eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.6هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
143 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️مرد خسیس▶️ آورده‌اند که شخصی به مهمانی دوست خسیس رفت. به محض این که مهمان وارد شد. میزبان پسرش را صدا زد و گفت: پسرم امروز مهمان عزیزی داریم، برو و نیم کیلو از بهترین گوشتی که در بازار است برای او بخر. پسر رفت و بعد از ساعتی دست خالی بازگشت. پدر از او پرسید: پس گوشت چه شد؟! پسر گفت: به نزد قصاب رفتم وبه او گفتم از بهترین گوشتی که در مغازه داری به ما بده، قصاب گفت: گوشتی به تو خواهم داد که مانند کره باشد. با خودم گفتم اگر این طور است پس چرا به جای گوشت کره نخرم، پس به نزد بقال رفتم و به او گفتم: از بهترین کره ای که داری به ما بده. او گفت: کره ای به تو خواهم داد که مثل شیره ی انگور باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به جای کره شیره ی انگور نخرم پس به قصد خرید آن وارد دکان شدم، و گفتم از بهترین شیره ی انگورت به ما بده، او گفت: شیره ای به تو خواهم داد که چون آب صاف و زلال باشد، با خود گفتم اگر این طور است چرا به خانه نروم، زیرا که ما در خانه به قدر کفایت آب داریم. این گونه بود که دست خالی برگشتم. پدر گفت: چه پسر زرنگ و باهوشی هستی؛ اما یک چیز را از دست دادی، آنقدر از این مغازه به آن مغازه رفتی که کفشت مستهلک شد. پسر گفت: نه پدر، کفش های مهمان را پوشیده بودم. ‌‎‌‌‌‎‌‌@AHMADMASHLAB1995
قرائت دو رکعت نماز زیارت حضرت علی بن موس الرضا در حریم امن اللهی مشهد به نیابت از شما بزرگواران و همه جوانان عزیز کشور و شهید والا مقام #شهید_مشلب❤️
🔴«رنا العجیلی» خبرنگار جنگی نیروهای الحشد الشعبی عراق بود بعد از سه سال فعالیت بی وقفه و خبرهايي گوناگون در انفجار بمب دست‌ساز تروریست های داعش در سال ۱۳۹۶ در عراق به شهادت رسید. شهیده رنا العجیلی به ما نشان داد شهادت مرد و زن نمیشناسد. @AHMADMASHLAB1995
🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹 🌹 ۲ گفتم: «برو یه گشتی بزن و نیم ساعت دیگه بیا»...😐 زنگ زدم به کارگزینی و گفتم: «این کیه برای ما فرستادید؟😫 اومده اینجا گروهان و ریخته بهم و برای همه شاخ و شونه می کشه »😩😫.. گفتند: «اینجا هم با همه دعوا کرد که من حتما باید برم گردان رزمی توی خط »😡😠 معمولا اعزامی اولی ها را مےفرستادند توی اما او با دعوا ، برای ، نامه گرفته بود.🙄😒 پیش خودم گفتم: «چه میشه کرد؟🙄 حالا که آمده بگذار بماند اگر نقطه ضعفی ازش دیدم جوابش مےکنم.😉 وقتی برگشت پرسیدم: «چه کاری بلدی؟»🤔 گفت: «هرکاری که بگین مےکنم🙃. بلدم ، مےکشم، تمیز مےکنم، مےپزم، همتونو میشورم ولی...☝️ کارم . یعنی هرجوریه یه اسلحه بهم بدین.»🔫 یه ژ-۳قنداق دار تحویلش دادیم و بند حمایل و فانوسقه و قمقمه و کوله پشتی . دوتا هم جیب خشاب که توی هر کدامش دوتا خشاب ژ-۳جا مےگرفت . دوباره جلوی در تسلیحات راه انداخت که : «من شش تا جیب خشاب میخام و ۱۲تا خشاب»😠🙃 مےخواست دور تا دور کمرش را پر کند از خشاب . 🙄🙄 بهش گفتن: «سنگین میشی نمیتونی با این همه خشاب از ارتفاع بالا بری»😐 گفت: «شما کاری به این کارها نداشته باشین😠 اگه گفتم میخام حتما مےتونم ببرم.»😏 اشاره کردم بهش بدهند . بعد کشیدمش کنار و دوستانه گفتم: «ببین اقای تهرانی عزیز !😊 مواظب باش نزنی یکی و بکشی😒! توی خط و موقع درگیری حتما به حرف من گوش کن»!🙃 سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت . بعد از مدتی دیدم واقعا زبر و زرنگ است ...گفتم: «بیا پیک من باش.»☺️ ... @AHMADMASHLAB1995
⭕️ انقلاب درونی 📢 یکی از آیات تکان دهنده قرآن درباره این آیه است: 🌸👇با هم ببینیم: 🕋يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ (نساء/۱۳۶) 👈 ﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩه‌اﻳﺪ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ایمان بیاورید. ☝️ خدا میگه این ایمان آبکی به درد خودتون میخوره، ایمان واقعی بیارید. ☝️ درسته که اگه کسی مسلمان نباشه، با گفتن شهادتین مسلمان میشه، ولی این کافی نیست. ☝️ کلمه «لااله الا الله، محمدٌ رسول الله» باید در درون انسان نفوذ بکنه، باید یه انقلاب درونی ایجاد بکنه. 🔸همانطوری که محبت ما به خود ما، و به فرزند ما، به مال و جان ما، به دلهای ما نفوذ کرده، همان طور خداپرستی هم بايد به درونِِ ما نفوذ بکنه. به همین خاطر قرآن میگه: 🕋قٰالَتِ اَلْأَعْرٰابُ آمَنّٰا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنٰا وَ لَمّٰا يَدْخُلِ اَلْإِيمٰانُ فِي قُلُوبِكُمْ (حجرات/۱۴) 👈 برخى از بادیه نشینان گفتند: «ایمان آوردیم.» ای پیامبر به آنها بگو: «ایمان نیاورده‌اید، ولی بجای این کلمه بگویید: اسلام آوردیم.» و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است. ✅ عبارت "لَمّٰا يَدْخُلِ اَلْإِيمٰانُ فِي قُلُوبِكُمْ" نشون میده که باید ایمان به جان آدمی نفوذ کنه، به قلب آدم داخل بشه، وگرنه فایده نداره. @AHMADMASHLAB1995
🔴تفاوت در تیترها را بنگرید... ♦️بالا: سایت رهبر معظم انقلاب؛ مفهوم مطالبه از مسئولین و همدردی با مردم را می‌رساند... ♦️پایین: خبرگزاری اصلاح‌طلب ایسنا؛ مفهوم حمایت از مسئولین و تقابل با مردم را می‌رساند... 🔺اینگونه برای به کرسی نشاندن سیاست‌هایشان از رهبری هزینه می‌کنند.
🔷 رهبر انقلاب با صحبت هاشون و حمایت از تصمیم سران قوا، باعث جلوگیری از سقوط دولت شدند؛ اگر دولت سقوط میکرد کشور دچار خلا سیاسی میشد و کشتار و خونریزی های بی پایان توسط منافقین آموزش دیده شکل میگرفت... 💢 اینجا میشه فهمید که یک رهبر دینی حتی از "آبروی خودش" برای "دولت مخالفش" هزینه میکنه تا کشور و مردمش بیش از این آسیب نبینند... در این شلوغی ها نه! ولی در سال های آینده، مردم خواهند فهمید که رهبرانقلاب برای این ملت همه چیز خودش رو فدا کرد.... #اندڪےبصیرت
◀️ ظـــرفـیــت انــســـان هـــا ! ▶️ مردی از دست روزگار سخت می نالید. پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست. استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟ آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت: خیلی شور و غیر قابل تحمل است. استاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت همان مقدار آب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟ مرد گفت: خوب است و می توان تحمل کرد. استاد گفت شوری آب همان سختی های زندگی است. شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود. سختی و رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه انرا تعین می کند پس وقتی در رنج هستی بهترین کار بالا بردن ظرفیت و درک خود از مسائل است. @AHMADMASHLAB1995
#خاطرات_شهدا ◽️بچه‌های سپاه خبر شهادت مهدی و مجید را آوردند و عکسهایشان را میخواستند برای چاپ اعلامیه و نصب روی تابوتشان.. ◽️آلبومها را زیر و رو کردیم؛ جای خالی عکسهای مجید نظرمان را جلب کرد. گویا آخرین باری که به خانه آمده بود تا توانسته بود عکسهایش را از آلبومها جمع کرده بود تا اسیر شهرت شهادت نشود و با خلوص بیشتری این بار آخر را به جبهه برود. راوی 👈 پدر شهید مهدی فرمانده لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب بود مجید هم فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب بود که هر دو ۲۷ آبان در سردشت به شهادت رسیدند #سردار_شهید_مهدی_زین_الدیت #سردار_شهید_مجید_زین_الدین #سالروز_شھادت #دو_تا_داداشی #هر_روز_با_یک_شهید @AHMADMASHLAB1995
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 ۳ یک روز یکی از بچه ها بهم گفت: «این تهرانی واقعا بچه نترسیه ها🙃... وقتی فرستادیش زیر آتش،😰💥🔥 مرتب تیر مےخورد اطرافش اما !😌 حتی عکس العمل نشان نمےداد!😨خیلی آرام و بی هیچ ترسی مےرفت و مےآمد.» بچه ها باهاش نمےجوشیدند. خودش هم از بچه ها دوری مےکرد.😕😔 همیشه یک گوشه تنها مےنشست.😔 یک روز بهش گفتم: «چیه تهرانی؟ چرا پکری؟»🤔 گفت: «نه پکر نیستم! 😔 اما این بچه ها فکر مےکنند با یه آدم لات عوضی طرفن!😔😕 با ما خوش مشربی نمےکنن!😔 تحویلمان نمےگیرن.»😔 مےخواستم فضارو عوض کنم، خندیدم و گفتم: «تهرانی!خداییش خلاف بودیا»؟!!!🙃😉 با ته لهجه لاتی گفت: «ببین!☝️ من همه کار کرده ام . هرکاری که فکر کنی و توی ذهنت بیاری من کرده ام .😔 همه محله های خلاف تهران من رو مےشناسن😔 ولی الان اومدم اینجا و خودم روشن کنم. ببینم من همون راه رو بایِس برم یا نه🤔؟ مےخوام ببینم خدا با من چیکار میکنه »؟!🤔😔 گفتم: «تهرانی! شنیدم نماز هم نمےخونی »؟!🤔 گفت: «به جون مادرم دُرُس بلد نیستم ! مےترسم آبروریزی بشه جلوی بچه ها.»😅 به یکی از بچه های طلبه گفتم: «به تهرانی نماز یاد بده»!! گفت: «آخه این سن بابابزرگ منو داره !خجالت می کشم.»😥 گفتم: «فقط وقتی مےخوای نماز بخونی بلندتر و آروم تر بخون»🙂 بعد رفتم پیش تهرانی و گفتم: «حواست به این طلبه باشه هر جا رفت نماز بخونه کنارش وایسا و هرکاری کرد هرچی خوند تو هم همان را بکن»!!😉 دو سه روز بعد تهرانی اومد و خیلی شاکی بود 😡😠گفت: "این طلبه نمازاش طول مےکشه!!!😩😫 من اینجوری نمےتونم"!!!😠😕 گفتم: "خب یه خورده تحمل کن تا یاد بگیری! بعد خودت هر جوری خواستی بخون"!!🙄 کم کم بچه ها باهاش خودمونی شدند و چیزهای دیگه هم یادش دادند. 😊☺️ او هم با علاقه، یاد مےگرفت... یواش یواش مثل بقیه بچه ها شده بود. همه باهاش دوست شده بودند🤗 دیگر از آن گذشته طولانی، فقط یک برایش باقی مانده بود... 😊☺️ @AHMADMASHLAB1995
⭕️⭕️ كفر، سبب خوددارى از انفاق است.  🌸👇باهم ببینیم: 🌐💠⚜⚜💠🌐 🌴 آیه 47 سوره یس 🌴 🕋 وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ ⚡️ و هرگاه به آنان گفته شود: از آن چه خداوند روزى شما كرده بخشش كنيد، كسانى كه كفر ورزيدند به كسانى كه ايمان آورده‌اند مى‌گويند: ⚡️ آيا به كسانى غذا دهيم كه اگر خداوند مى‌خواست خودش به آنها غذا مى‌داد؟ 👈 شما در گمراهى آشكارى هستيد. ➖➖🚥➖➖🚥➖➖ 🌼🌼 كار انسان به جائى مى‌رسد كه كفر و بخل را راه درست و ايمان و انفاق را انحراف مى‌شمرد.  🌸🌸 خداوند بعضی را فقیر و بعضی را غنی کرده تا هم صبر و قناعت فقرا معلوم شود! و هم اغنیاء برسردوراهی دنیا و آخرت، وبخل و انفاق، امتحان شوند و مؤمنان واقعی استخراج گردند؛ 🌺🌺 البته تاکیدات فراوان قرآن در انفاق، نشان میدهد که خداوند، رزق مساکین را در مال اغنیاء قرار داده؛ ولی ایمان که نباشد، به هر بهانه ای شانه خالی میکنند از انفاق و دستگیری محرومان 👈و این یک علامت شرک است @AHMADMASHLAB1995
بنزین کد بود. بسطامی.mp3
3.85M
💔 💥 خیلی مهم! ☢ چرا دولت یک شبه و بدون پیوست اطلاعاتی بنزین رو گران کرد؟ ⭕️ دولت روحانی به خاطر دستگیرشدگان اخیر و اعترافات اون ها تحت فشار شدیدی قرار داره و هر لحظه ممکنه کشور رو به مرز فروپاشی ببره... #روحانی #گرانی_بنزین #اندڪےبصیرت #پیشنهاددانلود👌
▶️ ناامیدی ◀️ نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بودپادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار را فردا اعدام کنید نجار آن شب نتوانست بخوابد .همسر نجار گفت : مانند هر شب بخواب .پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار 💠کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد ...صبح صدای پای سربازان را شنيد.چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم ... با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند 💠دو سرباز با تعجب گفتند : پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی .چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت .همسرش لبخندی زد و گفت :مانند هر شب آرام بخواب زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند " فکر زيادی انسان را خسته می کند. درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبير کننده کارهاست ساعت زندگیت را به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکن یا خواب می مانی...! یا از زندگی عقب در هر شرایطی امیدت را به خدا از دست نده . @AHMADMASHLAB1995
وقتی نیستی اتفاق ها می افتند اگر بیایی اتفاق ها بالا می روند ‌ سلام! بیا که بال نداشتن دارد عادتمان می شود... #یاایهاالعزیز ❤️اللهم عجل لولیک الفرج❤️ @AHMADMASHLAB1995
#علائم_ظهور.... @AHMADMASHLAB1995
🔸 فرمانده‌ای که از شلوغی مراسم تشییعش می‌ترسید ... یڪ روز بعد از پایان عملیات والفجر۸ تویوتا را روشن کرد و به سمت آبادان حرکت کردیم. حالش آشفته بود تا به حال اینگونه او را ندیده‌ بودم، یک به یک شهدا را یاد می‌کرد و برایشان گریه می‌کرد، گفتم حالا چرا اینقدر ناراحتی گفت: «بیشتر برای زمان بعداز شهادتم ناراحتم» متوجه حرفش نشدم با تعجب گفتم: بعداز شهادت که ناراحتی نداره ! گفت: « برای ما داره از آنجایی که من فرمانده بودم، مردم و مسئولین مرا می‌شناسند. ناراحتم و می‌ترسم از آن روزی که وقتی شهید بشوم، تشییع جنازه‌ام شلوغ شود، مسئولین بیایند، برایم تبلیغات ڪنند. کل استان اعلامیه پخش کنند. این است که برای بعداز شهـادتم هم ناراحتم ، من خودم را شرمنده شهدایی که واقعاً زحمت کشیدند و نامی از آنها نیست می‌دانم. با این اعتقادی که داشت، خدا به او عنایت کرد و بعد از شهادتش، مفقود ماند و تشییع نشد. مدتها از زمان شهادتش گذشت تا اینکه در سال ۱۳۷۴بهمراه هفتاد و چند تن از شهدای مازندران تشییع شد. ✍ راوی: همرزم شهید ۲۵کربلا ۸ @AHMADMASHLAB1995
وقتـی دل و دیده‌ات با خــدا باشـد ... دشمن هرچہ نزدیڪ تر ؛ در نظرت کوچک تر می‌شود... 🥀🕊 @AHMADMASHLAB1995
💠 وداع با پیکر مطهر دو شهید امنیت حوادث روزهای اخیر، امروز(سه شنبه) ساعت ۱۶ در معراج شهدا 🌷 شهید مدافع امنیت مرتضی ابراهیمی 🌷 شهید مدافع امنیت مصطفی رضایی 💠 آدرس: تهران خ وحدت اسلامی انتهای خیابان بهشت کوچه معراج ستاد معراج شهدا @AHMADMASHLAB1995
AUD-20191110-WA0004.mp3
5M
💔 نظام تصمیم جدی داره که دیگه به راحتی کسی تایید صلاحیت نشه 💢 منصوبین رهبری بودجه شون دست #دولت هست اختیارات این دولت از همه دولت ها بیشتر بوده... استاد حسن عباسی #اندڪےبصیرت #نشرحداکثری
‍ ‍ ‍ 🌸خواهرم 👈 رزم با نَفْسْ... 👈 رزم با بے حیایے... 👈 رزم با بــے حجابے... لباس رزم ڪه عاشقانه ندارد میشود عاشقانه دوستش داشتــ.❤️ 👌اما ڪسی براے لباس رزم عاشقانه نمیگوید! لباس رزم نشانه استــ ، رجز دارد و جهاد ! ✌️ مثل آقــ😍ــا 🌸آن وقتــ اگر تابــ آوردے و ماندی شیرینی اش را با هیچ مدل و برند و عوض نخواهی کرد . 📌لشگرے ڪه را تنش ڪند هرقدر هم پاڪ و وفادار و صادق باشد را میڪند😓 🌹راستے شهـ💔ـدا ، مشکے از هاے شما ڪه بیشتر نیستــ ! @AHMADMASHLAB1995
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 ۴ قرار بود برویم عملیات . همه به جنب و جوش بودند. تهرانی هم خودش را آماده مےکرد اما... خیلی آرام و بی حرف... داشت فکر می کرد....🤔 بهش گفتم : «چیه تهرانی؟🤔 چرا اینجوری رفتی تو لک؟»😉 آرام طوری که کسی نشنود گفت: «جون حاجی نمےدونم چیه که از دیشب مال خودم نیستم . 🙄 هرچی مےخوام بازی در بیارم یا حرف بزنم یا حال برو بچه ها رو بگیرم دهانم باز نمیشه!🤐 انگار یه چیزی به من غلبه کرده. یه چیز دیگه ای غیر از خودم».😕😶 چشم هایش هم همین را گواهی مےداد. تغییر کرده بود ... ... @AHMADMASHLAB1995