eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
📝کم کم با جلسات آشنا شد. زمان رفتنمان به تخت‌فولاد را با ساعت کلاس⌚️ اخلاق آیت‌الله ناصری تنظیم می‌کردیم. مدام می‌کرد. از آن زمان بیشتر به خودش سخت می‌گرفت. مستحبی‌اش شروع شد؛ مخصوصا در ایام خاص👌 📝سال آخر شعبان را روزه گرفت. جمعه‌ها بعد از نمازظهر راه می‌افتادیم🚖 سمت و سر خاک حاج‌احمد افطار می‌کرد. لابه‌لای این کلاس‌های اخلاق آقای خلیلی به مناسبت هفته دفاع‌مقدس✌️ را دعوت کرد موسسه. 📝حاج‌حسین آن شب درباره‌ی "انقطاع الی الله" صحبت کرد که وقتی به رسیدی خدا تو را می‌خرد😃 و وقتی خدا تو را بخرد . افتاد دنبال انقطاع. جرقه‌اش💥 از آن روز خورد. 📝چقدر بابت این حرف گریه کرد😭. روی پایش بند نبود که را پیدا کند. کتاب می‌خواند📖 و وب‌گردی می‌کرد بلکه چیز جدیدی بفهمد و راهی به سویش باز شود💫از بس مطلب پیدا کرد به ذهنش رسید💬 که این‌ها را برای بقیه هم به اشتراک بگذارد📲 📝وبلاگی راه‌اندازی کرد به اسم که این آخری‌ها تبدیل شد به وب‌سایت ⇜میثاق خودم این 📱 را برایش راه انداختم. تمرکزش روی شهدا🌷 بود؛ چه‌کار کردند که به این درجه رسیدند🕊 🕊| @AhmadMashlab1995
🍃🌸 . جوونا...🌙 تنگه رو دیدید؟؟ ابوقریب و میگم... همون فیلمه که ترکوند ایران و... اگه ندیدی بزار تعریف کنم... اونایی هم که ديدن... اگه دوست دارن گوش کنن.. . یکی بود یکی نبود 📝 اون زمانا؛اون روزایی که سرنوشت ما هنوز معلوم نبود... یه عده مرد با چنگ و دندون با دست خالی ✋🏻 با ذکر یا ابوالفضل العباس 💙 و کربلا کربلا ما داریم میآییم✊🏻 کشورمون و نگه داشتن . گفتم کشورمون میشناسیش؟؟ آره ایران و میگم...🇮🇷 نذاشتن یه مشت خاک این کشور دست بعثی ها بیوفته 🇮🇶🇺🇸🇬🇧 فرمانده داشتن جوون بودن آرزو و خانواده داشتن اما رفتن تا بمونیم و نفس بکشیم وقتی میرفتیم سینما 🎥 همه جور آدمی نشسته بود چه اونی که وارث لباس مادره و چه اونی که با هفت قلم آرایش اومده...💄 چه اونی که سرش پایینه و به قول ماها غیرت و حجب علوی داره❣ چه اونایی که منتظره از جلوش رد شی تا بهت تیکه بندازه ...🕸 وقتی فیلم و تماشا کردیم و تموم شد یکی گفت بیا اینا رفتن و کشور شد این... بیکار بودنا 💁🏻♂ یکی گفت اگرم وایمیستم وایمیستم بند پوتینم و محکم کنم 👣 یکی گفت چادرم بوی خونتون و میده و یکی بی توجه به همه رد شد و رفت...🚶🏻 . يه گردان آدم رفتن یه گردان چیه یه عالمه جوون معصوم و مظلوم که من و تو داشته باشیم که غیرتمون و به چیزی نفروشیم و خودمون و در معرض دید همه قرار ندیم...🌥 . دیدید؟؟؟ مجید شهید شد🕊 حسن موجی شد🍂 رسول پرواز کرد🌹 . امّا... به بقیش توجه کردین؟؟ علی موند 🌿 علی اسلحه رو برداشت بند پوتین هاشو بست و راه افتاد پشت سرشم دیدید؟؟ جوونا بودن بودن و راه شهداشون و ادامه دادن💖 . حالا توی این زمونه که به بسیجی میگن اُمُل و به چادری میگن افسرده... ماها موندیم... باید بند پوتین هامون و ببندیم سربند و لباس مادرمون زهرا رو محکم کنیم با اسلحه هامون... گوش به فرمان رهبرمون امام خامنه ای... برای ساختن و یاری دولت مهدوی تلاش کنیم...💚 . حرف های بقیه مهم نیست انقلابی که حرف نخوره انقلابی نیست...✌️🏻🇮🇷 . ما باید اماممون و یاری کنیم... باید کنارش باشیم 🇮🇷 باید مثل علی و حسن و رسول تا آخرین قطره ی خونمون بجنگیم...🕯 سوریه رفتیم... و و الله و دادیم... و و و دادیم...🕊🌹 . اما ما هنوز هستیم جوون های الان نسل تربیت شده برای یاری مهدی فاطمه اند.. ماها بچه های همت و چمران و بابایی هستیم ماها بچه های متوسليان و باقری و باکری هستیم...✌️🏻🇮🇷 . ماها وارث غیرت علوی 🍃 و حجاب فاطمی هستیم....🌸 . اگه لازم باشه اگه اماممون فرمان بده تا تل اویو هم میریم... 👦🏻🌸 . ما مےمونیم و زمینه ساز ظهور زیباترین منجی عالم میشم...🌿 اللهم عجل لولیک الفرج✨ اللهم الرزقنا شهادت فی سبیل الله 💫 🍃🌸 @Ahmadmashlab1995
🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 ۱ با محیط معنوی جبهه سازگاری نداشت...😕 پیشانی بند را میکرد و دور سرش می بست.☺️ یک قطار فشنگ روی دوش مےانداخت و به دست، عکس مےگرفت !!!!😐 موقع از جمع جدا مےشد و در محوطه مےچرخید .🙄 یک روز که تنها بود رفتم سراغش و بعد از کمی حال و احوال گفتم: «آقا محسن!! برام سواله که تو برای چی اومدی جبهه؟»🙃🤔 کمی که فکر کرد گفت: «حاجی ! حقیقتش اینه که من همه چیز رو تجربه کردم الا جبهه! 😌 هر بگی انجام دادم. الان هم اینجام چون عاشق « » و « »و « »....😃😅 😳چشمام از تعجب گرد شده بود . همه جور نیتی برای ورود به جبهه دیده بودم جز «آرتیست بازی»!☹️ ....عکس هایش را که گرفت از محیط جبهه خسته شد و گفت :«میخوام برگردم»!☺️🙃 ... @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 #لات_های_بهشتی #محسن۱ #رفتارش با محیط معنوی جبهه سازگاری نداشت...😕 پیشانی بند را
🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 ۲ ....عکس هایش را که گرفت از محیط جبهه خسته شد و گفت : «میخوام برگردم»!☺️🙃 گفتیم : «مگه خونه خاله است؟باید حداقل سه ماه اینجا باشی.»😌😏 گفت: «برو بابا کی حالش رو داره سه ماه تو این بمونه»!😕😒 یه روز دیدم نامه به دست اومد و گفت : «اینم نامه تسویه ما 😜. حاجی از تو خوشم اومده! من ندیده بودم که با بچه ها بگه و بخنده . دلم برات تنگ میشه.»😚 گفتم: «چطوری نامه تسویه گرفتی؟»🙄😳 گفت: «دستم رو کردم و بردم حسابی پانسمان کردم و ...»😄😅 بعد هم خداحافظی کرد و رفت... فردای رفتن محسن اعلام کردن که کل نیروهای گردان مسلم و نیروهای مستقر در اردوگاه کوزران به مرخصی میروند. ماهم وسائل را جمع کردیم و راهی تهران شدیم ... . .... چند روز بعد که برگشتیم به منطقه دیدیم دم در اردوگاه، منتظر ایستاده.😳😳 گفتم : «محسن!! تو اینجا چکار میکنی؟»😳🤔 گفت: «بابا شما کجائین؟سه روزه منتظر شمام.😫😩 گفتم: «مگه دلت برای رفقای خلاف کارت تنگ نشده بود؟مگه نرفتی تهران...؟🤔 چیزی نگفت .😶 کاملا مشخص بود رفتارش تغییر کرده... دیگه فحش نمی داد... ... @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 #لات_های_بهشتی #محسن۲ ....عکس هایش را که گرفت از محیط جبهه خسته شد و گفت : «میخوام
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 ۳ دیگه وقتی کسی سر به سرش مےذاشت فحش نمےداد!!!😶 و مےگفت: « ولم کنین! بزارید این دهن بی صاحاب شده بسته بمونه!!»🤐😐 یک روز که دیدم تنهاست رفتم سراغش و گفتم: «چه خبر آقا محسن؟»🤗 نفس عمیقی کشید و گفت: «وقتی از پیش شما رفتم فکر مےکردم دوباره می تونم با همون رفقام خوش باشم اما نشد !!!😕🙄 یکی دو روز با رفقام رفتیم گردش و تفریح اما باهاشون حال نمی کردم ...😟 رفتم خونه و خیلی با خودم فکر کردم و گفتم : «اگه میخوای باید برگردی جبه‍ه...🙃 هرچی هست همون جاست.🤗 برای همین تصمیم گرفتم دور گذشتم رو خط بکشم و برگردم جبهه».☺️ گفتم: «تو که هنوز ۲۰سالت نشده مگه چیکار مےکردی تو گذشته؟»😳🤔 گفت: «نپرس !!😞 من با این سن، ده تا پرونده تو دارم ...😥 بابام خیلی از دستم اذیت مےشد ! یکبار خودش منو لو داد. 😰😱 یک بار هم گفت :«تو برا من آرزو نذاشتی !خبر مرگت بیاد از دستت راحت شم .» 😞☹️ من اولش برای اومدم جبهه💪 اما اینجا دیدم بچه ها چقدر با مرام هستن!😥🙃 همدیگه رو دوست دارن و برای پول کاری نمی کنن".. ... @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #محسن۳ دیگه وقتی کسی سر به سرش مےذاشت فحش نمےداد!!!😶 و مےگفت: « ولم
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 ۴ محسن گفت: " تو این سه روز ڪه تنها بودم خیلی فڪر ڪردم🤔 به گذشتم،😰 آیندم،😱قبر، قیامت😨😰 گفتم:«یه روزی این دنیا برای من تموم میشه !😕خب چیڪار ڪردم؟😓 اگه بگیم قبر و قیامت دروغه ڪه هزار دلیل هست ڪه راسته!😰😨 پس باید یه فڪری ڪنم.» شروع ڪردم به خوندن و قول دادم ڪه دیگه دور خلاف نچرخم و فحش ندم .»🤐😐 خرداد۱۳۶۷بود و زمزمه های و ... یڪ روز اعلام ڪردن گردان مسلم ابن عقیل به خط اعزام شود. در طول مسیر، محسن به من گفت: «حاجی!می ترسم..😨😰 می ترسم یه روز این جنگ تموم بشه و من برگردم سراغ همون رفیقام و همون ڪارام .😔🙄 گفتم: «نه محسن جون! تو دیگه آدم درستی شدی🤗😙» توی خط برای من وصیت می ڪرد مثلا می گفت: «از بابام و خانوادم حلالبت بطلب.»😔😶 خلاصه در طی دو روز حضورمان در خط پدافندی ، فقط یڪ دادیم ڪه آن هم محسن بود . 😔 وقتی برای تشییع محسن به محله تهران رفتم، همه از من جزئیات شهادتش را مےپرسیدند.... هیچ ڪس فڪر نمیڪرد او شهید شده باشد.😏 میگفتند: «شما مطمئن هستی محسن نشده؟😏 خودت دیدی شهید شده؟ 😁😉 و من به ڪار خدا فڪر مےڪردم چطور یڪ بنده خدا با تفڪر صحیح از مسیر جهنم به سوی بهشت برگشت... @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#خاطرات_شهدا🔥 بدانید من برای هیچ چیز به سوریه نرفتم که اهداف مادی داشته باشم. راه برای هدف مقدس دفا
#شهید_خبرنگار_محسن_خزایی 💢 #کلام_شهید ◽️من متعلق به خودم نیستم؛ من متعلق به جهان اسلام هستم و نمی‌توانم مسئولیتم را زمین بگذارم و برگردم باید همه بدانند که هدف و راه تروریست‌ها با اسلام مرتبط نیست و این را باید با گزارش‌هایی که ضبط می‌کنم نشان دهم. ◽️ #محسن یکی از خبرنگارانی است که برای انتقال اخبار حماسه و رشادت‌های رزمندگان اسلام مقابل تروریست‌های تکفیری، در سوریه حضور یافت و در این راه به درجه رفیع #شهادت نائل آمد. #شهید_محسن_خزایی #سالروز_شھادت #هر_روز_با_یک_شهید @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
چشمے کہ برا #امام_حسین(ع) گریہ نکنہ بدرد من نمیخوره❤️...
چشماش مجروح شد،🥀 منتقلش کردند تهران📍 بعد از معاینہ ے دکتر پرسید ، آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمہ؟🌓 می تونم دوباره با این چشم گریہ کنم؟🌿 دکتر پرسید ، 👨‍⚕براے چے این سوال رو می پرسے پسر جون؟ گفت ،🪐 چشمے کہ برا (ع) گریہ نکنہ بدرد من نمے خوره‌❤️... 🕊 🌱 @AhmadMashlab1995 🌐