eitaa logo
اهل کتاب
135 دنبال‌کننده
152 عکس
1 ویدیو
4 فایل
اهل کتاب صادق معرفی کتاب و ترویج فرهنگ مطالعه و تفکر «هرکس‌باکتاب‌ها‌آرام‌گیرد هیچ‌آرامشی‌راازدست‌نداده‌است....» #امام‌علی‌؏ ارتباط با مدیر @ibrahimshojaat صفحه‌ی اینستاگرام: Instagram.com/ahleketab
مشاهده در ایتا
دانلود
فلسفه خواندن نتنها کار سختی نیست، بلکه بسیار جذاب و لذت بخش نیز می‌باشد؛ اما آیا برای فیلسوف شدن، صرفا خوانش کتب فلسفی کافیست؟ً! کتاب حاضر یکی از کتاب‌های معروف و با تیراژ میلیونی می‌باشد که با هدف تعلیم مبانی فلسفی و تاریخ به نوجوانان توسط آقای یاستین گوردر در سال 1990 میلادی در کشور نروژ نگاشته شده است. داستان با دختری به نام سوفی که در آستانه پانزده سالگی است آغاز می‌شود و این دختربچه تحت تعلیم یک فیلسوف، با تاریخ فلسفه غرب به صورت خلاصه و سریع آشنا می‌شود و در حین این جلسات آموزشی اتفاقاتی می‌فتد که باعث جذابیت هرچه بیشتر متن می‌شود. نکته جالب این کتاب، ساختار فلسفی داستان آن است که بیست سال بعد، ما شاهد همان ساختار فلسفی در فیلم Inception، ساخته فیلسوف معاصر غربی، کیریستفر نولان هستیم و این شاید نمایانگر طرز تفکر و تفلسف مهم‌ترین فلاسفه معاصر غربی می‌باشد. در مجموع با توجه شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی که به خوبی در این داستان آورده شده‌اند و همچنین با نگاه به هدف کتاب که عمق بخشی به تفکرات و شخصیت مخاطب خود است، قطعا با کتابی قابل تحسین و خواندنی برای قشر نوجوان و جوان روبرو می‌باشیم. در پایان آرزو می‌کنم که روزی علما و اندیشمندان ما نیز چنین آثاری داستانی در حوزه فلسفه اسلامی بنویسند و اثری ماندگار در این حوزه برای نسل‌های متمادی بیافریند. بمانیم
شاید نام را کمتر شنیده باشید. شهری در شمال غربی کشور چک که با ۱.۳ میلیون نفر جمعیت، پایتخت در اروپای مرکزی‌ست. خانم دکتر ، حدود سی ماه مقیم این شهر آرام و سردشده‌ است تا استاد درس زبان شناسی فارسی دانشگاه پراگ شود. کتاب حاضر هم برگرفته‌ از نوشته‌های روزانه وی است که بیشتر با دید زنانه همراه شده‌ تا رفتار اجتماعی را در عصر جدید و دنیای مدرن اروپایی کنکاش کند. نتیجه هم خوب از آب درآمده است و جای تقدیر دارد. چند خطی از کتاب را برایتان آورده‌ام. بخوانید تا اگر علاقه‌مند شدید، کتاب را هم بخوانید. . امروز بعد از چندین روز ابر و باران پاییزگونه عجب آفتاب دل‌چسبی دمیده‌ است. به یاد سهیل رضایی می‌افتم و "مصائب دنیای امروز و گم شدن قدرت زن، مادری و رقابت زنان برای به دست آوردن قدرت مردانه." دور و برم پر از زنان مردشده‌ای است که حتی خودشان یادشان رفته روزی زن بوده‌اند. از سر کوچه زنی با لباس پلیس می‌پیچد. همان است که صبح‌ها کنار چراغ راهنما می‌ایستد و شاید رنگ آن‌ها را عوض می‌کند. اما ما همیشه خودمان دکمه‌ سبز شدن چراغ عابر را می‌زنیم. پس او چه کار می‌کند؟ اصلا مهم نیست که او چه کار می‌کند. مهم این است که او هست. مثل زن راننده تراموا. خشک و جدی. او برای کارش ارزش زیادی قائل است. نمی‌دانم بچه‌هایش را کجا گذاشته. شاید اصلا بچه ندارد. درهرصورت مهدکودک‌ها زیر سه سال را نمی‌پذیرند. غیرقانونی است. خیلی هم خوب است. زن پستچی هم مسن‌تر از آن به‌نظر می‌رسد که بچه‌ای در خانه داشته باشد. اما زن رفتگری که با مردها آشغال‌ها را جابه‌جا می‌کند از همه مردانه‌تر است. او هیچ دخلی به زن باغبان وسط میدان ندارد که مشغول بیل زدن و گل‌کاری است. اصلا حسش را ندارم که از زیر این آفتاب گم‌شده روزهای اخیرم به سر کلاس بروم. اما وقتی می‌روم دوستش دارم. زوزکا تصمیم گرفته که همه‌چیز را کنار بگذارد و استراحت کند. استراحت بابت روزهایی که مثل اسب دویده‌ است و یادش رفته که خسته بشود. او حالا می‌خواهد زندگی کند. من هم باید زندگی کنم. از قدرت مردانه‌اش خسته شده‌ است. اصلا چرا باید شیرزن باشد. این آفتاب عجیب خواب‌آلوده‌ام کرده‌. او باید استراحت کند. اما قبل‌ از آن باید زندگی را بیابد. از زمان جنگ جهانی مثل اسب کار کرده‌ است. در غیاب مردش مرد شده‌ است و در حضورش حقش را، حق کار، حق پول درآوردن، حق مساوات را فریاد زده‌ است. زنی در پارک به‌ دنبال چیزی می‌گردد. شاید او هم به‌ دنبال زینت گم‌شده‌ای است که مست و بی‌خیال او را بدون هرزگی به دنیای عشق و شهوت محض هل بدهد. جایی‌که او باشد و رهایی از همه‌ چیز، از همه کس." بمانیم https://ble.ir/ahleketabsadegh