eitaa logo
️ قرارگــاه افلاکیــــان ️ ️
165 دنبال‌کننده
586 عکس
80 ویدیو
7 فایل
✨سلام بر آنهایی که #رفتند تا #بمانند! و نماندند تا #بمیرند! . و تا ابد به آنانکه #پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان #گمنام و #بی_مزار بمانند . 💞مدیونیم . 🔹ادمین: @mohajer128
مشاهده در ایتا
دانلود
________________________________________ 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ➖ما از سوی خدا امده ایم و به سوی خدا میرویم. اینجانب محمود نظر زاده فرزنده عبده متولد سال1341 هستم. بنده در عملیات مقدماتی شرکت نموده و در تاریخ 21بهمن ماه 1361 در منطقه عمومی به شهادت رسیدم. 🔹ای مردم...!! از رهبر کبیر و ابراهیم زمان امام خمینی جدا نشوید و راه ما را ادامه دهید و برای من گریه نکنید یا اگر گریه میکنید صدایتان را بلند نکنید که شهید شدن گریه ندارد شکست اسلام گریه دارد. 💥به هوش باشید که شکست نخورد!!! همه بدانند قصد من از در راه یک هوس یا احساس نبوده است بلکه از روی فهم و بوده و با به اینکه این سفر بازگشت ندارد به این راه رفتم. 🔸بدانید شهید کسی است که نسبت به زمان خود آگاه است و مسئول!! هر عملی که میکند از روی کمال است. شهید بر نفس سرکش خود و هوی و هوس های پوچ خود است. 💥شهید دارد، دارد، دارد، دارد؛ و بالاخره پیام شهید آن است که در صف الله آگاهانه متحد شوید و قیام کنید و در راه او جهاد کنید. 🔴پیام من به برادران و خواهران این است که؛ اگر میخواهند بر جنازه ی من فاتحه بخوانند اول برای دعا کنند اگر دعا نمیکنند فاتحه برای من نخوانند!! 🔴سفارش من به شما برادران و خواهران مسلمان این است که از همدیگر جدا نشوید و با هم نماز جماعت و دعای کمیل بخوانید و در شب جمعه شهیدان را از یاد نبرید که شهیدان هر شب جمعه که دعای کمیل است در کنار شما هستند و یادی از شهیدان هم بکنید. ✍وصیت نامه شهید: بعد از شهادتم مبلغ 500تومان به فقیران بدهید که هر کسی پولی از من میخواهد رفع شود. خداوند شما را به راه راست هدایت کند ، آمین! والسلام محمود نظر زاده 25دی ماه1361 ________________________________________ 🔴توضیحات(متن فوق بر اساس اطلاعات موجود و وصیت نامه شهید بزرگوار تهیه و تنظیم شده است) : شهید بزرگوار همواره به جایگاه والای شهید و دعای بر امام راحل توصیه نموده و نکته جالب تر اینکه وصیت نامه شهید نظر زاده با وصیت نامه شهید جلال حسین پور بسیار شباهت دارد. 🍃شادی روحش گناه نکنیم ! __________________________ ➕دوستان خود را به محفل صمیمی رهروان شهدا دعوت کنید؛👇👇 🔸ایتا افلاکیان: 📮 http://eitaa.com/Aflakiyan0 🔹تلگرام افلاکیان: 📮 http://t.me/Aflakiyan0
🌸🌸🌸🌸🌸 « » بچه اهواز است .متولد ۱۴ آذر ۱۳۴۴٫ زمانی که (ره) به نوکران پهلوی گفت «سربازان من هنوز در گهواره اند» محمد رضا کمتر از دو سال سن داشت. ✨✨✨✨✨ شب ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ ، یعنی در هفتمین سالگرد انقلاب اسلامی ، محمد رضا در منطقه عملیاتی « ۸ »به رسید و فقط خدا می داند که چند روز بعد ، هنگام قرار گرفتن در قبر خویش ، این گونه لب به خنده باز کرد . 🌷🌷🌷🌷🌷 جالب است بدانید که برادر او یعنی « » (متولد ۱۳۴۶) هم در عملیات کربلای ۴ به رسید ولی فرقش با برادر خود این بود که ۱۴ سال بر سر سفره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نشست و بقایای پیکرش پس از تفحص ، در کنار مزار برادرش در گلزار شهدای اهواز به خاک امانت داده شده تا در روزی دیگر ، به یمن ظهور حجت حق (عج) از خاک برآیند و از سازندگان جهانی عاری از ظلم و پلیدی باشند. می‌شود 🌾🌾🌾🌾🌾 وقتی صلوات مردمی که برای تشییع پیکر محمد رضا آمده بودند تمام شد ، پیکر به آرامی از داخل تابوت درون قبر قرار داده شد. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول تلقین تمام نشده بود که عموی شهید فریاد زد: «الله اکبر! او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانی محمد رضا را ببیند، متوجه شده بودکه لب های محمد رضا در حال تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال باز شدن و جدا شدن است و دندان های محمدرضا یکی پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است. 🌿🌿🌿🌿🌿 عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل می انداخت. پدرومادر شهید را خبر کردند.آن ها هم آمدند و به چهره ی پاک فرزند دلبندشان نگریستند. اشک شوق از دیدن چنین منظره ای به یک باره بار غم و رنج فراق محمدرضا را از دل آن ها بیرون آورد. مادرش فریاد زد: «بگذارید همه بیایند و این کرامت الهی را ببینند» 🌻🌻🌻🌻🌻 تمام کسانی که برای تشییع پیکر شهید به آمده بودند، یکی پس از دیگری بالای قبر محمدرضا آمده و لبخند زیبای او را به چشم دیدند. روی قبر را پوشاندند، درحالی که دیگر آن لب ها بسته نشد و تبسم شیرین و لب های باز شده ی باقی بود....... 🌼🌼🌼🌼🌼 دست نوشته ی شهید در دفترچه ی یادداشت: روی بنما و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را گو همه باد ببر روز مرگم نفسی وعده ی دیدار بده وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر این سخن شهید در خصوص تبسم لحظه ی تدفین است که پس از در خواب به مادر می گوید: مادرم! آن چه را که شما فکر می کنید در دنیا و آخرت بهتر از آن نیست، مشاهده کردم! 💐🌾💐🌾💐 ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ 🔸ایتا افلاکیان: 💠http://eitaa.com/joinchat/4274782212C7b80c7b8ed 🔹تلگرام افلاکیان: 💠 http://t.me/joinchat/AAAAAEGv-0hTEteqZEa2og ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
💠 🔻 از نحوه شهادت برایمان بگویید: 🔹بعداز اینکه ۲۰روز درپادگان کرخه بود به مرخصی آمد، متوجه شد چشم پدرش نیاز به عمل جراحی دارد،به ما گفت: به اندیمشک می‌روم وبرای شما نوبت می گیرم، فردا صبح شما بیایید. 🔸زمانی که رسیدیم جمعیت ۳۰ نفری  گرد آتش  از شدت سرما جمع شده بودند، به آنها گفتم آخرین نفر کدام‌تان است؟ یک نفر برگشت گفت:آن برای این جمعیت روشن کرده که مردم سردشان نشود! اسامی را هم خودش نوشته به دیوار زده است. 🔹 نگاهی کردم آن جوان سرباز است. با اینکه علی یار نفر بود اما اسم خودش را نفر نوشته است. رو کرد به جمعیت گفت: من ۲ساعت بیشتر مرخصی ندارم اگر اجازه بدهید پدرم را برای بستری  به بیمارستان ببرم، همه قبول کردند. بعد از عمل جراحی  پدرش در همان حالت بیهوشی  او را و رفت...  من هم تاکسی گرفتم دنبال او به رفتم، او گفت: ✨ مادراین همه جوان را ببین! من ناخن این ها نیستم.این ها به می روند. رو کردم به او گفتم: اگرعراقی‌ها تو را اسیر کنند ایران را مورد تمسخر قرار می‌دهند، که  سربازان‌شان اینقدر کم سن و سال هستند. 🔴  را ازجیب‌اش درآورد که مرا بدهد،آن ازدست اش گرفتم.و خطاب به قرآن گفتم: م را به تو می‌سپارم فقط نشود کردیم و به  بیمارستان برگشتم. 💭پدرش گفت کجا رفته بودی؟ گفتم: پادگان بدرقعه ، گفت:خوابت را به یاد داری؟ گفتم: کدام خواب؟ گفت خواب دوران بارداریت را یادت  می آید آن زن به تو گفته بود «۱۶سالگی امانتم را پس می‌گیرم» پدرعلی یارگفت: تا۱۶سالگی علی یار فقط ۲۱روز باقی مانده است…و درست در۱۶سالگی در تاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ در عملیات ۸ به شهادت رسید. 🌷 شادی روحش صلوات متن کامل مصاحبه: 🌐http://www.dezmehrab.ir/55147-2/ __________________ 🍃❤️| @Aflakiyan0