🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#یورش_به_خانه_وحی ▪️✨▪️
#بخش_هشتم
#بلاذري و #كتاب انساب #الأشراف ▪️◾️◾️
احمد بن يحيي جابر بغدادي بلاذري (متوفاي ۲۷۰) نويسنده معروف و صاحب تاريخ بزرگ، رويداد تاريخي فوق را در كتاب «انساب الاشراف» به گونه ي زير نقل ميكند:
«انّ أبابكر أرسل إلي عليّ يريد البيعة، فلم يبايع. فجاء عمر و معه فتيلة. فتلقته فاطمةُ علي الباب، فقالت فاطمة: يا ابن الخطاب! أتراك محرّقاً عليّ بابي؟ قال: نعم، و ذلك أقوي فيما جاء به أبوك... ». [۲۳].
«ابوبكر به دنبال علي (عليه السلام) فرستاد تا بيعت كند، ولي علي (عليه السلام) از بيعت با او امتناع ورزيد. سپس عمر همراه با فتيله (آتشزا) حركت كرد و با فاطمه در مقابل در خانه رو به رو شد. فاطمه گفت: اي فرزند خطاب! آيا در صدد سوزاندن خانه من هستي؟ عمر گفت! بلي، اين كار كمك به چيزي است كه پدرت براي آن مبعوث شده است! ».
با متن و ترجمه ي حديث آشنا شديم، اكنون به بررسي سند آن ميپردازيم. بلاذري اين رويدادد تاريخي را با چنين سندي نقل ميكند: مدائني،
از مسلمه بن محارب، از سليمان التيمي و از ابن عون.
[۲۳] 📚انساب الأشراف ۱/ ۵۸۶، ط دار معارف، قاهره.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
{❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#یورش_به_خانه_وحی ▪️✨▪️
#بخش_پانزدهم
#متقي هندي و #كنزالعمال ▪️◾️◾️
علي بن حسام الدين معروف بن متّقي هندي (متوفاي ۹۷۵) در كتاب ارزشمند خود «كنز العمال» [۵۲] رويداد خانه فاطمه را به نحوي كه ابن ابي شيبه در «المصنَّف» نوشته نقل كرده است، بنابراين، نيازي به نقل عبارت و ترجمه آن نيست.
#دهلوي و ازالة #الخفاء ▪️◾️◾️
ولي اللَّه بن مولوي عبدالرحيم دهلوي هندي حنفي (۱۱۱۴- ۱۱۷۶) در كتاب «ازالة الخفاء» (كه به زبان فارسي نوشته) درباره ي حوادث ايام سقيفه چنين مينويسد:
«در همين ايام مشكلي ديگر كه فوق جميع مشكلات توان شمرد پيش آمد و آن اين بود كه: زبير و جمعي از بني هاشم در خانه حضرت فاطمه رضي الله تعالي عنها جمع شده، در باب نقض خلافت، مشورتها به كار ميبردند و حضرت شيخين آن را به تدبيري كه بايستي بر هم زدند». [۵۳].
سپس نصّ تاريخ را كه زيد بن اسلم از پدرش نقل كرده و ما قبلا آن را از «مصنَّف» ابن أبي شبيه نقل كرديم، يادآور ميشود.
محمد حافظ ابراهيم و قصيده عمريه
محمد حافظ ابراهيم (۱۲۸۷- ۱۳۵۱) شاعر مصري كه به «شاعر نيل» شهرت دارد، ديواني دارد كه در ده جلد چاپ شده
است. او در قصيده خود تحت عنوان عمر و علي، يكي از افتخارات عمر را اين دانسته است كه در خانه ي علي آمد و گفت: اگر بيرون نياييد و با ابي بكر بيعت نكنيد خانه را به آتش ميكشم و لو دختر پيامبر در آنجا باشد!
جالب آن است كه محمد حافظ ابراهيم، قصيده ي خويش را در يك جلسه ي بزرگ قرائت كرد و حضار نه تنها بر او خرده نگرفتند بلكه مدال افتخار نيز به او دادند.
سه بيت اين قصيده، مورد نظر و استشهاد ماست:
و قَولةٍ لعَليٍّ قالَها عُمَرُ
أكرِم بسامِعِها أعظِمْ بمُلقيها
حرقتُ دارَك لا أبقِي عليك بها
إن لم تُبايع و بنتُ المصطفي فيها
ما كان غيرُ أبي حَفْصٍ يَفُوُه بها
أمامَ
فارِسِ عدنانٍ و حامِيها [۵۴].
«و گفتاري كه عمر آن را به علي عليه السلام گفت به چه شنونده ي بزرگواري و چه گوينده ي مهمّي؟! ».
«به او گفت: اگر بيعت نكني، خانه ات را به آتش ميكشم و احدي را در آن باقي نمي گذارم هر چند دختر پيامبر مصطفي در آن باشد
«جز ابوحفص (عمر) كسي جرأت گفتن چنين سخني را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وي نداشت».
#عمر رضا #كحاله و #كتاب أعلام #النساء ▪️◾️◾️
عمر رضا كحّاله، محقق معاصر و مؤلف كتاب ارزشمند «أعلام النساء»، در شرح زندگي دخت گرامي پيامبر مينويسد:
«و تفقد أبوبكر قوماً تخلفوا عن بيعته عند علي بن أبي طالب كالعباس و الزبير و سعد بن عبادة فقعدوا في بيت فاطمة. فبعث أبوبكر إليهم عمر بن الخطاب فجاءهم عمر فناداهم و هم في دار فاطمة فأبوا أن يخرجوا. فدعا بالحطب و قال: والّذي نفس عمر بيده لتخرجنّ أو لا حرقنّها علي من فيها. فقيل له: يا أباحفص إنّ فيها فاطمة، فقال: و إن...
ثمّ وقفت فاطمةُ علي بابها فقالت: لا عهد لي بقوم حضروا أسوأ محضر منكم تركتم رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ اله جنازة بين أيدينا و قطعتم أمركم بينكم لم تستأمرونا و لم تردوا لنا حقاً». [۵۵].
پاراگراف نخست از اين نقل در گذشته ترجمه شد، اينك به ترجمه ي پاراگراف دوم ميپردازيم:
«دخت پيامبر در آستانه ي خانه ايستاد و گفت: من گروهي بدتر از شما نمي شناسم، جنازه رسول خدا را بر زمين گذارده ايد و كار رياست را بين خود تقسيم كرده ايد، بي آن كه با ما مشورت كنيد و حق ما را
به ما برگردانيد».
تا اينجا بخشي از گزارش تاريخ كه در آن، به تصميم شيخين مبني بر هتك حرمت خانه ي فاطمه عليهاالسلام تصريح شده است، پايان پذيرفت. اكنون به بخش ديگر از گزارش آن رويداد دردناك تاريخي كه حاكي از جامه ي عمل پوشاندن افراد مزبور به اين نيت جسورانه است، ميپردازيم.
📚منابع:
[۵۲] كنزالعمّال ۵/ ۶۵۱، شماره ۱۴۱۳۸، ط مؤسسه الرساله، بيروت.
[۵۳] ازالة الخفاء ۲/ ۲۹، ناشر اكيدمي، ط لاهور.
[۵۴] ديوان محمد حافظ ابراهيم ۱/ ۸۲.
[۵۵] اعلام النساء ۴/ ۱۱۴.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
{❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
#یورش_به_خانه_وحی ▪️✨▪️
#بخش_نوزدهم
ابن ابي #الحديد و شرح #نهج البلاغه ▪️◾️◾️
عبدالحميد بن هبه الله مدائني معتزلي (متوفاي ۶۵۵) مورخ و نويسنده ي تواناي جهان اسلام و مؤلف شرح نهج البلاغه در بيست جلد، سرگذشت يورش به خانه ي زهرا عليهاالسلام را در موارد مختلف كتاب خويش يادآور شده است، هر چند در جايي هتك حرمت مزبور را صحيح دانسته و آن را گناه كبيره نمي شمارد؛ زيرا به رغم او، عمر حق داشت افرادي را كه از بيعت سرباز ميزند تهديد كند! البته اين نظريه ي گروهي از معتزله است و اختصاص به ابن ابي الحديد ندارد. [۶۷].
در موردي ميگويد: «برخي از حوادثي كه شيعه نقل كرده ميپذيرم نه تمام آنچه را كه آنان نقل كرده اند». [۶۸].
در مورد سوم ميگويد: «پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم خون هبار بن اسود
را حلال شمرد، زيرا او كسي بود كه با نيزه به كجاوه ي دختر پيامبر (زينب) زد و او فرزند خود را سقط كرد».
ابن ابي الحديد ميگويد:
اين داستان را براي استادم، نقيب ابوجعفر، نقل كردم، او روايت را تصديق كرد، سپس به او گفتم اجازه ميدهي من اين تاريخ را كه: «فاطمه از ترس، محسن خود را سقط كرد و اگر پيامبر زنده بود خون سكي را كه سبب سقط جنين او شده بود، حلال ميشمرد» را از شما نقل كنم؟
استاد در پاسخ گفت: «از من نقل نكن، همچنين خلاف آن را نيز از من نقل نكن، من در اين مساله نظر قاطع ندارم، چون روايات در اين زمينه اختلاف دارند». [۶۹].
#جويني و #كتاب فرائد #السمطين ▪️◾️◾️
ابراهيم بن محمد بن المويد معروف به جويني (متوفاي ۷۲۲) از مشايخ ذهبي است [۷۰]، ذهبي در حق استادش جويني چنين ميگويد: امام، محدث يگانه، فخر الاسلام، صدر الدين.
جويني در كتاب «فرائد السمطين» به طور مستن از ابن عباس نقل ميكند كه او گفته: روزي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بود، حسن بن علي بر او وارد شد، ديدگان پيامبر كه بر حسن افتاد اشك آلود شد. سپس حسين بن علي بر آن حضرت وارد شد، مجددا پيامبر گريست. در پي آن دو، فاطمه و علي عليهماالسلام بر پيامبر وارد شدند، اشك پيامبر با ديدن آن دو نيز جاري شد، وقتي از پيامبر علت گريه بر فاطمه عليهاالسلام را پرسيدند، فرمود:
«انّي لما رأيتها ذكرتُ ما يصنع بها بعدي كأنّي بها وقد دخل الذُّلّ
بيتها وانتهكت حرمتُها و غصب حقّها و منعت ارثها و كُسر جنبها و اسقطت جنينها، و هي تنادي يا محمّداه فلا تجاب و تستغيث فلا تغاث». [۷۱].
«زماني كه فاطمه را ديدم به ياد صحنه اي افتادم كه پس از من براي او رخ خواهد داد. گويا ميبينم ذلت وارد خانه ي او شده، حرمتش پايمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوي او شكسته شده و فرزندي را كه در رحم دارد سقط شده در حالي كه پيوسته فرياد ميزند: يا محمداه! ولي كسي به او پاسخ نمي دهد، استغاثه ميكند، اما كسي به به فريادش نمي رسد».
شمس الدين #ذهبي و تاريخ #الاسلام ▪️◾️◾️
شمس الدين محمد بن احمد ذهبي (متوفاي ۷۴۸) در كتاب تاريخ الاسلام در تاريخ زندگي ابوبكر چنين مينويسد:
عبدالرحمان بن عوف در بيماري ابوبكر بر او وارد شد و بر وي سلام كرد، پس از گفتگويي، ابوبكر به او چنين گفت:
«امّا انّي لا آسي علي شي ء، إلّا علي ثلاث فعلتهنّ، و ثلاث لم أفعلهنّ، و ثلاث ودِدْتُ انّي سألت رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْه وَ اله وَ سَلَمَ عنهنّ: ودِدْتُ انّي لم أكن كشفتُ بيت فاطمة و تركتُه وإن أُغلق علي الحرب». [۷۲].
«من بر چيزي تاسف نمي خورم مگر بر سه چيز كه انجام دادم و سه چيزي كه انجام ندادم و سه چيزي كه كاش از رسول خدا ميپرسيدم. دوست داشتم خانه ي فاطمه را هتك حرمت نمي كردم هر چند براي جنگ بسته شود... ».
📚 منابع:
[۶۷] شرح نهج البلاغه ۱۶/ ۲۷۲؛ مغني، قاضي عبدالجبار ۱/ ۳۳۷.
[۶۸] شرح نهج البلاغه ۱۷/ ۱۶۸.
[۶۹] شرح نهج البلاغه ۱۴/ ۱۹۲.
[۷۰] معجم شيوخ الذهبي ۱۲۵، شماره ۱۵۶.
[۷۱] فرائد السمطين ۲/ ۳۴، چاپ بيروت.
[۷۲] تاريخ الإسلام، چاپ دارالكتاب العربي، تحقيق دكتر تدمري، ج ۳، ص ۱۱۷- ۱۱۸.
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}