eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
7.1هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
7.3هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️خیلی قشنگه یکی بهت بگه : از چیزی نترس... همه چیزو مثل روز اول برات درست میکنم:)🥰
دقیقا🙂 ‎❤〰〰💙   @zibaroon ❤〰〰💙
6 روز بعد که طاها به خونه اومد بازم از اسباب بازی های امیرحسین می‌‌گفت و همین موضوع دل من رو خون می‌کرد برای همین تنبیهش می‌کردم! ظهر که مهدی به خونه اومد ماشین اسباب بازی برای طاها آورده بود اما طاها برعکس همیشه با دیدن اون ماشین اخم می‌کرد و اونو از دست پدرش پرت کرد _ من اینو نمی‌خوام بابا! من مثل اسباب بازی امیرحسینو می‌خوام ! بعدش با گریه اتاق رفت مهدی که شوکه بود. گفتم _بفرما تحویل بگیر. مهدی سری تکون داد _ درست میشه خانم تو که نباید این کارا رو بکنی اون بچه است! تو داری اشتباه می‌کنی بچمون الان تو سن حساسیه ازت خواهش می‌کنم که باهاش راه بیا و اینقدر سر به سرش نذار! یکم مراعات اون بچه رو بکن اون که سنی نداره. اون شب تا خود صبح فکر کردم کاملا حق با شوهرم بود . من با بدرفتاری بدتر بچه رو ناراحت کردم. یه مدت که گذشت پدر امیرحسین از از بانک انتقالی گرفت و به شهر دیگر رفتند از این موضوع خیلی خوشحال بودم. اما طاها خیلی ناراحت بود اوایل برای دوستش غصه می خورد اما بعدش همه چیز رو فراموش کرد و پسرم مثل سابق شده دیگه آنچنان توقعی از پدرش نداشت. پایان . کپی حرام.
1 سه سال از من که پدرم می‌گذشت پدررم تاکسی داشت و با همون خرج خونه رو می‌داد . اما از وقتی که سکته کرد و فوت شد دیگه منبع درآمدی نداشتیم برادرم دو سال از من بزرگتر بود اما مدام دنبال کارای خلاف بود و بدجوری مادرم رو عاصی کرده بود. مادر بیچارم انقدر حرص می‌خورد که می‌ترسیدم زبونم لال اونم مثل پدرم بلایی سرش بیاد . بارها با عباس حرف زدم که دست از کارهای خلاف برداره اما عباس که به حرف کسی گوش نمیداد! بعد از مرگ پدرم ناچار بودم که برای خرج خونه جای پدرم با تاکسی کار کنم و اینطوری مخارج خونه رو هم تامین کنم کار کردن با تاکسی اونم برای یه دختر جوون خیلی سخت بود اما چاره‌ای جز این نداشتیم. پدرم از دار دنیا فقط همین یه ماشین فرسوده رو داشت که نمی‌تونستیم از پول فروشش هم یه پس انداز برای خودمون داشته باشیم. کپی حرام. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐شیخ رجبعلےخیاط: «در عالم معنا به من توصیه کرده‌اند که‌ زیارت‌عـاشـــــورا بخوان. تا زنده اید زیارت عاشورا را از دست ندهید
🎆حضـرت علـی (علیـه السـلام): 💓«خـوشا بحـال آن ڪس ڪه در نـامه عملش، 💓درزیـر هـر گنـاه یڪ استغفـار ثبـت شده بــاشد». 📚 بحارالانوار ج ۵ ص ۳۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️موضوع: دنیای آباد با آخرت آباد همراه است... سخنران استاددانشمند 🎤 ‌‌‌‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☄ به کجا میرویم.... یه زمانی۱۴ ساله داشتیمو الانم ۱۴ ساله داریم...😔 ❤️شهدا شرمنده ایم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋۵ اسم خدا که هر روز باید بگی؛ 🌺یا الله 🌺یا قادر 🌺یا رازق 🌺یا رافع 🌺یا سمیع یا بصیر
✍حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله: امت من بعد از من زود باشد که بر، هفتاد و سه فرقه تقسیم شوند که یک فرقه از آنها نجات یافته و هفتاد دو فرقه آنها در دوزخند مگر آنها که چنگ بدامان‌ تو زنند و اصحاب تو باشند، اهل نجاتند.
2 ماشین پدرم خیلی قدیمی و فرسوده بود اون موقعی که پدرم به رحمت خدا رفت سعی کردم که بفروشمش حداقل می‌تونستم با پول فروشش یه کاسبی را بندازم که از پسش بر بیام اما کسی حاضر نبود که بخرش! یا اینکه قیمت خیلی پایینی می‌دادند. بیخیال فروش ماشین شدم و خودم با ماشین مسافرکشی می‌کردم اوایل برام خیلی سخت بود . حتی چند باری خواستم بیخیالش شم اما به خاطر مادرم مجبور بودم که کار کنم. خانم نسبتاً جوان چادری مسافرم بود به نظر خیلی مضطرب می‌رسید و تمام صورتش کبود شده بود! نیم نگاهی بهش انداختم که متوجه شدم کیف مشکی که دستش بود رو محکم گرفته بود رفتاراش اصلاً عادی نبودن نگرانی بیش از حد تو نگاهش موج می‌زد به آدرس که رسیدیم ایستادم. خانم با ترس خیره به نقطه‌ای شد همونطور ماتش برد رد نگاهش رو گرفتم و به مردی رسیدم که جلوتر ایستاده بود و به ماشین ما خیره بود. ادامه دارد. کپی حرام.
3 اون آقا با عصبانیت به سمت ماشین اومد که خانم جیغ کشید_ تو رو خدا خانم جون برو التماست می‌کنم برو تا شوهرم نرسیده . منم که ترسیده بودم مضطرب گفتم_ خانم چی میگی؟ چرا می‌خوای منو قاطی دعوای زن و شوهری کنی؟ شوهرش که به ماشین رسید درو باز کرد و گفت _ پیاده شو زنیکه از صبح کدوم گوری رفتی؟ از ماشین به زور پیادش کرد و داد زد _طلاها‌توهم که با خودت بردی زنیکه! اون طلاها حق منن حالا می‌خواستی با طلا فرار کنی و از من طلاق بگیری؟ ترسیده بودم اما نمی‌تونستم ببینم که داره اون زن رو اونطوری کتک می‌زنه ؟ از ماشین پیاده شدم و عصبی بهش گفتم _آقا چیکار می‌کنی؟ کشتی بنده خدا رو! داد زد_ به هیچکی ربطی نداره زن خودمه! بعدش دستش زنشو گرفت و به زور برد و سوار ماشین کرد. دلم برای اون زن کباب شد اما چه کاری از دستم بر میومد؟ زن و شوهر بودند سوار تاکسی شدم و به خونه رفتم. ادامه دارد. کپی حرام.
✍انتظام کاشمری نقل می کند که خدمت حاج شیخ حسنعلی(ره) نخودکی عرض کردم: دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجد یابم و گشایشی در کارم ایجاد شود. 🔹فرمودند: هر روز صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصا سوره یس غفلت منما! @sulook
علامه حسن زاده آملی ره: آنکه نیت گناه کرده است ، هر چند به فعل آن دست نیافته است، اما دل از دست داده است. @sulook
لااله‌الاالله ۲.mp3
18.73M
مجموعه‌ صوتی ۲ مسیر عشق بی‌نهایت، مسیر پرخطری است! حریف‌هایِ به کمین نشسته‌ی این معشوق بسیارند! و دیو و ددهایی که همت گمارده‌اند، تو را از مسیر عشق دور کنند! • عشق بی‌نهایت یعنی چه؟ • چگونه تثبیت می‌شود؟ • بزرگترین دشمن تولید و تثبیت عشق در انسان چیست؟ @sulook
غصه نخوريا، یهو میبینی، خدا برات دری رو باز میکنه که تو حتی اون درو نزده بودی 💌 @sulook