#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
شک ندارم که دلِ عرشِ خدا میلرزد
گاه و بیگاه به یاد لب عطشان حسین
آسمان گریهکنان یکسره با هق هقِ ابر
شده همراه به یاد لب عطشان حسین
کاسهآبی شده خورشید و دلش میجوشد
هر سحرگاه به یاد لب عطشان حسین
مطمئنم شده تر دیدهی یوسف آری!
در تهِ چاه به یاد لب عطشان حسین
از خجالت شده سرگشته و میپیچد رود
راه و بی راه به یاد لب عطشان حسین
خم شده مثلِ کمانی به شکستن نزدیک
کمرِ ماه به یاد لب عطشان حسین
تا به《سر》میرسد این واقعه لب میبندم
قصه کوتاه! به یاد لب عطشان حسین ...
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شهادت_سردار_قاسم_سلیمانی
سالها دوخت به در چشم تری سوخته را
دود کردهست به راهت جگری سوخته را
همسرت آب شد از غصه، همان روز که باد
با خود آورد برایش خبری سوخته را
مادرت آمده تا شانه کند موی تو را
مانده باید چه کند موی سری سوخته را؟
فاطمیون که شد از لالهی پرپر لبريز
باز در یاد من آورده دری سوخته را
ای پرستوی حرم، از تو گرفتیم به دوش
روز تشييع تنت، بال و پری سوخته را
پیکرت را مگر این خاک در آغوش کشد
آسمان تاب ندارد قَمری سوخته را
وای از آن دم که یکی با جگری سوختهتر
در دل خاک نهد همسفری سوخته را
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_اشعار_فاطمی
آخر مدينه در خبری سرشکسته شد
آمد خبر که حرمت کوثر شکسته شد
آن روز هرچه شد به در خانه ربط داشت
در سوخت، در نشست به خون، در شکسته شد
تا آسمان رسید صدای شکستنش
وقتی که پشت در، دل حیدر شکسته شد
گل میخ تا نشست به گل، غنچه ناله کرد
طوفان وزید و بال کبوتر شکسته شد
تنها نه پشت در کمر یک نفر شکست
با نالههاش پشت پیمبر شکسته شد
ای سوره ی صبور! چه شد بیعت غدير؟
دیدی چگونه بیعتش آخر شکسته شد؟
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ای پُر شده از عطر تو آغوش گذرها
چرخیده به دنبال قدمهای تو سرها
ای آمدنت حک شده بر خاطر تقویم
ای وعدهی دیدار تو سرفصل خبرها
ای دوری تو کرده شبم را متوالی
من هرچه دویدم نرسیدم به سحرها
پیش تو چه سِرّیست که قند است دقایق؟
دور از تو چه رازیست که تلخند شکرها؟
میمیرم اگر دور شوی لحظهای از من
چون ساقهی تُردی که شود سهم تبرها
تا اینکه مشخص بشود مقصدت آخر
افتاده چه شوقی به دلِ کوبهی درها!
در خواب شبی با تو سفر کردم از این شهر
تا باشد از این خواب و از این دست سفرها
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
حق است اگر خوانده شود سورهی امید
این آیه که بر ظلمت شب یکتنه خندید
صبر است که بر نام بلندش زده تکیه
شایستهتر از قامت زینب نتوان دید
این گل شده سیراب از آغوش پیمبر
در دامن آیینه و در سایهی خورشید
با خود به جز از تلخیِ ایام نیاورد
هر میوه که از شاخهی پربار دلش چید
خم شد به سخندانی او قامت تزویر
گم شد به رجزخوانیاش افسانهی تردید
هر چند که خاموش شد آن شعله به ظاهر
اما رگ این داغِ به جامانده نخشکید
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha