eitaa logo
آفتابگردان‌ها
522 دنبال‌کننده
179 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #مرا_صدا_کردی؟ سروده #لیلا_حسین_نیا نشر #شهرستان_ادب #دوره_اول
هرگز به من نگاه نکردی که چند بیت از لطف چشم تو غزلم محتشم شود اذنی بده که از دل تبریز دردخیز این شاعر رمیده، مقیم حرم شود ای مشهد تو شهد و شکرپاره‌ی وطن! ما تلخکام این ره دوریم و پای لنگ ما را بخوان و بال به پروازمان بده ما را بخوان که راه بیافتیم بی‌درنگ یک روز می‌رسد که شوم میهمان تو بر من بهشت می‌شود آن کنج صحن و بست زحمت به خادمان حریمت نمی‌دهم یک گوشه می‌نشینم و چشمم به گنبد است آه ای رئوف! می‌رسد آن دم که یک سحر با کوله‌بار درد به آبادی‌ات رسم؟ یک روز می‌رسد که مرا بال و پر دهی از این قفس به وسعت آزادی‌ات رسم @Aftab_gardan_ha
صدای توست که این‌گونه سرخ می‌آید شبیه بانگ صریحی در اوج همهمه است بلند و روشن و بی‌باک خطبه می‌خوانی چرا نمی‌شنوند؟ این صدای فاطمه است به گوش مردم این شهر از چه می‌گویی چه رفته است به دل‌هایشان که خاموشند هنوز بوی محمد(ص) نرفته است از شهر چه فتنه‌ای‌ست که این قوم گنگ و مدهوشند مگر نه رسم پیمبر(ص) تبسم است و سلام؟ چه بدعتی‌ست که این ناکسان درآوردند ز کینه آتش عصیانشان فروزان شد برای کشتن یک یاس لشکر آوردند چه شد که حرمت آن خانه پشت در جا ماند؟! به این گمان که تو در یادها نمی‌مانی؟ چه آرزوی محالی‌! از آن سوی تاریخ تویی که بر سر منبر خطابه می‌خوانی تویی که سجده قدری به مسجد کوفه تویی تویی جگر تکه تکه در آن تشت تویی تمام جمالی که دخترت می‌دید «فیا سیوف خذینی» تو گفته‌ای در دشت نشسته در نفس شیعه آتشی که زدند بگو به خصم که این عشق را ببین و بسوز در انتظار نشستیم و یک نفر باقی‌ست و صبح دولت از آن خانه می‌دمد یک روز @Aftab_gardan_ha
اگر از من بگیری خنده‌های گهگدارم را کجا پنهان کنم اندوه‌های بی‌شمارم را؟ به تاراج آمدی ای عشق و بردی هرچه با من بود مگر اندوه، این ارثیه‌ی ایل و تبارم را دلم تنگ است آن اندازه که گویی تمام عمر به روی سینه با خود برده‌ام سنگ مزارم را مگر از چشم زخم باد پاییزی امان یابم درون سینه پنهان می‌کنم ذوق بهارم را صبوری می‌کنم با بی‌کسی تا شعر می‌آید دوباره می‌برند این واژه‌ها صبر و قرارم را @Aftab_gardan_ha
🇮🇷 وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟! خدا کند که بمیرم وطن‌فروش نباشم! خدا کند که بیافتد سرم به دامن میهن ولی به وقت خطر بار روی دوش نباشم مگر نه ریشۀ ما می‌رسد به شوکت دریا؟ چرا بمانم و چون موج در خروش نباشم؟! چو مرگ می‌برد آخر به هر طریق تنم را چرا چرا چو شهیدان لاله‌پوش نباشم؟ منیم جانیم سنه قوربان ده آی گوزل ایران!* به غیر از این چه بگویم اگر خموش نباشم؟! * جانم فدای تو باد ای ایران زیبا 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
بگذار هر دقیقه شوم بیشتر خراب وقتی که قافیه شده اسمم کنار آب مادر فدای کاکل آشفته‌ات شود از چشم خود مریز عزیزم چنین گلاب گویی به جای شیر دویده‌ست آتشی در سینهٔ تپیده و بی طاقت رباب شاید زمان عاشقی تو رسیده است کاین‌گونه دور مانده ز چشمت هوای خواب هل من معین که گفت پدر، بال و پر زدی گویی به بانگ بی‌کسی‌اش می‌دهی جواب سرباز کوچک پدری، رزم‌جامه کن قنداقه را بپوش و ببر از زمانه تاب باید نشان دهی که نسب از که برده‌ای باشد! بخوان به گریه رجزهای بوتراب! برخیز روی دست پدر تا نشان دهی ما کیستیم و عشق که را کرده انتخاب @Aftabgardan_ha