#شرافت_یا_مهریه ۵
از ابتدای بیماری تا اخرین جلسات دیالیز محمدحسین همه ی زحمات رفت وامد به دکتر و بیمارستان رو تقبل میکرد،شوهرخواهرم حتی یکبار هم کاری برای پدرم انجام نداد،خواهرم از این رفتار همسرش خیلی خجالت میکشید اما چاره ای جز سکوت نداشت چون شوهرش ادم بداخلاق و گنده دماغی بود و من هربار به خواهرم اطمینان میدادم و خیالش رو راحت میکردم که محمد حسین با میل باطنی کارهای مربوط به بابارو انجام میده و من اصلا دخالتی ندارم.
قرار بود بابا عمل پیوند انجام بده حتی موقعی که وارد اتاق عمل میشد برادرم به بیمارستان نیومد و شوهرخواهرم مثل یه غریبه فقط گوشه ای ایستاده بود
سالها بعد که حالا بابا بهتر شده بود هربار یاد رفتارهای قبلیش با محمد حسین میافتاد شرمنده و خجل ازش عذرخواهی میکرد
#ادامهدارد
#کپی_حرام