فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشندگی پرودگار
امام حسین رو ببین خداش رو بنگر
در رو بروی حر باز کرد
صد بار اگر توبه شکستی بازآی🌹
بسم الله
من یه دختری بودم که تو خانواده ای آزاد به دنیا اومدم
پدرم اصالتا کانادایی بود بعد ازدواج با مادرم که دانشجو بود در کانادا،
سه سال یعنی تا پایان تحصیل مادرم
کانادا زندگی کردند اما به اصرار مادرم
هردو اومدن ایران.
من بیست ساله بودم و ترم چهارم دانشگاه مشغول خوندن ژنتیک.
یک ترم مرخصی گرفتم و باپدرم یکی دوماه قرار شد بریم کانادا.
مادرم نیومد یعنی پدرم اصرار نکرد و مادرم از خدا خواسته موند ایران تا ما آب و هوایی عوض کنیم.
با پدرم نشسته بودیم تو هوا پیما
پدرم کلا آدم معتقدی نبود
منم از این موضوع خوشحال بودم.
رسیدیم کانادا پدرم رفت و آمد های مشکوکی داشت
اما خودم به گشت و گذار توی کانادا مشغول شدم
سرزمین پدریم!
امکانات خوبی اونجا بود پدر راست میگفت
اما دل گیر بود همدلی اونجا معنی نداشت
ایران این همه طبیعت های خدادادی داشت اما
کانادا خشک و بی آب و علف بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
☄️ واجب است اجتماعات استغاثه را در کشورها و شهرهای خود برپا کنید!
مستحب نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استاد_شجاعی
⭕️ توی خونهمون دعا گذاشتن، شوهرم از اینرو به اونرو شده!
⭕️ ما رو جادو کردن، هر روز باهم دعوامون میشه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان عجیب شیطانکهایی که هنگام خواندن تلقین توسط آیتالله سید جمالالدین گلپایگانی برای یک جوان مذهبی بالای قبر میرقصیدند!😳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران این همه طبیعت های خدادادی داشت اما
کانادا خشک و بی آب و علف بود
من ایران و بیشتر دوست داشتم
مردم کانادا اکثرا مسیحی بودن
کمتر از سه درصد جمعیتشون مسلمان بودن.
خیابونهای کانادا برام تنگ و تاریک بود
به هرحال یک هفته ای بود کانادا بودم
و با پسری آشنا شدم پدرمم نبود اکثر اوقات.
باهاش بیرون میرفتم و خوش میگذروندیم
اما متوجه طرز نگاه های احمقانه اش شده بودم من رنگ این نگاه هارو خوب میشناختم
سریعا دوستی با اون پسر رو تموم کردم
ناراحت بودم
اینجا میزان خشونت و خیانت زیاد بود.
اما فکر نمیکردم یکی از خیانتکارا پدر خودم باشه!!
بله من یک روز بعد تعقیب پدرم
دیدم رفت خونه ی یک خانمی
سریعا پشت سرش رفتم و مچ پامو گذاشتم لای در.
پدرم برگشت و متعجبانه منو دید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگو خدایا شکرت واسه همه چیز
اگر تو دلت خدا هست...
اگر احساسش میکنی...
هیچ وقت از هیچ چیز نترس🌹❤️
🌸🍃#سلام_امام_زمانم 💚😍
🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹
🕊💖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ...
🍃✨🌼🍃✨🌼🍃✨🌼
🍃🌸سلام بر تو ای مولایی که یادت زنده کننده قلبها و ظهورت سر آغاز حیات طیبه است.
🍃✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️
عالم به امید یک نفر میپوید
نرگس ز کنار قدمش میروید
🍃✨🌸🍃✨🌸🍃✨🌸
هر روز جهان به شوق، اللهم
عجل لولیک الفرج میگوید
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
🌹🇮🇷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشندگی پرودگار
امام حسین رو ببین خداش رو بنگر
در رو بروی حر باز کرد
صد بار اگر توبه شکستی بازآی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان درویش و پادشاه
#استادعالی
از اول هیچ بودیم بعدشم هیچیم🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی ها میگن کجای قرآن میگه حجاب...
این کلیپ رو بفرست براشون🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر گرفتاری داری؛ اگر حاجتی داری که هر چی دعا میکنی برآورده نمیشه این کلیپ رو نگاه کن و حاجت روا شو👌🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی گناه رو شما بگید ببخشید خدا میبخشه
بعضی گناه ها رو دیگران در حق شما بکنه پیغمیر دها کنه خدا میبخشه
اما یه گناهی هستکه خدا تو قرآن میگه پیامبر ۷۰ بار هم دعا کنی اینا رو نمبیخشم
سوال
چه گناهیه؟؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایمان به خدا آرامش میاره🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خسته ام از بار گناه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جرعهایروضه
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
عزیز خواهر غریب مادر
یه گوشه گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
صدا زدی من رو خودم شنیدم من
صدای رگهات بود دیر رسیدمن😔
🌷 آرمان از ابتدا، آخر صف بود❗️
👤دوستان شهید آرمان علیوردی تعریف میکنند:
🔸شب قدر سال گذشته، توی هیئت اعلام کردن به یک نفر نیاز هست که بچههای کوچیک رو، از دم ورودی مراسم ببره تا مهدکودک هیئت.
🔸همه گفتیم: ما میخوایم
قرآن سر بگیریم و قبول نکردیم.
اما آرمان تا شنید قبول کرد و کل شب احیا، فقط دم در وایساده بود و بچههارو تا مهدکودک میبرد.
🙂❌ راههای عاقبتبخیری
فقط اونایی نیست که ما فکر میکنیم!
شهید اگر میخوای بشی،
✌️ باید شهیدانه زندگی کنی.
ما سینه زدیم، بیصدا باریدند
از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شب_قدر #ماه_رمضان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
و بی پروا و ترس شروع کرد به حرف زدن
:دخترم من عاشق این خانمم که میبینی
خانومه هم لبخند کج و بی ریختی زده بود.
من هیچگاه مادرتو دوست نداشته و ندارم من میخوام از این به بعد زندگی کنم....
باورم نمیشد مادرم تو زندگی هیچ چیزی برای پدرم کم نذاشته بود و حالا منو آورده بود برای ظاهر سازی😏
ادامه داد
میتونی اینجا کنار پدرت بمونی
خانومه سریعا چیزایی در گوشش گفت
و پدرم سرشو تکون میداد
و سریع گفت اما نه!
برگرد ایران!!!
خندیدم خنده تلخی بود
و برگشتم و وسایلم رو جمع کردم
اولین بلیط رو گرفتم و بدون خداحافظی
برگشتم ایران.
مونده بودم به مادرم چطور بگم
اما اون باید هرچه سریعتر میفهمید...
مادرم با شوق اومد استقبالم
و گفت چرا اینقدر زود برگشتی؟؟
پدرت کو؟
اشکی غلتید و آروم گونه ام رو خیس کرد.
گفتم پدر برای همیشه رفت
و براش ماجرا رو گفتم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبور موفق بالستیکهای ایرانی از سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی
🌹🇮🇷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخورد موشکهای ایران به سرزمینهای اشغالی
🌹🇮🇷🌹
1_10439030187.mp3
14.3M
الان وقت شنیدنشه😍
مرحبا لشکر حزب الله
مرحبا جَیش رسول الله
سنصلی فی القدس ان شاءالله
.
.
.
تیغ مظلوم ندیدید چنین شیر شدید
یادتان هست در اَحزاب زمین گیر شدید
عمرتان رو به زوال ست دگر پیر شدید
با دُم شیر در این معرکه درگیر شدید
چند ماه گذشت، محرم شده بود و مادرم بعد از یک دوره افسردگی سخت غیابی طلاقشو گرفت. من تک فرزند بودم
اینم بگم این حس تنها بودن رو توی تک تک لحظاتم حس میکردم.
نه خواهری و نه برادری
حالا من و مادر مونده بودیم.
با اینکه رسما مسلمون بودم اما اعتقاد قلبی نداشتم
محرم با تعجب به عزاداری ها نگاه میکردم.
اما یک چیزی که برام جالب بود
پسری بود با ته ریش و همیشه سر بزیر.
تو محله چایی محرما رو همیشه خودش میریخت.
آنقدر آدم های بی بندوبار دیده بودم
که یه آدم مذهبی میدیدم عجیب بود برام.
یه شب تصمیم گرفتم برم نزدیک و باهاش صحبت کنم.
سلام دادم و دستم رو جلو بردم که دست بدم!
اما در کمال ناباوری دیدم نگاهی به دستم انداخت و من سرخ شدن صورتشو به وضوح دیدم!
آروم گفت بفرمایید. من حرصم گرفته بود
که چرا دستمو پس زد!