⭕️ ویژه برنامه #خورشید_به_روی_نی
شب سوم محرم ؛ دردانه ی بابا
🔻 تو را چه بنامم⁉️
... تو را چه بنامم، که ناب تر از #شبنم های صبح گاه بر گلبرگ #تاریخ نشسته ای.
تو را چه بسرایم که آوازه #برکت و #کرامتت، موج وار، همه دل ها را به تلاطم در آورده است.
تو را چه بنامم که بیش از #سه بهار در آغوش 💞بابا، طعم زندگی را نچشیدی و مانند او، غریبانه از غربت این #غریبستان #خاکی بار سفر بستی.
پس سلام بر تو، روزی که به عالم خاکی گام نهادی و روزی که به افلاک پر کشیدی...
🍂تاچشم
کار میکند
جای تو...
خالیست.
☑️ @Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#شبانه_ها 🌙
👣به #کربــلا که رسیدی ...
دلتـــ که آرامـــــــ شد...
یاد کن لحظاتِ نا آرامی را؛ که هزاران #شهید گذرانند ...
یاد کن؛ هزاران پیچِ از دلِ #تاریخ گذشته تا به امروز....
تا تو ؛ در این برهه ی زمانی، پا در ره عشق بگذاری و تک تک #شهدا را یاد کنی و به نیابت از آن ها عمود به عمود #قدم برداری و بگویی:
"رسیدم کربلا الحمدالله"....
🍂امسال اربعین،جای #شهدا خالی نیست...
🌴#اروند_تا_فرات به یاد شهدا...
"شبتون حسینی💞"
"زندگیتون در پناه خدا"
☑️@Aflakiyan0
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
💠 #شهید_امام_رضایی
🔻 خیلی امام_رضایی بود.
تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم #مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد.
می گفت :
"امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم."
همیشه #باب_الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت
حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده.
مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد.
سفر #کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم #تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را #امضا می کرد...
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌷
#طریقه_شهادت:
مسمومیت با آب زهرآلود.درشمال سوریه
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🍃🌸| @Aflakiyan0