eitaa logo
👌 احلی مِــنَ‌ العَــسَل 🍯
1.9هزار دنبال‌کننده
720 عکس
453 ویدیو
60 فایل
💫 داد با یک جمله (حضرت) قاسم، درس عشق و انتظار: خواندن، نوشتن، آموختن، دیدن، شنیدن، گفتن، وهر تلاشی برای زندگی کردن یا حتی جان دادن اگر در راه خشنودی إمام زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشد 👌 شیرین‌تر است‌ از عسل 🍯 ⚘خادم کانال ↯ @Khadem_AhlaMenalAsal
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ 📗داستانِ ؛ 🤚🏽 دست مرا جدا کنی از تو جدا نمی‌شوم 💚 از اصبغ بن نباته 📜 روايت شده است كه گفت: . روزى در مسجد كوفه 🕌 نزد أميرالمؤمنين «علیه‌السلام» رفتم، در آنجا مردمان فراوانى با برده‏‌اى سياه ديدم 🧒🏾 كه مى‏ گفتند: اى أميرمؤمنان ! . اين برده دزدى كرده است 😱 إمام به او فرمودند: اى غلام، آيا تو دزدى كرده‌اى❓ گفت: آرى ✅ . إمام دوباره پرسيدند: اى غلام❗️آيا تو دزدى كرده‌اى❓ گفت: آرى ✅ اى مولاى من. . پس إمام به او فرمودند: اگر براى بار سوم 3⃣ چنين بگويى (و اعتراف كنى) دست راستت را قطع خواهم کرد ‼️ . آنگاه به او فرمودند: اى غلام، آيا تو دزدى كرده‏اى❔ گفت: آرى، اى مولاى من ✅ . إمام به بريدن دست راست او فرمان دادند، و (مقداری‌از) آن را قطع کردند 💥 . آن غلام (قطعه‌‌ی) بريده را خونچكان به دست چپ گرفت و رفت. در ميان راه، ابن كوّاء كه از 🔥دشمنان أميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) بود او را ديد، از او پرسيد: . دست راستت را چه كسى قطع کرده⁉️ غلام گفت : کسی ...كه باب معرفت و يقين است 🌱 و ريسمان إلهیِ محکم ⛓و متین است ، و شفاعت‏كننده‌ی روز دین است ✨ ... دست راست مرا کسی قطع‌کرد⚡️ كه پيشواى پرهيزکاران و متّقین و پسر عمّ برترینِ مرسلین است 🌱 . ... و کشنده‌ی دشمنان، و كليدِ بخشش و احسان ...دست راست مرا قطع‌کرد کسی که إمام بر حقّ است ، . کسی که سرور خلق است ، ... أسدُ الله الغالب 🦁 علی ابن ابی طالب ✨ که  بهترین صلوات‌ و کاملترین تحیّات بر او باد 💫 . هنگامی که غلام‏ از ستايش‏ أميرالمؤمنين (علیه‌السلام) فارغ شد و به راه خويش رفت، . ابن كواء نزد إمام آمد و به إمام گفت: سلام بر شما اى أميرمؤمنان. . أميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) به وى فرمودند: سلام بر كسی كه از هدايت پيروى كند و از عواقب گمراهى بترسد. . ابن كواء به إمام (عليه‌السلام) گفت: اى پدر حسن و حسين 🌱 دست راست غلام سياهى را قطع کرده‌اید و من از او مى‏شنوم كه شمارا همه گونه زيبا 💫 مدح و ثنا مى‏گويد😳 . حضرت پرسيدند: چه شنيده‏اى❔چه مى‏گويد❓ ابن كواء گفت :  غلام چنين گفت و آن‏‌گاه هر آنچه غلام گفته بود، خدمت إمام تكرار كرد 🔂 . إمام ﴿عليه‌السّلام﴾ به دو فرزندش امام حسن و إمام حسين💕 ﴿عليهمالسّلام﴾ فرمودند: . برويد و غلام را نزد من بياوريد. آنان به دنبال غلام رفتند ، و به او فرمودند: اى غلام، نزد أميرالمؤمنين ﴿عليه‌السّلام﴾ برو❕ . ✍🏻 اصبغ بن نباته گويد: چون غلام (آمد و) روبروی أميرالمؤمنين ﴿عليه‌السّلام﴾ ايستاد، حضرت به وى فرمودند: . دست راستت را قطع کردم و تو آنگونه كه به من رسيده است، مرا ثنا می گويى ‼️ . او گفت: اى أميرالمؤمنين❣ شما تنها بر اساس يك حقّ واجب كه خداوند و رسول او واجب كرده‌اند، آن را قطع‌کردید ✅ . إمام (عليه‌السّلام) فرمودند: دست (بریده‌ات) را به من بده، آن‏گاه امام دستش را گرفتند🤚🏽 . و آن را با عبا پوشاند و تكبير گفتند و دو ركعت نماز گزارند 🌱 . و كلماتى را كه من مى‏شنيدم بر زبان جارى كردند و در پايان دعايشان فرمودند: مستجاب كن اى پروردگار عالميان 🌏 . و كف دست را سوار بر مچ كردند و به يارانشان فرمودند: عبا را از كف دست كنار بزنيد . آنان عبا را از روی كف‌دست كنار زدند و ديدند كه كف بر دست به اذن خداوند متعال پيوند خورده است✨ ». . سپس أميرالمؤمنين ﴿علیه‌السلام﴾ به ابن کواء فرمودند : . آیا من به تو نگفتم که همانا برای ما محبیّن و دوستانی وجود دارند که حتی اگر یکی از آنها را قطعه قطعه کنیم زیاد نمی شود در آنها مگر محبّت ما ❤️ . و برای ما دشمنانی وجود دارند 💥 که اگر دهان و حلقومشان را پر از عسل 🍯 کنیم زیاد نمی شود در آنها مگر بغض و کینه‌ 🔥 نسبت به ما ، . و این چنین است، کسی که دوستدار ما أهل‌بیت 🌱 باشد و روز قیامت اینچنین مورد شفاعت ما قرار می‌گیرد ✨ ╭•┈┈••✾᯽🪴᯽✾••┈┈‌‌•╮ 👉 @Ahla_MenalAsal ╰•┈┈••✾᯽🍯᯽✾••┈┈‌‌•╯
۲ معجزهٔ آرام شدن زمین 🌍 به دست امیرالمؤمنین علی ﴿علیه السلام ﴾ [ حکایت خوبان 🌱 ] در عهد ابوبکر زلزله‌ای آمد و مردم فزع‌کنان و با 😭 شیون نزد ابوبکر و عمر آمدند، دیدند آن دو نیز با فزع و جزع به محضر امیرالمؤمنین ﴿علیه السلام﴾ آمده‌اند، مردم نیز خود را به در منزل امیرالمؤمنین ﴿علیه السلام﴾ رساندند، حضرت از منزل خارج شدند و به طرف مردم آمدند، . در حالی که از آنچه مردم به خاطرش وحشت زده و محزون بودند، اندوهی نداشتند و غمگین نبودند 💚 . امام حرکت کردند و مردم هم به دنبال حضرت به راه افتادند، حضرت رفتند تا به تپه‌ای 🗻 رسیدند و بر بالای آن نشستند و مردم، اطراف تپه قرار و آرام گرفته و 👁 چشم به دیوارهای شهر دوخته و وحشت‌زده می‌دیدند که ☄ دیوارها می‌جنبند و در حال رفتن و آمدن هستند. . حضرت به آنها فرمودند: گویا از آنچه می‌بینید به هول و وحشت افتادید؟ عرضه کردند: چگونه هول و وحشت😱 نداشته باشیم و حال آنکه هرگز مثل این صحنه را ندیده‌ایم. حضرت فاطمه ﴿سلام الله علیها﴾ می‌فرماید: امیرالمؤمنین﴿علیه السلام﴾ دو لب مبارک را حرکت داده و سپس دست بر زمین زده و فرمودند: تو را چه می‌شود آرام باش ...✨ . زمین آرام گرفت، مردم بیش از آن وقتی که حضرت از منزل خارج شدند و به طرفشان آمدند در شگفت شدند، امام﴿علیه السلام﴾ به آنها فرمودند: از این عمل و حرکت من تعجب کردید❔ عرض کردند: بله ✅ . حضرت فرمودند: من کسی هستم که خداوند متعال در قرآن 📖 راجع به او فرموده است: «اِذا زُلزِلَتِ الْأرضُ زِلزالَها و أخرَجَتَ الأرض أثقالَها و قالَ الْإنسانُ مٰا لَها» . هنگامی که زمین به سخت‌ترین زلزله خود به لرزه درآید و بارهای سنگین اسرار درون خویش همه را از دل خاک بیرون ریزد، در آن روز انسان گوید: زمین را چه می‌شود❓ . من همان کسی هستم که به زمین می‌گوید: تو را چه می‌شود. «یَومئذٍ تُحَدِّثُ اَخبارَها»، در آن روز زمین، مردم را به حوادث بزرگ خویش آگاه می‌کند. منظور از «اَخبارَها» من هستم که زمین به من خبرمی‌دهد🔰 _ { 📚 علل‌الشرایع ج ۲ } _ حالا این معجزه رو ببین 😍 و لذّت ببر ✨👇🏻👇🏼👇🏽👇
۳ 🔸توبهٔ گنهکار، و وفای امام صادق (علیه‌السلام) ابوبصیر - یکی از شاگردان برجستهٔ امام صادق (علیه‌السلام) - می‌گوید: ♦️همسایه‌ای داشتم؛ از گماشته‌های ستمگران بود و از این راه، (با رشوه و چپاول) ثروت بسیار برای خود جمع کرده بود. مجلس عیش و نوش 🍻 و ساز و آواز 🪘🎻 تشکیل می‌داد؛ زنان آوازه‌خوان 💃 را دعوت می‌کرد؛ شراب می‌نوشید؛ و با این کارها، مرا که همسایه‌اش بودم، آزار می‌داد.😔 چند بار او را نهی از منکر کردم؛ نپذیرفت. بسیار اصرار کردم که دست از این کارها بردار. سرانجام به من گفت: «فلانی! من یک شخص گرفتار (و آلوده) هستم 🔥 ولی تو یک انسان شریف و دور از آلودگی‌ها هستی. اگر مرا به مولایت - امام صادق (علیه‌السلام) - معرفی کنی،🙏 امید آن دارم که به‌وسیلهٔ تو و راهنمایی‌های امام (علیه‌السلام)، از این گرفتاری و شقاوت نجات یابم.» 🔸 گفتار او در قلبم اثر کرد. وقتی که به حضور امام صادق (علیه‌السلام) رفتم، ماجرای آن همسایه را به عرض آقا و مولایم رساندم. امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند: «هنگامی که به کوفه بازگشتی، او به دیدارت می‌آید. به او بگو: ”جعفر بن محمد (علیهـمـاالسلام) می‌گوید: ’کارهای زشتِ خود را ترک کن و آنچه بر گردنت هست ادا کن. (((من برای تو ضامن بهشت می‌گردم))) 🔸 هنگامی که به کوفه بازگشتم، عدّه‌ای - ازجمله، آن همسایه - به دیدارم آمدند. وقتی که خانه خلوت شد، پیام امام صادق (علیه‌السلام) را به او رساندم. او تا این سخن را شنید، گریست 😭 و گفت: «تو را به خدا؛ امام صادق (علیه‌السلام) به تو چنین فرمودند؟» گفتم: «آری.» ✅ و برایش سوگند یاد کردم که امام صادق (علیه‌السلام) چنین فرمودند. او گفت: «همین (پیام در مورد من،) کافی است» سپس از نزد من رفت. 🔸 بعد از چند روزی به من پیام داد که نزدش بروم. نزدش رفتم. متوجّه شدم در پشت خانه‌اش برهنه است. گفتم: «چرا در این وضع هستی؟!» گفت: «ای ابابصیر؛ سوگند به خدا؛ آنچه در خانه از ثروت و اموال بود،💰 همه را رد کردم ، (به صاحبانش دادم؛ و قسمتی از آنها را که صاحبش را نشناختم، صدقه دادم). اینک متوجّهی که برهنه هستم و هیچ چیزی ندارم.» من نزد برادرانِ دینی رفتم و برای او لباس تهیه نمودم. پس از چند روز، برای من پیام فرستاد که: «نزد من بیا؛ بیمار 🤕 شده‌ام.» 🔸نزد او رفتم و از او پرستاری می‌کردم. ولی بیماری‌اش شدید شد. دیدم در حال جان دادن است،🥺 بر بالینش نشسته بودم. دیدم گاهی بی‌هوش می‌شود و گاهی به هوش می‌آید. در آخرین بار که به هوش آمد، به من گفت: 👌《قد وفیٰ صاحبُک لنا》 یعنی؛ (مولای تو - امام صادق (علیه‌السلام) - به عهد خود در مورد ضمانت بهشت برای من، وفا کرد.)💐 سپس جان سپرد.😢 🤲 خدایش رحمت کند. 🔸در سفر حج به حضور امام صادق (علیه‌السلام) رسیدم. هنوز نـنشسته بودم و سخن نگفته بودم؛ که به من فرمود: ☝️《قد وفَینا لصاحبِک》 (ما در مورد رفیقت، آنچه را که وعده داده بودیم، وفا کردیم) ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ (📚 اصول کافی، جلد ۱، صفحهٔ ۴۷۴، حدیث ۵) 👌 هیچ وقت برای توبه دیر نیست البته این کار با کمک‌خواستن از إمام زمان و عنایت آن حضرت‌ (عجّل‌الله‌فرجه) بسیار آسان میشود، [پس قبل از رسیدن أجل باید کاری کرد] 📣 ای که دستت می‌رسد کاری بکن پیش از آن‌ که‌از تو نیاید هیچ کار.
۴ 💢 خنده پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌آله‌وسلّم) 😶‍🌫 از ترسو بودن عمر 😬 ✨حضرت آقا أمیرالمؤمنین. (صلوات‌الله‌علیه) فرمودند: عَمرو بن عبدود در روز جنگ خندق عُمر را با نامش صدا زد. او روی برگردانید و به اصحابش پناه برد، بطوری که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) از واهمه ای که بر او عارض شده بود تبسّم نمودند و فرمودند: حبیبم علی کجاست؟ ای حبیبم ای علی، تو به مقابله با او برو. 📚 بحار الأنوار، ج ‏30، ص 324
🔘 ۵ 🐍ماجــرای جنــی کــه به شکـل اژدهــا خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام رسید ( باب الثعبان _ مسجد کوفه 📍 ) 🌿…عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: «بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه‌السلام عَلَى الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ ثُعْبَانٌ مِنْ نَاحِيَةِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَهَمَّ النَّاسُ أَنْ يَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَنْ كُفُّوا فَكَفُّوا وَ أَقْبَلَ الثُّعْبَانُ يَنْسَابُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَأَشَارَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَيْهِ أَنْ يَقِفَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ: «مَنْ أَنْتَ؟» فَقَالَ: عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِيفَتِكَ عَلَى الْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِي مَاتَ وَ أَوْصَانِي أَنْ آتِيَكَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْيَكَ وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا تَأْمُرُنِي بِهِ وَ مَا تَرَى؟ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ : «أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِيكَ فِي الْجِنِّ فَإِنَّكَ خَلِيفَتِي عَلَيْهِمْ.» قَالَ: فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ انْصَرَفَ فَهُوَ خَلِيفَتُهُ عَلَى الْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ فَيَأْتِيكَ عَمْرٌو وَ ذَاكَ الْوَاجِبُ عَلَيْهِ؟ قَالَ: نَعَمْ. 📚الكافي، ج۱، ص۳۹۶ 🌿از جابر بن یزید جعفی نقل شده است: 🔶امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«هنگامی‌که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر منبر (مشغول سخنرانی) بودند، ناگهانی ماری غول‌پیکر*️⃣ از جانب یکی از درهای مسجدِ [کوفه] پیش آمد. ( باب الثعبان ) 🔸مردم به تکاپو افتادند که آن را بکشند. امیرالمؤمنین کسی را فرستاد تا از این کار دست بکشند. آن‌ها مار را رها کردند. مار با سرعت خزید و پیش رفت و خود را به منبر رساند. 🔸آن‌گاه سر بلند کرد و به امیرالمؤمنین سلام کرد. امیرالمؤمنین به مار اشاره کرد که همان‌جا بایستد تا سخنرانی‌شان تمام شود. 🔸وقتی سخنرانی‌شان تمام شد، رو به مار کردند و فرمودند: «تو که هستی؟» 🔸مار عرض کرد: "عَمرو بن عثمان" و خلیفه شما بر جنّیان هستم. پدرم [که خلیفه شما بود،] از دنیا رفت و به من وصیت کرد که نزد شما بیایم و نظر شما را جویا شوم. ای امیرالمؤمنین! من نیز نزد شما آمده‌ام. پس چه دستور می‌فرمایید و نظرتان [در مورد جانشینی من] چیست؟ 🔸امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمودند: «تو را به تقوای خداوند توصیه می‌کنم و این‌که نزد قوم خود بازگردی و قائم‌مقام پدرت در میان جنّیان باشی. به‌راستی که تو خلیفه‌ی من بر آنان هستی.» 🔸عمرو (جنّی که به شکل مار وارد شده بود) با امیرالمؤمنین خداحافظی کرد و رفت. او خلیفه‌ی امیرالمؤمنین بر جنّیان بود.» 🔷جابر بن یزید جُعفی گوید: به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم: 🔹فدایتان شوم، آیا عَمرو (خلیفه امیرالمؤمنین بر جنّیان) نزد شما نیز آمده است و آیا این کسب تکلیف (از شما) بر او واجب است؟ 🔶امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: 🔸«بله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ *️⃣در متن حدیث از واژه «ثُعبان» استفاده شده است که خداوند در قرآن (اعراف:۱۰۷) در ماجرای معجزه‌ی تبدیل عصای حضرت موسی (علیه‌السلام) به اژدها و شکست دادن ساحران، به آن اشاره فرموده است. (در زبان فارسی کهن، «اژدها» همان مار غول‌پیکر است.) ╭•┈┈••✾᯽🪴᯽✾••┈┈‌‌•╮ 👉 @Ahla_MenalAsal ╰•┈┈••✾᯽🍯᯽✾••┈┈‌‌•╯
🌴چرا حضرت یوسف با زلیخا ازدواج کرد؟ ۶ 🔸ابن مغیره از کسی که او را ذکر نمود نقل کرد: مولا إمام صادق (صلوات‌الله‌علیه) فرمودند: زلیخا اجازه گرفت تا نزد یوسف (علیه‌السلام) برود. برخی به او گفتند: ای زلیخا، ما (به دلیل کاری که با یوسف (علیه‌السلام) انجام داده ای) خوش نداریم که تو را نزد او ببریم. زلیخا گفت: من از کسی که از خداوند می‌ترسد نمی ترسم. چون زلیخا بر یوسف (علیه‌السلام) وارد شد یوسف (علیه‌السلام) به او فرمود: ای زلیخا، چه شده که تو را رنگ پریده می‌بینم؟ (رنگ چهره ات تغیر کرده است) زلیخا گفت: ستایش خدایی راست که پادشاهان را به دلیل نافرمانی‌شان بنده و بندگان را به دلیل فرمانبرداری‌شان پادشاه قرار داد. یوسف (علیه‌السلام) از زلیخا پرسید: ای زلیخا، چه چیز باعث شد تا آن کار را بکنی؟ زلیخا پاسخ داد: زیبارویی‌ات ای یوسف. یوسف (علیه‌السلام) فرمود: پس اگر پیامبری به نام محمد را در آخر الزمان می‌دیدی که از من زیباروتر، خوش اخلاق تر و بخشنده تر است چه می‌کردی؟ زلیخا گفت: راست می‌گویی. یوسف (علیه‌السلام) پرسید: چگونه دانستی که من راست می‌گویم؟ زلیخا پاسخ داد: زیرا وقتی نام او را بردی عشق و محبتش در دلم افتاد. خداوند به یوسف (علیه‌السلام) وحی فرمود؛ که او راست گفته است و به دلیل محبّتش به محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مورد محبّت من قرار گرفته است. پس (از این‌رو) خداوند جل‌جلاله به یوسف(علیه‌السلام) أمر نمود تا با زلیخا ازدواج کند. 🔹عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله علیه قَالَ: اسْتَأْذَنَتْ زَلِیخَا عَلَی یُوسُفَ فَقِیلَ لَهَا یَا زَلِیخَا إِنَّا نَکْرَهُ أَنْ نُقَدِّمَ بِکِ عَلَیْهِ لِمَا کَانَ مِنْکِ إِلَیْهِ قَالَتْ؛ * إِنِّی لَا أَخَافُ مَنْ یَخَافُ اللَّهَ * فَلَمَّا دَخَلَتْ قَالَ لَهَا ؛ یَا زَلِیخَا مَا لِی أَرَاکِ قَدْ تَغَیَّرَ لَوْنُک⁉️ ِ قَالَتِ ؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْمُلُوکَ بِمَعْصِیَتِهِمْ عَبِیداً وَ جَعَلَ الْعَبِیدَ بِطَاعَتِهِمْ مُلُوکاً ، قَالَ لَهَا ؛ یَا زَلِیخَا مَاالَّذِی دَعَاکِ إِلَی مَاکَانَ مِنْکِ❓ قَالَتْ ؛ حُسْنُ وَجْهِکَ یَا یُوسُفُ، فَقَالَ کَیْفَ لَوْ رَأَیْتِ نَبِیّاً یُقَالُ لَهُ *مُحَمَّدٌ (صلیّ الله علیه و آله) یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَحْسَنَ مِنِّی وَجْهاً وَ أَحْسَنَ مِنِّی خُلُقاً وَ أَسْمَحَ مِنِّی کَفّاً قَالَتْ صَدَقْتَ‼️ قَالَ وَ کَیْفَ عَلِمْتِ أَنِّی صَدَقْتُ⁉️ قَالَتْ ؛ لِأَنَّکَ حِینَ ذَکَرْتَهُ وَقَعَ حُبُّهُ فِی قَلْبِی فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی یُوسُفَ أَنَّهَا قَدْ صَدَقَتْ، *وَ أَنِّی قَدْ أَحْبَبْتُهَا لِحُبِّهَا مُحَمَّدا* ً (صلی الله علیه و آله) فَأَمَرَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ یَتَزَوَّجَهَا. 📚علل الشرائع: ۳۰. م. ۰۰۰۰۰۰۰••✾•🍃🌺🍃•✾••۰۰۰۰۰۰۰ 🌸🌾 *أللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحمَّدٍ* 🌸🌾 *الطّيِّبِين الطّاهِرين* 🌸🌾 *أللّهُمَّ*        🌸🌾 *صَلِّ*             🌸🌾 *عَلَى*                 🌸🌾 *مُحَمَدٍ*                    🌸🌾 *وَآل*                      🌸🌾 *مُحَمَّد*                        🌸🌾 *الطّيِّبِين*                      🌸🌾 *الطّاهِريِن*                    🌸🌾 *وَعَجِّل*                 🌸🌾 *فَرَجَهُم*             🌸🌾 *وَالعَن*          🌸🌾 *أعدائهم*    🌸🌾 *أجمعین* 🌸🌾 *آمین* 🌸🌾 *یا ربَّ* 🌸🌾 *العالَمین* ╭•┈┈••✾᯽🪴᯽✾••┈┈‌‌•╮ 👉 @Ahla_MenalAsal ╰•┈┈••✾᯽🍯᯽✾••┈┈‌‌•╯ 🤲 اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🤲
۷ 🔰 یکی از زیباترین روایات در ثواب لعن‌کردن دشمنان أهل‌بيت (علیهم‌السلام) در روایتی على بن عاصم كوفى گوید: 🔹 خدمت مولايم امام حسن عسکرى (علیه‌السلام) رسيدم و به ایشان سلام كردم، آن حضرت سلام مرا جواب دادند و فرمودند : خوش آمدى اى پسر عاصم، بنشين و استراحت كن، گوارايت باد مقامى كه خداوند به تو مرحمت فرموده است، اى پسر عاصم آيا مى دانى زير قدمهاى تو چيست؟ 🔸 عرض كردم : مولاى من! زير قدم خود فرشى را احساس مى كنم كه گسترده‌اند، خداوند صاحب آن را گرامى بدارد. 🔹إمام (عليه‌السلام) به من فرمودند : اى پسر عاصم، بدان كه تو اكنون بر فرشى قدم نهاده اى كه بسيارى از پيامبران و رسولان الهى بر آن نشسته اند. 🔹 عرض كردم: اى سرور من، كاش تا زمانى كه در دنيا هستم همواره در خدمت شما باشم و هرگز شما را رها نكنم. 😌 سپس با خود گفتم: كاش چشم بينائى داشتم و آن را مشاهده مى كردم. 🔸 إمام (عليه‌السلام) كه از ضمير و باطن همه آگاه است به من فرمودند : نزديك بيا، وقتى نزديك رفتم دست مبارك خود را بر ديدگان من كشيدند و به اذن خداوند فوراً روشن شد و بينا گشتم. 🔹 سپس فرمودند: اين، جاىِ پاى پدر ما حضرت آدم است، و اين جاى پاى هابيل است، و به ترتيب جاى پاى شيث، هود، صالح، ابراهيم، شعيب، موسى، داود، سليمان، خضر، دانيال، ذى القرنين، عدنان، عبدالمطلب، عبداللَّه، عبد مناف را به من نشان داد. 🔖 سپس فرمودند : 📋 هَذَا أَثَرُ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هَذَا أَثَرُ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیه‌السلام) 🔻 و اين، جاى پاى مبارك خاتم الأنبياء صلى الله عليه وآله وسلم و اين، جاى پاى مبارك اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب (عليه‌السلام) است. 🔖 علىّ بن عاصم گويد : 📋 فَأَهْوَیْتُ عَلَی الْأَقْدَامِ کُلِّهَا فَقَبَّلْتُهَا وَ قَبَّلْتُ یَدَ الْإِمَامِ 🔻 خود را بر آن جاى قدم‌ها افكندم و آنها را بوسيدم و سپس دست مبارك امام (عليه‌السلام) را بوسيدم. 🔹 سپس عرض کردم : من از اينكه شما را با دست يارى كنم ضعيف و ناتوانم و جز اظهار دوستى و ولايت نسبت به شما و بيزارى از دشمنان شما و لعنت كردن آنها در تنهائى قدرت ندارم، حال من‌چگونه خواهد بود اى‌سرور من؟ 🔸 امام (عليه‌السلام) فرمودند : پدرم از جدّم، و او از رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) نقل كردند كه آن حضرت فرمودند : 📜 مَنْ ضَعُفَ عَلَی نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ فِی خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ إِلَی جَمِیعِ الْمَلَائِکَةِ 👈 كسى كه از يارى ما اهل بيت عاجز باشد و دشمنان ما را در تنهائى‌ها لعنت كند، خداوند صداى او را به تمام فرشتگان برساند، 📜 فَکُلَّمَا لَعَنَ أَحَدُکُمْ أَعْدَاءَنَا صَاعَدَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَ لَعَنُوا مَنْ لَا یَلْعَنُهُمْ 🔻 پس هرگاه يكى از دشمنان ما را لعنت كند فرشتگان آن را بالا برند و لعنت کنند كسى‌را كه آنها را لعن نكند. 🔹 و هر گاه صداى او به فرشتگان رسد براى او طلب آمرزش كنند و بر او درود فرستند و گويند: 🤲 خداوندا! بر روح اين بنده‌ات كه در راه يارى دوستان تو تلاش كرد درود فرست، و اگر توانائى زيادترى داشت و بيشتر مى توانست يارى كند حتماً يارى مى كرد. 🔸 در اين هنگام از طرف پروردگار ندايى رسد كه: اى فرشتگان من دعاى شما را درباره بنده‌ام اجابت كردم و صداى شما را شنيدم و بر روح او بهمراه ارواح بندگان صالح ديگر درود فرستادم، و او را از برگزيدگان نيكو قرار دادم. 📚بحارالأنوار، ج۵۰ ص۳۱۷ 📚ریاض الأبرار،ج۲ ص۵۰۵ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🤲 أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🤲 ╭•┈۰۰┈••✾᯽🪴᯽✾••┈۰۰┈‌‌•╮ eitaa.com/Ahla_MenalAsal ╰•┈۰۰┈••✾᯽🍯᯽✾••┈۰۰┈‌‌•╯