eitaa logo
آفتابگردان‌ها
522 دنبال‌کننده
179 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا ای بادِ پاییزی شبم را غرق رویا کن نوازش کن مرا، حال مرا چون شهر، زیبا کن کمی با من قدم بردار جای او که دیگر نیست کمی با من پریشان شو، کمی با من مدارا کن به یاد بغض‌هایی که به آسانی ترک خوردند برایم از نگاه آسمان اشکی مهیا کن به پایم برگ می‌ریزی، چه لذت‌بخش پاییزی! سرود برگ‌های خسته را با من تماشا کن به باطن سردی اما رنگ‌های گرم می‌پوشی خودم را در تو می‌بینم، مرا آیینه! رسوا کن برای رفتنت یلدا گرفتم «جشن دلتنگی» به یاد خون دل‌هایم انار دیگری وا کن @Aftab_gardan_ha
سهم من از این فاصله‌ها تنهایی‌ست دنیای نبودنت چه بد دنیایی‌ست ای بی تو چهار فصل غمگین با من شب‌های بدون تو همه یلدایی‌ست @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #رو_به_رو سروده #معین_اصغری نشر #شهرستان_ادب #دوره_اول_آفتابگ
پناه‌جوی شبم، آفتاب می‌خواهم چقدر تشنه بمانم؟ شراب می‌خواهم! حساب کن چقَدَر غم به این و آن دادی ولی من از تو غم بی‌حساب می‌خواهم سوالِ هستی من از تو نیست غیر از عشق سوال کرده‌ام و یک جواب می‌خواهم چه کار با دل من کرده‌ای که بی عشقت نه لب به نان زده حتی نه آب می‌خواهم؟ برای من اگر این بار هدیه آوردی دو شاخه گل وسطِ یک کتاب می‌خواهم به آسمان برو ای آه! ای دعای نجات! که مثل قبل تو را مستجاب می‌خواهم از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
اسیر آن شب تارم که یک ستاره ندارد بزن! دوباره غمم جز سه‌تار چاره ندارد بزن که راه نفس را گرفته بغض جدایی بزن نفیر و ببین اشک من شماره ندارد بزن دوباره که بی پرده از فراق بخوانم زبان عشق، نیازی به استعاره ندارد به زخمه زخم دلم را ببند و شور به پا کن شتاب کن که صواب است! استخاره ندارد اشاره کن که بسوزم به نغمه‌ای بگدازم که چشم محرم رازم به من اشاره ندارد اگرچه عشق کماکان نهاد جمله‌ی هستی ست ولی همیشه به وفق دلت گزاره ندارد نفیر: گوشه‌ای بسیار غمگین در دستگاه همایون @Aftab_gardan_ha
ای روزگار، من غم پنهان کیستم؟ از خویشتن جدایم و از آن کیستم؟ حتی خودم به حال خودم گریه می‌کنم من سوگوار شام غریبان کیستم؟ من نیستم در آینه‌ی روبه‌روی خود؟ با آه خویش در پی کتمان کیستم؟ وقتی که من همیشه به پای تو مانده‌ام فهمیده‌ام که دست به دامان کیستم دستی نمی‌کشی به سر من ولی بگو با من بگو که موی پریشان کیستم این زندگی نبود و فقط زنده مانده‌ام آخر به غیر خویش پشیمان کیستم؟ @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #صبح_زود سروده #سید_علی_لواسانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_اول_آف
چشمه‌ای در حوالی دل ماست گریه‌ی ما، زلالی دل ماست می‌شناسیمش از قدیم و ندیم غم یکی از اهالی دل ماست اشک _ این نکته‌نکته طبعِ روان _ طرح نازک‌خیالی دل ماست اشک گاهی غم است و گاهی شوق شرحِ حالی‌به‌حالی دل ماست می‌دود بی‌هوا و می‌افتد شاهدِ خردسالی دل ماست اشک تحفه‌ست، تحفه‌ی درویش همّت دستِ خالی دل ماست اشک _ این میهمان ناخوانده _ غزل ارتجالی دل ماست از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
به ایستادگی ای چارفصل میهنم! ای منحصر به فرد! تقویمِ تو خزانیِ دژخیمِ دوره‌گرد آخر چه بود سهم تو از آن همه نبرد؟ جز غصه روی غصه و جز درد روی درد دریا به گِل نِشست تو را، کوه گریه کرد باید برای این همه اندوه گریه کرد ای آبْ رفته پیکر در گردش زمان! تاریخ توست بستر طغیان این و آن باریده بود بر سرمان ظلم بی امان تا رایت قیام به پا خاست ناگهان از مشرق حماسه خروشی دگر دمید ذلّت به غرب آمد و ظلمت به سر رسید ظلمت به سر رسید، ولی بیم شب به جاست سرمای مرگ نیست اگر، سوز تب به جاست آتش به جا هنوز برادر! حطب به جاست از بنگِ کفر، نشئگی بولهب به جاست امّا خوشیم باور ما مانده با علی سرداده‌ی ولایت اوییم، یاعلی عمری‌ست پای باورمان ایستاده‌ایم سرچشمه‌ی ارادت و کوه اراده‌ایم جز در مسیر دین و وطن جان نداده‌ایم چشم‌انتظارِ روشنیِ صبح جاده‌ایم چیزی به چشم روشنیِ ما نمانده است چیزی دگر به آخر دنیا نمانده است ای خونِ در مصافِ ستم، دم به دم به جوش! ای موجِ پرتلاطمِ همواره در خروش! چشمِ به راهِ آمدنش منتظر! به هوش! دارد صدای پای کسی می‌رسد به گوش بر ماست هم برای ظهورش دعا کنیم هم جان به راهِ آمدن او فدا کنیم @Aftab_gardan_ha
دارد بر دامن جهان دست هنوز دستت را ای مرگ نخوانده‌ست هنوز بر زاری همسایه‌ی خود می‌خندد برگی که به روی شاخه مانده‌ست هنوز @Aftab_gardan_ha
برای چشمات پرستوی مهاجر بود از روز اول هم مسافر بود با آسمون حرفای پنهون داشت روی زمین تنها یه عابر بود چشمات پیاده کربلا می‌رفت چشمای تو از نسل جابر بود از بس حسينُ توو خیالش دید زائر نبود دیگه، مجاور بود چشمای تو غوغای عاشورا رنگ اذان ظهر آخر بود هم خسته و هم تیز و برّنده چشمات، حبیب بن مظاهر بود هم دوست، هم دشمن، برات گریون این اتفاق رأی، نادر بود مردم همه گوهرشناسن؟ یا چشمای تو خیلی جواهر بود؟ رفتی پرستو جان؟ خداحافظ! چشمات از اول مهاجر بود @Afta_gardan_ha
در سوره‌ی رودخانه دیدند تو را در آیه‌ی هر جوانه دیدند تو را مردان خدا چقدر بی‌پیرایه در حوض حیاط خانه دیدند تو را @Aftab_gardan_ha
خزان گرفته و از برگ و بر تکانده مرا دگر ز خیل رفيقان کسی نمانده مرا سبوی آب زلالم که رهزن سیراب به ریگ بی‌ثمر بادیه فشانده مرا تکیده برگ خزانم که باد سرگردان شبانه در گذر از کوچه‌ها دوانده مرا نوشته‌ام غم خود را به لوح سینه ولی به قدر مشق سیاهی کسی نخوانده مرا حريق تشنگی و شوق آرزومندی سراب پشت سراب، اینچنین کشانده مرا: عبور داده مرا از کویر و کوه و کمر پس از هزار حکایت، به «من» رسانده مرا @Aftab_gardan_ha
یک مشتاق نگاه می‌تواند باشد یک‌پارچه آه می‌تواند باشد بنشین جلوی آینه، بنشین و ببین آیینه چه ماه می‌تواند باشد دو سرسبز، بهشت کوچکی ساخته بود شاداب، به آفتاب دل باخته بود باران زده بود و صورت باغچه باز از صحبت آسمان گل انداخته بود @Aftab_gardan_ha
با ذکر یا على دهنت بوی گل گرفت واژه به واژه‌ی سخنت بوی گل گرفت گل داد غنچه‌های گلوله یکی یکی زخم شکفته‌ی بدنت بوی گل گرفت عطر اذان که از سر گلدسته‌ها و‌زید گرد و غبار پیرهنت بوی گل گرفت قمصر کجای چشم دلت جا گرفته که در ندبه‌ها گریستنت بوی گل گرفت وقتی که خطّ خون به کتاب دلت نشست گلواژه های سرخ تنت بوی گل گرفت رفتی که وا شود نفس خسته‌ی بهار با خون‌بهای تو وطنت بوی گل گرفت @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها گزیده رباعی #منحصر_به_درد سروده #وحید_اشجع نشر #شانی #دوره_اول_آفتابگردان
یک هی داد زدم، ولی کسی یار نشد هی داد زدم، کسی خبردار نشد هی داد زدم داد زدم داد ولی این بختِ به خواب رفته بیدار نشد دو با هر چه نیاز و ناز و نیرنگ نشد هر بار زدم به دامنش چنگ نشد یک عمر برای او دلم تنگ شد و یک بار برای من دلش تنگ نشد سه من ملتهبم، چشمِ پُر آبی دارم من ملتهبم، حالِ خرابی دارم باید بشوی کشتی و طوفان بوزد تا لمس کنی چه التهابی دارم از گزیده رباعی نشر @Aftab_gardan_ha
شعرخوانی شاعر عضو را در آپارات آفتابگردانها تماشاکنید. https://www.aparat.com/v/FDk3T @Aftab_gardan_ha
یاد مویش فقط از خاطر من می‌گذرد هر زمان باد از آغوش چمن می‌گذرد انفجاری‌ست سخن گفتن او با دگران ترکشش از دل بیچاره‌ی من می‌گذرد شیشه‌گر بود و بلور از دل مردم می‌ساخت از کنار دل من شیشه‌شکن می‌گذرد شاعری گفت اشارات نظر، قاصد اوست بین ما نیز همین‌گونه سخن می‌گذرد من اگر آرش و این شعر اگر تیر شود سخن عشق من از مرز وطن می‌گذرد @Aftab_gardan_ha
روزِ دیدار رفته آخرِ صف پشتِ روزِ قیامت افتاده کاش می‌شد گرفت دستش را به همین روزگار آوردش خط: @Aftab_gardan_ha
🔔 دوره‌های آموزشی «مدرسه » 🔗 https://t.me/zangesher
آفتابگردان‌ها
🔔 دوره‌های آموزشی «مدرسه #زنگ_شعر» 🔗 https://t.me/zangesher
مدرسه زنگ شعر: 🔔 آغاز ثبت‌نام در دوره‌های آموزشی «مدرسه » 🔔 📋 ثبت‌نام دوره‌های آموزشی آزاد «مدرسه زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگی هنری «شهرستان ادب» آغاز شد. علاقمندان تا 30 دی ماه 1397 برای ثبت‌نام در این دوره‌ها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار می‌شود، فرصت دارند. کلاس‌ها از ابتدای بهمن ماه به مدت 6 جلسه برگزار خواهد شد. 📆 عناوین و زمان‌های این کلاس‌ها و استادان مربوطه به شرح زیر است: 1️⃣ عروض و قافیه: 🖋نام مدرس: سیدوحید سمنانی ⏰زمان:‌ پنجشنبه 10:00 تا 12:00 2️⃣ خلاقیت ادبی: 🖋مدرس: علی‌محمد مؤدب ⏰زمان:‌ پنجشنبه 13:00 تا 15:00 3️⃣ شعر کودک: 🖋مدرس: کبری بابایی ⏰زمان:‌ پنجشنبه 15:00 تا 17:00 4️⃣ ترانه‌سرایی: 🖋نام مدرس: حامد عسکری ⏰زمان:‌ پنجشنبه 17:30 تا 19:30 5️⃣ نقدنویسی: 🖋مدرس: زهیر توکلی ⏰زمان:‌ جمعه 10:00 تا 12:00 6️⃣ مولوی‌شناسی: 🖋مدرس: امیرحسین ماحوزی ⏰زمان:‌ جمعه 13:00 تا 15:00 7️⃣ شعر طنز: 🖋مدرس: ناصر فیض ⏰زمان:‌ جمعه 15:00 تا 17:00 8️⃣ زبان شعر: 🖋مدرس: اسماعیل امینی ⏰زمان:‌ جمعه 17:30 تا 19:30 💡امکان ثبت‌نام تنها در یکی از این دوره‌ها به صورت مجزا یا چند کلاس به صورت توأمان برای علاقمندان وجود دارد. هزینه ثبت‌نام در هر مبحث، صدهزار تومان تعیین شده است که باید به شمارۀ‌ کارت 6104337741438384 به نام محمدحسین باقری خوزانی واریز شود. ارسال نام و نام خانوادگی، تصویر فیش واریزی و نام کلاس درخواستی به آیدی تلگرامی دفتر شعر (@office4poem با شمارۀ اختصاصی 09190022194) به منزلۀ ثبت نام قطعی خواهد بود. 💡 اعضای ادوار مختلف آفتابگردان‌ها از تخفیف 30 درصدی برای شرکت در این کلاس‌ها برخوردارند. 💡کلاس‌ها در محل موسسه شهرستان ادب به نشانی «خیابان شریعتی، بالاتر از سه‌راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک 168» برگزار می‌شوند. 💡علاقمندان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر با شمارۀ تلفن 02177531866 داخلی 129 و 130 دفتر شعر شهرستان ادب تماس بگیرند. 🔗 https://t.me/zangesher
برنامه کلاسی ترم زمستان 1397 🔗 https://t.me/zangesher
از من نمانده است به عالم نشانه‌ای جز در میان شعله‌ی آه آشیانه‌ای سرشار از سکوتم و در من نمی‌زند گل طرح زندگانی و بلبل ترانه‌ای باد خزان تکانده چنانم که بعد از این باور نمی‌کنم که برآرم جوانه‌ای بعد از تو ای بهار در این باغ سوخته دیگر برای زیستنم کو بهانه‌ای؟! گنجشک بی‌پناهم و صیاد روزگار دور و برش ندیده بجز من نشانه‌ای در کام خود کشیده قفس هستی مرا دستی کجاست تا دهدم آب و دانه‌ای؟! تنهایی‌ام يقين شده وقتی که سال‌هاست یادم نمی‌کند غزل عاشقانه‌ای باید سکوت کرد و فروخورد بغض خویش وقتی که اشک‌های مرا نیست شانه‌ای @Aftab_gardan_ha
به یاد ۶۸ شهید دانش‌آموز مدرسه فیاض‌بخش بروجرد که در ۲۰ دی‌ماه ۱۳۶۵ با حمله موشکی رژیم بعث عراق به سوی آسمان پرگشودند با خواب و خیالِ شوم و با وسوسه رفت با قصدِ درست کردنِ حادثه رفت دی‌ماهِ هزار و سیصد و شصت و پنج موشک به کلاس اول مدرسه رفت @Aftab_gardan_ha