eitaa logo
احادیث ناب ۱۴ معصوم
211 دنبال‌کننده
325 عکس
42 ویدیو
0 فایل
قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات کانال اول ما #نشر فضایل #امیرالمومنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ سند تاريخ ▪️◾️◾️ طبري، رويداد فوق را با سند ياد شده در زير چنين نقل مي‌كند: حدثنا ابن حميد، قال: حدثنا جرير عن مغيره، عن زياد بن كليب. به لحاظ معيارهاي مقبول علم رجال اهل سنت، در امانت و صداقت و وثاقت طبري سخني نيست. ذهبي درباره ي او مي‌گويد: «الامام الجليل، المفسر، صاحب التصانيف الباهره، ثقه صادق». [۳۷]. «پيشواي بزرگ، مفسر قرآن، ابوجعفر نويسنده كتابهاي درخشان، ثقه و مورد اعتماد و راستگو». اكنون ببينيم وضع راويان اين رويداد چگونه است. الف) ابن حميد يعني محمد بن حميد بن حيان ابوعبدالله رازي (متوفاي ۲۴۸) يحيي بن معين مي‌گويد: «او وارد بغداد شد، من و احمد بن حنبل از او اخذ حديث نموديم و در او جز نيكي نديديم». عبدالله بن احمد (فرزند احمد بن حنبل) از قول پدرش مي‌گويد: «تا ابن حميد زنده بود شهر ري مركز دانش بود» [۳۸] و نيز عبدالله مي‌گويد: احمد بن حنبل او را مي‌ستود. و اگر برخي به تضعيف او پرداخته مسلما از نظر قواعد حديثي، قول معدل مقدم بر جارح است. ب) جرير بن عبدالحميد بن قرط الضبي، ابوعبدالله الرازي، القاضي (متوفاي سال ۱۸۸ ه). از راويان صحاح است. نسائي و احمد بن عبدالله عجلي او را توثيق كرده اند. [۳۹]. ج) مغيره بن مقسم ضبي، كوفه فقيه (متوفاي ۱۳۶ ه). ابوبكر بن عياش مي‌گويد: «من فقيه تر از مغيره سراغ ندارم». عجلي مي‌گويد: «مغيره فقيه ثقه بود و گرايش عثماني داشت. نسائي نيز او را توثيق كرده است». [۴۰]. د) زياد بن كليب تميمي معروف به ابومعشر كوفي (متوفاي ۱۱۹ ه). وي از رجال صحيح مسلم و ابوداوود و ترمذي و نسائي است. عجلي و نسائي و ابن حبان همگي او را توثيق كرده اند. [۴۱]. با راويان رويدادي كه طبري در تاريخ خود نقل كرده آشنا شديم. طبعا رويدادي را كه شخصيت‌هايي مانند ابن ابي شيبه، بلا ذري و طبري با اسانيد صحيح آن را نقل كرده اند، از اعتبار خاصي در تاريخ برخوردار است. اينك به ديگر متون مهم تاريخي كه فاجعه ي فوق را گزارش كرده اند توجه كنيد: ابن عبد و العقد ▪️◾️◾️ شهاب الدين احمد معروف به «ابن عبد ربه اندلسي» مولف كتاب «العقد الفريد» (متوفاي ۴۶۳ ه) در كتاب مزبور بحثي مشروح درباره ي تاريخ سقيفه انجام داده و با اشاره به كساني كه از بيعت ابي بكر تخلف جسته اند چنين مي‌نويسد: «فأمّا علي و العباس و الزبير فقعدوا في بيت فاطمة حتي بعث إليهم أبوبكر عمر بن الخطاب ليُخرجهم من بيت فاطمة و قال له: إن أبوا فقاتلهم، فأقبل بقبس من نار علي أن يُضرم عليهم الدار، فلقيته فاطمة فقالت: يا ابن الخطاب أجئت لتحرق دارنا؟! قال: نعم، أو تدخلوا فيما دخلت فيه الأُمّة». [۴۲]. «علي و عباس و زبير در خانه ي فاطمه نشسته بودند تا اين كه ابوبكر، عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند با آنان نبرد كن. عمر بن خطاب با مقداري آتش به سوي خانه ي فاطمه رهسپار شد تا خانه را به آتش بكشد. در اين هنگام فاطمه با او روبه رو شد و گفت: اي فرزند خطاب! آمده اي خانه ي ما را بسوزاني؟! او در پاسخ گفت: بلي، مگر اين كه شما نيز آن كنيد كه امت كردند (با ابوبكر بيعت كنيد) ». 📚 منابع: [۳۷] ميزان الاعتدال ۳/ ۴۹۸، شماره ۷۳۰۶. [۳۸] تهذيب التهذيب ۹/ ۱۲۸- ۱۳۱، شماره ۱۸۰. [۳۹] تهذيب التهذيب ۲/ ۷۵- ۷۶، شماره ۱۱۶. [۴۰] تهذيب التهذيب ۱۰/ ۲۷۰، شماره ۴۸۲. [۴۱] ميزان الاعتدال ۲/ ۹۲، شماره ۲۹۵۹؛ تهذيب التهذيب ۳/ ۳۸۲، شماره ۶۹۸. [۴۲] عقد الفريد ۴/ ۲۶۰، چاپ مكتبه هلال. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ {❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ ابن و كتاب ▪️◾️◾️ يوسف بن عبداللَّه معروف به «ابن عبدالبرّ» (۳۶۸- ۴۶۳) مولف كتاب «الاستيعاب»، از بزرگان علم حديث، فقيه، مورخ و آگاه از انساب است. او در الاستيعاب، بخش مربوط به شرح حال ابوبكر، تحت عنوان «عبداللَّه بن ابي قحافه» حادثه ي يورش به خانه زهرا را چنين نقل مي‌كند: «انّ عليّاً و الزبير كانا حين بويع لأبي بكر يدخلان علي فاطمة فيشاورانها و يتراجعان في أمرهم، فبلغ ذلك عمر، فدخل عليها عمر، فقال: يا بنت رسول اللَّه، ما كان من الخلق أحد أحبّ إلينا من أبيك، و ما أحد أحبّ إلينا بعده منك، و لقد بلغني انّ هؤلاء النفر يدخلون عليك، و لئن بلغني لأفعلنّ و لأفعلنّ. ثمّ خرج و جاءوها، فقالت لهم: انّ عمر قد جاءني و حلف لئن عدتم ليفعلنّ، و أيم اللَّه ليفينّ بها»... [۴۳]. «علي و زبير هنگامي كه با ابوبكر بيعت مي‌شد، به خانه فاطمه رفت و آمد كرده و با او در اين زمينه به مشورت مي پرداختند. چون خبر رفت و آمد آنان به گوش عمر رسيد، نزد فاطمه آمد و گفت: اي دختر رسول خدا! كسي محبوبتر از پدر تو براي ما نيست، همچنان كه پس از رسول خدا، تو از ديگران نزد ما محبوبتري. به من خبر رسيده كه آنان به خانه شما وارد مي‌شوند. اگر بار ديگر چنين خبري به من برسد، چنين و چنان خواهم كرد! سپس خانه را ترك گفت و پس از رفتن او علي و زبير وارد خانه شدند، فاطمه به آنان گفت: عمر نزد من آمد و قسم خورد كه اگر اين كار تكرار شود چنين مي‌كنم. به خدا سوگند او به قسم خود عمل مي‌كند». ابي و كتاب في اخبار ▪️◾️◾️ اسماعيل بن علي معروف به ابي الفداء (متوفاي ۷۳۲) در كتاب معروف خود به نام «المخصتر في اخبار البشر»، گزارشي نزديك به آنچه ابن عبد ربه در «عقد الفريد» آورده است، نقل كرده و مي‌گويد: «ثمّ إن أبابكر بعث عمر بن الخطاب إلي علي و من معه ليخرجهم من بيت فاطمة رضي اللَّه عنها، و قال: إن أبوا عليك فقاتِلهم، فاقبل عمر بشي ء من نار علي أن يضرم الدار فلقيته فاطمة رضي اللَّه عنها، و قالت: إلي أين يا ابن الخطاب، أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم، أو تدخلوا فيما دخل فيه الاُمّه، فخرج علي حتّي أتي أبابكر فبايعه كذا نقله القاضي جمال الدين بن واصل و أسنده إلي ابن عبد ربّه المغربي». [۴۴]. از آنجا كه ترجمه تقريبي اين بخش به هنگام نقل مطلب از عقد الفريد گذشت [۴۵]، نياز به ترجمه مجدد نيست. در اعتبار كلامي ابي الفدا همين بس كه ذهبي مي‌گويد: او دوستدار فضيلت و اهل آن بود و براي او محاسن زيادي هست. [۴۶].   📚منابع: [۴۳] استيعاب ۳/ ۹۷۵، تحقيق علي محمد بجاوي، چاپ قاهره. [۴۴] المختصر في اخبار البشر ۱/ ۱۵۶، ط دار المعرفه، بيروت. [۴۵] عقد الفريد ۴/ ۲۶۰، چاپ مكتبه هلال. [۴۶] الدرر الكامنه، نگارش ابن حجر ۱/ ۳۷۲. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ {❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ چهاردهم و الارب في فنون ▪️◾️◾️ احمد بن عبدالوهاب قرشي معروف به نويري (۶۷۷- ۷۳۳) شاعر و اديب معروف مصري مولف كتاب «نهايه الارب في فنون الادب» است كه زركلي در الاعلام [۴۷] آن را ستوده و از قول فازيليف مي‌گويد: حقايقي در اين كتاب از مورخان ديرينه نقل شده است كه كتابهاي آنان به دست ما نرسيده است، مانند «ابن الرقيق»، «ابن رشيق» و «ابن شداد». نويري در كتاب ياد شده، رويداد خانه ي زهرا عليهاالسلام را چنين نقل مي‌كند: «روي أبوعمر بن عبدالبر، بسنده عن زيد بن أسلم، عن أبيه: ان عليّاً والزبير كانا حين بويع لأبي بكر، يدخلان علي فاطمة، يشاورانها في أمرهم، فبلغ ذلك عمر، فدخل عليها، فقال: يا بنت رسول اللَّه ما كان من الخلق أحد أحبّ إلينا من أبيك و ما أحد أحبّ إلينا بعده منك، و قد بلغني انّ هؤلاء النفر يدخلون عليك و لئن بلغني لأفلعنّ و لأفعلنّ! ثمّ خرج و جاءوها، فقالت لهم: إنّ عمر قد جائني و حلف إن عدتم ليفعلنّ و أيم اللَّه ليفينّ». [۴۸]. چون ترجمه ي اين بخش در روايت ابن عبدالبر گذشت [۴۹]، نياز به ترجمه مجدد نيست. و مسند ▪️◾️◾️ جلال الدين سيوطي (متوفاي سال ۹۱۱)، دانشمند ذوفنون و سخت كوش قرن نهم، در كتاب «مسند فاطمه» رويداد خانه دخت گرامي پيامبر را چنين نقل مي‌كند: «عن أسلم انّه حين بويع لأبي بكر بعد رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَليْهَ وَ اله وَ سَلَمَ كان علي و الزبير يدخلون علي فاطمة بنت رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَليْهَ وَ اله وَ سَلَمَ و يشاورونها و يرجعون في أمرهم، فلما بلغ ذلك عمر بن الخطاب خرج حتي دخل علي فاطمة، فقال: يا بنت رسول اللَّه، واللَّه ما من الخلق أحد أحب إليّ من أبيك و ما من أحد أحبّ إلينا بعد أبيك منك، و أيم اللَّه ما ذاك بمانعي إن اجتمع هؤلاء النفر عندك أن أمرتهم أن يحرق عليهم الباب، فلما خرج عليهم عمر جاءوا، قالت: تعلمون أنّ عمر قد جاءني و قد حلف باللَّه لئن عدتم ليحرقنّ عليكم الباب، و أيم اللَّه ليمضينّ لما حلف عليه». [۵۰]. از آنجا كه سيوطي اين حديث را از مصنف ابن ابي شيبه گرفته است و گفتار ابن ابي شيبه [۵۱] را نيز قبلا ترجمه كرديم، نياز به ترجمه نيست. متقي و ▪️◾️◾️ علي بن حسام الدين معروف بن متّقي هندي (متوفاي ۹۷۵) در كتاب ارزشمند خود «كنز العمال» [۵۲] رويداد خانه فاطمه را به نحوي كه ابن ابي شيبه در «المصنَّف» نوشته نقل كرده است، بنابراين، نيازي به نقل عبارت و ترجمه آن نيست. 📚 منابع: [۴۷] الأعلام ۱/ ۱۶۵. [۴۸] نهايه الارب في فنون الأدب ۱۹/ ۴۰، نگارش نويري، چاپ قاهره، ۱۳۹۵ ه. [۴۹] استيعاب ۳/ ۹۷۵، تحقيق علي محمد بجاوي، چاپ قاهره. [۵۰] مسند فاطمه، سيوطي، ص ۳۶، چاپ مؤسسه كتب ثقافيه بيروت. [۵۱] مصنف ابن ابي شيبه ۸/ ۵۷۲. [۵۲] كنزالعمّال ۵/ ۶۵۱، شماره ۱۴۱۳۸، ط مؤسسه الرساله، بيروت. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ {❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ هندي و ▪️◾️◾️ علي بن حسام الدين معروف بن متّقي هندي (متوفاي ۹۷۵) در كتاب ارزشمند خود «كنز العمال» [۵۲] رويداد خانه فاطمه را به نحوي كه ابن ابي شيبه در «المصنَّف» نوشته نقل كرده است، بنابراين، نيازي به نقل عبارت و ترجمه آن نيست. و ازالة ▪️◾️◾️ ولي اللَّه بن مولوي عبدالرحيم دهلوي هندي حنفي (۱۱۱۴- ۱۱۷۶) در كتاب «ازالة الخفاء» (كه به زبان فارسي نوشته) درباره ي حوادث ايام سقيفه چنين مي‌نويسد: «در همين ايام مشكلي ديگر كه فوق جميع مشكلات توان شمرد پيش آمد و آن اين بود كه: زبير و جمعي از بني هاشم در خانه حضرت فاطمه رضي الله تعالي عنها جمع شده، در باب نقض خلافت، مشورتها به كار مي‌بردند و حضرت شيخين آن را به تدبيري كه بايستي بر هم زدند». [۵۳]. سپس نصّ تاريخ را كه زيد بن اسلم از پدرش نقل كرده و ما قبلا آن را از «مصنَّف» ابن أبي شبيه نقل كرديم، يادآور مي‌شود. محمد حافظ ابراهيم و قصيده عمريه محمد حافظ ابراهيم (۱۲۸۷- ۱۳۵۱) شاعر مصري كه به «شاعر نيل» شهرت دارد، ديواني دارد كه در ده جلد چاپ شده است. او در قصيده خود تحت عنوان عمر و علي، يكي از افتخارات عمر را اين دانسته است كه در خانه ي علي آمد و گفت: اگر بيرون نياييد و با ابي بكر بيعت نكنيد خانه را به آتش مي‌كشم و لو دختر پيامبر در آنجا باشد! جالب آن است كه محمد حافظ ابراهيم، قصيده ي خويش را در يك جلسه ي بزرگ قرائت كرد و حضار نه تنها بر او خرده نگرفتند بلكه مدال افتخار نيز به او دادند. سه بيت اين قصيده، مورد نظر و استشهاد ماست: و قَولةٍ لعَليٍّ قالَها عُمَرُ أكرِم بسامِعِها أعظِمْ بمُلقيها حرقتُ دارَك لا أبقِي عليك بها إن لم تُبايع و بنتُ المصطفي فيها ما كان غيرُ أبي حَفْصٍ يَفُوُه بها أمامَ فارِسِ عدنانٍ و حامِيها [۵۴]. «و گفتاري كه عمر آن را به علي عليه السلام گفت به چه شنونده ي بزرگواري و چه گوينده ي مهمّي؟! ». «به او گفت: اگر بيعت نكني، خانه ات را به آتش مي‌كشم و احدي را در آن باقي نمي گذارم هر چند دختر پيامبر مصطفي در آن باشد «جز ابوحفص (عمر) كسي جرأت گفتن چنين سخني را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وي نداشت». رضا و أعلام ▪️◾️◾️ عمر رضا كحّاله، محقق معاصر و مؤلف كتاب ارزشمند «أعلام النساء»، در شرح زندگي دخت گرامي پيامبر مي‌نويسد: «و تفقد أبوبكر قوماً تخلفوا عن بيعته عند علي بن أبي طالب كالعباس و الزبير و سعد بن عبادة فقعدوا في بيت فاطمة. فبعث أبوبكر إليهم عمر بن الخطاب فجاءهم عمر فناداهم و هم في دار فاطمة فأبوا أن يخرجوا. فدعا بالحطب و قال: والّذي نفس عمر بيده لتخرجنّ أو لا حرقنّها علي من فيها. فقيل له: يا أباحفص إنّ فيها فاطمة، فقال: و إن... ثمّ وقفت فاطمةُ علي بابها فقالت: لا عهد لي بقوم حضروا أسوأ محضر منكم تركتم رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ اله جنازة بين أيدينا و قطعتم أمركم بينكم لم تستأمرونا و لم تردوا لنا حقاً». [۵۵]. پاراگراف نخست از اين نقل در گذشته ترجمه شد، اينك به ترجمه ي پاراگراف دوم مي‌پردازيم: «دخت پيامبر در آستانه ي خانه ايستاد و گفت: من گروهي بدتر از شما نمي شناسم، جنازه رسول خدا را بر زمين گذارده ايد و كار رياست را بين خود تقسيم كرده ايد، بي آن كه با ما مشورت كنيد و حق ما را به ما برگردانيد». تا اينجا بخشي از گزارش تاريخ كه در آن، به تصميم شيخين مبني بر هتك حرمت خانه ي فاطمه عليهاالسلام تصريح شده است، پايان پذيرفت. اكنون به بخش ديگر از گزارش آن رويداد دردناك تاريخي كه حاكي از جامه ي عمل پوشاندن افراد مزبور به اين نيت جسورانه است، مي‌پردازيم. 📚منابع: [۵۲] كنزالعمّال ۵/ ۶۵۱، شماره ۱۴۱۳۸، ط مؤسسه الرساله، بيروت. [۵۳] ازالة الخفاء ۲/ ۲۹، ناشر اكيدمي، ط لاهور. [۵۴] ديوان محمد حافظ ابراهيم ۱/ ۸۲. [۵۵] اعلام النساء ۴/ ۱۱۴. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ {❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ شانزدهم اسامي كساني كه يورش به خانه وحي را تصريح كرده اند: ۱۴. ابوعبيد در «الاموال». ۱۵. ابن سعد در «الطبقات الكبري». ۱۶. طبراني در «المعجم الكبير». ۱۷. ابن عبد ربه در «العقد الفريد». ۱۸. نظام به نقل «الوافي بالوفيات». ۱۹. مبرد در «الكامل». ۲۰. مسعودي در «مروج الذهب». ۲۱. ابن ابي دارم به نقل «ميزان الاعتدال». ۲۲. محمد بن مكرم در «مختصر تاريخ دمشق». ۲۳. ابن ابي الحديد در «شرح نهج البلاغه». ۲۴. جويني در «فرائد المسطين». ۲۵. شمس الدين ذهبي در «تاريخ الاسلام». ۲۶. علي بن ابي بكر هيثمي در «لسان الميزان». ۲۸. متقي هندي در «كنز العمال». ۲۹. عبدالفتاح عبدالمقصود در «الامام علي». ۳۰. احتجاج به فعل خليفه. به خانه ي ▪️◾️◾️ در بخش پيشين، سخنان آن گروه از مورخان و محدثان كه فقط به سوء نيت خليفه و ياران او اشاره كردند، نقل شد. اينها گروهي بوده اند كه نخواسته اند و يا نتوانسته اند دنبال فاجعه را به طور روشن منعكس كنند، مع الوصف، به اصل فاجعه يعني يورش به خانه و... اشاره نموده و تا حدي نقاب از چهره ي حقيقت برافكنده اند. اينك به مدارك تاريخي دال بر يورش و هتك حرمت عملي خانه ي فاطمه عليهاالسلام، مي‌پردازيم و در نقل مصادر، غالبا ترتيب زماني را در نظر مي‌گيريم. و كتاب ▪️◾️◾️ ابوعبيد قاسم بن سلام (متوفاي ۲۲۴) در كتاب نفيس خود به نام «الاموال» كه مورد اعتماد فقيهان بزرگ مسلمان قرار دارد، به طور مستند از عبدالرحمان بن عوف نقل مي‌كند كه مي‌گويد: در بيماري ابوبكر، براي عيادتش، وارد خانه ي او شدم. او پس از گفتگوي زياد، به من گفت: آرزو مي‌كنم كاش سه چيز را كه انجام داده‌ام انجام نداده بودم همچنان كه آرزو مي‌كنم كاش سه چيز را كه انجام نداده‌ام انجام مي‌دادم. همچنين آرزو مي‌كنم سه چيز را از پيامبر سوال مي‌كردم. اما آن سه چيزي كه انجام داده‌ام و آرزو مي‌كنم اي كاش انجام نمي دادم عبارتند از: ۱. «وددت أنّي لم أكشف بيت فاطمة و تركته وان اُغلِقَ علي الحرب». [۵۶]. «كاش، پرده ي حرمت خانه ي فاطمه را پاره نمي كردم و آن را به حال خود وا مي‌گذاشتم، هر چند براي جنگ بسته شده بود». ابوعبيد هنگامي كه به اينجا مي‌رسد به جاي جمله: «لم اكشف بيت فاطمه و تركته... » مي‌گويد: كذا و كذا. و اضافه مي‌كند كه من مايل به ذكر آن نيستم. ولي اگر «ابوعبيد» روي تعصب مذهبي يا علت ديگر از نقل حقيقت سر بر تافته، خوشبختانه محققان كتاب «الاموال» در پاورقي توضيح داده اند كه: جمله‌هاي حذف شده ي فوق، در كتاب «ميزان الاعتدال» (به نحوي كه بيان گرديد) وارد شده است و افزون بر آن، طبراني در معجم خود، ابن عبد ربه در عقد الفريد و افراد ديگر در جاهاي ديگر، عبارت حذف شده را آورده اند. [۵۶]📚 الأموال، ص ۱۹۵، چاپ نشر كليات ازهريه، الأموال، ص ۱۷۴، چاپ بيروت، نيز ابن عبدربه در عقد الفريد ۴/ ۲۶۸ جمله‌هاي حذف شده را نقل كرده است چنانكه خواهد آمد. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ بن سعد و كتاب الكبري ▪️◾️◾️ محمد بن سعد (متوفاي ۲۲۹) معروف به كاتب واقديدر اثر ارزشمند خود كه صحابه و تابعان را به شيوه خاصي طبقه بندي كرده در باب دختران پيامبر، زندگاني دخت گرامي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فاطمه ي زهرا عليها السلام را به صورت روائي آورده، آنگاه چنين مي‌نويسد: ابوبكر آگاه كه فاطمه بيار شد در خانه فاطمه عليهاالسلام آمد و اجازه خواست تا از او عيادت كند، علي عليه السلام استجازه ابوبكر را به فاطمه عليها السلام رسانيد. فاطمه عليهاالسلام فرمود: اختيار با شماست، علي عليه السلام اذن داد. آنگاه مي‌نويسد: «فدخل عليها واعتذر إليها و كلّمها فرضيت عنه». [۵۷]. «بر زهرا وارد شد و معذرت خواهي كرد و با او سخن گفت و او را از خود راضي ساخت». البته ابن سعد روي محدوديتي كه داشت، نتوانست روشنتر از اين بنويسد، مگر ابوبكر كه چه ستمي بر زهرا روا داشته بود كه سرانجام از او رضايت مي‌طلبد و معذرت خواهي مي‌كند. و المعجم ▪️◾️◾️ ابوالقاسم سليمان بن احمد طبراني (۲۶۰- ۳۶۰) شخصيتي است كه ذهبي در «ميزان الاعتدال» در حق او مي‌نويسد: حافظ و ثبت. [۵۸] مولف كتاب «المعجم الكبير»- كه كرارا چاپ شده است- آنجا كه درباره ي ابي بكر و خطبه‌ها و وفات او سخن مي‌گويد يادآور مي‌شود: ابي بكر به هنگام مرگ، آرزو كرد: كاش سه چيز را انجام نمي دادم. كاش سه چيز را انجام مي‌دادم. كاش سه چيز را از رسول خدا سوال مي‌كردم. سپس، درباره ي آن سه چيزي كه ابوبكر آرزو مي‌كرد كاش آن را انجام نمي دادم، چنين مي‌گويد: «فأمّا الثلاث اللاتي وددت أني لم أفعلهنّ، فوددت انّي لم أكن كشفت بيت فاطمة و تركته». [۵۹]. «آن سه چيزي كه آرزو مي‌كنم كاش انجام نمي دادم چنين بود: آرزو مي‌كنم حرمت خانه ي فاطمه را زير پا نمي نهادم و آن را به حال خود واگذار مي‌كردم». ابن عبد و العقد ▪️◾️◾️ ابن عبد ربه اندلسي مولف كتاب «العقد الفريد» (متوفاي ۴۶۳ ه) در كتاب خود از عبدالرحمن بن عوف نقل مي‌كند كه مي‌گويد: در بيماري ابي بكر بر او وارد شدم تا از او عبادت كنم، او گفت: آرزو مي‌كنم كاش سه چيز را انجام نمي دادم و يكي از آن سه چيز اين است: «وددت انّي لم أكشف بيت فاطمة عن شي ء وإن كانوا اغلقوه علي الحرب». [۶۰]. «كاش در خانه ي فاطمه را باز نمي كردم هر چند آنان براي نبرد در خانه بسته بودند». اسامي و عبارتهاي شخصيت‌هايي كه اين بخش از گفتار خليفه را نقل كرده اند، بعد خواهيم آورد.   📚منابع: [۵۷] طبقات ۸/ ۲۷، ط دار صادر. [۵۸] ميزان الاعتدال ۲/ ۱۹۵. [۵۹] المعجم الكبير طبراني ۱/ ۶۲، شماره حديث ۴۳، تحقيق حمدي عبدالمجيد سلفي. [۶۰] عقد الفريد ۴/ ۲۶۸، چاپ مكتبه الهلال. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ سخن در كتاب بالوفيات ▪️◾️ ابراهيم بن سيار نظام معتزلي (۱۶۰- ۲۳۱) از ادبا و دانشمندان مشهور است كه به علت زيبايي كلامش در نظم و نثر، به «نظّام» معروف شده است. در كتابهاي متعددي از نظّام، با اشاره به حضور خليفه ثاني نزد در خانه ي فاطمه عليهاالسلام، چنين آمده است: «انّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتي ألقت المحسن من بطنها». [۶۱]. «عمر در روز اخذ بيعت براي ابي بكر بر شكم فاطمه زد، در نتيجه، فرزندي كه وي در رحم داشت و نام آن را محسن نهاده بود سقط شد». و كتاب ▪️◾️◾️ محمد بن يزيد بن عبدالأكبر بغدادي (۲۱۰- ۲۸۵) اديب و نويسنده معروف اهل سنت- كه آثار گران سنگي از او به يادگار مانده است - در كتاب «الكامل» خود، داستان آرزوهاي خليفه ي اول را به نقل از عبدالرحمان بن عوف آورده و يادآور مي‌شود: «وددت أني لم أكن كشفت عن بيت فاطمة و تركته ولو أغلق علي الحرب». [۶۲]. «آرزو مي‌كردم اي كاش بيت فاطمه را هتك حرمت نمي كردم و آن را رها مي‌نمودم هر چند براي جنگ بسته شده باشد». و مروج ▪️◾️◾️ ابوالفرج مسعودي (متوفاي ۳۴۵) در مروج الذهب مي‌نويسد: ابوبكر در حال احتضار چنين گفت: من سه چيز انجام دادم و آرزو داشتم كه كاش آنها را انجام نمي دادم، يكي از آن سه چيز اين بود كه: «فوددت انّي لم أكن فتشت بيت فاطمة و ذكر في ذلك كلاماً كثيراً». [۶۳]. «آرزو مي‌كردم كاش حرمت خانه ي زهرا را زير پا نمي نهادم و در اين مورد سخن زيادي گفت». مسعودي، با اينكه نسبت به اهل بيت پيامبر، گرايش‌هاي سالمي دارد، ولي باز به ملاحظاتي كه بر آگاهان به تاريخ پوشيده نيست، از بازگويي سخن خليفه خود داري كرده و با كنايه رد شده است و تنها به اين اكتفا نموده كه خليفه سخن زيادي در اين مورد گفت. حالا اين سخن زياد چه بوده است خدا مي‌داند؟! ابن أبي دارم و كتاب ميزان الاعتدال احمد بن محمد معروف به ابن ابي دارم، محدّث كوفي (متوفاي ۳۵۷)، كسي است كه محمد بن أحمد بن حماد كوفي درباره ي او مي‌گويد: «كان مستقيم الأمر عامة دهره؛ او در سراسر عمر خود، پوينده ي راه راست بود». ذهبي نيز مي‌نويسد: «كان موصوفاً بالحفظ و المعرفة إلّا انّه يترفض». [۶۴]. «او به حافظ و معرفت حديث شهرت دارد، نقطه ضعفش اين است كه به تشيع ميل داشته است». اصولاً جاي تاسف است كه علاقه به اهل بيت، يكي از نقاط ضعف محدثان شمرده شود. به هر روي، ابن ابي دارم نقل مي‌كند كه در محضر او اين خبر خوانده مي‌شود: «انّ عمر رفس فاطمة حتي أسقطت بمحسن». «عمر لگدي بر فاطمه زد، در نتيجه او فرزندي كه در رحم به نام محسن داشت سقط كرد». [۶۵]. بن مكرم و تاريخ ▪️◾️◾️ علي بن حسن بن هبة الله معروف به ابن عساكر دمشقي (متوفاي ۵۷۱) كتابي در تاريخ دمشق تأليف نموده كه اخيراً در هشتاد جلد منتشر شده است، سپس اين موسوعه را محمد بن مكرم معروف به ابن منظور (۶۳۰- ۷۱۱) تلخيص كرده، او نيز داستان ديدار عبدالرحمان را با ابي بكر يادآور شده و چنين مي‌گويد، ابوبكر گفت: «لا آسي علي شي ء من الدنيا إلّا علي ثلاث فعلتُهنَّ وددت أنّي لو تركتهنَّ... وددت أنّي لم أكن كشفتُ بيت فاطمة عن شي ء مع انّهم اغلقوه علي الحرب». [۶۶]. «من بر چيزي از امور دنيا تأسف نخوردم مگر بر سه چيز كه انجام دادم و دوست داشتم انجام نمي دادم... دوست داشتم خانه ي فاطمه را هتك حرمت نمي كردم هر چند ساكنان خانه آن را براي جنگ ببندند». 📚 منابع: [۶۱] الوافي بالوفيات ۶/ ۱۷، شماره ۲۴۴۴؛ ملل و نحل شهرستاني ۱/ ۵۷، چاپ دارالمعرفه، بيروت. درترجمه نظام به كتاب «بحوث في الملل والنحل» ۳/ ۲۴۸- ۲۵۵ مراجعه شود. [۶۲] شرح نهج البلاغه ۲/ ۴۷، چاپ مصر. [۶۳] مروج الذهب ۲/ ۳۰۱، چاپ داراندلس، بيروت. [۶۴] سير اعلام النبلاء ۱۵/ ۵۷۷، شماره ترجمه ۳۴۹. [۶۵] ميزان الاعتدال ۱/ ۱۳۹. [۶۶] مختصر تاريخ دمشق ۱۳/ ۱۲۲، چاپ دارالفكر، سال ۱۹۸۹. فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ ابن ابي و شرح البلاغه ▪️◾️◾️ عبدالحميد بن هبه الله مدائني معتزلي (متوفاي ۶۵۵) مورخ و نويسنده ي تواناي جهان اسلام و مؤلف شرح نهج البلاغه در بيست جلد، سرگذشت يورش به خانه ي زهرا عليهاالسلام را در موارد مختلف كتاب خويش يادآور شده است، هر چند در جايي هتك حرمت مزبور را صحيح دانسته و آن را گناه كبيره نمي شمارد؛ زيرا به رغم او، عمر حق داشت افرادي را كه از بيعت سرباز مي‌زند تهديد كند! البته اين نظريه ي گروهي از معتزله است و اختصاص به ابن ابي الحديد ندارد. [۶۷]. در موردي مي‌گويد: «برخي از حوادثي كه شيعه نقل كرده مي‌پذيرم نه تمام آنچه را كه آنان نقل كرده اند». [۶۸]. در مورد سوم مي‌گويد: «پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم خون هبار بن اسود را حلال شمرد، زيرا او كسي بود كه با نيزه به كجاوه ي دختر پيامبر (زينب) زد و او فرزند خود را سقط كرد». ابن ابي الحديد مي‌گويد: اين داستان را براي استادم، نقيب ابوجعفر، نقل كردم، او روايت را تصديق كرد، سپس به او گفتم اجازه مي‌دهي من اين تاريخ را كه: «فاطمه از ترس، محسن خود را سقط كرد و اگر پيامبر زنده بود خون سكي را كه سبب سقط جنين او شده بود، حلال مي‌شمرد» را از شما نقل كنم؟ استاد در پاسخ گفت: «از من نقل نكن، همچنين خلاف آن را نيز از من نقل نكن، من در اين مساله نظر قاطع ندارم، چون روايات در اين زمينه اختلاف دارند». [۶۹]. و فرائد ▪️◾️◾️ ابراهيم بن محمد بن المويد معروف به جويني (متوفاي ۷۲۲) از مشايخ ذهبي است [۷۰]، ذهبي در حق استادش جويني چنين مي‌گويد: امام، محدث يگانه، فخر الاسلام، صدر الدين. جويني در كتاب «فرائد السمطين» به طور مستن از ابن عباس نقل مي‌كند كه او گفته: روزي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نشسته بود، حسن بن علي بر او وارد شد، ديدگان پيامبر كه بر حسن افتاد اشك آلود شد. سپس حسين بن علي بر آن حضرت وارد شد، مجددا پيامبر گريست. در پي آن دو، فاطمه و علي عليهماالسلام بر پيامبر وارد شدند، اشك پيامبر با ديدن آن دو نيز جاري شد، وقتي از پيامبر علت گريه بر فاطمه عليهاالسلام را پرسيدند، فرمود: «انّي لما رأيتها ذكرتُ ما يصنع بها بعدي كأنّي بها وقد دخل الذُّلّ بيتها وانتهكت حرمتُها و غصب حقّها و منعت ارثها و كُسر جنبها و اسقطت جنينها، و هي تنادي يا محمّداه فلا تجاب و تستغيث فلا تغاث». [۷۱]. «زماني كه فاطمه را ديدم به ياد صحنه اي افتادم كه پس از من براي او رخ خواهد داد. گويا مي‌بينم ذلت وارد خانه ي او شده، حرمتش پايمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوي او شكسته شده و فرزندي را كه در رحم دارد سقط شده در حالي كه پيوسته فرياد مي‌زند: يا محمداه! ولي كسي به او پاسخ نمي دهد، استغاثه مي‌كند، اما كسي به به فريادش نمي رسد». شمس الدين و تاريخ ▪️◾️◾️ شمس الدين محمد بن احمد ذهبي (متوفاي ۷۴۸) در كتاب تاريخ الاسلام در تاريخ زندگي ابوبكر چنين مي‌نويسد: عبدالرحمان بن عوف در بيماري ابوبكر بر او وارد شد و بر وي سلام كرد، پس از گفتگويي، ابوبكر به او چنين گفت: «امّا انّي لا آسي علي شي ء، إلّا علي ثلاث فعلتهنّ، و ثلاث لم أفعلهنّ، و ثلاث ودِدْتُ انّي سألت رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْه وَ اله وَ سَلَمَ عنهنّ: ودِدْتُ انّي لم أكن كشفتُ بيت فاطمة و تركتُه وإن أُغلق علي الحرب». [۷۲]. «من بر چيزي تاسف نمي خورم مگر بر سه چيز كه انجام دادم و سه چيزي كه انجام ندادم و سه چيزي كه كاش از رسول خدا مي‌پرسيدم. دوست داشتم خانه ي فاطمه را هتك حرمت نمي كردم هر چند براي جنگ بسته شود... ». 📚 منابع: [۶۷] شرح نهج البلاغه ۱۶/ ۲۷۲؛ مغني، قاضي عبدالجبار ۱/ ۳۳۷. [۶۸] شرح نهج البلاغه ۱۷/ ۱۶۸. [۶۹] شرح نهج البلاغه ۱۴/ ۱۹۲. [۷۰] معجم شيوخ الذهبي ۱۲۵، شماره ۱۵۶. [۷۱] فرائد السمطين ۲/ ۳۴، چاپ بيروت. [۷۲] تاريخ الإسلام، چاپ دارالكتاب العربي، تحقيق دكتر تدمري، ج ۳، ص ۱۱۷- ۱۱۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ علي بن ابي بكر و مجمع ▪️◾️◾️ نور الدين علي بن ابي بكر هيثمي (متوفاي ۸۰۷) مولف كتاب «مجمع الزوائد و منبع الفوائد»، وي در باب «كراهه الولايه» چنين مي‌نويسد: عبدالرحمان بن عوف در بيماري ابوبكر از او عيادت كرد پس از گفتگوهايي، وي چنين گفت: «امّا انّي لا آسي علي شي ء إلّا علي ثلاث فعلتهن وَدِدْت انّي لم أفعلهنّ، و ثلاث لم أفعلهنّ ودِدْتُ أنّي فعلتهنّ، و ثلاث ودِدْتُ انّي سألت رسول اللَّه صَلَّي اللَّهُ عَلَيْه وَ اله وَ سَلَمَ عنهنّ، فأمّا الثلاث الّتي وددت انّي لم أفعلهن فوددت انّي لم أكن كشفت بيت فاطمة و تركته و إن أغلق علي الحرب». [۷۳]. «من بر چيزي تاسف نخوردم مگر بر سه چيز كه انجام دادم و دوست داشتم انجام نمي دادم. و سه چيزي كه انجام ندادم و دوست داشتم انجام مي‌دادم، دوست داشتم سه چيز را از رسول خدا مي‌پرسيدم، آن سه چيز را كه انجام دادم و دوست داشتم انجام نمي دادم اين كه: خانه فاطمه را به حال خود ترك نموده و هتك حرمت او نمي كردم هر چند براي جنگ بسته شده باشد». ابن حجر و لسان ▪️◾️◾️ احمد بن علي بن حجر عسقلاني (متوفاي ۸۵۲) در كتاب «لسان الميزان» در شرح حال علوان و علي، داستان عيادت عبدالرحمان بن عوف را از ابي بكر مي‌نويسد، او در موضوعات سه گانه اي كه انجام داده و آرزو مي‌كرد كه اي كاش انجام نمي دادم، چنين مي‌نويسد: «انّي لا آسي علي شي ء إلّا علي ثلاث وددت انّي لم أفعلهنّ وددت انّي لم أكشف بيت فاطمة و تركته و إن أغلق علي الحرب». [۷۴]. «من بر چيزي تاسف نخوردم مگر بر سه چيزي كه انجام دادم و دوست داشتم كه انجام نمي دادم، يكي از آنها هتك حرمت خانه فاطمه كه كاش به حال خود وا مي‌گذاشتم هر چند براي جنگ بسته شده باشد». 📚 منابع: [۷۳] مجمع الزوائد و منبع الفوائد ۵/ ۲۰۲- ۲۰۳، چاپ سوم، سال ۱۴۰۲. [۷۴] لسان الميزان ۴/ ۱۸۹، چاپ حيدرآباد دكن، ۱۳۳۳۰ ه. کپی فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ {❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ متقي و كنز ▪️◾️◾️ علاء الدين علي متقي هندي (متوفاي ۹۷۵) در دائره المعارف حديثي خود به نام «كنز العمال»، حديث عبدالرحمان بن عوف را به طور مفصل نقل كرده و آرزوهاي خليفه را در مورد نه گانه به روشني بيان كرده است. از جمله آن كه مي‌گويد: يكي از سه چيزي كه آرزو مي‌كردم كاش انجام نمي دادم، اين است كه: «وددت انّي لم أكن أكشفُ بيتَ فاطمةَ و تركتُه و إن كانوا قد غلّقوه علي الحرب». [۷۵]. «كاش حرمت خانه ي فاطمه را زير پا نمي نهادم، هر چند آنان براي جنگ خانه را بسته بودند». عبدالفتاح و كتاب الإمام ▪️◾️◾️ اين دانشمند خبير و شهير مصري، داستان در دربار هجوم به خانه ي وحي را در دو مورد از كتاب خود آورده است كه ما به نقل يكي از آنها بسنده مي‌كنيم: «إنّ عمر قال: و الّذي نفسي بيده، ليَخرجنَّ أو لأحرقنّها علي من فيها...! قالت له طائفة خافت اللَّه و رعت الرسول في عقبه: يا أباحفص، إنّ فيها فاطمة...! فصاح لا يبالي: و إن...! » واقترب وقرع الباب، ثم ضربه و اقتحمه... و بدا له عليّ... ورنّ حينذاك صوت الزهراء عند مدخل الدار... فإن هي إلّا رنة استغاثة أطلقتها: يا أبت رسول اللَّه... تستعدي بها الراقد بقربها في رضوان ربّه علي عسف صاحبه، حتّي تبدّل العاتي المدل غير إهابه، فتبدّد علي الأثر جبروته، و ذاب عنفه و عنفوانه، وودّ من خزي لو يخرَّ صعقاً تبتلعه مواطئ قدميه ارتداد هدبه إليه.... و عند ما نكص الجمع، و راح يفرّ كنوافر الظباء المفزوعة أمام صيحة الزهراء، كان عليّ يقلّب عينيه من حسرة و قد غاض حلمه، وقل همّه، و تقبضت أصابع يمينه علي مقبض سيفه كهمّ من غيظه أن تغوص فيه... ». [۷۶]. «قسم به كسي كه جان عمر در دست اوست، بيرون بياييد والا خانه را بر سر ساكنانش به آتش مي‌كشم! گروهي كه از خدا مي‌ترسيدند و حرمت پيامبر را در نسل او نگه مي‌داشتند، گفتند: اي اباحفص! فاطمه در اين خانه است. و او بي پروا فرياد زد: باشد! عمر نزديك آمد و در زد، سپس با مشت و لگد به در كوبيد تا به زور وارد شود. علي عليه السلام پيدا شد. صداي ناله ي زهرا در آستانه ي خانه بلند شد. آن صدا، طنين استغاثه اي بود كه دختر پيامبر سر داده و مي‌گفت: پدر! اي رسول خدا... مي‌خواست از دست ظلم يكي از اصحابش او را كه در نزديكي وي در رضوان پروردگارش خفته بود، برگرداند، تا سركش گردن فراز بي پروا را به جاي خود نشاند و جبروتش را زايل سازد و شدت عمل و سختگيرش را نابود كند و آرزو مي‌كرد قبل از اين كه چشمش به وي بيفتد، صاعقه اي نازل شده او را در مي‌يابد. وقتي جمعيت برگشت و عمر مي‌خواست همچون آهوان رميده، از برابر صيحه ي زهرا فرار كند، علي از شدت تاثير و حسرت با گلويي بغض گرفته و اندوهي گران، چشمش را در ميان آنان مي‌گردانيد و انگشتان خود را بر قبضه ي شمشير فشار مي‌داد و مي‌خواست از شدت خشم در آن فرورود... ». 📚منابع:  [۷۵] كنزالعمال ۵/ ۶۳۱، حديث شماره ۱۴۱۱۳. [۷۶] عبدالفتاح عبدالمقصود، علي بن ابي طالب ۴/ ۲۷۴- ۲۷۷ و نيز ۱/ ۱۹۲- ۱۹۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ {❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ فيه فعل ▪️◾️◾️ موضوع گردآوري هيزم و آتش براي سوزاندن بيت فاطمه در صدر اسلام از مسلمات تاريخ بود، افراد ديگري كه خود در زمان قدرت و حكمروايي خويش مصدر چنين كارهايي بوده اند با استناد به عمل خليفه، كار خود را توجيه مي‌كردند. اينك دو مورد را در اينجا يادآور مي‌شويم: ۱. عبدالله بن زبير براي اخذ بيعت از بني هاشم و در راس آنان علي بن الحسين عليهماالسلام جمع مزبور را تهديد به قتل و سوزاندن كرد و بدين منظور همگان را در نقطه اي گرد آورده و تهديد كرد كه اگر بيعت نكنيد همگي طعمه آتش خواهيد شد. سرانجام بني هاشم با كمك‌هاي بي دريغ مختار ثقفي از حبس آزاد شدند، زيرا ابن زبير از قوه و قدرت مختار آگاه بود. بعدها كه آبها از آسياب افتاد و عبدالله بن زبير به دست حجاج بن يوسف ثقفي كشته شد، مردم برادر عبدالله، عروه بن زبير را نكوهش مي‌كردند و مي‌گفتند: برادرت چه تصميم غير صحيحي گرفته بود، زيرامي خواست همه ي بني هاشم را كه در شعب ابي طالب جمع كرده بود بسوزاند. او در پاسخ گفت: هدف او از اين كار، توحيد كلمه بود. او مي‌خواست ميان مسلمانان اختلاف راه پيدا نكند و همگي در اطاعت يك نفر قرار گرفته و سخن آنان باشد. همچنان كه عمر بن خطاب اين كار را با بني هاشم انجام داد، آنگاه كه از بيعت ابي بكر سرباز زدند، او در كنار خانه ي آنان هيزم آماده كرد و خانه را بر سر آنان آتش زد. [۷۷]. ۲. مورد ديگر را علامه حلي در كتاب «نهج البلاغه و كشف الصدق» از بلاذري نقل كرده كه متن آن چنين است: «لمّا قتل الحسين كتب عبداللَّه بن عمر إلي يزيد بن معاوية: أمّا بعد، فقد عظمت الرزيّة و جلّت المصيبة، و حدث في الإسلام حدث عظيم، و لا يوم كيوم قتل الحسين. فكتب إليه يزيد: أمّا بعد، يا أحمق، فإنّا جئنا إلي بيوت مجدَّدة، و فرش ممهّدة و وسادة منضَّدة، فقاتلنا عنها، فإن يكن الحقّ لنا فعن حقّنا قاتلنا، و إن كان الحقّ لغيرنا، فأبوك أوّل من سنَّ هذا و استأثر بالحقّ علي أهله. » [۷۸]. «هنگامي كه حسين بن علي به شهادت رسيد، عبدالله بن عمر به يزيد به معاويه چنين نامه نوشت: مصيبت بزرگي رخ داده و در اسلام حادثه ي بزرگي انجام گرفته و روزي مانند روز قتل حيسن نيست. يزيد در پاسخ او نوشت: اي ابله! ما به خانه‌هاي نو و فرش‌هاي گسترده و پشتي‌هاي چيده وارد شدم و در راه آن نبرد كرديم، اگر حق با ما باشد به حق نبرد كرده ايم و اگر حق از آن غير ما باشد، پدر تو نخستين كسي بود كه اين سنت را رواج داد و حق را از صاحبان آن برگرفت! ». 📚 منابع: [۷۷] مروج الذهب ۳/ ۲۷۶، منشورات دانشگاه لبنان؛ ۳/ ۷۷، چاپ دار أندلس. [۷۸] نهج الحق و كشف الصدق، ص ۳۵۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷   ▪️✨▪️ پایانی بخش پاياني در تأييد گزارشهاي فوق، بايستي به ديدگاه و قضاوت منفي دخت گرامي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نسبت به خلفا، اشاره كرد كه در مآخذ مهم حديثي و تاريخي منعكس است و براي نمونه به دو مورد از آنها اشاره مي‌كنيم: ۱. بخاري در جاي جاي صحيح خود، از خشم فاطمه نسبت به خليفه ي نخستين سخن مي‌گويد. در كتاب خمس مي‌گويد: «فغضبتْ فاطمةُ بنتُ رسول اللَّه فهجرتْ أبابكر فلم تزل مهاجرتُه حتي تُوفِّيَتْ». [۷۹]. «فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بر ابي بكر خشمگين شد و او را ترك گفت و اين متاركه تا روزي كه درگذشت ادامه داشت». در كتاب فرائض مي‌نويسد: «فهجرته فاطمةُ فلم تكلّمه حتّي ماتت». [۸۰]. «فاطمه، ابي بكر را ترك گفت و تا روزي كه درگذشت با او سخن نگفت». در كتاب مغازي در باب غزوه ي خيبر مي‌گويد: «فَأَبي أبوبكر أنْ يَدْفَعَ إلي فاطِمَةَ مِنها شَيْئاً فَوَجَدَتْ فاطمةُ عَلي أبي بكر في ذلك فَهَجَرتْهُ فَلم تُكَلِّمْه حتَّي تُوُفِّيَتْ». [۸۱]. «ابوبكر ابا ورزيد از آنچه كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم (به تعبير او) به ارث نهاده چيزي به فاطمه بدهد از اين جهت فاطمه از ابوبكر، ناراحت و خشمگين شد و تا روزي كه در گذشت با او سخن نگفت». مجموع اين روايات حاكي است كه: آن كس كه خشنودي و خشم او مايه ي خشنودي و خشم خداست، نسبت به خليفه خشمگين بوده و تا پايان عمر خويش بر اين حالت باقي بوده است. ۲. از سخنان اميرمومنان عليه السلام در كنار قبر پنهان دخت گرامي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم كاملا مظلوميت زهرا عليهاالسلام آشكار مي‌گردد. آنجا كه در كنار تربت پاك همسرش خطاب به رسول خدا اين چنين عقده ي دل مي‌گشايد: «ستُنبّئك ابنتُك بتضافُر أُمّتك علي هضمها، فأحفِها السّؤال و استخبِرها الحال؛ هذا و لم يطل العهدُ و لم يخلُ منك الذّكرُ». [۸۲]. «به زودي دخترت تو را آگاه ساخت كه امت تو چگونه در ستم كردن به وي اجتماع كرده بودند. سرگذشت وي را از او بي پرده بپرس و او را سوال پيچ كن (تا ماجرا را براي تو شرح دهد). اين چنين شد در حالي كه هنوز با زمان حيات تو چندان فاصله اي زياد نيست و يادت فراموش نگرديده است». ۳. مراسم دفن زهرا عليهاالسلام شبانه [۸۳] و بدون خبر كردن ديگران برگزار شد. در حالي كه جا داشت مراسم تشييع و دفن يگانه دختر پيامبر و محبوبترين و نزديك ترين كس او، توسط عامه ي مسلمين با شكوهي در خور برگزار گردد و صحابي و انصار، بخشي از حق عظيم پيامبر بر خويش را با احترام شايسته به پيكر دختر گرامي وي، ادا كنند. مگر پيامبر، چند فرزند بي واسطه داشت؟! اما چنين نشد و مولاي متقيان علي عليه السلام، پيكر عزيز خويش را در دل شب و در نقطه اي نامعلوم، به خاك سپرد. هنوز هم قبر فاطمه پنهان است و افراد ناوارد، قبر فاطمه بنت اسد را قبر فاطمه دختر رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم مي‌انگارند. خود اين عمل- كفن و دفن محرمانه ي زهرا- نوعي اعتراض مدبرانه به دژ خويي مهاجمان به خانه ي وحي بود كه مي‌تواند براي آيندگان معنا دار باشد. و حق پژوهان را سر نخي قابل تحقيق از حقيقت، به دست دهد. در اينجا دامن سخن را كوتاه مي‌كنيم هر چند سخن در اين مورد بسيار است. قم- مؤسسه ي امام صادق عليه السلام جعفر سبحاني ۱۵/ ۱۲/ ۱۳۷۹ 📚 منابع: [۷۹] صحيح البخاري، باب فرض الخمس، ۴/ ۷۸، چاپ مكتبه ي عبدالحميد احمد الحنفي. [۸۰] صحيح البخاري، كتاب الفرائض، باب قول النبي، صلي الله عليه و آله و سلم لا نورث ما تركنا صدقه ۸/ ۱۴۹. [۸۱] صحيح البخاري، باب غزوه خيبر. [۸۲] نهج البلاغه، خطبه ي ۲۰۲. [۸۳] دفن حضرت زهرا عليهاالسلام در نيمه شب بدون خبر كردن ديگران، از مسلمات تاريخ است. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ {❇️ @Ahaadith_Ahlebait❇️}