eitaa logo
-آینه-
66 دنبال‌کننده
197 عکس
22 ویدیو
0 فایل
بسم رب چشمانش ¹⁴⁰¹/⁵/³¹ ـ‌ما هیچ نیستیم، بجز سایه‌ای ز خویش؛ آیین آینه، خود را ندیدن است!ـ ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16680998086472 آمدن،ماندن و ماندن؛ نه‌مبادا رفتن،رفتن اما به کجا؟وای به هر جا رفتن.
مشاهده در ایتا
دانلود
بی گناه بودم و در بَندم کردند من شعرِ غزل بودم و آهنگم کردند قبرستانی از خاطرات مرده به دوشم فرمانده بودم و بی لشکرم کردند نَنِگرید اینگونه به من که من نقاش بودم و بی دستم کردند ابر‌های آسمانم تیره هستند من عاقل بودم که بی عقلم کردند
-آینه-
-کاش در تقویم هم روزِ تنهایی بود- -شاید این تنها را آن روز یادی کردند- #آینه‌نوشت
[بعد از مُراوده‌های سنگینِ دل با عقل تصمیم بر آن شد که تنها باشم]
-آینه-
[بعد از مُراوده‌های سنگینِ دل با عقل تصمیم بر آن شد که تنها باشم] #آینه‌نوشت
-از کنارت میگُذَرَم به افق خیره شدی محل بگذاری جای تعجب دارد:)
-آینه-
-از کنارت میگُذَرَم به افق خیره شدی محل بگذاری جای تعجب دارد:) #آینه‌نوشت
-من و تو چون لنگه‌ی گوشواره‌ایم منِ بی تو ، توِ بی من، بی معناست
-آینه-
-من و تو چون لنگه‌ی گوشواره‌ایم منِ بی تو ، توِ بی من، بی معناست #آینه‌نوشت
-ز روزی که گیسوی تو را دیدم به چَشم بدجور دلم میلِ به مشکی دارد :)
-آینه-
[شعبه‌ی دوم ندارد عشقِ معمولی من:)] #اینه‌نوشت
طَرار محتاجِ دِرهَم بود دزدی کرد! تو محتاجِ چه هستی که یار میدزدی؟
-آینه-
طَرار محتاجِ دِرهَم بود دزدی کرد! تو محتاجِ چه هستی که یار میدزدی؟ #آینه‌نوشت
گُم کرده‌ای نُت های آهنگ مرا؟ مهم نیست،بِنَواز به افتخارِ دیگری
-آینه-
گُم کرده‌ای نُت های آهنگ مرا؟ مهم نیست،بِنَواز به افتخارِ دیگری #آینه‌نوشت
با پاییز امسال بارانی نیامد که تو را یاد کنم، و تُ را تاب نمانده که آن روزِ بارانی را انکار کنی:)
-آینه-
خواستم شعر بِگویَم که فراموش شوی، ناگهان شعر به توصیف تو پرداخت. #آینه‌نوشت
-ما هم بلد بودیم دلبر شویم- حیف که یار، لبخندِ باعشوه و خمِ ابرو و مویِ‌پریشانِ رقیب را دید ولی حَیای ما را نه.
-آینه-
-ما هم بلد بودیم دلبر شویم- حیف که یار، لبخندِ باعشوه و خمِ ابرو و مویِ‌پریشانِ رقیب را دید ولی حَیا
یعنی مرا دوست نداری؟پرسیدمُ انکاری بود فراموشم شده مَنفیست،پاسخِ پرسشِ انکاری‌ها
-آینه-
یعنی مرا دوست نداری؟پرسیدمُ انکاری بود فراموشم شده مَنفیست،پاسخِ پرسشِ انکاری‌ها #آینه‌نوشت
صراطِ مستقیممان کج بوده و به تو رسیدیم زلفِ یار پیچ و خم داشت و راحت نرسیدیم ما مشتاقیم به دیدار و تو رد میکنی ما را خبر داری عمر کوتاه است و ما به تو نرسیدیم؟ یادِ ماه شده ساکنِ ذهنِ تاریکِ رود تو ماه ، ما رود، هرگز به هم نرسیدیم بالا رفتن از کوه صعب بود،سخت بود اما تا به قله رسیدیم فهمیدیم اشتباه رسیدیم مهم نیست،خورشید غروب کرد،ماه پیدا شد اسمان تیره شد و باز هم به تو نرسیدیم