eitaa logo
آفتابگردان‌ها
528 دنبال‌کننده
179 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینه‌ی جمال و جلال خدا، حسن مبهوت ذات اقدس حق، زابتدا، حسن سر تا به پا تجلی نور هُدی، حسن پا تا به سر حقیقت در حق فنا، حسن در پاسخ «اَلَستُ» سراسر «بلی»، حسن مهرش کنار چشمه‌ی چشمش روان شده کوه کرم، اَريكه‌ی آتش‌فشان شده «حکمش مدار دایره کُنْ، فَكانْ»۱ شده خِجلت‌زده سپهر، کران تا کران شده بر سفره‌اش نشسته امیر و گدا، حسن خاک درش به فرق شهان تاج افتخار گوید تبارک‌الله از این خلق، کردگار چون روی او بدیدم و آن زلف تابدار «آمَنْتُ بِالَّذي خَلَقَ اللَيلَ وَ النَّهار»۲ سيّد، زکی، تقی و امین، مجتبی، حسن افتاده دل به دام سیه‌زلفِ در شکن کز عطر او رسیده نصیبی به هر خُتَن ما را چه جای صحبت از آن شاه پُر مِحَن کو بر دلش نشسته دو صد داغ در وطن وِرد لب غریب به هر کوی «یا حسن!» نقاش جان! به صفحه‌ی خاکش حرم بکش دستی برآر و خط عدم روی غم بکش پشت فلک ز حُسن حرم نیز خم بکش خیل مَلَک به درب حریمش خَدَم بکش هرچند ساکن است در اوجِ سما، حسن مست شراب جامِ ازل، شاه لَمْ يَزَل نامش هزار مرتبه «احلی مِنَ العَسَل» شمشیرِ شيرِ معركه‌ی شیر با جمل خيزَد دوباره بانگِ فَفِرُّوا إلَی الجَبَل تا پا نَهَد به معرکه‌ی اشقیا، حسن او را جمال طلعت شمسش زبانزد است مه‌رو، کشیده‌ابرو و گیسو مُجَعّد است در بُهت رفته عالم و آدم مُردّد است کاحمد حسن وَ یا حسن آیا محمّد است؟ یا مجتبی محمّد! و یا مصطفی حسن! ای نور دیدگان علی، فاطمه، نبی! کز مصطفی و حیدر و زهرا، لبالبی! گر آفتاب روی تو پیدا شود شبی جز مهر تو مباد دگر هیچ مذهبی آیینه‌ای به آیتِ شمس‌الضّحي، حسن! محبوس عشق و پادشه فتحِ باب، تو! سوره به سوره آیه‌ی اُمُّ الكِتاب، تو! ای رمز و راز ادعیه‌ی مستجاب، تو! کس را نکرده‌ای پسِ این در، جواب، تو! دستی ز ما بگیر، شه ذوالعطا! حسن! عشق تو بود و چشم و شراب طهوری‌ات ما را گرفت جذبه‌ی آفاق نوری‌ات با این دلم چه‌ها که نکرده‌ست دوری‌ات ای کوه صبر! جان به فدای صبوری‌ات کز صبر توست قائمه، دين خدا، حسن! آن دم که خصم، گرم به لافِ گزاف بود صلح تو ذوالفقار برون از غلاف بود کآنگونه با دورویی و کین در مصاف بود دین بی تو زخم خورده‌ی صد انحراف بود صلح تو بود آینه‌ی كربلا، حسن! ۱و۲ مرحوم آیت الله غروی اصفهانی(مفتقر) @Aftab_gardan_ha
🇮🇷 حاشا که با آشوب شوم و مکر ناکس‌ها این خاک پاک افتد به دست نامقدس‌ها خاکی که با بال کبوترهایمان فرش است هرگز نگردد عرصۀ جولان کرکس‌ها با شور امواجی که در دریای طوفانی است رو می‌شود همواره روح خواری خس‌ها رو می‌شود آن‌گونه که جهل ابوموسی رو می‌شود آن‌گونه که آیین اشعث‌ها همواره با کهنه درخت فتنه می‌ماند در سایه‌اش افتاده‌ها، بر شاخه نارس‌ها سرو بلند پرچم این خاک اما نه هرگز نمی‌افتد به دست نامقدس‌ها 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
به گریه تا که نبیند دو چشم هموطنش را به خون نشسته نبیند شقایق چمنش را برای زن که نبیند سر بریده به دامن سر بریدهٔ همسر وَ طفل پاره‌تنش را برای مرد که روزی مباد آنکه ببیند به چنگ داعشیان گیسوی رهای زنش را به عزم رزم به میدان قدم گذاشت و یوسف به مقتل آمد و گرگی درید پیرهنش را کنون چه پاسخی آید به چشم مادر او که در انتظار نشسته نوید آمدنش را؟ کنون چگونه پدر را که دیده اش به جوان است بگویمش که بیاور برای من کفنش را؟ @Aftabgardan_ha
🇮🇷 برای آن حکیم فرزانه لب تر کنی برای تو شعر تر آورم از واژگان سرخ، دوصد لشکر آورم پای قلم به لرزه بیفتد ز دست من تا نام نامی تو به هر دفتر آورم حتی هزار سال اگر بگذرد، دریغ از رتبه ی کمال تو، من سر در آورم بر مسند ولایت دل تکیه کن، که من اینگونه آرزوی دلم را بر آورم فریاد کن که مأذنه تکبیر گویدت نطقی نما که بر سر هر منبر آورم فرزند بوترابی و با اقتدا به تو سجده به خاک پاک در حیدر آورم تسلیم تیغ توست گلوی یهودیان گر شمه ای خبر ز در خیبر آورم جانا بخواه تا که سپاهی به عزم رزم باری ز گوشه گوشه ی این کشور آورم ای ذوالفقار عشق! به تیغ قلم قسم بنگر ز دشمنت چه پدرها در آورم مقصودم از سرودن این چامه عشق بود مرگا به من ز نامت اگر نان در آورم این تحفه گر قبول نیفتاده می روم تا شعر تازه‌ای و از این بهتر آورم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha