💠 نجات از مرگ به برکت امام زمان (علیه السلام)
🔸سید عالم و عامل سید محمد حسین شوشتری می فرمود:
🔸یکی از حجاج شوشتری گفت: سالی که به #حج مشرف شدم، #وبا ی عظیمی شیوع داشت.
🔸هر که را به بیمارستان دولتی می بردند، جز مردن چاره ای نداشت و به سرعت از خستگی دنیا راحت می شد.
🔸چون من مبتلا شدم و کسی را هم نداشتم، مرا به بیمارستان بردند.
🔸در آن جا مُشرِف به موت افتاده بودم، ولی قبل از رسیدن مامورین بیمارستان بر بالینم، مردی در لباس نظامیان ظاهر شد و مواظب حالات من گردید و از من پرسید: به چه چیزی میل داری؟! برای تو آش #ماش خوب است.
🔸لذا رفت و طولی نکشید که با کاسه آشی برگشت و آن را نزد من گذاشت.
🔸خواستم یک قاشق بخورم، دیدم از گلویم فرو نمی رود.
🔸دست در جیب نمود و #نارنج یا مثل آن بیرون آورد و شکست و روی آش فشُرد.
🔸به خاطر ترشی آن، کمی آش از حلقم فرو رفت.
🔸بعد از آن فرمود: بر تو باکی نیست. برخیز و از این جا خارج شو.
🔸عرض کردم : ماموران کنار در هستند و حتما مرا از خارج شدن منع می کنند.
🔸فرمود: برو، شاید تو را نبینند.
🔸من برخاستم و به اتفاق او از آن محل خارج شدیم و ابدا کسی متعرض ما نگردید.
🔸عرض کردم: شما کیستید که این همه به من احسان نمودید؟
🔸فرمود: وقتی به وطن برگشتی، سومین کسی که با تو مصافحه کرد (دست داد) مرا می شناسد.
🔸این را گفت و رفت.
🔸این بود و من در فکر بودم تا به #شوشتر مراجعت کردم.
🔸شبانه وارد شهر شدم.
🔸در بین راه، قبل از ورود به دروازه، مردی با من مصافحه کرد.
🔸من به یاد آن شخص افتادم.
🔸بعد، دیگری مصافحه کرد و من هم منتظر سومین نفر شدم.
🔸نگهبان دروازه که مامور گمرک بود، پیش دوید و با من مصافحه کرد.
🔸من ایستادم و متعجبانه به او نظر کردم!
🔸آن مرد نگهبان به من فرمود: چرا متعجبی؟! آن شخص بزرگوار که در مکه به فریاد تو رسید، حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء بود.
🔸تعجب من زیاد شد که گمرکچی و این مقام شامخ!
🔸آن مرد گفت: حال برو چند روز دیگر به تو خواهم گفت.
🔸بعد از چندی، نزد او رفتم,
🔸فرمود : اما این که مرا گمرکچی می یابی، من هر ماهه حقوقی دارم که نزد یکی از تجار حواله می باشد و تا به حال ابدا یک شاهی از کسی قبول نکرده ام.
🔸سؤال کردم : از کجا می گویی که آن شخص بزرگوار حضرت بقیة اللّه عجل اللّه تعالی فرجه الشریف بوده است؟
🔸فرمود: ابدا این سر بر تو فاش نمی گردد و اگر مرگ من نزدیک نشده بود، همین قدر هم بر حال من مطلع نمی شدی.
📚 برکات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف (حکایات العبقری الحسان) حکایت 132
▶️ @Ahlolbait31357