eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.6هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
143 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی علی مرعی (دوست شهید)ا قسمت اول: من و همسایه بودیم.روز به روز با هم بیشتر آشنا میشدیم تا اینکه در یکی از مجالس عزاداری در ماه محرم کنار هم نشسته بودیم و بعد از مراسم با هم بحث های دینی داشتیم که خیلی لذت بخش بود.قدرت بیان در مسائل دینی من راجذب اوکرد و به مرور رابطه ی مابه دوستی تبدیل شد.سعی می کردم اورا زیادملاقات کنم واز بس شیفته ی او بودم،مثل سایه دنبالش می کردم.اهل محل متوجه عمق ارتباط ماشده بودند و کسی که رابطه ی مارانمیدانست گمان می کرد، برادریم. پرازنشاط وفعالیت بود. علاوه براینکه باعث شادی دوستان می شد، موضاعاتی درجمع مطرح میکرد که باعث می شدآنها فکر کرده ونظر خود رابیان کنند.او میخواست غیر مستقیم جوانان رانسبت به مسائل مختلف آگاه کند. وقتی با ماشین برای تفریح بیرون می رفتیم،اگر سنگ در خیابان یا جاده افتاده بود،ماشین رانگه می داشت؛پیاده می شد و سنگها را کنار می گذاشت.حتی سنگهای کوچک را هم برمی داشت.یک بار گفتم:اینها کوچک هستند وبه کسی لطمه نمی زنند!جواب داد:به دوچرخه آسیب می زنند! دلش نمی خواست هیچ وقت به کسی آسیبی برسد. بسیار مقید بود که رازش رابرای دیگران نگوید.مرتب سفارش می کرد که حرف های خصوصی خود رانباید برای کسی گفت.چون عقیده داشت هیچ کس جز خداوند نمیتواندبه انسان کمک کند. چون خدا نسبت به مشکلات هر کس، از خودش نیز داناتر است.جز خدا کسی نمی تواند برای مشکلات ما چاره بیندیشد یاراه حلی ارائه دهد. ✍یاقتیل العبراتH @AhmadMashlab1995
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:علی مرعی(دوست شهید) قسمت دوم: خیلی دوست داشت ازدواج کند و اعتقاد داشت که مادرش باید دختر مناسبی برایش انتخاب کند، چون به انتخاب مادرش اعتماد داشت.دین، مذهب،حیا و غیرت به او اجازه نمی داد که برای ازدواج با دختری رابطه داشته باشد. یک روز به او گفتم:صبر داشته باش راه طولانی است اما جواب داد: ازدواج برای جلب رضایت خدا و شادی دل امام زمان (عج الله) است. ،سرباز و یار امام مهدی روحی فداک بود. او می گفت: من می خواهم ذریه ی صالحی از من به جا بماند و خانواده و فامیل و همسایه ام به واسطه ی دیدن آن ها به یاد من بیفتند! ✍یا قتیل العبراتH @AhmadMashlab1995
📚خاطرات راوے: {دوست شھید} قسمت اول: من و همسایہ بودیم. روز بہ روز باهم بیشتر آشنا مےشدیم تا اینڪہ در یڪے از مجالس عزادارے در ماه محرم ڪنار هم نشستہ بودیم و بعد از مراسم باهم بحث هاے دینے داشتیم ڪہ خیلے لذت‌بخش بود. قدرت بیان در مسائل دینے من را جذب او ڪرد و بہ مرور رابطہ‌ے ما بہ دوستے تبدیل شد. سعے مےڪردم او را زیاد ملاقات ڪنم و از بس شیفتہ‌ے او بودم، مثل سایہ دنبالش مےڪردم. اهل محل متوجہ عمق ارتباط ما شده بودند و ڪسے ڪہ رابطہ‌ے ما را نمےدانست گمان مےڪرد برادریم. پر از نشاط و فعالیت بود. علاوه بر اینڪہ باعث شادے دوستان مےشد، موضوعاتے در جمع مطرح مےڪرد ڪہ باعث مےشد آنہا فڪر ڪرده و نظر خود را بیان ڪنند. او مےخواست غیرمستقیم جوانان را نسبت بہ مسائل مختلف آگاه ڪند. وقتے با ماشین براے تفریح بیرون مےرفتیم؛ اگر سنگ در خیابان یا جاده افتاده بود ماشین را نگہ مےداشت؛ پیاده مےشد و سنگ‌ها را ڪنار مےگذاشت. حتے سنگ هاے ڪوچڪ هم بر مےداشت. یڪبار گفتم: اینہا ڪوچڪ هستند و بہ ڪسے لطمہ نمےزنند؛ جواب داد: بہ دوچرخہ آسیب مےزنند! دلش نمےخواست هیچ‌وقت بہ ڪسے آسیبے برسد.
📚خاطرات راوے: {دوست شھید} قسمت دوم: خیلے دوست داشت ازدواج ڪند و اعتقاد داشت ڪہ مادرش باید دختر مناسبے برایش انتخاب ڪند چون بہ انتخاب مادرش اعتقاد داشت. دین، مذهب، حیا و غیرت بہ او اجازه نمےداد ڪہ براے ازدواج با دخترے رابطہ داشتہ باشد. یڪ روز بہ او گفتم: صبر داشتہ باش.. راه طولانے است؛ اما جواب داد: ازدواج براے جلب رضایت خدا و شادے دل امام زمان{عج‌اللّٰہ} است. منتظر، سرباز و یار {روحےفداڪ} بود. او مےگفت: من مےخواهم ذریہ‌ے صالحے از من بہ جا بماند و خانواده و فامیل و همسایہ‌ام بہ واسطہ‌ے دیدن آن ها بہ یاد من بیفتند! پ‌ن: تصویرے از شھیداحمـد و دوستانشون✨ ✍🏻| بانوےمحجبـه 🕊 📖 نویسنده: ! |ڪانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌱| ✅ @AHMADMASHLAB1995
📚خاطرات راوے: {دوست شھید} قسمت سوم: بسیار مثبت‌نگر بود و بہ قول معروف همیشہ نیمہ‌ے پر لیوان را مےدید. روزے در جمع دوستان پرسید: مےتوانید لبنان را وصف کنید؟! هرڪدام از دوستان شروع بہ برشمردن نکات منفے از لبنان ڪردند. وقتے حرف هایشان تمام شد، گفت: ما ڪشورے داریم با نعمت هاے فراوان، دریا، رود، ڪوه، دشت و ڪشورے داریم با تعداد زیادے مسجد و حسینیہ و از همہ مہم‌تر نعمت حزب‌اللّٰہ ڪہ از طرف خداوند است و بہ واسطہ‌ے آن خدا بہ ما رحم مےكند و این نعمت گذرنامہ‌ے ما براے روز قیامت است. خود راے نبود و بہ مشورت دیگران خیلے اعتقاد داشت. متناسب با هرڪارے، فرد متخصصے را انتخاب ڪرده و مسائل مربوطہ را با او در میان مےگذاشت و از او ڪمڪ فڪرے مےگرفت. پ‌ن: تصویرے از شھیداحمـد و دوستانشون✨ ✍🏻| بانوےمحجبـه 🕊 📖 نویسنده: ! |ڪانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌱| ✅ @AHMADMASHLAB1995