به محضر حبیب قلبها ولینعمتمان حضرت سلطان اباالحسن علی بن موسی الرضا المرتضی
هر کس به مشهد آمده دیگر غریب نیست
اینجا همه شبیه همند و عجیب نیست
پیچیده عطر کربوبلا در حریم تو
این عطر آشنا کم از آن بوی سیب نیست
آن زائری که خیره به گنبد نشسته است
از فرصت پرنده شدن بینصیب نیست
بیمار اگر بنوشد از آب حرم کمی
دیگر نیازمند دوا و طبیب نیست
هرگز کسی شبیه تو یا ایها الغریب
«عن أعيُنی بعيد، وَ مِنّی قريب» نیست
با یک سلام راهی کوی تو میشوم
هجران بس است، نیست دلم را شکیب، نیست
#رقیه_هژبری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای #امام_رضا
یک نفر پابرهنه آمده است،
یک نفر با قطار میآید
خوش به حال کسی که تا حرمش
دست در دست یار میآید
آه اما نه! خوش به حال کسی
که به جز او کسی پناهش نیست
ناامید از تمام آدمها،
بیکس و بیقرار میآید
بادها در طواف ایوانش،
ابر کاسه به دستِ بارانش
جاده ها محرم خراسانش...
زائر از هر دیار میآید
مست گلدستههای سرسبزش
فصلها سر به زیر و حیرانند
میرود تا بهار از مشهد
باز فصل بهار میآید
چمدان و بلیط لازم نیست،
آسمانت اگر کمی ابریست
دل به جاده بزن که در حرمش
دل غمگین به کار میآید
مینشینم درست رو به ضریح
مثل ابر بهار میبارم
سر که بر شانهی حرم باشد
گریه بیاختیار میآید
بندهی روسیاه او بودم،
از درش راند و راه من را بست
گفت وقتی تو ضامنم بشوی
با گناهم کنار میآید
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای #امام_رضا
در محضرتان همیشه زانو میزد
با خواهش و افتخار جارو میزد
پرنورتر از همیشه میشد وقتی
خورشید به گنبد شما رو میزد
#پروانه_علیپور_اصل
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #امام_رضا
به دورت بس که میگردند بیپروا، کبوترها
مرا یادت میاندازند در هر جا کبوترها
همیشه فکر میکردم که تنها نامهبر باشند
زیارتنامهبَر هم میشوند اما کبوترها
دوباره از قفس آزاد شد، سمت حرم پر زد
هوایی کردهاند این بار هم دل را، کبوترها
غریبی تو بیمعناست آنجایی که میبینم
هوادار تواَند از عمق جان آقا! کبوترها
سلیمانی و جن و انس، خادمهای دربارت
به گرداگردِ خوشروییت آهوها، کبوترها
زمین و آسمانت را چه محشر کردهاند اینک
در این پایین مسافرها، در آن بالا کبوترها
رهایی را از آن روزی که در دام تو میبینند
نشستن روی بام دیگری؟ حاشا کبوترها ...
میان گریه بودم که صدایی گفت: این آقا
همیشه زود راضی میشود از ما کبوترها
خدا بالم نداد اما، به عشقِ آسمانسایَت
مرا محشور خواهد کرد روزی با کبوترها
به جای دانهی گندم به صحنت واژه پاشیدم
اگر جمعاند دور شاعرت حالا کبوترها
#سید_روحالله_فریدونی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای #امام_رضا
یک
افسوس نمی شود دلم زائر تو
شاید نرسم به رکعت آخر تو
من واژه فقط به خورد کاغذ دادم
بگذار که باشم پس از این شاعر تو
دو
در صحن و سرا نشاط بی حد دارم
هر روز جواز رفت و آمد دارم
گنجشکم و آسمان برایم قفس است
وقتی که هوای خاک مشهد دارم
سه
خاک از قدم سبز تو جان میگیرد
در دشت، نسیم از تو نشان میگیرد
لبخند مسافران مشهد دیریست
با نام تو رنگ زعفران میگیرد
#افسانه_سادات_حسینی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
غمم
- یک دختر تنها -
میان کوچههای برفی مشهد،
پریشان، پابرهنه، بیصدا
سمت تو میآمد
غمم میرفت تا مثل کبوترها
بیفتد روی کاشیهای جمهوری
و موهایش
که زیر چادر شب جا نمیشد را
بپیچد دور دستِ پنجرهفولاد
ولی اخم نگهبان گفت برگردد
ولی موی پریشان،
کار دستش داد
غمم خندید و پنهان کرد آهَش را
به نجوا گفت:
«پایم زخمها دارد!
چرا در کفشداری جا ندادی گردِ راهش را؟»
نشست و دانه دانه
اشکهایش را
که تسبیحِ روان بودند،
یک پیوند دیگر زد!
همین که چشم ها را شُست با گنبد
غمم پر زد...
#سیده_نرگس_میرفیضی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
دوباره میچکد با هر بهانه
ستاره از نگاهش دانه دانه
سحر، کنج رواقت مینشیند
دلش را میسراید دعبلانه
#افسانه_سادات_حسینی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
هر گاه میخوانم تو را بیاستجابت نیست
دستان پُرمهرت به دریا بیشباهت نیست
هر بار مشهد خواستم راهی نشان دادی
هرگز نراندی آن کسی را هم که دعوت نیست
با خواندن اذن دخولت خوب فهمیدم
درهای اینجا کمتر از درهای جنت نیست
رد میکنم هر صحن را با شوق میدانم
اجر قدمهایم کم از اجر عبادت نیست
وقتی ملائک رفت و آمد میکنند اینجا
حتی دعاهای نگفته بیاجابت نیست
بعد از امین الله خواندن گوشهی صحنت
دیگر دعایی بر لبم جز این زیارت نیست
آقا اگر دیدی ضریحت را بغل کردم
من حاجتم چیزی به غیر از قصد قربت نیست
هرگز وداعت را نخواندم چون که میدانم
دیدار بعدی گرچه دیر اما قیامت نیست
#لیلا_علیزاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #صبح_زود سروده #سید_علی_لواسانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_اول_آف
میسپارم به دستِ غمخوارت
ای دلِ من، خدانگهدارت!
ای دلِ من، تو انتخاب شدی
آه ای خستگی خریدارت!
قرعه باری به نامِ تو افتاد
که بیفتد به غم سر و کارت
ای دلِ من، برو برو با باد
که صدایت زده هوادارت
باز چشمانتظار مگذارش
نگران آمده پرستارت
برو امّا شود مهیا کاش
ای دلِ من، دوباره دیدارت...
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
امروز آخرین مهلت ثبت نام در کلاسهای زنگ شعر است.
آفتابگردانها و هنرجویان دورههای قبلی زنگ شعر برای دریافت کد تخفیف به آیدی دفتر شعر پیام بفرستند.
@office4poem
@Aftab_gardan_ha
دو تا ذهن پر از رویا، من و تو
دو عاشق در دل سرما، من و تو
من و تو در زمستان خانه کردیم
دو آدم برفی تنها، من و تو
#رامین_حسیننژاد
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای واقعه مسجد گوهرشاد
باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند
گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی
زیر چکمه بوی گلهای معطّر داشتند
دست بر ماشه نمیبردند این قزّاقها
شرم اگر که از حرم نه از کبوتر داشتند
بیحجابیهای اجباری، اسارتهای تلخ
کاملأ معلوم بود آنها چه در سر داشتند
لحظهای قبل از صدای وحشی فرمان تیر
کودکانی در کنار خویش مادر داشتند
چشم کاشیهای فیروزه به گنبد خشک شد؟!
یا از اوّل طرح اسلیمیِ پرپر داشتند
در وصیّتنامهی سرخ شهیدان دیدهای؟
جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند
#زهرا_سپهکار
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای عفاف و حجاب
و واقعه مسجد گوهرشاد
به دندان گرفتم که از سر نیفتد
که این عشق از دست باور نیفتد
به دندان گرفتم که این سایهی سر
به پای غمی گریهآور نیفتد
دلم گوشهی مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد
به کاشی مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد
سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شور اللهاکبر نیفتد
دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نابرابر نیفتد
سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد
گرفتم به دندان خود چادرم را
بگو روضهخوان یاد معجر نیفتد
#عاطفه_سادات_موسوی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
یک شعر سپید داشت فردا شاید
یا حرف جدید داشت فردا شاید
مردی که در آغوشِ زمین خوابیده
دیروز امید داشت، فردا شاید
#سید_علی_نقیب
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
این مهلت به هیچ وجه تمدید نخواهد شد.
آفتابگردانها و هنرجویان دورههای قبلی زنگ شعر برای دریافت تخفیف به آیدی دفتر شعر پیام بفرستند.
برای ثبت نام:
@office4poem
یا
09190022194
@Aftab_gardan_ha
پر میکشد اندوه ز دلها روزی
از باغِ به غم دچار سرما روزی
گفتند که خشکیده ولی میبینند
گل کردنِ طبعِ شاخهها را روزی
#حمیدرضا_مداح
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آفتابگردانها
هو الباقی
با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که خانم #فاطیما_قربانی از اعضای #دوره_ششم_آفتابگردانها بر اثر سانحهای سوگوار درگذشت خواهر خود شده است. مجموعه #آفتابگردانها مصیبت وارده را صمیمانه به ایشان تسلیت عرض میکند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای بازماندگان خواستار است.
#عرض_تسلیت #صلوات #فاتحه
#آفتابگردان_ها #شهرستان_ادب
@Aftab_gardan_ha
چگونه از غم دریاییات عبور کنم؟
چطور قلب ترکخورده را صبور کنم؟
چقدر عکس تو را بیبهانه پاک کنم؟
چقدر خاطره دارم که با تو خاک کنم؟
چقدر خیره شوم به بهار قالی تو
سکوت میکند آنقدر جای خالی تو
به خاک میسپرم سایهی سرت باشد
به آسمان بسپارم که مادرت باشد
از آشیانه پرستوی خسته! کوچ نکن
غبار غصه به خانه نشسته، کوچ نکن
درست مثل خودت گرچه از خزان شدهام
چقدر با همه گلهات مهربان شدهام
بیار پیرهنت را برای چشمانم
برای من که بدون تو خیس بارانم
سیاهپوشِ توام، گرچه مو سفید شدهست
هوای سرد شب برفی زمستانم
از آن زمان که در آغوش خاک خوابیدی
گرفته بغض غریبانهای گریبانم
نماندهای که ببینی چقدر پیر شدهست
چقدر مادرت از غصه گوشهگیر شدهست
عصای دستِ پر از لرزش پدر شدهام
نماندهای که ببینی بزرگتر شدهام
#فاطیما_قربانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آوارگی و بی سر و سامانی من
در آینهها شرح پریشانی من
هر راه که رفتم و به تو ختم نشد
خطی شد و افتاد به پیشانی من
#زینب_زمانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
نبین که غصهی دل را نمیکنم ابراز
دلم پر است از این آسمان، از این پرواز
خدا کند که کسی خستهدل سفر نکند
که زحمت است در این ماجرا و راه دراز
منم مسافرِ از شهر یار برگشته
و پای آبله بسته در این نشیب و فراز
چقدر شعر برای نگفتن آوردم
چقدر دفتر بیانتهای بیآغاز
به وسعت همهی آسمان دلم تنگ است
چگونه شعر کنم شرح شرح روضهی باز؟
جهان عشق پر از اضطراب و دلتنگیست
ولی خوش آمدی ای دل، بمان، بسوز و بساز
#زهرا_غفاری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ما بیخبران را خبر تازه چه داری؟
ای عشق بگو دردسر تازه چه داری؟
ما را طلب عافیت و امن و امان نیست
ما بیسپران را خطر تازه چه داری؟
هی زخمه بزن تار دل زخمی ما را
بیپرده بگو شور و شر تازه چه داری
هر قدر که ناز تو زیاد است، نیازیم!
در شرط و شروطت، اگرِ تازه چه داری؟
در باب وصال تو نوشتند شهادت
در وادی عشاق، در تازه چه داری؟
ما خانه به دوشیم، چه غم در به دری را؟
بیهمسفران را سفر تازه چه داری؟
مرغیم، نداریم ولی بال پریدن
ای عشق بگو بال و پر تازه چه داری؟
غم را نفروشیم به هر سیم و به هر زر
در چنتهی خود سیم و زر تازه چه داری؟
حیف است که از تلخی ایام بگوییم
شیریندهنا! میشکر تازه چه داری؟
#رحیمه_مهربان
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مثل خودت انگشتنمایم کردی
تا با چشمانت آشنایم کردی
هر چند که سر به زیر بودی چون ماه
مانند زمین سر به هوایم کردی
#حنظله_ربانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ای چشمهایت از شکوه شعر سرشار
در گیسوانت ماجرای تازه بسیار
سحر تغزل، وامدار خندههایت
در بوسههایت حسن مطلعها پدیدار
در پیچ موهای تو پیچیدهست عالم
در قعر چال گونهات دنیا گرفتار
طعنه زده گرمای آغوشت به آتش
آتش زده خواب مرا رؤيات هر بار
تا روزم از عطر تنت لبریز گردد
هرشب میان خوابهایم گام بردار
هر بار فال از حضرت حافظ گرفتم
از چشم تو پرسید پاسخ را به ناچار
شبنم نشسته باز کنج چشمهایت
قدری بخند ای سوژهی شیرین اشعار
#مسعود_پایمرد
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
هوای ابر و باران دارم امشب
به دل آشوب توفان دارم امشب
تو محکم شانههایت را نگه دار
که من بغض فراوان دارم امشب
#حسن_میرزانیا
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha