#خاطرات_شهدا🔥
بدانید من برای هیچ چیز به سوریه نرفتم که اهداف مادی داشته باشم. راه برای هدف مقدس دفاع از نوامیس و کیان مسلمین و برای مقابله با استکبار و راس آن رژیم جعلی و سفاک اسرائیل، رژیم کودک کش و جنایت پیشه رژیم صهیونیستی هرچه در توان دارید بر این این رژیم جعلی فریاد بکشید و خشم و نفرتتان را نثار آن کنید.
کینه های انقلابیان رسوب نگیرد و فراموش نکنید که همه ما شیعه علی ابن ابی طالب هستیم. شیعه علی علیه السلام ذلت نمی پذیرد. آقا و مولای ما حسین ابن علی علیه السلام هم تن به ذلت نداد.
روحانی #شهید_علی_تمامزاده
#هر_روز_با_یک_شهید
@AHMADMASHLAB1995
#شهیدانه
#شهادت طلوعی دوباره است ...
که تو را میخواند
#عقل و #عشق در رگهای #شهادت جاریست
#عقل می گوید برو
و
#عشق میخواند بیا ...
آنگاه در آغوش #معشوق و #معبودت "الله" جای میگیری
سلام برشما #شهیدان که خدا #عاشقتان شد و شما را #آسمانی کرد
#شهدا با #نگاهتان ما را هم #آسمانی کنید
#اللهم_ارزقنا_شهاده_فی_سبیلک
#شهید_احمد_مشلب🥀🕊
#هر_روز_با_یک_عکس
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#داستانک ◀️ صدف های بدبو ▶️ شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و
#داستانک
◀️ صد دلاری ▶️
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.
@AHMADMASHLAB1995
#عكس_باز_شود👆👆👆
سرلیستهای اهداف ترور رژیمصهیونیستی به گفتهی جروزالمپست، چند ماه قبل.
ديروز #بهاء_أبو_العطا به شهادت رسید.
#شهادتت_مبارك
#شهید_بهاء_أبو_العطا
#مرگ_بر_اسرائیل
#Down_with_Zion
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #محسن۳ دیگه وقتی کسی سر به سرش مےذاشت فحش نمےداد!!!😶 و مےگفت: « ولم
🌸🕊🌸🕊
🕊🌸🕊
🌸🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#محسن۴
محسن گفت:
" تو این سه روز ڪه تنها بودم خیلی فڪر ڪردم🤔 به گذشتم،😰 آیندم،😱قبر، قیامت😨😰
گفتم:«یه روزی این دنیا برای من تموم میشه !😕خب چیڪار ڪردم؟😓
اگه بگیم قبر و قیامت دروغه ڪه هزار دلیل هست ڪه راسته!😰😨
پس باید یه فڪری ڪنم.»
شروع ڪردم به #نماز خوندن و قول دادم ڪه دیگه دور خلاف نچرخم و فحش ندم .»🤐😐
خرداد۱۳۶۷بود و زمزمه های #پذیرش_قطع_نامه و #پایان_جنگ...
یڪ روز اعلام ڪردن گردان مسلم ابن عقیل به خط #پدافندی اعزام شود.
در طول مسیر، محسن به من گفت:
«حاجی!می ترسم..😨😰
می ترسم یه روز این جنگ تموم بشه و من برگردم سراغ همون رفیقام و همون ڪارام .😔🙄
گفتم:
«نه محسن جون! تو دیگه آدم درستی شدی🤗😙»
توی خط برای من وصیت می ڪرد مثلا می گفت:
«از بابام و خانوادم حلالبت بطلب.»😔😶
خلاصه در طی دو روز حضورمان در خط پدافندی ، فقط یڪ #شهید دادیم ڪه آن هم محسن بود .
😔
وقتی برای تشییع محسن به محله #اتابڪ تهران رفتم، همه از من جزئیات شهادتش را مےپرسیدند....
هیچ ڪس فڪر نمیڪرد او شهید شده باشد.😏
میگفتند:
«شما مطمئن هستی محسن #اعدام نشده؟😏
خودت دیدی شهید شده؟ 😁😉
و من به ڪار خدا فڪر مےڪردم چطور یڪ بنده خدا با تفڪر صحیح از مسیر جهنم به سوی بهشت برگشت...
#پایان_داستان_محسن
#لاتهای_بهشتی_ادامه_دارد
#ڪپی_با_لینڪ_لطفا
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#خاطرات_شهدا🔥 بدانید من برای هیچ چیز به سوریه نرفتم که اهداف مادی داشته باشم. راه برای هدف مقدس دفا
#شهید_خبرنگار_محسن_خزایی
💢 #کلام_شهید
◽️من متعلق به خودم نیستم؛ من متعلق به جهان اسلام هستم و نمیتوانم مسئولیتم را زمین بگذارم و برگردم باید همه بدانند که هدف و راه تروریستها با اسلام مرتبط نیست و این را باید با گزارشهایی که ضبط میکنم نشان دهم.
◽️ #محسن یکی از خبرنگارانی است که برای انتقال اخبار حماسه و رشادتهای رزمندگان اسلام مقابل تروریستهای تکفیری، در سوریه حضور یافت و در این راه به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.
#شهید_محسن_خزایی
#سالروز_شھادت
#هر_روز_با_یک_شهید
@AHMADMASHLAB1995
#خاطرات_شهدا🔥
💠امیری حسین و نعم الامیر💠
💠در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه....
🌸روز سوم وقتی خواست از خونه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت....
می گفت: "مثل ارباب همه جا رو مثل دود می دیدم اینقدر حال من بد شد که نمی تونستم روی پای خودم بایستم...."
از اون روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و تشنگی و امام حسین علیه السلام رو فهمید.
#مدافع_حرم #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری❤️❤️
#هر_روز_با_یک_شهید
شادی روح شهدا صلوات🌸
@AHMADMASHLAB1995
May 11
May 11
#خاطرات_شهدا🔥
🌷🌷 السلام علیک یا عطشان🌷🌷
دریکی از ماموریت ها مسلحین را درمحاصره قرارداده بودیم تا جایی که داشتند از تشنگی تلف میشدند.
یک ماشین حامل آب میخواست منبع آب رو به اونها برسونه ،هدف گرفتیم تا منبع آبشو بزنیم،سرسلاحمونو گرفت پایین وگفت :برادرا باآب کاری نداشته باشید ماازنسل ابا عبدلله ع هستیم نه از نسل شمر ویزید.(همرزم شهید)
حسن خلقش اولیا را به نمایش میداد
مهربانی سهم آن قلب دلیرش شده بود
#شهید_جوادالله_کرم❤️❤️
#هر_روز_با_یک_شهید
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#داستانک ◀️ صد دلاری ▶️ یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را ا
#داستانک
◀️ ملا نصرالدین و دیگ همسایه ▶️
می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت .
چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد.
وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.
چند روز بعد ، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا دادبه این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد .
همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت.
ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می میرد؟ چرا مزخرف میگی!!!
و جواب شنید :چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید.
دیگی که می زاید حتما مردن هم دارد.
و این حکایت اغلب ما مردم است هرجا که به نفع ما باشد عجیب ترین دروغها و داستانها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید.
@AHMADMASHLAB1995