eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.6هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
143 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می روم به سمت محوطه شهدای گمنام ، قرار است فردا شهیدی که تازه اورده اند دفن کنند وقبری هم کنده اند، می روم جلوی تابوت کسی هم جلویم را نمی گیرد .... عجیب است اینجا خالی است و جاهای دیگه پر ازمرد است جز اینجا و این برای من بهتراست... دستی روی تابوت می کشم و بی آنکه بخواهم ، آهی از سینه ام بر میخیزد .... زبانم بند آمده و برعکس بقیه جاها، اشک حرف اول را می زند نه زبان.... شروع می کنم به استغفار کردن همیشه وقتی دلم می گیرد استغفار میکنم، الان هم از همان وقت هاست ... روحم درد میکند ، خسته ام ! نیاز به شارژ روحی دارم ... دردل به شهید گمنام می گویم : تومثل برادر نداشته ام !... سرم را روی تابوت می گذارم و بی انکه کسی روضه بخواند هق هقم بلند می شود... من هم مثل بقیه کسانی شده ام که خلوت شب را برگزیده اند ، حواسم به اطرافم نیست ، بوی گلاب باعث می شود گریه ام با آرامش همراه باشد ... ناگاه صدای ناله ای حواسم را پرت می کند ، اینجا که کسی نبود ! کمی می ترسم سر بلند می کنم دور ورم را نگاه میکنم ، کسی نیست ... ولی صدای ناله نزدیک است ...شاید از فاصله یک متری ! .... باورم نمیشد به این زودی دریچه های عالم غیب به رویم باز شده باشد !.... نویسنده : خانم فاطمه شکیبا .... @AhmadMashlab1995|√←
بیشتر گوش تیز میکنم ، صدا از داخل قبر است بیشتر از انچه بترسم کنجکاو شده ام ...! نگاهی به داخل قبر می اندازم ، مرد جوانی به حالت پیچیده روی خاک ناله می کند و خدارا صدا می زند ... لباسش رنگ حامد است ! بازهم او! بازهم حامـد!از سجده بر میخیزد و چهره اش را میبینم ... می نشینم سرجایم ، زیارت عاشورا را شروع می کند .... شا صدایش از گریه گرفته و با سوز می خواند ... قرآن قبل از اذان همراه است با پایان زیارت برای نماز ، بلند می شوم و تا چشمش به من می افتد هول می شود ... باهمان صدای گرفته می گوید : ببخشید کی شمارو راه داد اینجا ؟؟؟؟؟ -کسی مانعم نشد ... اشکالـے دارد از نظر شما !؟ سرش را تکان می دهد ، جوابی ندارد . جز اینکه بگوید : بله ...یعنی نه اشکال نداره .... ولی .... ادامہ دارد .... نویسنده : خانم فاطمه شکیبا @AhmadMashlab1995|√←
••♥️🌱•• [ازوصل‌توگرنیست‌نصیبم عجبےنیست هم‌ظلمت‌وهم‌نور بہ‌یڪ‌جا نتوان‌دید💔✋🏻...] 🌻🍂 ☑️ @AHMADMASHLAB1995
روحانی: دولت مصمم به کنترل قیمت‌ها است! جناب لااقل یکم آدرس دقیق‌تر بده بدونیم تو کدوم حوزه باید حالت تدافعی بگیریم :/ 👤 آرمــا⅛⁦⁦🍁 ☑️ @AhmadMashlab1995
🛑 طرماح؛ تا سیدالشهداء در سایه سار نخلستان فرات صدای گریۀ مردی نظرم را جلب کرد، نگاهم سوی او چرخید، مرد به کنار رود نشسته بود و دست بر آب فرات می‌سایید. نزد او رفتم. گفتم: غم و دلتنگی ات از چه رو است برادر؟ بغض ترکاند و گریست. گفتم: عزیز از دست داده ای؟ گریه اش بیشتر شد. گفت: گنه کارم برادر. گفتم: خدا ارحم الراحمین است. گفت: اما نه برای من. بر خود لرزیدم. با احتیاط پرسیدم: نکند از جانیان روز عاشوری؟ گفت: کم از آنان ندارم! به او نزدیک تر شدم. چهره اش آشنا بود، گفتم: تو کیستی؟ گفت: طِرمّاح بن عدی! او را شناختم. گفتم: تو همانی که در مسیر کربلا به دیدار حسین آمدی؟ گفت: من همانم. گفتم: مگر عهد نکردی آذوقه به اهل و عیال رسانی و زود برگردی؟ پس چرا نیامدی؟ گفت: آمدم، اما دیر آمدم. هنگامی آمدم که کار از کار گذشته بود. سر سوی آسمان بُرد و فریاد کرد. گفت: وای بر من که مولایم را تنها گذاشتم! و زار زار گریست. و من حیرت زده از سرگذشت او، و سرنوشتی که در دنیای پیش رو، در برابرم بود به خود لرزیدم. طِرمّاح ناله می کرد و می نالید. با اشک و ناله گفت: از درد و سوز این حسرت، به سیدالساجدین گفت؛ مولای من! این چه مصیبتی است بر من؟ امام سجاد(ع) گفت: وقتی امام به تو گفت زود برگرد، یعنی نرو! بار دیگر صیحه ای کشید و فریاد کرد. گفت: وای بر من که مولایم را تنها گذاشتم! و سپس با اشک و سوز، آیه ای را تلاوت کرد. «بگو: اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی كه گرد آورده ‏اید و تجارتی كه از كسادش بیم ناكید، و سراهایی را كه خوش می‏ دارید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه او دوست‏داشتنی ‏تر است‏، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را [به اجرا در] آورد و خداوند گروه فاسقان را راهنمایی نمی‏‌كند.» سوره توبه. آیه ۲۴ منبع: روزشمار وقایع کاروان حسینی، از ٧ذی الحجه تا اربعین، مجتبی فرآورده، شصت وچهارمین یادداشت ☑️ @AhmadMashlab1995
مراسم اربعین و پخش پک های نذری به نیابت از 🌱 🌺 ☑️ @AhmadMashlab1995
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید پرویز کرم‌پور😍 😍جزء شهدای مدافع وطن🌻 ☘ولادت:2فروردین سال1364🌻 ☘محل ولادت:______🌻 ☘شهادت:6شهریور سال1399🌻 ☘محل شهادت:تهران🌻 ☘نحوه شهادت:وی مأمور کلانتری 124 قلهک هنگام اجرای حکم دادگستری برای پیشگیری از خودکشی متشاکی که اقدام به خودسوزی نموده بود، دچار سوختگی شدید گردید. پس از این حادثه در بیمارستان تحت درمان بود لیکن به علت شدت جراحات در صبح روز جمعه به یاران شهیدش پیوست😔😔 نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه کپی بدون نام نویسنده ممنوع🚫 join↧ఠ_ఠ↧ ♡✿ @AhmadMashlab1995✿♡
‌زینب اگر نبود حسینی نمی‌شدیم زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت • علی‌اکبر‌ لطیفیان ‌ 🏴 @ahmadmashlab1995🏴
💔 دردلم درد اسٺ و بر لب ... بازهم مانده ام درآرزوے یڪ زیارٺ، بازهم تازه فهمیدم ڪه یوم الحسرة یعنے اربعین جابمانے از زیارت، بین حسرٺ بازهم 💔 😔 🏴 @ahmadmashlab1995🏴
راستی ...چرا اول دبستان که بودیم معلم به حرف (چ) که رسید نگفت: چ مثل چمران! تا ما بپرسیم چمران دیگر کیست؟؟ و او بگوید یک اسطوره! یک قهرمان! یک همه چیز تمام! یک ... یک... مرد!!! و ما با تعجب بگوییم:مرد؟؟ مرد دیگر چیست؟ قهرمان یعنی چه؟ و اسطوره کیست؟ و او لبخند بزند و بگوید: قهرمان اویی است که مغز فیزیک پلاسما بود میتوانست ریش پرفسوری بگذارد کراوات بزند و پشت میز بنشید و زندگی اش را بکند!! هر چیز که میخواست به پیشش حاضر شود! و زیاد بیاورد!! اینکه کسی در ایران به او بها نمیدهد! اینکه کسی در ایران او را درک نمیکند!! میتوانست بزند و در جای نرم و گرمش بنشیند! گه گاهی میهمان این برنامه آن برنامه تلوزیونی شود و از اوضاع اسف بار ایران بگوید و مردم را یک اشتباه بداند! میتوانست برنده شود و لبخند بزند به این چیزهای کوچکی که خیلی ها بزرگش کردند . میتوانست یک نگاه هم به کشورش نیندازد و بگوید کشور باید بماند جنگ برود که چه؟ میتوانست سالی یک مقاله علمی جهانی بدهد و همه برایش به به و چه چه کنند!! اما چنین نکرد چون مرد ها قهرمانها اوسطوره ها اینچنین نیستند!! میخواهم.مثل.تو.باشم 🍃🌸🍃 🏴 @ahmadmashlab1995🏴
‏ایشون که از دنیا رفت ولی حداقل شما با ازدحامتون وسط موج کرونا اصرار نکنید بقیه مردم رو بفرستید پیش استاد × محسن محسنی × 🏴 @ahmadmashlab1995🏴
[ای وارث تاج و تخت محمود بیا مرآت صفات پاک معبود بیا خلق آرزوی بهشت موعود کنند والله تویی بهشت موعود بیا] 🥀 | | ☑️ @Ahmadmashlab1995
تکان‌ دهنده شهیدی ڪه هنگام بمباران شیمیایی ماسکش را به یکی از رزمنده‌ها داد😔 ۱۲ فروند هواپیما✈️ ساعت ۵ غروبـــ منطقه را بمباران شیمیایی کردند که یکی در ۱۰ متری او افتاد😨 نعمت الله ملیحی ماسڪش را به یکی از رزمنده‌ها داد و خودش بدون ماسک مانده بود كه در عمل دم، نايژڪهای ريه تاول می‌زد🤭 و در بازدم تاولها پاره می‌شد! به همین علت برای گفتگو کردن روی کاغذ مینوشت📝 و کمتر صحبت می‌کرد. در بیمارستان به دلیل حاد بودن جراحت نعمت الله، او را ممنوع از نوشیدن آبـــ🚰کردند. او از شدت تشنگی و زجر، ڪاغذی خواست و روی آن نوشت: ؟!🥀 و بعد از دقایقی به علت شدت جراحت به شهادت رسید......💔 🌸🌷 ☑️ @AhmadMashlab1995
🔥 : اگر خدای متعال، این دعا را از کسی قبول کند که مرگ او را در شهادت قرار دهد، بزرگترین امتیاز را به یک انسان داده است. ☑️ @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خبر‌شهادتت را بعد از نماز صبح روزجمعه شنیدیم و آسمان برسرمان آوار شد... چهلمین هفته شهادتتان هم با چهلمین روز شهادت امام حسین یکی شد و چه یکی شدن های زیبایی... از نبودنت فقط به ما سختی رسید... شما که بودی سردار؟! انگار زمین با بودنت آرام بود که بانبودنت ناآرام شده... شما که بودی که با رفتنت نظم دنیا به هم ریخت؟! هر سال به لطف امنیتی که شما حاکم کرده بودی رهسپار عراق بودیم امسال بااین ویروس و کم لطفی های برخی ...از اربعین سید الشهدا جا ماندیم خیالی نیست گله ای نداریم...شعار ما را از هم دور نمی کند و امیدواریم به دعای خیر شما... اما دلمان سخت برای آن روزها تنگ است... حاجی... در جوار سیدالشهدا و دوستان شهیدت ماراهم دعا کن...😔💚 ✍یاقتیل العبراتH @AhmadMashlab1995
ای‌ جان‌ به‌ فداے تو...! :)🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاشهیداست"رفیق" میل‌همراه‌شدن‌با‌دگران‌نیست‌مرا...(: 🍃✨ ☑️ @AHMADMASHLAB1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیشتر از این گفت و گو را به صلاح نمی دانم ، تشکری می پرانم و می روم که از نماز و عبادت دست جمعی جا نمانم... یک هفته ای از اردوی راهیان نور هم گذشته وهنوز جایی مناسبی پیدا نکرده ام ، عمو اصرار دارد کنارش بمانم ... می گوید: تازه از خانه شان از سوت وکوری در آمده و اگربمانم لطف کرده ام و منتے نیست ... حرف هایش برعکس ادم های اطرافم بوی دورویی نمی دهد و از صدق دل بر میخیزد ، برای همین است که تا الان در خانه شان مانده ام... عمو برایم پدری می کند ، بی منت وحتی طوری رفتار می کندکه گویا بدهکار من است ... شرمنده شان هستم و بیشتر از قبل در پی یافتن جایی مناسب برای اقامت.... نویسنده : خانم فاطمه شکیبا @AhmadMashlab1995|√←