eitaa logo
اهل کتاب
136 دنبال‌کننده
152 عکس
1 ویدیو
4 فایل
اهل کتاب صادق معرفی کتاب و ترویج فرهنگ مطالعه و تفکر «هرکس‌باکتاب‌ها‌آرام‌گیرد هیچ‌آرامشی‌راازدست‌نداده‌است....» #امام‌علی‌؏ ارتباط با مدیر @ibrahimshojaat صفحه‌ی اینستاگرام: Instagram.com/ahleketab
مشاهده در ایتا
دانلود
جاده مانده است و من و این سر باقیمانده رمقی نیست در این پیکر باقیمانده نخل‌ها بی‌سر و شط از گل و باران خالی هیچکس نیست در این سنگر باقیمانده گرچه دست و دل و چشمم همه آوار شده باز شرمنده‌ام از این سر باقیمانده روز و شب گرم عزاداری شب بوهاییم من و این باغچه پرپر باقیمانده پیشکش باد به یک‌رنگیت ای مردترین آخرین بیت در این دفتر باقیمانده تا ابد مردترین باش و علمدار بمان با تو ام ای یل نام آور باقیمانده . ، کتاب شیوا و خوش خوانی است از زندگینامه شهید و جانباز سرافراز دکتر . شهیدی شاعر بود و استاد ادبیات انتظار و در دانشگاه علامه به کلاس‌های مبتکرانه ادیبات انتظار شناخته می‌شد. شهیدی که چندین بار تا آستانه شهادت رفت و با نگاه اهل بیت در این دنیا ماندگار شد. این شهید بزرگوار از کودکی به مقامات عالی عرفانی و معنوی دست پیدا می‌کند و طبق گفته خانواده و دوستان، چندین بار به خدمت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه نائل می‌شود. زندگی این شهید پر از درس و نکته است و خواندن این کتاب خالی از لطف نیست. در ادامه لینک خاطره گویی این شهید بزرگوار در حضور مقام معظم رهبری آمده است. https://www.aparat.com/v/Mlwpa https://ble.ir/ahleketabsadegh
"ما امروز در با هم جمع شده‌ایم - جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، به پا داشتن حکومت اسلام - اما از آنجا که در یکی نیستیم هر کدام به راهی می‌رویم و از هوا مدد می‌گیریم و می‌خواهیم این حکومت را با پای خودمان به مقصد برسانیم و این است که می‌گوییم حدود اسلام باید پیاده شود پس ناچار جامعه اسلامی باید تشکیل شود، پس ناچار باید حکومت اسلامی تحقق بیابد تا اینچنین جامعه‌ای برقرار گردد و می‌گوییم حکومت قدرت می‌خواهد و قدرت، زد و بند و ائتلاف، در حالی که اگر حکومت اسلامی هم به دست بیاید، در این جامعه نمی‌تواند دوام بیارد و نمی‌تواند برپا بایستد. بر فرض به پا ایستاد، نمی‌تواند اجرای حدود کند و نمی‌تواند تشکیل جامعه بدهد؛ چون آنچه جامعه اسلامی را می‌سازد حکومت اسلامی نیست. حکومت اسلام فقط پاسدار جامعه اسلامی است نه آفریدگار آن. زیربنا و آفریدگار جامعه اسلامی، است که در یک بعدش جامعه اسلامی را می‌سازد و در بعد دیگرش حکومت اسلامی را. توحید در درون افراد، خدا را به حکومت می‌رساند و در نتیجه جهاد با نفس شروع می‌شود و در جامعه، الله را حاکم می‌گیرد و در نتیجه جهاد با شروع می‌شود. شکل اول، جامعه اسلامی را می‌سازد و در شکل دوم، حکومت اسلامی را." بخشی از کتاب اندیشه من استاد علی صفایی حائری (رحمت الله علیه) در بازشناسی طرح مذهب اصیل. بمانیم
"نکته غریب‌تر انتخاب شعاری است که مبنای تبلیغ و خودنمایی هر قندیدا قرار می‌دهند. فی‌المثل معلوم شد بابایی که برای تبلیغ قندیدای دوره دیگر شعار *حریت نسوان* را پیش آورده سلطان روسبی‌خانه است که چند فوج قواد دوره دیده‌ای متخصص دارد و چند صد عشرت‌خانه‌ی متشخص. داکتر شل‌کن‌هایم (Sholkonhaym Ph.D) حکیم را عقیده بر آن است که شعار حریت نسوان او سنجیده‌ترین شعار ممکن است، چرا که گرچه به ظاهر مفهومی ضعیف دارد، با رو نق آن کسب و کار ارتباطی بس ظریف دارد." بمانیم
"او می‌گفت تا حالا هیچ کس از ایران به اینجا نیامده. دلیلش هم مشخص است. جوان‌های ایرانی یا اهل سفر نیستند یا اگر هم باشند، گرفتن ویزای اروپا برایشان مشکل است و از آن گذشته، حس ماجراجویی و کشف جاهای ناآشنا در آن‌ها کمتر است. به این مسئله باید مسائل اقتصادی را از یک طرف و تلقی ما از مسائل اقتصادی را هم از طرف دیگر اضافه کرد. درست است که وضعیت بد اقتصادی باعث می‌شود پولی برای سفر باقی نماند، اما فراموش نکنیم که ما بیش از جوانان دیگر نقاط دنیا درگیر تجملات هستیم. برای یک جوان استرالیایی یا ژاپنی یا انگلیسی، رفتن به سفر مهم‌تر از داشتن موبایل است‌ اغلب جوان‌های ما میلیون‌ها تومان پول موبایل می‌دهند و فقط گوشی‌هایشان می‌تواند همه‌ی زندگی یک جوان اروپایی را بخرد و آزاد و کند، اما پایشان را از شهرشان بیرون نگذاشته‌اند. آنها ترجیح می‌دهند به جای کشف سرزمین‌های دیگر، برای دوستانشان مسیج‌های بی‌مزه بفرستند." بمانیم
مقام معظم رهبری در بازدید از مجموعه ایرانخودرو به نکته ظریفی اشاره فرمودند و گفتند:« مسئله این است که ما اگر اهمیت می‌دهیم به صنعت داخلی _ حالا در زمینه خودرو که فعلا محل کلان ماست و یا زمینه‌های دیگر _ بایستی سیاست تعدیل بازرگانی خودمان را در این زمینه حتما تنظیم کنیم. یعنی واردات بی‌رویه قطعه ضرر خواهد زد. دستگاه‌های سیاست‌گذار کشور و کسانی که سیاست‌های اجرایی را تنظیم می‌کنند، به این نکته باید توجه کنند. *فراوانی و ارزانی چیز خیلی خوبی است، اما از آن مهم‌تر و بهتر، رشد صنعت داخلی است* ؛ قوام گرفتن صنعت داخلی است. این درست نیست که ما به دلایل گوناگونی که غالبا هم واهی است، دروازه را به روی واردات باز کنیم. من بارها به مسئولین _ مسئولین گوناگون در بخش‌های مختلف دولتی _ گفتن: اگر فلسفه شما، منطق شما برای افزایش واردات و تسهیل واردات ساخته‌های صنعتی این است که می‌گویید کیفیت مصنوعات داخلی باید بالا برود، خب فشار را روی این بخش بگذارید. سیاست‌هایی وجود دارد که می‌شود وادار کرد، مجبور کرد تولیدکننده داخلی را به این که کیفیت را ارتقا بدهد. بدترین گزینه برای بالا بردن کیفیت داخلی این است که ما راه را برای مصنوعات خارجی باز کنیم؛ این، بدترین گزینه است. گزینه‌های بهتری وجود دارد که برای اینکه ما کیفیت را بالا ببریم». یعنی لزومی ندارد دولت پول‌های صندوق ذخیره ارزی را بدهد به ایرانخودرو، یا با اعمال تعرفه، از ایرانخودرو حمایت کند؛ در حالی که بسیاری از اوقات، حمایت خوب آن است که مشاوران خوب حتی از خارج از کشور برای یک صنعت بیاوریم، حمایت‌های دیپلماتیک از آن صنعت بشود و ... . بمانیم
فرزندم! زیاد یاد مرگ کن! یاد جایی که ناگهان در آن فرو می‌افتی و بعد مردن، به آن می‌رسی؛ تا وقتی سراغت آمد، آماده باشی؛ کمربسته و مهیا؛ نکند ناگهان غافلگیرت کند و مغلوب شوی؛ نکند رنگ و لعاب مردمی که خیال برشان داشته، در دنیا می‌مانند، مردمی که مثل سگ، دنیا را از هم می‌دزدند، تو را گول بزند. خدا که از احوال این روزگار پست، تو را خبر کرده، خود دنیا هم به تو، خودش را معرفی کرده، و زشتی‌هایش را نشانت داده. مردمی که پی دنیایند، سگ‌های عوعوزن و درندگان شکاری‌اند؛ به هم چنگ و دندان نشان می‌دهند؛ زورمنداهاشان، بی‌زورها را می‌خورند بزرگ‌هاشان، کوچک‌ترها را تحت سلطه می‌گیرند. بعضی‌هاشان، چهارپای رام و زانوبند دارند؛ بعضی‌ها رها شده و زانوبندهاشان را گم کرده‌اند و به تاخت، سمت بیراهه می‌روند. در شنزار بی‌گیاه و علف (و پر از) رنج و آفت می‌چرند؛ بی‌چوپانی که مواظبشان باشد، و بی‌گله‌بانی که آنها را (در مرتعی سالم) بچراند. دنیا آنها را برد به راهی تاریک چشم‌هایشان را هم گرفت؛ تا علائم و نشانه‌های راه روشن را نبینند. آنان در سرگردانی‌های دنیا گم شدند؛ در نعمت‌هایش فرو رفتند و دنیا شد خدایشان. بعد، دنیا با آنها بازی کرد آنها هم با دنیا بازی کردند و هرچه فراسوی آن بود، از یاد بردند. اگر صبر کنی، تاریکی کنار می‌رود. کجاوه‌های سفر، رسیده و آماده، ایستادند. هر که تند و سریع رود، به کاروان می‌رسد. بمانیم
از لحاظ اقتصاد بنگاهی، حساسیت و قضاوت خودروسازان به رشد جهشی صنعت قطعه‌سازی کاملا قابل درک بود چرا که هر صنعتی تلاش دارد تا حتی در نظام مشارکتی نیز کفه ترازوی چانه‌زنی و قدرت تصمیم گیری را به نفع خود سنگین ساخته و اراده خود را بر پیمانکاران و متحدان تولیدی‌اش تحمیل سازد. وقتی این تفکر در عقد قراردادهای استخدامی نیروی کار رایج است، در اعقاد قراردادهای پیمانکاری نیز موجه و پذیرفتنی است و از این منظر، انتقادی بر عملکرد خودروسازان، یا نوع نگرش آنان وارد نیست و این قطعه سازان بودند که باید به عنوان پایگاه‌های مستقل، شایستگی خود را برای ایفای نقش اساسی‌تر در عرصه تولید به اثبات می‌رساندند. اما مرز تمایز ساپکو با سایر بنگاه‌های اقتصادی صنعت خودرو نیز درست در همین نقطه است و گر چه ساپکو می‌توانست با رویکردی اقتصادی و بازاری روابط خود با زنجیره تامین ادامه داده و از منظر یک مشتری بالقوه، الزامات یک رابطه پایدار با تامین کننده را شرط بندی کند، اما ترجیح داد که منافع را در درازمدت در نظر گرفته و آن را در سطح ملی توسعه دهد. به این دلیل بود که آنچه از دید خودروساز، تهدیدی برای منافع درازمدتش احساس می‌شد. از نگاه ساپکو یک فرصت طلایی برای برهم زدن نظام تحمیلی تقسم کار جهانی بود و آنچه خودروساز را از افزایش قدرت و استقلال قطعه ساز می‌ترساند، موجب امید و اطمینان ساپکو می‌شد. و این حلقه واسطه‌ای در صنعت خودرو در حالی انرژی، سرمایه و تجربه علمی و فنی خود را در زنجیره قطعه سازان هزینه می کرد هیچ چشمداشتی به بازنشست آن در حساب‌های مالی ساپکو نداشت و به گونه‌ای این شبکه را تربیت و تقویت می‌کرد که در نهایت خود را نه وامدار ایرانخودرو، بلکه وامدار صنعت خودرو بدانند و با تبدیل شدن به مزیت صنعتی کشور و حضور در عرصه رقابت جهانی، زحمات مدیریت زنجیره تامین را در سطح کلان‌تر پاسخ گفته و جبران نمایند. هرچه صنعت قطعه سازی بیشتر به تکامل تکنولوژیکی می‌رسید و قابلیت‌های تولیدی و فنی مهندسی اش بهبود می‌یافت و رفتارها و قدرت چانه‌زنی‌اش در مناسبات تجاری به رقبای بین‌المللی نزدیک‌تر می‌شد و جاذبه بیشتری برای جلب سرمایه‌های خارجی و ایجاد اتحادهای بین‌المللی فراهم می‌گشت، ساپکو بیشتر خود را به چشم‌اندازهای صنعتی و آرمان‌های سال‌های نخستین ظهورش نزدیکتر می یافت. شاید همین گرایش عاطفی ساپکو به زنجیره تامین، بیش از شرکت مادر، سبب شد تا ماهیت این شرکت از نظر خودروسازی زیر سوال رود و این دغدغه پدید آید که این سازمان بیش از آنکه حافظ منافع خودروساز باشد، مدعی بهبود پایه‌های صنعت خودرو است و بیشتر از اهمیت که به هزینه تمام شده در مرحله مونتاژ می‌دهد به رشد و بلوغ قطعه سازی می‌اندیشد. بمانیم