدتر. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
ایده لاک ناخن عروس 💅🏻 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی 🌱🎀 سریع از جام بلند شدم گفتم خاله از این به بعد این دوتا فقط به حرف من گوش میدن حتی اگ
❤️ از صبح که از خواب بیدار شدم دل تو دلم نبود قرار بود خانواده هاشم بیان برای بله برون هاشم یکی از بهترین پسرهای محله مون بود و من از بچگی خیال ازدواج باهاش رو تو سرم می پروروندم خلاصه از صبح انقدر با مامان همه جا رو سابیده بودیم که کل خونه برق می زد من گلی اولین دختر یه خونواده پنج نفره و خواهر و برادرم هرکدوم با فاصله دوسال باهم پا به این دنیا گذاشته بودیم و رابطمون زیاد خوب نبود و مدام تو سر کله هم می زدیم داداشم حسین آخرین بچه خونواده و کمند هم مثل من منتظر بود و لحظه شماری می کرد تا من عروسی کنم تا راه برای خودش باز بشه عصر بود به دستور مامان داشتم حیاط رو آب پاشی می کردم که آقام با کلی خرید ، چند مدل میوه و شیرینی اومد خونه و حسین هم کنارش بود کمند طبق همیشه که خودشیرینی می کرد پرید جلو آقاجون و خسته نباشی گفت و خرید ها رو دست آقاجون گرفت و چون دست هاش پر بود جعبه شیرینی از دستش افتاد زمین مامان محکم زد توی صورتش گفت ای دست وپا چلفتی حسین هم درحالی یکی زد تو سرش خم شد تا جعبه شیرینی رو برداره اما کار از کار گذشته بود و شیرینی ها له شده بود و به درد مهمانی نمی خورد مامان حسین رو فرستاد تا از قنادی آقای اکبری که سر کوچه بود شیرینی بخره البته آقای اکبری شیرینی های خوبی نداشت اما به خاطره ضیق وقت چاره ای نبود، حسین به ده دقیقه نکشید که رفت و سریع برگشت همه کارها که تموم شد نشستیم منتظر مهمون ها. هاشم یه داداش داشت به اسم جمال و دوتا خواهر هم داشت به اسم فریبا و فرحناز، جمال هم شش ماهی بود عروسی کرده بود ولی فریبا که چند سال از جمال کوچکتر بود سالها بود شوهر کرده بود و سه تا بچه داشت و فرحناز که از همه کوچکتر بود مجرد بود و دم بخت. وقتی مهمون ها اومدن دل تو دلم نبود، صدای قلبم را به وضوح میشنیدم مادر هاشم سالها پیش فوت شده بود و پدرش تنها زندگی می کرد هاشم تازه از سربازی اومده بود یعنی دیپلمش رو که گرفته بود بلافاصله رفته بود سربازی و حالا که برگشته بود میخواستن زنش بدن آقاجون با سید ابوتراب بابای هاشم دوست های دیرینه بودن و همیشه سلام و علیک داشتن. وقتی اومدن و نشستن بزرگترها شروع کردن به خوش و بش کردن چشمم به شهناز (زن جمال) افتاد که بق کرده بود گوشه ای نشسته بود و صم بکم با کسی حرف نمیزد همیشه از شهناز بدم می اومد جوری به بقیه نگاه می کرد انگار تافته جدا بافته بود و انقدر متکبر بود که گفتنی نیست. کلا آدم عقده ای بود و حتی به زور جواب سلام منو می داد و عادت داشت به همه متلک بندازه و همه رو سنگ رو یخ کنه و کلا ساز مخالف میزد.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
در دل و به جهت کردن و بسیار خود را در جای دادن که نتواند دوریش را تحمل کند در ایام سعد و بدون قمر در عقرب و با نیت و غسل همراه با وضو آیه شریفه ٣۰ و ٣۱ سوره نمل: {بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُوني‏ مُسْلِمينَ} و بعد آیه ۱۰ سوره قصص: {وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسي‏ فارِغاً إِنْ کادَتْ لَتُبْدي بِهِ لَوْلا أَنْ رَبَطْنا عَلي‏ قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ} را با ایمان کامل به طعام و خوردنی بخواند و بدمد و به خورد محبوب دهد بی شک تأثیرش را خواهد دید. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام دوستان عزیزم امیدوارم همیشه خوشحال و شاد کنار خانوادتون باشین و از این کانال عالی هم استفاده کنین حتما 😘😘😘 دوستای گلم من و شوهری با رضایت هر دو خانواده ازدواج کردیم از اوایل ازدواج تا یکی دو سال بعد موقعی ک خونه مادرشوهری بودیم حرف یا چیزی به کنایه میگفتن چون من به قول خودشون پررو نشم چون از هر نظر من خوب و کاملم و اونا خیلی خوشحال شدن ک من جواب مثبت دادم چیزی میگفتن که مثلا من حواسمو جمع کنم نمیتونم پسرشو بگیرم و این حرفا... من چیزی نمیگفتم و اعصابم خورد میشد و بعدش میومدم خونه و با شوهری دعوا که خواهرت اینو گفت و مادرت اینو و چون با و میگفتن.. شوهری میگفت تو همه چیز رو بد برداشت میکنی تو طرز فکرت خرابه... با خودم غر میزدم چرا جوابشونو نگفتم... اما بعد کلی اذییت فهمیدم که باید هر کسی رو و به و بهش بگیم اینجوری هم خودمون راحت میشیم و دیگ شوهری رو اذییت نمیکنیم و اگ جلوشون ساکت باشیم حق رو به اونا دادیم و شوهری هم باور میکنه که اره درست گفتن که خانومم ساکته و جوابی نداره... درضمن هیچ وقت از خانوادش ، اینجوری طرف اونارو میگیره و میگ حق با اوناس تو خیلی کلاس میزاری یا خیلی بداخلاقی یا اصلا اهل رفت و امد نیستی....درکل حواستون باشه... من بعد کلی دعوا و اذییت این نصیحت رو از بابام شنیدم و اویزه گوشم کردم...البته اگه میخواین در باشین😉 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•