eitaa logo
۳۱۳ افلاکی مهریز
171 دنبال‌کننده
1هزار عکس
373 ویدیو
6 فایل
افلاکیان "بازخوانی خاطرات، وصیت نامه، تصاویر و...شهدا، آزادگان و رزمندگان شهرستان مهریز ارسال محتوا(خاطره, عکس و... از رزمندگان و شهدا) انتقادات و پیشنهادات از طریق: @khademe_shahidan لینک عضویت در کانال: https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
مشاهده در ایتا
دانلود
1- 2- 3- محمدرضا حائری ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۶ آذر ۱۳۹۹
۶ آذر ۱۳۹۹
|مدافعان ‌ ◽️نیروهای مسلح را برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید.. ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۷ آذر ۱۳۹۹
۳۱۳ افلاکی مهریز
#خاطراتی_از_اعزام_تا_اسارت #قست_ششم دوتا سیلی خوردم👋😣 ساعتی که دستم بود را از دستم در آوردن! 😠 سا
چشم تان روز بد نبینه اون روز تا دلتان بخواد من کتک خوردم😢 حسابی کتک خوردم, یعنی هر چه بگم کم گفتم، با باتوم و کابل، با مشت و لگد که دیگه حساب نداشت, می زدند😩 دستم را از پشت بسته بودن هر چه می پرسید یک مقدار جواب می دادم یک مقدار جواب نمی دادم یک مقدار دروغ می گفتم خلاصه حسابی کتک خوردم تو این حالت تشنگی شدیدی بهم دست داده بود گفتم: تشنمه 💦 یک کتری کنار اتاق بود پر از نفت گفت: بیارید بدید بخورده، وقتی آوردن گفتم این که نفته آب خواستم😠 درحالی که کتک می زدن فحش های بسیار زشت و زننده هم می دادن یک دفعه دیدم کتری نفت را از پشت سرم خالی کرد روی سر و گردنم خلاصه اون کسی که مترجم بود به زبان فارسی شروع کرد به حرف زدن که بچه کجایی و چه کار می کنی و داشتم جواب می دادم که یکدفعه دیدیم اون سه نفر که پشت سرم ایستاده بودن باندی که روی دستم پیچیده بودم را آتش زدن💥 دیدم اگر شعله آتش این باند برسه به لباسهام آتش می گیرم به هر مکافاتی بود باند را خاموش کردم اونا سه چهار تایی ریختن روی سرم و تا آنجا که می شد دوباره کتکم زدن بطوریکه تمام بدنم باد کرده بود سرم اینقدر باد کرده بود و نفت هم ریخته بودن روی اون که دیگه گیج و منگ بودم خلاصه درب اتاق را باز کردن و گفتن برو همین که آمدم بیرون دیدم یا خدا😨 دو طرف سرباز ایستاده است و هر کسی یه چیزی دستش هست یکی باتوم یکی چوب یکی آهن، باران آمده بود 🌧 گل و شل زیادی هم شده بود من باید وسط اینها حرکت می کردم بلاخره حرکت کردم و شروع به دویدن کردم و از چپ و راست ضربه بهم می خورد آخرین نفر یک سربازی بود که می خواست مرا بزند سریع دنبالم کرد که یکدفعه دیدم یک ماشین ایستاد🚓 و من سریع خودم را به داخل ماشین پرت کردم سرباز خواست پا بزند بهم پاش را زد به پا رکاب و پاش زخم شد و اون سرباز از سربازی که توی ماشین نشسته بود خواست مرا بندازه پائین او قبول نکرد و گفت حالا که سوار شده دیگر رهاش کن... ادامه دارد.... به روایت: (غلامعلی) ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۷ آذر ۱۳۹۹
شهادت دانشمند هسته ای کشورمان را به محضر مقام معظم رهبری و ملت شهید پرور ایران اسلامی تبریک و تسلیت عرض می نماییم. ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۷ آذر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🔳🔳▪️ به مناسبت شهادت 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👈بچه های عزیز مهریزی از ۳ تا ۱۲ سال ، یه پویش برا راه انداختیم ، به اینصورت که 👆👆👆👆 بخونید و به صورت تصویری برا ما ارسال کنید از هر بازه سنی برگزیده انتخاب میکند و جایزه اهدا میکند 👈بازه سنی ۳ الی ۶ 👈بازه سنی ۷ الی ۹ 👈بازه سنی ۱۰ الی ۱۲ 🔺بچه های زیر ۱۰ سال می توانند شعر را بخوانند و یا لب خوانی کنند 👌همه ویدئو های ارسالی در کانال فرزندان بهشتی بارگذاری میشود و در کانال صرفا جهت اطلاع مهریزیها بارگذاری میشود ✔️ویدئو های خود را به ای دی زیر ارسال فرمایید @khadem_al_hosayn: تا تاریخ ۱۳۹۹/۰۹/۱۳ 💯 والدین محترم ؛ اصل؛ شرکت در پویش هست و زیاد لحن و شعر را سخت نگیرید ، فقط یکم باهاشون تمرین کنید که تلاششون معلوم باشد 🔰فرزندان بهشتی شهرستان مهریز 🔰ستاد فرهنگی کریم اهل بیت ع مهریز ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 🔻ستاد فرهنگی کریم اهل بیت شهرستان مهریز 🔻جامع ترین پایگاه اطلاع رسانی 😎 https://eitaa.com/joinchat/4093444137C053cc95631
۸ آذر ۱۳۹۹
✅فخر علم 🌷ز علمت لاله‌ای روئید و فخری زاده شد. ▫️ شهادت: ۷ آذر ۱۳۹۹ ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۸ آذر ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🎥 سلام بر حاج قاسم 🌷کلیپی بر اساس صوت منتشر نشده ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۹ آذر ۱۳۹۹
۳۱۳ افلاکی مهریز
#خاطراتی_از_اعزام_تا_اسارت #قست_هفتم چشم تان روز بد نبینه اون روز تا دلتان بخواد من کتک خوردم😢 حسا
من را بردن تو یه اتاق کوچک سیمانی که 8 نفر دیگه از اسرای ایرانی هم اونجا بودن. بچه ها به من گفتن: ما را روزی یه دونه خرما دادن ولی از روزی که من رفتم اونجا دیه همون یک دونه خرما را هم ندادن😔 سه روز دیگه هم هیچی نیاوردن! بعد از سه روز ما را حرکت دادن طرف یه جایی مثل ساواک !! بچه ها را سوار ماشین کردن در و دیوارش توری بود و هیچی پیدا نبود. وقتی رسیدیم اونجا ماشین دنده عقب اومد برابر در ایستاد و سربازها هم دو طرف در ایستاده بودن و شلاق به دست اشاره می کردن که بیائید پائین هرچه می گفت، بچه ها می گفتند ما نمی ریم گفتم برید پایین میان تو ماشین ما را می زنن توی جای تنگ بدتره😥. خلاصه یکی یکی اومدیم پائین و بچه ها پا برهنه و زمینها طوری بود که لیز می خوردی یعنی از اوّل سالن که می دویدی تو تا آخر سالن خودت دیگه می رفتی فقط سربازها با شلاق می زدن کسانیکه زخمی بودن، می زدند روی زخم های بدنشون! خلاصه ما را فرستادن دوباره تو یه اتاق 4 روز دیگه تو ساواک بودیم و سرباز روزی یک بار در را باز می کرد و یه دیس بزرگ را پر از آب گوشت می کرد و می آورد ولی گوشت نداشت☹️ و آب خالی بود و می گفت بچه ها بردارن بخورد نه نونی می دادن نه قاشقی دستمون را تر می کردیم و می گذاشتم تو دهان این همه دست پر از خون و گِل! نمی گذاشتن کسی دستش را بشوره و من اینجا بعد از مدت 18 روز که هیچ غذایی نخورده بودم تونستم به این صورت این طوری اینجا غذا بخورم😌 بعد از خوابی که درجزیره دیده بودم همچنان گرسنگی زیادی به من دست نداده بود این غیر از یک معجزه چیزی دیگری نبود🌷 خلاصه اینکه روزی یکبار در را باز می کرد بچه ها برن دستشوئی کسی چیزی نخورده بود که بره دستشوئی!! هرکس هم می رفت آب می خورد و می اومد اگر دو دقیقه تو دستشوئی دیر می کردی با تیپا می افتاد به جون در که بچه ها می گفتن الان شیشه می ریزه پائین از دم در که می رفتی بیرون باید کتک می خوردی تا بر می گشتیم😒 و اگر معطل می کردیم تو دستشوئی دوباره هم می زد که چرا معطل کردی. ادامه دارد.... به روایت: (غلامعلی) ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۱۱ آذر ۱۳۹۹
: 🔹هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. شهدا را یاد کنید ولو با ذکر یک صلوات. 🌷شادی روح شهدا صلوات ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۱۳ آذر ۱۳۹۹
در اول مهرماه سال 1358 در کمیته شهرآرا تهران هنگام پاسداری به دست منافقین کوردل به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌺گلزار شهدای منشاد میعادگاه دوستان و آشنایان با اوست🌺 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 🆔 @Aflakian313
۱۴ آذر ۱۳۹۹
✳️ سال 1332 در روستای منشاد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در روستای منشاد گذراند. پدرش فردی معتمد بود و به شغل دفتر داری مشغول بود. از کودکی به یادگیری قرآن و مطالعه کتابهای مذهبی علاقه داشت. همراه برادر بزرگترش به تهران رفت. در بحبوحه انقلاب به سربازی رفت. در طول خدمت سربازی با زورگویی های سربازخانه مخالفت علنی کرد و به همین دلیل به زندان افتاد. پس از خدمت نیز به فعالیت های سیاسی و مبارزه با رژیم ادامه داد و دستگیر شد و به دلیل اینکه مدارک کافی برای محکومتی او وجود نداشت از دست مأموران شاه نجات یافت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف کمیته انقلاب به پاوه و سنندج اعزام شد. در اول مهرماه 1358 هنگام پاسداری در کمیته شهرآرا تهران به پاسداری مشغول بود از ناحیه سر هدف گلوله منافقین کوردل قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ┄┅─✵🍃🌺🌺🍃✵─ 📢افلاکیان؛ کانال خاطرات شهدا و رزمندگان شهرستان مهریز لینک دعوت به کانال👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2975400005Ccd5653f47f
۱۴ آذر ۱۳۹۹