eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.6هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
143 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 ܝ̣ܝܝܝܩܢ ܙܠܠّܘ ܙܠܝ‌ܟܩܝܢ̇ ܙܠܝ‌ܟܝ̤ܩܢ محکم گره بزن دل ما را به زلف خویش ای دستگیرِ در گُنه افتاده ها, 🥀 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
💔 از نام گرم او... دل برف آب مےرود در سردسير سخت زمستان بگو 🥀 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@AhmadMashlab1995
💔 فِتاده در دل تنگم هوای چون تو شَهی هوا هوای هوای در به دری... 🥀 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@AhmadMashlab1995
💔 هر چه بین شعرها عنوان کنم بےفایده است ایها الناس من را دوست مےدارم زیاااااد... 🥀 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@AhmadMashlab1995
💔 می نویسم و بی تردید میخوانم دور استادم بگردم، بهر این درسی که داد😍 🥀 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@AhmadMashlab1995
💔 پناهم‌ بده کسی رو‌ به جز‌ تو‌ ندارم …🙂♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🥀 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@AhmadMashlab1995
💔 من از پدر، پدرم از پدربزرگ آموخت بجز مرا ملجأ و پناهی نیست کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@AhmadMashlab1995
💔 اے عہده‌دار مردم بےدست‌وپا کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『@AhmadMashlab1995
💔 در تمام روزهای زندگیم از همه خسته شدم الا ...:)♥️🪴 غرقِ بودم در لجن زارِ گناه هیچکس کاری نکرد الا :)))💚 ✋🏻 🥀 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
💔 گفتند زندگیت به وفق مراد هَست؟ گفتَم زندگیم بِهشت است بـٰا |علیه‌السلام|🌱 ✋🏻 🥀 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
-انْتَ‌کَهْفی‌حینَ‌تُعْییِنی تویی‌پناه‌من‌هنگامی‌که‌درمانده‌ام‌کنند ..🌱 (: ♡ 🥀 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
🌱 و نوحه و غم، به عزای ع به فدای و به فدای ع 💙 ✨ | | کانال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🔗 ‹🕊 @AHMADMASHLAB1995
<💔🥺‌> دست من و طُ نیست اگر عاشقش شدیم خیلۍ زحمت ما را کشیدھ است :) امام‌حسین هر محرم به دل‌هایِ ما می آیدُ میفرماید : می‌خواهم با یزیدِ دلت مبارزه کنم ، تو فقط مانعم نشو ، بگذار کارم را انجام دهم. اما کوفیانِ دلِ ما نمی‌گذارند امام حسین کارش را تمام کند ... این یعنی ، ما معمولا در مقابلِ امام‌حسین مقاومت میکنیم..!🚶‍♂ فدایش بشوم که دوباره سال بعد می‌آید و می‌فرماید : من حسینم ، آمده ام دلت را آباد کنم💔 🏴 🥀 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
من گفته‌ام به همه اربعین حرم هستم این تن بمیرد، جان زهرا آبرویم را نَبر (ع)... 🏴 🥀 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
•• هرکه‌پرسیدچه‌داردمگرازدارِجھان؟! همه‌ۍداروندارم‌بنویسید :)🖤 🏴 🥀 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
‌‌‌ +‌جز ڪیست ڪه در سایہ‌ے مِهرش برویم رحمتِ اوست ڪه هر لحظہ من و توست...♥️🌱
آࢪامش یعنے ☝️🏻 امیـدت خـدا بـاشـہ 🦋 دلت ڪࢪبـلا بـاشـہ 🕌 بمونے پـاے ♥️ آࢪامش یعنے ☝🏻 خنـدھ بـاشـہ ࢪو لب‌هـات 🙃 یعنے ببـاࢪن چشمـات 👀 فقط بـࢪاے ♥️
🔥 اواسط اردیبهشت ماه 61، مرحله ی دوم ـــــــ...... عملیات الی بیت المقدس»، خرازی، نشست ترک موتورم و گفت: «بریم یک سر به خط بزنیم». بین راه، به یک نفربر PM برخوردیم که در آتش می سوختــــــــــــــ.. و چند نفر، بسیجی هم، عرق ریزان و مضطرب، سعۍ می کردند با خاک و آبــــــــــــ....، شعله ها را مهار کنند. حاج حسین آقا گفت:« اینا دارن چی کار می کنن؟ وایسا بریم ببینیمــــــــــــــ... ..... هرم نمی گذاشت کسی بیشتر از دو- سه متر به نفربر نزدیک شود. از داخل شعله ها، سر و صدایی می آمد. فهمیدیم یکـ بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد. من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو – سه متری، می پاشیدیم روی آتش. جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد و همین پدرِ همه ی ما را درآورده بود.😔 بلند بلند فریاد می زد: خدایا ! الان پاهام داره می سوزه، می خوام اون ور ثابت قدمم کنی. خدایا! الان سینه ام داره می سوزه، این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه. خدایا! الان دستهام سوخت، می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم، نمی خوام دست هام گناه کار باشه. خدایا! صورتم داره می سوزه، این سوزش برای امام زمانه، برای ولایته، اولین بار حضرت زهرا این طوری برای سوخت.» اگر به چشمان خودم ندیده بودم، امکان نداشت باور کنم کسی بتواند با چنین وضعی، چنین حرف هایی بزند. انگار خواب می دیدم اما آن که هیچ وقت نفهمیدم چه کسی بود، همان طور که ذره ذره کباب می شد،این جمله ها را خیلیـــــــــ... مرتب و سلیس فریاد می زد. آتش که به سرش رسید، گفت: ! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. الا الله، لا اله الا الله. خدایا! خودت باش. خودت شهادت بده آخ نگفتم به این جا که رسید، سرش با تق ترکید و ...... آن لحظه که جمجمه اش ترکید، منــــــــ.. دوست داشتم خاک گونۍ ها را روی بریزمـــــــ. بقیه هم به هم ریختــــــــــــ... یکی با کف دست به پیشانۍ اش مے زد، یکۍ زانو زده و توۍ سرش مے زد، یکی با صداۍ بلند گریه مے کرد. سوختن آن بسیجۍ، همه ما را . حالِ حسین آقا از همه بود. زانویش را بغل کرده بود و های هاۍ گریه می کرد و می گفتــــــــــ: ! ماجواب اینا را چه جورۍ بدیمــــــــــــ...؟ اینا کجااااا؟ ما کجااااا!! کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995