eitaa logo
اهل کتاب
137 دنبال‌کننده
152 عکس
1 ویدیو
4 فایل
اهل کتاب صادق معرفی کتاب و ترویج فرهنگ مطالعه و تفکر «هرکس‌باکتاب‌ها‌آرام‌گیرد هیچ‌آرامشی‌راازدست‌نداده‌است....» #امام‌علی‌؏ ارتباط با مدیر @ibrahimshojaat صفحه‌ی اینستاگرام: Instagram.com/ahleketab
مشاهده در ایتا
دانلود
اقتصاد مقاومتی در کشورهای پیشرفته با تاکید بر تولید ملی! تمام خط بالا نام کتابی است که برعکس نام بلند و پرمفهومش، پر است از مطالبی که کمتر به هم ربط دارند و اکثرا ربطی به اقتصاد مقاومتی ندارند. کتاب مذکور در دوازده فصل سعی دارد تا بزرگ‌ترین اقتصادهای حال حاضر در جهان را بررسی کند تا شاید بتواند سیاستی از خرده سیاست‌های اقتصادی این کشورها را به سیاست اقتصادی مقاومتی که امری بدیع است تشبیه کند و متاسفانه با ضعف جدی محتوایی همراه شده است و از مطلوب خود دور شده است. اقتصاد کشورهایی چون آمریکا، ژاپن، فرانسه، کره جنوبی، آلمان، چین، انگلستان، استرالیا، روسیه و هندوستان که تمامی اقتصاد این کشورها، البته به جز چین، با تاکید بر مبانی اقتصاد باز و بازار گسترش و رشد کرده‌اند! و حتی در همین کتاب نیز به این موضوع اشاره می‌شود... قبل از خواندن کتاب فکر می‌کردم در این کتاب با یک پژوهش علمی و تاریخی قوی روبرو خواهم شد که نقاط پنهان و کمتر گفته شده از اقتصاد و سیاست صنعتی برخی کشورها را برایمان هویدا و ساختار بندی می‌کند اما متاسفانه محتوای این کتاب به قدری ضعیف بود که بیشتر به یک کتاب عمومی می‌مانست که به معرفی اقتصاد یازده کشور می‌پردازد، آن هم در فصل‌هایی کاملا منقطع که هیچ به هم پیوستگی در میان مطالب آن یافت نمی‌شد و از آن بدتر اینکه حتی در برخی از فصل‌ها، حرفی که در همان فصل زده شده بود را نیز در چند صحفه‌ی بعدش نقض می‌کرد، که این خود نشان دهنده ضعف محتوایی و منابع این کتاب است. محتوایی که در برخی مواقع به ویکی پدیا فارسی ارجاع داده شده بود. و اما مهم‌ترین مشکل این کتاب، فهم غلط نویسنده از اصل سیاست اقتصاد مقاومتی بود تا آنجا که در اکثر اوقات، ملاک تولید ملی در اقتصاد مقاومتی را هم ارز تولید ناخالص ملی (GDP) قرار داده بود. امیدوارم در آینده کتاب‌پژوهشی قوی‌تری در عرصه پارادایم اصیل اقتصاد مقاومتی ارائه گردد. بمانیم
کتاب نخلستانی از فانوس داستانی از ماجرای عاشقانه‌ی یکی از صحابه پیامبر اکرم (ص) و همچنین ماجراهایی که در شهر مدینه برای وی پیش می‌آید می‌باشد تا در نهایت خداوند با فرستادن جبرئیل امین و نازل کردن *سوره لیل* نشانه‌های خود را برای و مردمان زمین نمایان سازد. داستان این کتاب، داستانی جالب و آموزنده است که از آن لذت خواهید برد.
ما رهرو عشقیم و جنون هم‌سفر ماست با خضر بگوئید که دل راهبر ماست رندیم و خرابیم ز خود بی‌خبرانیم با بی‌هنران گوی که مستی هنر ماست روشن‌دلی اهل‌ دل از پرتو اشک است شمعیم که روشنگر ما چشم تر ماست لوح دل ما نقش کدورت نپذیرد ما نخل وفائیم و محبت ثمر ماست گر از دل ما بر دل جانانه رهی هست از دولت بیداری شب تا سحر ماست گر دست دهد دامن ارباب نظرگیر پندی‌ست که از پیر مغان در نظر ماست «پروانه»! من و تو گله از شمع نداریم این آتش عشق است که بر بال پر ماست شعری از کتاب گزیده اشعار استاد ، با عنوان . بمانیم
بر خلاف انتظار در تعطیلات فرصت کمتری برای خواندن کتاب پیدا می‌شود، بخصوص اگر قسمتی از تعطیلات نیز به سفر بگذرد؛ آن‌ هم تعطیلات نوروز. امسال هم مانند سال‌های پیش در تعطیلات نوروز سعی کردم مقداری از وقت‌های باقیمانده از دید و بازدیدها و بیرون رفتن‌ها و ... را به کتاب خواندن اختصاص دهم و کتاب چای نعنای جناب آقای را در این ایام خواندم. سفرنامه‌ای است از سفر منصور ضابطیان به کشور . کشوری در غربی‌ترین نقطه آفریقا یکی از مهم‌ترین و آبادترین کشورهای این منطقه نیز محسوب می‌شود. از خواندن چای نعنا بسیار لذت‌ بردم چراکه مردمان آن ناحیه از سرزمین‌های آفریقا را بسیار شبیه به مردمان نواحی جنوب کشور خودمان یافتم. چای نعنا اولین کتابی بود که در این قرن خواندم. کتابی که محتوای آن در باب بود؛ سفری که دست بر قضا در نوروز اتفاق افتاده بود. (در نوروز سال ۱۳۹۶) امیدوارم این سال را و این دهه را و این قرن را با خواندن کتاب‌هایی از این‌ دست و همچنین زندگی با طعمی از سفر و حرکت در پیش داشته باشم و داشته باشید. بمانیم https://ble.ir/ahleketabsadegh
کتاب داستانی است که پیام آن ساده و روشن و تقریباً مانند همه نوشته‌های می‌باشد، یعنی درصدد القای این نکته است که آن نوع زندگانی که آدمیزاد در پیش گرفته‌ است، غلط است و شایسته این است که به خویش باز گردد. وی در این داستان علاوه‌ بر هجو بیهودگی و رنگ و ریای زندگی عرفی، جداماندگی آدمی را به وقت مبارزه با مرگ و امید به رستاخیز را به وجه تمثیلی نمایان می‌کند. ایوان در عین این‌که یک قاضی و فرد صاحب‌منصب روسی است و متعلق به مرفه زمان خویش است، در مواجهه با بیماری و سکرات موت نمونه‌ی مجسم آدمیزاد است و آدمی معمولی است که نه صاحب فضیلت است و نه هم خباثت دارد. در حرفه‌اش موفق است، اهل زندگی است و دو فرزند دارد، منتها راهش را از زنش جدا کرده‌است. در دوران بیماری که بر اثر حادثه پیش‌پاافتاده‌ای در کار پیش‌پاافتاده‌ی نصب پرده بر او عارض می‌شود، اندک‌ اندک به خود می‌آید و متوجه دروغین بودن زندگی و بلندپروازی‌هایش می‌شود. انزوایی که بیماری بر او تحمیل می‌کند، دیوار نیرنگی که خانواده و طبیبان معالجِ گرداگرد او برافراشته‌اند و همین‌طور هم رنج و درد آهسته و آهسته او را به این شناخت سوق می‌دهد که است. معرفتی که از مرحله نظر می‌گذرد و با تمام وجود آن را درمی‌یابد. در آغاز دل به این خوش می‌دارد که به زندگی عادی دل‌پسنداش بازگردد اما در پایان و به وقت دست‌وپا زدن در گونی سیاهی که به درون آن هل داده می‌شود، روشنایی را در ته گونی می‌بیند و به خودش می‌گوید: مرگ تمام شد دیگر خبری از او نیست. جملگی آدم‌های دوروبرش خودخواه و ریاکارند؛ از زنش گرفته که جز رنج خودش در دوران عذاب جانکاه او چیز دیگری به یاد ندارد و دخترش که فکر دیگری جز عقب افتادن عروسی‌اش ندارد و همکارانش که فکر و ذکری جز این ندارند که مرگ او سبب ترفیعشان می‌شود و تا طبیبان معالجش که هم‌وغم جز نام مرض ندارند و ذره‌ای به فکر شخص بیمار نیستند. فقط واسیا، پسر محجوب و هراسناکش و گروسیم، وردست پیشخدمتش از خودخواهی و ریا عاری هستند. گراسیم روستازاده‌ی تندرستی است که به‌ سبب نزدیکی به طبیعت، از ریا عاری است و به‌ خاطر راحتی و آسایش اربابش از هیچ کاری دریغ نمی‌کند و درجایی که دیگران حقیقت مرگ را از ایوان پوشیده می‌دارند، نام مرگ را بر زبان می‌آورد. رهنمودهای طبیبان او دردی را دوا نمی‌کند و آنان نخست شبیه قاضی عمل می‌کنند، شبیه خود ایوان به وقت قضاوت در دادگاه که خلاصه گویی می‌کنند و سوال‌های اضافی بیمار را قطع می‌کنند و ... . تولستوی هرگونه عنصر تعلیق را عمدا از دستان دریغ می‌کند و چنین کاری را گذشته از عنوان داستان در شیوه مخلص نویسی نیز نشان می‌دهد. ابتدا از مرگ ایوان ایلیچ می‌شنویم و واکنشی بیوه‌اش و دوستانش را می‌بینیم و پس‌ از آن است که به سرگذشتش گوش می‌دهیم. جزئیات به شیوه همیشگی تولستوی در آثارش عجیب ملموس و رئالیستی است. از بوی مرض، ضرورت استفاده از لگن یا صدای ضجه فروگذار نمی‌کند. جیرجیر مبل و مکرر شدن آن را مایه‌ای می‌سازد برای نشان‌دادن ریاکاری در مضحکه‌ای که نقش بازان آن بیوه ایوان و میهمان اوست. از دستش برمی‌آید که تصویر بی‌پایه گیرایی گونی سیاه یا پندار حرکت قطار را به شیوه‌ای جدی و تراژیک به کار ببرد. اما جملگی این جزئیات در خدمت یک هدف واحد است و آن این‌که ما را آگاه سازد، آنچنان که ایوان ایلیچ آگاه می‌شود که *گذشته از این‌که دیگران فانی هستند، من و شما هم فانی هستیم* ؛ و زندگی بسیاری از مردم متمدن دروغی بزرگ است چون پس‌زمینه تاریک آن یعنی را می‌پوشاند و نادیده می‌انگارند. بمانیم
همه‌ی ما قیصر امین‌پور را با شعر "بوی ماه مهر" می‌شناسیم. با آثار و کتاب‌های زیادی که برای بر جای گذاشته‌است، یکی از شعرای برجسته معاصر پارسی زبان به حساب می‌آید. شعرهایش را در کتاب‌های مختلفی همچون دستور زبان، گل‌ها همه آفتابگردانند، آینه‌های ناگهان، تنفس صبح، در کوچه آفتاب، به قول پرستوها و مثل چشمه، مثل رود برای ما باقی گذاشته است. در زمان حیات قیصر یک مجموعه‌ی گزیده اشعار تحت نظر وی در به چاپ رسید که تاکنون بیش‌ از سی بار تجدید چاپ شده‌ است. در این کتابِ گزیده اشعار سعی شده است که زیباترین اشعار قیصر جمع آوری شود و کتاب خوبی به دست مخاطب برسد. اشعار قیصر در این مجموعه زیبا و دلنشین بودند، هرچند که توقع بیشتری از قیصر داشتم. به‌نظر می‌رسد قیصر در اوایل جوانی بهتر از میان‌سالی‌اش شعر می‌گفته‌ است، چراکه هر چه به دهه هفتاد نزدیک‌تر می‌شویم، شعرهای او نیز دچار افت کیفی می‌شوند و این افت کیفیت بعضا چشمگیر است. درنهایت شما را به خواندن یکی از اشعار قیصر از کتاب "به قول پرستوها" ی او دعوت می‌کنم. در كتاب چار فصل زندگی  صفحه‌ها پشت سر هم می‌روند  هر یک از این صفحه‌ها، یک لحظه‌اند  لحظه‌ها با شادی و غم می‌روند  آفتاب و ماه یک خط در میان  گاه پیدا، گاه پنهان می‌شوند  شادی و غم نیز هر یک لحظه‌ای  بر سر این سفره مهمان می‌شوند  گاه، اوج خنده ما گریه است  گاه، اوج گریه ما خنده است  گریه، دل را آبیاری می‌كند  خنده، یعنی این كه دل‌ها زنده است  زندگی تركیب شادی با غم است  دوست می‌دارم من این پیوند را  گر چه می‌گویند شادی بهتر است  دوست دارم گریه با لبخند را بمانیم
شامل نه داستان کوتاه از می‌باشد. جلال آل‌احمد در این داستان‌ها سعی کرده است تا به‌صورت طنز به نقد اوضاع‌ و احوال جامعه و به‌خصوص جامعه بانوان ایرانی در دهه سی شمسی و خرافات و عادات غلط بانوان داشته باشد. این کتاب نیز به مانند بسیاری دیگر از آثار جلال آل‌احمد از یک نثر ویژه برخوردار است که ویژگی سادگی و روان بودن آن، شما را به دل کوچه‌ها و خیابان‌ها و بازارهای آن روزگار تهران می‌برد. این کتاب علیرغم اینکه در سال ۱۳۲۹، یعنی بیش از هفتاد سال قبل، نوشته شده‌ است اما بخاطر نثر قوی و روانی که دارد خواننده خود را حاضر در تک تک لحاظ می‌یابد و شما با شخصیت‌های داستان به خوبی همراه خواهید شد. البته شاید برخی از داستان‌های این کتاب محتوی‌شان به اندازه نثرشان قوی نباشد. بمانیم
"نماد آمریکا، جایی‌که آمریکا را آمریکا می‌کند، آی‌بی‌ام، اپل، گوگل و در حوزه الکترونیکی و در حوزه تکنولوژی‌های دیگر می‌شود جنرال‌الکتریک و جنرال موتورز. بعدش می‌شود اگزوموبیل. همین‌ها هستند که یا هالیوود؟ پس اول باید حاکمیت بداند که مثلاً * بازار نماد مملکتش نیستند!* من واقعاً مشکل دارم بااینکه بازار قدرت داشته باشد. خیلی مهم است که می‌گویند فلان سناتور در آمریکا به آن شرکت وابسته‌است؛ درحالی‌ که ما می‌گوییم فلان نماینده مجلس به فلان بازار وابسته‌است! یعنی ته قدرت ما می‌شود کسی که *برنج وارد می‌کند* ؛ و نه مپنا و نه اُ تی سی. یعنی این توانایی را ندارند که چند نفر نماینده حامی آن‌ها باشند ..." نوشته احسان نوروزی، نویسنده جوان ایرانی است که می‌خواهد ابعاد مختلف داستان شکل‌گیری یکی از پیشرفته‌ترین صنایع ایران را، یعنی صنعت تولید توربین سازی و توربوکمپرسورها را از دریچه نگاه افراد مختلفی ببیند و به چالش بکشد. این کتاب هم روان است و هم جذاب، و سوژه داستان نیز بر شیرینی مطالب آن می‌افزاید. بمانیم