eitaa logo
آفتابگردان‌ها
565 دنبال‌کننده
191 عکس
37 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به پیشگاه آه ای غریبی که هستی از من به من آشناتر در بند عشق تو هستم از هر رهایی رهاتر در پیشگاه خدایت تنها تو تسلیم محضی مانند تو هیچ کس نیست حکم قضا را رضاتر شاه خراسان نه، شاه هر دو جهانی، نه بلکه از هر چه گویند و گویم همواره شانت فراتر وقتی که در آستانت می‌ایستم نیست دیگر از تو کسی پادشاتر، از من کسی بینواتر صحن و سرای تو از هر باغ و بهاری‌ست سرتر هر خشت خشت حریمت از برگ گل باصفاتر تصویر آن غنچه‌های بر سنگ‌ها نقش بسته از هر بهاری که دیدم زیباتر و دلگشاتر از دور وقتی نگاه زائر به گنبد می‌افتد با هر سلامی‌ست او را ناخواسته گونه‌ها، تر بگذار در بیت هشتم ساکت شوم تا بگوید حرف دلم را نگاه بارانی من رساتر @Aftab_gardan_ha
یا چنان که می‌بَرد عطش، ز طفلِ تشنه تاب را ندیدن ضریح تو ز من گرفته خواب را نمی‌رسد شمیم تو به دشمنت وگرنه او به کعبه پیشِ عطر تو نمی‌زند گلاب را دو پادشاه و یک زمین؟ به این نگاه حق بده که در کنار گنبدت نبیند آفتاب را غنیمتی‌ست بودنت برای سرزمینمان نگین به ارزش خودش بها دهد رکاب را بهشت در ورودی حریم تو نشسته است بیا و لحظه‌ای ببر ز چشم‌ها حجاب را چه خواهم از نگاه تو، کنار بارگاه تو تویی که قبل هر سوال داده‌ای جواب را هزار غصه هست و من به امرِ "فَابکِ للحسین" برای گریه‌های خود بهانه کردم آب را نوشتم آب سوختم، شبیه قلب مادری که دیده است هر قدم برابرش سراب را نوشتم آب آه آب، امید می‌شود عذاب که ذره ذره آب کرده قامت رباب را به جنگ کفر می‌رود حسین معجزه به دست پیمبرانه می‌رسد که رو کند کتاب را و تیرهای حرمله چرا هدر نمی‌رود؟ بگو به باد لااقل که کم کند شتاب را رباب بود و سلسله، حرامیان و هلهله و شعر لال می‌شود که مجلس شراب را..... بساط روضه جمع شد، شفا گرفت کودکی و مادری که آمده‌ست وا کند طناب را.... @Aftab_gardan_ha
برای یک نفر پابرهنه آمده است، یک نفر با قطار می‌آید خوش به حال کسی که تا حرمش دست در دست یار می‌آید آه اما نه! خوش به حال کسی که به جز او کسی پناهش نیست ناامید از تمام آدم‌ها، بی‌کس و بی‌قرار می‌آید بادها در طواف ایوانش، ابر کاسه به دستِ بارانش جاده ها محرم خراسانش... زائر از هر دیار می‌آید مست گلدسته‌های سرسبزش فصل‌ها سر به زیر و حیرانند می‌رود تا بهار از مشهد باز فصل بهار می‌آید چمدان و بلیط لازم نیست، آسمانت اگر کمی ابری‌ست دل به جاده بزن که در حرمش دل غمگین به کار می‌آید می‌نشینم درست رو به ضریح مثل ابر بهار می‌بارم سر که بر شانه‌ی حرم باشد گریه بی‌اختیار می‌آید بنده‌ی روسیاه او بودم، از درش راند و راه من را بست گفت وقتی تو ضامنم بشوی با گناهم کنار می‌آید @Aftab_gardan_ha
برای در محضرتان همیشه زانو می‌زد با خواهش و افتخار جارو می‌زد پرنورتر از همیشه می‌شد وقتی خورشید به گنبد شما رو می‌زد @Aftab_gardan_ha
تقدیم به به دورت بس که می‌گردند بی‌پروا، کبوترها مرا یادت می‌اندازند در هر جا کبوترها همیشه فکر می‌کردم که تنها نامه‌بر باشند زیارتنامه‌بَر هم می‌شوند اما کبوترها دوباره از قفس آزاد شد، سمت حرم پر زد هوایی کرده‌اند این بار هم دل را، کبوترها غریبی تو بی‌معناست آنجایی که می‌بینم هوادار تواَند از عمق جان آقا! کبوترها سلیمانی و جن و انس، خادم‌های دربارت به گرداگردِ خوشروییت آهوها، کبوترها زمین و آسمانت را چه محشر کرده‌اند اینک در این پایین مسافرها، در آن بالا کبوترها رهایی را از آن روزی که در دام تو می‌بینند نشستن روی بام دیگری؟ حاشا کبوترها ... میان گریه بودم که صدایی گفت: این آقا همیشه زود راضی می‌شود از ما کبوترها خدا بالم نداد اما، به عشقِ آسمان‌سایَت مرا محشور خواهد کرد روزی با کبوترها به جای دانه‌ی گندم به صحنت واژه پاشیدم اگر جمع‌اند دور شاعرت حالا کبوترها @Aftab_gardan_ha
برای یک افسوس نمی شود دلم زائر تو شاید نرسم به رکعت آخر تو من واژه فقط به خورد کاغذ دادم بگذار که باشم پس از این شاعر تو دو در صحن و سرا نشاط بی حد دارم هر روز جواز رفت و آمد دارم گنجشکم و آسمان برایم قفس است وقتی که هوای خاک مشهد دارم سه خاک از قدم سبز تو جان می‌گیرد در دشت، نسیم از تو نشان می‌گیرد لبخند مسافران مشهد دیری‌ست با نام تو رنگ زعفران می‌گیرد @Aftab_gardan_ha