eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
بسم_رب_الشهدا #قسمت_ششم #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا فاطمه سادات: حنانه -میشه این اسم به من نگی 😡😡😡
مسئول ثبت نام گفت شمارو ثبت نمیکنم 😊😊 مسئول ثبت نام یه آقا بود -چراااا جناب اخوی 😡😡😡😡 مسئول ثبت نام: خواهرمن چه خبرته پایگاه گذاشتی سرت آخه ؟؟😕😕 -ببین جناب برادر یا مارو ثبت نام میکنی یا این پایگاه را رو سرت خراب میکنم 😡😡 مسئول ثبت نام: یعنی چی خواهرم 😡😡 مودب باشید 😡😡😡 -ببین جناب برادر خود دانی باید مارو ثبت نام کنی جناب مسئول : ای بابا عجب گیری کردیم شوهر فاطمه وارد پایگاه شد گفت : آقای کتابی ثبت نامشون کنید همشون رو بامسئولیت من ثبت نام کن بعد رو به من گفت : خانم معروفی ۷فروردین ساعت ۵صبح پیش امامزاده صالح باشید با لحن مسخره ای گفتم: ۵صبح مگه چ خبره میخایم بریم کله پاچه ای 😂😂 اصلا امامزاده صالح کدوم دره ایه ؟😂😂 اون آقای مسئول ثبت نام ک فهمیدم فامیلش کتابیه با عصبانیت پاشد گفت : خانم محترم بفهم چی میگین 😡😡😡 الله اکبر 😡😡😡 سید محسن(شوهرفاطمه): علی جان آرام برادرمن خانم معروفی آدرس را خانم حسینی بهتون میدن ۷فروردین منتظرتون هستیم یاعلی -ههه ههه یاعلی 😂😂😂 اونروز تو پایگاه کسانی و جایی را مسخره کردم که یکسال بعد مامن آرامشم بودن .. نویسنده: بانو.....ش  📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇 @AhmadMashlab1995
تا ۷فرودین ۸۷ بازم من رفتم عشق حال دبی البته این بار کیشم رفتم بالاخره ۶ فروردین شد سال 87 آغاز اتفاقات عجیب غریب تو زندگیم شد سوار اتوبوس شدیم ما ۱۵نفر قر و قاطی هم بدون توجه و رعایت محرم و نامحرم پیش هم نشستیم 😔😔 اتوبوس برای بسیج محلات بود ولی اکثر مسافران بچه مذهبی بودن نزدیکای لرستان یکی از پسرا بلند شدن آب بخوره منم پشتش بلند شدم آب یخو ریختم توپیراهنش 😁😁😁 بنده خدا یخ زد یه جای دیگه یکی از دخترای محجبه بلندشد از باکسای بالای سر سرنشین ها چیزی برداره و برای مامانش چای بریزه من براش زیرپای انداختم طفلک چای ریخت رو دستش 😫😫 پدرش بلندشد بیاد سمتم اما دختره نذاشت یه جا که وقت نماز بود همه بیدار شدن نماز بخونن من شروع کردم به مسخره کردنشون که برای کسی که نیست وجود خارجی نداره خم و راست میشید 😌😌 بدبختا دربرابر تیکه های من جیکشونم درنمیاد تا بالاخره رسیدیم اهواز مارو بردن ........ .. نویسنده: بانو.....ش   📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇 @AhmadMashlab1995
مارو بردن یه مدرسه من شروع کردم به داد و بیداد که منو چرا آوردید اینجا من این همه پول ندادم که منو بیارید مدرسه 😡😡😡😣😣 آقای حسینی : خانم معروفی خواهرمن چه خبرتونه ؟ چه مشکلی پیش اومده خواهرمن ؟ -جناب اخوی ببین من این همه پول ندادم بیام مدرسه بخوابم 😡😡😡 آقای حسینی : خواهرمن شما مهمون شهدا هستید به والله محل اسکان همه کاروان راهیان نور مدارس هستن -شهید 😂😂😂😂 جدیدا اسم مرده شده شهید 😂😂😂 مسخره کردید خودتونو به چشم خودم دیدم اشک تو چشمای آقای حسینی جمع شد و با بغض گفت : از حرفاتون پشیمون میشید به زودی 😭😭 اونشب ما ۱۵نفر باهم رفتیم تو یه کلاس 😞😞 بازم غرق گناه بودیم غافل از اینکه فردا چه خواهدشد اتفاقی که کل زندگی ما ۱۵نفر تغییر میده فردا ۵صبح آماده حرکت به سمت ...... .. نویسنده: بانو.....ش   📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇 @AhmadMashlab1995
بسم_رب_الشهدا بنده_نفس_تا_بنده_شهدا اروند رود راه افتادیم یه رود بزرگ آخر یه جاده خاکی جاده ای ک گذر کردیم میان نخلستان های خییییییلی بزرگ بود و اکثر نخل ها بر اثر بمباران جنگ سوخته بودن خودشون میگفتن پل که روش راه میرید شهید حسن باقری طراحی اصلیش بود شهید هههه 😶😶 خودشون مسخره کردن با خودم زمزمه کردم ترلان تو چرا اینجایی؟ نه فکرت ،نه پوششت ،نه خانوادت مثل اینا نیست چرا اومدی ؟😐😐😐 تا به خودم اومدم دیدم کاروان رفته و من وسط نخلستان ها گم شدم تو نخلستان میدویدم و گریه میکردم انگار زیر هر نخل یه مرد بود که بهم نگاه میکرد یهو پام گیر کرد به یه چیزی و خوردم زمین همه جام خاکی شده بود بلند شدم و شروع کردم به دویدن به لب جاده خاکی که رسیدم دیدم گریه های بی دلیل و با دلیلم تمام آرایشمو شسته و ازبین برده تا رسیدم لب جاده کاروان رو دیدم تو اروند رود یه بازار بود که توسط محلی های همونجا دایر شده بود ماهم مثل این قحطی زده ها رفتیم بازار از لوازم آرایش ،دمپایی ،عروسک،کلاه و بستنی و کلی خوراکیای دیگه برای خودم خریدم غافل از اینکه امشب چه خواهد شد بعداز اروندرود تو اتوبوس اعلام شد بزرگواران شهدا دعوتمون کردن معراج الشهدا ۳۶شهید گمنام میزبانمون هستن .. نویسنده : بانو...ش 📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇 @AhmadMashlab1995
💠 رفاقت به رنگ شهادت 🌷رفاقتشان از مدتها پیش شکل گرفته بود، رفاقتی که هیچ کدام همدیگر را بعد از جداییِ دنیایی . نه شهید علی خلیلی بعد از رفتنش آقانوید را فراموش کرد و نه آقا نوید. 🌷 از دستش برمیآمد برای رفیق شهیدش می کرد. از سر زدن به خانواده ش و پرکردن جای خالی علی برای مادر تا برگزاری و شرکت در روضه های منزل شهید. به گواهی خیلی از اطرافیان، بعد از شهادت ( )، حال و هوای آقانوید هم عوض شد و انگار پنهان شده در دلش راه نجات یافته بود. در یکی از نوشته هایش گفته که علی راه را بمن نشان داد. 🌷از شهید علی از همان اولین روزهای آشنایی مان زیاد برایم می گفت. یکبار که دوستانش بودند، به عکس علی نگاه کرده و گفته : علی جان دوستانم رفتند پیش آقا و من تنهام، خیلی دلم میخواد.. و خیلی ناگهانی همانروز از طرف مادر شهید به روضه در منزل علی آقا می شوند و میگفت چقدر روضه اون شب چسبید. 🌷یادم هست یکبار که یکی از اقوام به رحمت خدا رفته بود، بهش گفتم چقدر آدم با مرگ عادی بره ، یعنی ما قراره چطور بریم. یکی از عکسهای داخل قبر پوشیده شده از پرچمِ شهید علی خلیلی رو نشونم داد و گفت: ان شاﺀالله اینطوری. 🌷عکس رو که دیدم گفتم خوش به حال شما رزمنده اید و میتونید زیبا از خدا بخواید و.. گفت: شهادت طلبی، شهادت رو در پیش داره. مگه علی خلیلی رزمنده بود که اینطور رفت.. 🌷در عمق همین بس که حدود یکسال و نیم بعد از شهادت علی، را آقانوید می بیند که شهید به او می گوید: امشب تونستیم را بگیریم…. آنان که خاک را بنظر کیمیا کنند آیا شود، که گوشه ی چشمی بما کنند.. 🌸🍃شادی روح شهدا صلواتی هدیه کنیم. ( ) ( ) @AhmadMashlab1995
همیشه می گفت : زیباترین شهادت را میخواهم ! یک بار پرسیدم : شهادت خودش زیباست ، زییاترین شهادت چگونه است ؟! در جواب گفت : زیباترین شهادت این است که جنازه ای هم از انسان باقی نماند..... #شهیدابراهیم_هادی @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تنها شدم؛ چون ایمان ندارم به مهربانی تو! 🎥 #دیده_بان °~•| @ahmadmashlab1995 |•~° 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
شهید ردانی پور...🍃❤️ ماشین🚙 دنبالش آمده بود... @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
همیشه می گفت : زیباترین شهادت را میخواهم ! یک بار پرسیدم : شهادت خودش زیباست ، زییاترین شهادت چگونه
روزگار غریبےست همه مےخواهند از خادمی شهدا ناامیدت کنند بابت این خادم الشهدایی حتی از حزب اللهی نماها هم به جای حمایت، سنگ انداز شده اند اغیار ناامید کننده دوستان و چقدر به یاد شهید آوینی هستم روحش شاد که مےگفت: بودن را با همه تراژدی هایش دوست دارم و مےگفت: زندگی، میدان است چشمم به شهداست @AhmadMashlab1995
به آسمان که رسیدند 💔 رو به ماگفتند 🌾🌱 زمین چقدر # حقیر است 🌎 آهای خاکی هااااا 😭 شهدا شرمنده ایم 💔 @AhmadMashlab1995
يک لحظه ؛ از نگـاه تو ، کافی است تا دلم ، سودا کند دمی به همه جاودانه‌ ها #غریب_طوس @AhmadMashlab1995
༻﷽༺ #حسین_جان🌸🍃 تویے اباالشهدا و منم غلام شما هزارجان گرامے فداے نام شما سلام مےدهم آقـا بہ سوے تربتتان ڪبوترم بہ خدا جلد روے بام شما #السلام_علیڪ_یااباعبدالله @AhmadMashlab1995
خود را برزمین میزنم تاشاید کسی به هوش بیاید و وجدانی بیدارشود ولی افسوس‌ که‌ منافع مادی و حُب حیات همه را به زنجیرکشیده است. @Ahmadmashlab1995
سردار سلامی: وقتی حزب‌الله مےتواند در خیابانهای بسیار پیچیده #حلب موفق عمل کند قطعا در خیابانهای #حیفا و تلاویو خیلی بهتر خواهد جنگید. #کانال_شهیدBMWسوار @AhmadMashlab1995
از روزی که رفتی تا به امروز که برگشتی... تک تک روزها را شمردم و منتظرت ماندم... مادر به قربانت چقدر طول کشید دوباره دیدنت...! #مادرشهید_محمدصادق_رضایی @AhmadMashlab1995
#دلشکسته_ادمین تمام روزها را هم اگر ناله کنم حسرت بخورم و ازشهادت بگویم... باید قبول کنم که این تابوت ها لیاقت مےخواهند که من ندارم... @AhmadMashlab1995
🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷 🇮🇷🌷🇮🇷 🇮🇷 مدافع شهیدی از شهدای اربعه حلب شهید ولادت: پنج شنبه18 آبان 1374 شهادت: پنج شنبه21 آبان1394 حلب/سوریه نحوه شهادت: شلیک توپ جنگی 23 و ترکش بر قسمت های گلو، قلب و پهلو،چانه و پیشانی سمت: بسیجی تکاور یگان فاتحین تهران ورود پیکر به ایران: جمعه 22 آبان تشییع پیکر: دوشنبه 25 آبان مزار: قطعه 26/ردیف 75/شماره 16 سن: بیست سال فرزند: دوم(تک پسر) رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب الگوی شهید: شهید دفاع مقدس ✅ویژگی های شهید: *متدین *آرام *کم حرف *اهل عمل *مودب *درسخوان *بانظم *بخشنده *ولایتمدار و مقلد رهبرمعظم له *معنوی گرا *مخلص *عاطفی *اهل رقابت علمی *دوری از معصیت وعمل به واجبات *محب اهل بیت(ع) *مطیع والدین *بابصیرت *مبتکر *دقیق و حساس *پاکیزه *خندان *غیرتمند *تلاشگر *شجاع *جسور *احساساتی *کم توقع *با معرفت *خوش پوش *کیفیت گرا و ... ✅علایق شهید: درس و علم و اختراع/شرکت در فعالیت های فرهنگی - مذهبی - معنوی مدرسه، بسیج، هییت و مسجد محل/اهل سفر/کمک به دیگران/اهل مطالعه/پیگیر اخبار از تلویزیون حتی به زبان های انگلیسی و عربی/پیگیر سخنان رهبری به روز/شرکت در فعالیت های علمی/عاشق شخصیت هایی چون مقام معظم رهبری مد ظله العالی، شهدا، شهید بابایی، آوینی، دکتر شریعتی، چمران/ عاشق پرواز و خلبانی، فعالیت های نظامی/عاشق مبارزه با اسراییل/عاشق شهادت✌️ 🌷💕🌷💕 👈جمله ای از شهید رویای اصلی من این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تل آویو بزنم. ✅جمله معروف شهید در سوریه: من برای آمدن به اینجا برنامه ریزی کرده ام، همان طوری که برای حضورم در کرانه باختری برنامه دارم.✌️ @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی شهدا زندگی را به بازی مےگیرند!!! شهید بعدی کیه؟ ۱۰- ٢۰- ٣۰- ۴۰-... #شهیدسعیدسامانلو @AhmadMashlab1995
بعضی وقتا شیطون میاد کنارِگوشت و وسوسه مےکنه: "تا جوونی از زندگےت لذت ببر" اما تو حواسـت باشه! گناه تو را از شـهدا دور میکنه @AhmadMashlab1995
توجه 👇👇👇
جوامع را کسانی ارتقاء دادند که خودرا درمسیرارزشهای‌آن فداکردند... #مصطفی_چمران💚 #شهیدمشلب😭 @AhmadMashlab1995
منتظر واقعی امام زمانش بود باشد ڪه با دعای برادرانه اش مانیز امام زمانی شویم #شهید_محمودرضا_بیضایی @AhmadMashlab1995