eitaa logo
اخبار ویژه
2.3هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
15.9هزار ویدیو
26 فایل
⁦✍️⁩ کانال خبری تحلیلی #اخبار_ویژه را دنبال کنید https://eitaa.com/Akhbarvijehh ‌✍️⁩ کانال خبری تحلیلی #اخـبار_ویژه را دنبال کنید، https://eitaa.com/Akhbarvijehh
مشاهده در ایتا
دانلود
چرخه خلع سلاح اروپا توسط آمریکا با شروع جنگ اوکراین سیستم رسانه ای غرب با تمام قدرت به سمت ایجاد یک اتحاد بین المللی علیه روسیه حرکت کرد و توانست بزرگترین اتحاد ممکن را برای کمک به اوکراین علیه روسیه ایجاد کند. در ماه های اول به ظاهر همه چیز خوب پیش می رفت و همه منتظر شروع پیروزی های پی در پی اوکراین و دادگاه پوتین بودند. اما هرچه از زمان ابتدای درگیری می‌گذشت کشورهای حامی اوکراین متوجه نوعی پارادوکس پنهان در بدنه ایدئولوژی های این جنگ شدند. یکی آن تضادها این بود که آمریکا کشورهای دیگر را تشویق می‌کرد، تا حد توان در هر مرحله بخشی از ذخایر استراتژیک نظامی خود را به عنوان کمک نظامی به اوکراین منتقل کنند (در مواردی آمریکا متعهد شده که هزینه آنها را در آینده پرداخت خواهد کرد) اما از طرف خود آمریکا یک مشکل خاص وجود داشت. بایدن بهانه گیر و پیر، تنها دستور ارسال کمک هایی را امضا می‌کرد که به ندرت جزو جنگ افزارهای استراتژیک آمریکا بوده و همچنین قابلیت تولید و جایگزینی سریع در انبار های نظامی آمریکا را داشتند. ارسال سایر جنگ افزارهای حساس فقط در حد وعده دعای بایدن مانده بود و یا بابت خالی نبودن عریضه بخش اندکی از آنها به اوکراین فرستاده شد که بیشتر آنها هم در کشورهای همسایه اوکراین که عضو ناتو بودند دپو شدند(به بهانه آموزش نیروی انسانی یا عدم تحریک روسیه یا آماده نبودن زیرساخت های انتقال). کشورهای اروپایی وقتی به خود آمدن که انبارهای تسلیحات آنان به میزان خطرناکی خالی شده و وعده های ارسال سلاح جایگزین توسط آمریکا هم به این زودی ها عملی نخواهد شد. آمریکا شروط جدیدی برای تحویل تسلیحات جدید خود دارد. از اینجا به بعد کم کم میتوانید خطوط قرمز و قوانین نانوشته یک بازی را ببینید. (قوانین چرخه استعمار اروپا توسط آمریکا) . ١_بخش اول این طرح با آغاز جنگ روسیه با موفقیت انجام شد و به دستور آمریکا،از تمامی کشورهای اروپایی موجهای عظیم سلاح به اوکراین سرازیر شد. بعد از آنکه آمریکا به این یقین رسید که انبار های اروپایی ها خالی شده است به سراغ بخش دوم طرح رفت. ٢_در مرحله دوم طرح، به ناگاه دستگاه رسانه ای آمریکا چرخش کامل داده و از عدم توانایی اوکراین برای پیروزی علیه روسیه صحبت می‌کند. آنها به ملت ها القا می‌کنند که آمریکا بیش از 100 میلیارد دلار به اوکراین کمک کرده است و مشکل اوکراین در عدم حمایت کشورهای هم‌پیمان آمریکا است و آمریکا دیگر نباید (دقت کنید نمی‌گویند نمی‌تواند) هزینه این متحدان بی ملاحظه را بدهد. خبر اعلام خروج آمریکا از اوکراین برای همه کشورهای دیگر یک معنی دارد و آن این است که هر کشوری باید هرچه سریعتر خود را از باتلاق اوکراین نجات دهد و اوکراین در نهایت طعمه روسیه می‌شود. ۴_پس از نیاز است که این بحران ادامه دار باشد، به ناگاه اندیشکده ها و رسانه ها مقالات متعددی را منتشر می‌کنند که بزودی روسیه به سراغ طعمه بعدی خود خواهد رفت. این مرحله بزرگنمایی خطر حمله روسیه به سایر کشورهای اروپایی است که آنها ناچار شوند به سرعت فکری بابت تامین جنگ افزار خود انجام دهند. کارخانجات تولیدی غربی بعد از جنگ سرد به سمت تولید محصولات پیشرفته با تکنولوژی های گران و پر زرق و برق رفتند. این بدان معنی است که به هیچ وجه تامین جنگ افزار ارزان آن هم در تعداد و سرعت زیاد امکان پذیر نیست. در اینجا مرحله نهایی این طرح یا چرخه آغاز می‌شود. ۵_در این زمان به علت وابستگی شدید این کشورها به آمریکا و به علت کمبود وقت و هزینه ساخت سلاح، همگی آنان مجبور هستند برای تامین جنگ افزار نظامی خود به سراغ آمریکا بروند که به معنی وابستگی شدید این کشورها به آمریکا در حوزه تامین امنیت آنها‌ست. ۶_ در انتها به مرحله فروش تجهیزات و جنگ افزارهای قدیمی آمریکایی و جایگزین شدن آنها با جنگ افزارهای اروپایی می‌رسیم. آمریکا حتی در زمانیکه به اوج پیروزی خود رسیده است باز هم به دنبال هدف دیگری است. این فروش به شرطی انجام می‌شود که آمریکا اطمینان یابد، کشورهای اروپایی دیگر امکان تولید جنگ افزار بومی را بدون اذن آمریکا ندارند(بالا بردن قیمت انرژی، تحریم های مختلف که زیرساخت تولید مشترک را هدف قرار می‌دهد و...) بله همانطور که می‌بینید چرخه کامل شده است. حال به عنوان مثال به این خبر توجه بفرمایید: (آمریکا تصمیم به فروش باتری های دفاع هوایی متشکل از 24 سامانه پرتابگر، 51 موشک و 4 رادار AN/MPQ-65، به مبلغ 2.8 میلیارد دلار به اسپانیا دارد. در ازای این اسپانیا متعهد می شود باتری های دفاع هوایی هاوک خود را به اوکراین بدهد.) همانطور که می‌بینید آمریکا شرط فروش سلاح به اسپانیا را تخلیه انبارهای خود از باقی مانده جنگ افزار های گذشته قرار داده است. (ادامه تحلیل در پست بعدی 👇)
دوستان گرامی اسرائیل دست ب یک قمار بزرگ زده و می‌خواهد به خیال خودش با کشتار فراوان مردم با هر هزینه ای که طی این چند روز روی دستش هست حماس را نابود کند. اسرائیل می‌دادند اگر به هر دلیل حماس باقی بماند به معنای اتمام تمامی محدودیت ها و پیروزی های 70 سال گذشته است. زیرا فلسطینی ها دیدند که می‌شود رفت هر تعداد راس جانور اسرائیلی را که می‌خواهند بکشند، اسیر بگیرند و بعدش در یک جنگ بعدش هم پیروز شوند. دیگر سنگ روی سنگ بند نمی ماند. از طرف دیگر اسرائیل به شدت نگرانی این هست که محور مقاومت واکنش نشون بده به همین دلیل با بالا بردن هزینه این ورود می‌خواهد جنگ را به سوریه بکشاند و از همه مهمتر پای آمریکا به جنگ باز شود. از طرف دیگر آمریکا برایش مهم نیست که در چند روز پایش به جنگ باز شود اما اگر بیشتر از یک هفته شود و نتوانند جنگ را تمام کنند آنگاه وارد دام ایران می‌شوند. به هر حال به دو تا نکته خیلی مهم رو توجه کنید. اول اینکه بهترین حالت برای ما این است که اسرائیل در یک سری درگیری داخلی بدون آنکه حزب الله یا سایر محور های مقاومت درگیر شود، با حماس آتش بس را امضا کند و اینگونه بزرگترین پیروزی ممکن در این مرحله بدست آوردیم. نکته دوم این است که به خاطر نکته بالا تا زمانیکه آمریکا وارد درگیری نشده باشد محور مقاومت هم سعی می‌کند ورود نکند فقط اگر شرایط برای حماس سخت شود ابتدا سایر گروه های فلسطینی دیگر محور مقاومت خصوصا از کرانه باختری ورود می‌کنند و اگر باز نیاز باشد حزب الله لبنان ورود می‌کند. نکته دیگر این است که بشار اسد باید تصمیم مهمی بگیرد و اگر به سمت بلندی های جولان حرکت کنیم که دیگه نور علی نور می‌شود. راستش نمیخواستم تحلیل بزارم اما دیدم دوستان دیگه خیلی نگران شدند برای همین سعی میکنم چند تحلیل کوتاه به مرور زمان ارائه کنم. شرایط بسیار ساده است اصلا آن را پیچیده نکنید و اگر کسی گفت پیچیده است احتمالا گیج شده ایران اسرائیل را وارد یک دام کرده است که راه فراری دارد.اگر وارد نبرد شود خب شکست می‌خورد زیرا برای این جنگ آماده نبود و اگر دخالت نکند که چطور ميخواهد آبروریزی 1000 کشته بدون جنگ را جمع کند و دولت نتانیاهو سقوط می‌کند. دام بعدی ایران برای آمریکاست(اگر واقعا آمریکا طعمه را گاز بزند همان موقع به صورت کامل تحلیلش رو میزارم ) اما همه این قمار اسرائیل براساس یک جنگ چند روزه تا حداکثر 14 روزه استوار است. ضمن اینکه از طرف دیگر اولین بار است که اینقدر دست محور مقاومت و مقاومت فلسطین باز است. تنها مشکل فلسطینی ها کشتار زیاد مردم غزه هست که از روز اول هم مطمئن بودند چنین اتفاقی می افتد. مهم این است که دیدگاه کنونی مردم غزه تغییر نکند. مردم غزه می دانستند که هر یک یا دو سال یکبار اسرائیلی ها با هر بهانه ای که پیدا می‌کردند دست به چنین کشتاری می‌زنند. بجز آن هم در شرایط عادی روزی نیست که سگ های بچه کش اسرائیلی به سمت کشتار زن و بچه فلسطینی بی‌گناه حرکت نکنند. پس چه بهتر که اگر قرار است کشته شوند پیش از آن خودشان یک کشتار بزرگ براه بیاندازند. بلاخره هر چیزی هزینه ای دارد و هزینه آزادی از دست وحشی ترین و کثیف ترین های دنیا کم نیست. مطمئن باشید همین خون ها باعث می‌شود سایر فلسطینی های ساکن اراضی اشغالی 1968 رگ غیرت نداشته اشون بجنبه و کاری کنند. ضمن اینکه امروز برای اولین بار در طول تاریخ اشغال، فلسطینی ها به صورت گسترده ای در مناطق اشغالی در حال مبارزه و سقط کردن اسرائیلی ها هستند گرچه اسرائیل به شدت سعی می‌کند که این اخبار منتشر نشود و آنها می‌دانند بلاخره این سانسور خبری تا چند روز دوام می آورد. نکته جالب این است که خود اسرائیل می‌داند دست به چه قمار بزرگی زده است و می‌داند اگر اینبار شکست بخورد مردم فلسطین از مرز ها عبور کرده و جشن خود را در سرزمین های اشغالی برگزار می‌کنند. فعلا این کلیات را داشته باشید تا تحلیل های جزئی تر را در آینده با شما به اشتراک بگذارم. یاعلی میلاد.رضایی ⁦✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
آغاز شکل گیری ایالات متحده مقاومت /حکومت سازی برای ملت های محور مقاومت در دوره کنونی اثرگذاری هژمونیک محور مقاومت به میزان زیادی افزایش یافته است به گونه ای که ابعاد هر کنش مربوط به یکی از بخش های محور مقاومت می‌تواند در تمام پیکر واحد آن خود را نشان داده و آثار آن در سراسر منطقه بروز یابد. دوره‌ای که مشکلات هر منطقه یا کشوری در داخل مرزهای آن تعریف و تاثیرگذار می شود. امروز اگر سوزنی به مرزهای شرقی محور مقاومت وارد شود آثار آن در منتهی الیه شمال غربی پیکر واحد آن نمایان می‌ گردد. از طرف دیگر در دوره تغییر نظم جهانی در دنیا قرار داریم و محور یا بلوک غرب با تمام توان سعی می‌کند تا در نظم آینده همچنان دست برتر را داشته باشد ولی از سوی دیگر بلوک شرق با قدرت تمام بیدار شده و خواهان بازتعریف حوزه های تسلط قدرت هاست. پیش از ادامه چند نکته مهم را بخاطر بسپاریم. ۱_دوره ابرقدرتی و تسلط و آقایی یک کشور در دنیا تمام شده است(تا بعد از دوره تثبیت ثانویه نظم آتی که امکان شکل گیری ابرقدرت تک هژمون وجود دارد) و در نظام آتی دنیا، شاهد شکل گیری بلوک های متعدد قدرت هستیم که هر بلوک به بدنبال سهم گیری بیشتر است. ٢_این بلوک های قدرت بعد از آنکه قطب برنده دنیا مشخص شود، شکل می‌گیرند به این معنا که ابتدا باید با ابزار زور و جنگ، محور شرق یا غرب برنده نهایی جنگ های کنونی باشد سپس در رقابت های داخلی محور برنده (محور شرق یا غرب) مشخص شود آنگاه براساس نظم برنده دنیا (نظم شرقی یا غربی) بلوک های قدرت شکل می‌گیرد و هر بلوک شامل اتحاد دو یا چند کشور خواهد بود. گرچه پایه های شکل گیری این بلوک های قدرت براساس اتحاد کشورها در دوران عبور از نظم قبلی به نظم جدید دنیا است. بعد از این مقدمه نسبتا طولانی به سراغ اصل بحث می‌رویم. از دو سال پیش رویارویی مستقیم نمایندگان دو محور شرق و غرب آغاز شده است. آمریکا به عنوان رهبر اصلی محور غرب برای جلوگیری از سقوط نظم قدیم و احیای مجدد نظم آمریکایی در جهان به مبارزه با محور شرق آمده است . از ابتدا استراتژی اصلی آمریکا براساس نابودی 3 راس اصلی محور شرق خلاصه شده بود: چین، روسیه و ایران غربی ها فکر می‌کردند راحت ترین کار برای مبارزه با این 3 کشور مقابله با ایران است زیرا در منطقه خاورمیانه حضور جدی داشته و ابزارهای اساسی منطقه را از دهه های قبل بدست گرفته بود. به همین دلیل به سراغ روسیه رفت و بعد از آنکه چین را محاصره کرد به دنبال ادامه طرح خود یعنی فروپاشی قدرت ایران آمدند. از سال گذشته به صورت گسترده ای علیه ایران یک مبارزه ترکیبی چند وجهی آغاز شد. اما از سوی دیگر ایران با زیرکی تمام در این سال‌ها به دنبال شکل گیری بلوک قدرت خودش حتی پیش از زمان آغاز رقابت های تغییر نظم دنیا برآمد. محور مقاومت ایده اصلی بلوک تعریفی ایران است که باید شکل بگیرد. اما این محور نقطه ضعف هایی هم دارد که مهمترین آنها بحث امنیت و عدم همراهی حاکمیت های کشورهایی که متحدان ایران در آن ملت ها شکل گرفته هست. به همین دلیل ایران نیاز دارد که طرح کشور سازی از ملت های متحد را کلید بزند. این طرح به این معنا است که ملت ها یا گروه های متحد ایران در محور مقاومت باید در مرحله اول به دنبال بدست گرفتن حاکمیت سیاسی کشور خود باشند. نمونه موفق آن انصار الله یمن است که ایران توانست انصار الله را به عنوان نماینده اصلی مردم یمن در بخش حاکمیت یمن معرفی کند. این شیوه باید برای سایر گروه های مردمی متحد ایران نیز شکل بگیرد. این اتفاق باعث می‌شود در بازه کوتاه مدت تغییر نظم آتی دنیا، ایران بتواند سلسله اتحاد هایی را بین کشورهای هم‌پیمان اصلی خود ایجاد کند که به عنوان یک پیکر واحد یا ایالات متحده مقاومت عمل کرده و در آینده، محور مقاومت تنها اتحاد اصلی در منطقه غرب آسیا باشد.(این بحث تمدنی بسیار سنگین است و باید ساعت ها روی آن بحث کرد و اینجا به اجبار به آن اشاره کردیم تا حوادث فلسطین درک شود.) برگردیم به بحث اصلی خودمان، درگیری دو محور شرق و غرب هر روز وارد فاز جدیدی می‌شود. از طرفی نقشه آمریکا برای شکستن اتحاد محور شرق آنهم براساس آغاز یک جنگ علیه روسیه و نابودی هژمون روسیه به عنوان یک ضلع اصلی محور شرق تاکنون شکست خورده است. هماهنگی و حمایت ویژه کشورهای محور شرق باعث شده آمریکا و محور غرب مستاصل شده و مجبور شوند به سراغ آغاز درگیری در دو ضلع دیگر یعنی ایران و چین حرکت کنند. چین از چند ماه پیش با جنگ های نرم در حوزه تکنولوژی روبرو شده و آمریکا درصدد آن است که با این نوع از نبرد های نرم برای تشکیل ارتش هم‌پیمانان آمریکا علیه چین زمان بخرد. (ادامه تحلیل در مطلب بعدی 1/3)
شرایط اسرائیلی بعد از عملیات حماس در این چند سال اخیر بعد از تصفیه حاکمیت غزه از نیروهای ضد ایرانی شاهد تحولات شگرفی در غزه و به تبع آن در کرانه باختری بودیم. در این سال‌ها همه دیدیم که غزه خوب حمله می کند و بعد از آن خوب هم مقاومت می کند. اما غزه مانند هر جبهه دیگر، به میزان خاصی پتانسیل دارد. بیایید یک نگاه واقع‌گرایانه به شرایط غزه داشته باشیم. بیش از 2 میلیون نفر در سرزمینی به وسعت 370 کیلومتر مربع به ابعاد 40 در 8 کیلومتر در یک تراکم اجباری از جمعیت و ساختمان زندگی می کنند که به مدت 56 سال در محاصره کامل دشمن بوده است. در این مدت برای غزه هیچ منبعی واقعی تامین تدارکات از خارج وجود نداشته است بجز تونل هایی که از این شهر به صحرای سینا و برخی نقاط داخل فلسطین اشغالی راه دارد. همانطور که در این چند روزه طی بمباران وحشیانه صهاینه دیدیم، غزه تا رسیدن به عصر حجر هم می تواند بمباران شود،مقاومت کند و باز هم به دشمن ضربه بزند. این اراده در غزه کاملا وجود دارد زیرا آنها این موضوع را می‌دانستند و برای آن آماده بودند. زیرا خبر رسیده بود که اسرائیل میخواهد از دست غزه راحت شود. امروز هم ممکن است این اتفاق بیفتد مگر اینکه کمک های خارجی به داد غزه برسد. غزه خط مقدم تمام اسرائیل است و اسرائیل بخش قابل توجهی از نیروی نظامی خود را صرف در اشغال نگه داشتن و کنترل غزه می کند. آنها باور دارند که این منطقه باید از جمعیت فلسطینی خالی شود زیرا وقتی این جبهه از بین برود،بعد از آن اسرائیل با خیال راحت تمام توجهات خود را به سمت شمال، لبنان معطوف می‌کند. مرزهای شمال فلسطین اشغالی برای اسرائیل یک معمای ترسناک است. مکانی که حزب الله لبنان از جنگ سال 2006 تاکنون به صورت مستمر در حال تقویت خود بوده است و اسرائیل در این مدت کمترین شناخت ممکن را از داخل ساختار حزب الله لبنان بدست آورده است. 15 سال به هیچ وجه زمان کمی نیست ، مدت زمان لازم برای تغییر یک نسل است چه برسد که هدف اصلی حزب الله ارتقا توان نظامی خود باشد. ترس اسرائیل از آنجا بیشتر شد که رویکرد حزب الله لبنان درست به مانند ایران از سال 2018 به بعد تهاجمی شده و دکترین دفاع در خانه دشمن را به عنوان، دکترین دفاع اصلی خود برگزیده است. مصر و اردن همسایه های اسرائیل هستند که سالهاست با رهبران و سیاستمداران ضعیف و وابسته و همراه با اسرائیل، به آرمان های عربی فلسطین خیانت کرده و در برابر مردم غزه مسولیت خود را کنار گذاشتند. از سوی دیگر اسرائیل با سوریه مرز مشترک و دنیایی از تخاصم را دارد. درباره سوریه ای صحبت میکنیم که اسرائیلی ها 12 سال پیش مطمئن بودند کار آن تمام است زیرا همه دنیا علیه دولت بشار اسد به خط شده بودند، همه به جز دوستان ایرانی و برادران سوریه در محور مقاومت. فتنه و جنگ داخلی سوریه 12 سال به طول انجامید و در آن کشور انواع و اقسام سازمان های تروریستی بر سر آن کار آمدند که باعث شد ساختار مورد نظر ایران در سوریه تشکیل شود و امروز سوریه از هر زمان دیگر بیشتر به داشتن یک ارتش قدرتمند که ایدئولوژی های ضد اسرائیلی دارد، نزدیک است. این سوریه امروز به بلندی های اشغالی خود چشم دارد. زیرا بلندی های جولان به سوریه این امکان را می‌دهد که یک بازدارندگی کامل علیه اسرائیل را بدست بیاورد و از سوی دیگر یک زنجیر بسیار قوی برای زندانی کردن اسرائیل به رهبر محور مقاومت بدهد. همانطور که می‌بینید پس از نابودی غزه و سپس حزب الله لبنان، هیچ قدرت واقعی و جدی همسایه در مقابل اسرائیل وجود ندارد و اسرائیل می‌تواند با خیال راحت به فکر فعالیت های فرامنطقه ای خود جهت الحاق سایر مناطق دیگر غرب آسیا باشد. در دنیایی هستیم که به غیر از ایران و متحدانش، اراده واقعی برای مقابله با اسرائیل وجود ندارد که در این زمینه حتی اسرائیل را قلقلک بدهد،بجز ایران و محور مقاومت آیا ملت یا کشوری را می‌شناسید که خود را برای یک جنگ بزرگ با اسرائیل آماده کرده و فعالانه بجنگد و حاضر باشد تمام هزینه های آن را هم بپردازد. در حالتی که ایران و محور مقاومت نباشند، جنگ در داخل غزه برای مدت طولانی (در یک منطقه باریک و بدون عمق استراتژیک) یک خودکشی محسوب می‌شود و به هیچ وجه نیازی به توضیح بیشتری در این مورد نیست. اما اینجا یک استثنا وجود دارد. آنهم ایران است که سالیان سال غزه را برای چنین روزی آماده کرده است. نکته اصلی اینجاست که ساختار های جنگی غزه کاملاً توسط ایران بازطراحی شده و برای چنین‌ شرایط سختی در جنگ آمادگی بقا و دفاع و حمله را دارد، گواه آن، عملیات های مستمر فلسطینی ها حتی در اوج حملات هوایی اسرائیل به غزه است که در این مدت خسارات دردناکی به اسرائیل متحمل و آنها را غافلگیر کرده است. (ادامه مطلب در پست بعدی👇 (1/3))
اینک آخرالزمان...جنگ سرنوشت ساز غزه شروع عملیات زمینی اسرائیل در غزه نقطه شکست و شروع دومینوی فروپاشی دیوار های قلعه خیبر اسرائیل خواهد بود. اگر به هر نحوی اسرائیل به غزه ورود کند آنگاه شمال اسرائیل یا جنوب لبنان و جنوب سوریه به چند میدان نبرد متحرک بزرگ تبدیل خواهند شد و اگر با سماجت طرفین روبرو شود، آمریکا و اروپا از یک سو و ایران، محور مقاومت، چین و روسیه (اتحاد بلوک شرق ) نیز به این جنگ ورود کنند خواهیم دید که این جنگ به یک جنگ یا جامع جهاد مانند جنگ های صلیبی معروف شکل می‌گیرد با این تفاوت که دیگر فقط اورشلیم یا بیت المقدس کانون این درگیری ها نخواهد بود. از دست دادن غزه برای روسیه، ایران و چین به نوعی خودکشی محسوب می‌شود. غزه ممکن است قطعه کوچکی از زمین به مساحت 370 کیلومتر مربع به نظر برسد، اما این اولین گام در برقراری سلسله پیروزی های مجدد محور غرب علیه بلوک شرق خواهد بود که اینبار با یک جاه طلبی نژادی نیز همراه شده است. این پیروزی ممکن است که قدرت ارتش اسرائیل را ترمیم کند و جامعه اسرائیل را به‌سمت یکپارچگی سابق سوق دهد این همان پیروزی است که غربی ها برای بدست آوردن آن در اوکراین هرکاری توانستند انجام دادند ولی شکست خوردند. اینجاست که مسائل کاملا تغییر می‌کند. اگر اسرائیل بتواند در حوزه رسانه های غرب به این پیروزی دست یابد که جنگ کنونی را به نوعی به جنگ اوکراین دوم تبدیل کند، آنگاه می‌تواند یک حمایت 2 ساله کامل را بدست بیاورد. و مشکل آنجاست که پیروزی اسرائیل در غزه باعث می‌شود که بلوک غرب خشم سرکوب شده خود در اوکراین را اینجا خالی کنند و اعتماد به نفس خود را مجددا به دست آورند. این اعتماد به نفس جدید غرب باعث می‌شود که آمریکا و اروپا به فکر ترسیم یک نقشه جدید جهت مبارزه با بلوک شرق بیافتد و آن این است که ضعیف ترین محور بلوک شرق را مورد ضربه قرار دهد و پیروزی اسرائیل علیه غزه به معنای القای این پیام است که در بین 3 جبهه درگیری مستقیم بین بلوک شرق و غرب دنیا یعنی جبهه‌های روسیه_اوکراین، چین_تایوان (اتحاد آمریکا استرالیا ژاپن) و ایران_اسراییل(محور مقاومت با ناتو)، جبهه کنونی ایران و اسرائیل بهترین شانس برای کسب پیروزی های بیشتر را دارد و این یعنی تغییر وزنه کانون‌های بحران جهانی از سمت اوکراین یا چین به سمت منطقه غرب آسیا خواهد بود. این مبارزه باعث می‌شود که غربی ها بر بن بستی که در اروپای شرقی تجربه می کنند، غلبه یابند. اگر غزه سقوط کند آنگاه، ایران و متحدان ایران یکی یکی به اهداف حتمی ناتو تبدیل خواهند شد، بنابراین آمریکا و ناتو برای حمله به متحدان استراتژیک روسیه و چین در منطقه بهشت ​​انرژی خاورمیانه درنگ نخواهند کرد زیرا بحران انرژی آنان را برای صد سال آینده از بین می‌برد و سقوط فرضی ایران می‌تواند کاری کند چین و روسیه سریعا تسلیم شده و جنگ جهانی سوم پیش از آنکه به خاک اروپا یا آمریکا برسد در منطقه ما آغاز و پایان یابد. اینجا دیگر آمریکا یا اروپایی ها به فکر قیمت نفت نخواهند بود زیرا می‌دانند اگر مقاومت فلسطین پیروز شود یعنی تسلط ایران در ساحل شرقی مدیترانه روز به روز افزایش یافته و ایران به منابع نفتی شمال آفریقا نیز مسلط می‌شود و این به معنای کابوس فروپاشی اتحادیه اروپا خواهد بود. در حال حاضر اسرائیل می‌خواهد این سطح از وابستگی این کشور به ناتو را به صورت رسمی مورد تایید غرب قرار دهد و آنان از اسرائیل به مانند کلید پایان جنگ جهانی سوم یاد کنند. اما تاکنون طرفین یکدیگر را به یک نقطه اجتناب ناپذیر همه یا هیچ سوق می دهند. هم اسرائیل سعی می‌کند آمریکا را به درک کلیدی واجب بودن اَبَراتحاد اسرائیل با ناتو در این زمان قانع کند و هم ایران بدون کوتاه آمدن از اصول خود به اسرائیل هشدار داده است که در صورت ورود به غزه ما دخالت میکنیم. اگر به زودی آتش بس برقرار نشود، از یک نقطه جنگ به بعد جنگ بزرگ بین محور مقاومت و متحدانش با اسرائیل و متحدانش اجتناب ناپذیر خواهد بود و در انتها یکی دیگری را می بلعد. به همین دلیل تمامی آنالیزهای من نشان می‌دهد که باید به طور جدی منتظر یک جنگ بزرگ در خط سوریه-لبنان-اسرائیل باشیم. مگر اینکه در این لحظات ایران و یا آمریکا طرح جدیدی را روی میز بگذارند و با یک معجزه همه چیز تمام شود ولی مطمئن باشید حتی اگر به هر نحوی امروز آتش بس شود قطعا در یکی از فرداها دوباره جنگ بزرگتری شعله ور می شود و اینبار اسرائیل غافلگیر نخواهد شد. چه آمریکا و متحدانش، و چه ایران و متحدانش با گامی مانند گامی که روسیه باید در سال 2022 برمی‌داشت ، (یعنی وارد شدن به جنگ مستقیم) مواجه هستند ، زیرا پرداختن به موضوع در یک چارچوب محدودتر از جنگ به معنای روزشمار آغاز یک جنگ یا فاجعه بدتری نسبت به جنگ کنونی میباشد. (ادامه در پست بعدی 1/3)
نگاهی به رزمایش های ناتو در شرق مدیترانه /قسمت اول :آغاز هماهنگی بسیاری به اشتباه فکر می‌کنند که مانور های کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) جهت تمرین سربازان یا نیروها با جنگ افزارهای جنگی است اما هدف اصلی این رزمایش ها سازگاری بهتر بین تیم ها جنگ افزارها و تجهیزات با یکدیگر است که در نظام رزم کشورهای مختلف با استاندارد های متفاوت وجود دارد و توسط اعضای ناتو تولید می شود. حتی بسیاری فکر می کنند که تجهیزات جنگی مورد استفاده اعضای ناتو کاملا شبیه به یکدیگر است. اما کابوس اصلی فرماندهان ناتو، هماهنگی مورد نیاز بین ارتش های کشورهای مختلف است. در واقع موفقیت ناتو منوط به کارکرد کل این شبکه نظامی مانند بدن یک موجود عظیم زنده است که می‌توان آن را از یک مکان یا جایگاه کنترل کرد. به طور مثال نیروهای ناتو به مدت 40 سال برای جنگ با اتحاد جماهیر شوروی آماده بودند و یا بعد از آن به مدت 30 سال است که منتظر آغاز درگیری نظامی با روسیه هستند. توجه داشته باشید که در جنگ اوکراین نیروهایی از ده ها ارتش با فرهنگ ها و زبان های مختلف در یک خط هوایی، دریایی و زمینی به عرض بیش از 3 هزار کیلومتر زیر مجموعه ناتو عمل می‌کنند این نکته مهم است که بدانیم هدف اصلی مانورهای جامع ناتو محدود به آشنایی ارتش ها با یکدیگر، آزمایش مهمات و آزمایش تاکتیک ها نیست. هدف اصلی این رزمایش، اتصال کل شبکه ارتباطی به یک نقطه واحد، آمادگی ارائه و اشتراک گذاری اطلاعات فوری با واحد های دیگر و فرماندهی یکپارچه به عنوان یک منبع واحد تصمیم گیری است. برای درک بهتر موضوع یک مثال عرض میکنم. آیا فکر می‌کنید در زمانیکه که موشک‌های متعهد کروز و بالستیک روسیه در حال بارش بر سر واحد های مختلف ناتو که هر یک مربوط به ارتش کشوری است ،در این فرصت کم دیگر اعضای ناتو برای ارتباط با یکدیگر تماس‌های تلفنی برقرار نمی‌کنند که فرمان دستورات و هماهنگی های لازم داده شود که کدام باتری پدافندی اجازه شلیک دارد یا کدام کشتی باید ضدحمله را آغاز کند یا کدام جت به کدام نقطه حمله بکند؟ تمامی قدرت ناتو در آن است که شبکه فرماندهی مشترک ناتو بتواند تمام داده‌های رادار، سونار، اطلاعات ماهواره‌ای و جنگ الکترونیکی را در مقر فرماندهی مشاهده کند، آنگاه رهبران اهداف را توزیع نمایند و در عرض چند ثانیه دستور آتش بدهد و کل جنگ را از یک اطاق تصمیم گیری واحد کنترل کنند. برای اطمینان از این امر، سیستم های ارتباطی، شناسایی، ردیابی و کنترل فرماندهی کشورهای ناتو باید به زیرساخت های سازگار با بالاترین سطح استاندارد های مشترک مجهز شده و بر این اساس تولید شوند تا بتوانند با یکدیگر در ارتباط باشند. هدف رزمایش های ناتو این است که فعالیت‌های پیچیده، به ویژه در بخش‌های دریایی و هوایی(در این دو حوزه که ناتو بیشترین سرمایه‌گذاری را انجام داده و اساس درگیری های آینده را در این بخش می‌بیند) ، ساده‌سازی کند. در یک رزمایش بزرگ دریایی، اطلاعات شبکه‌های رادار و سونار دریایی کشتی‌های نیروی دریایی از ده‌ها کشور مختلف زیر یک سقف تجمیع می‌شوند و عموماً فوراً به ناو هواپیمابر تعیین‌شده به عنوان مرکز فرماندهی در رزمایش منتقل می‌شوند. داده های حسگر هر کشتی در یک کل واحد ترکیب می شود، گویا هر کشتی عضوی از یک ابزار ترکیبی پیچیده است که سنسور های مختلفی را حمل می‌کند. به همین دلیل ، هر کشتی به تنهایی عمل نمی کند بلکه ترکیبی از چند خط دفاعی لایه ای هوایی، دریایی و زیردریایی ایجاد می شود. بنابرین هر چه تعداد کشتی‌ها بیشتر باشد، حسگرهای بیشتری وجود دارد که داده های آن تضمین می‌کند که احتمال شکاف‌ها در شبکه دفاعی کمتر شود و جریان داده‌های باکیفیت و با جزئیات آنی بیشتری ارائه می‌شود. زمانی یک کشتی اجازه دارد که خود مختار عمل کند که یک فرماندهی واحد در سلسله مراتب تعیین نشده باشد، یا اگر ستاد فرماندهی که این وظیفه را انجام دهد،(به عنوان مثال در حمله هسته ای دشمن) منهدم شده باشد و یا جریان برگشت داده یا دستور به دلایل مختلف از کار افتاده باشد .(در این مواقع هم اولویت به انجام سلسله دستورات زمان بحران است) جدای از فعالیت سیستم استاندارد شناسایی دوست یا دشمن (IFF) که در بین اعضای ناتو وجود دارد، سیستم های دیگری جهت اطمینان از صحت جریان مستقیم داده بین جت ها، هواپیماهای هشدار دهنده، رادارهای کنترل زودهنگام، شبکه های راداری، سیستم های جنگ الکترونیک و باتری های پدافند هوایی وجود دارد که به طور جداگانه از سایر سیستم های شناسایی فعالیت می‌کند تا در هر زیرمجموعه نیز درگیری نیروها را یگدیگر و خطر آتش خودی به حداقل برسد و مناسب ترین واحد در کوتاه ترین زمان به مناسب ترین هدف حمله کند. (بخش دوم در پست بعدی 👇)
تله محور مقاومت برای آمریکا/قسمت اول:آمریکا و دوراهی جنگ برای اسرائیل موضوع تعویق ده روزه عملیات زمینی اسرائیل در غزه درواقع خبر از تلاش آمریکا و اسرائیل جهت مدیریت اختلافات داخلی خود در زمینه آماده سازی مقدمات و برنامه ریزی جهت آغاز یک جنگ همه جانبه است. پیش از این بلوف آمریکایی ها برای تحت فشار قرار دادن حزب الله لبنان کارها را خراب کرد. آمریکا مطمئن بود که ورود گسترده نیروهای نظامی ناتو به منطقه آن هم به همراه تبليغات رسانه ای سنگین باعث خواهد شد تا جبهه مقاومت دچار اختلاف درونی شده و حزب الله لبنان برای اینکه آمریکا به این جنگ وارد نشود، پشت حماس را خالی می‌کند. با اینکه سازمان های اطلاعاتی بارها هشدار دادند که این طرح عملی نمی‌شود اما بایدن و تیمش باور داشتند که ایران و حزب الله لبنان از ترس گسترش جنگ به سمت سرزمین های عراق و سوریه کوتاه می آیند. طبق معمول بایدن اشتباه کرد درواقع اگر به نتانیاهو و گالانت بود، حمله زمینی به غزه از چند روز پیش آغاز شده بود. این دو می خواهند با به اهتزاز درآوردن پرچم اسرائیل در غزه و دستیابی به یک پیروزی سریع، تبلیغاتی بزرگ علیه ایران و متحدانش در جهان به راه بیاندازند و بعد از آن از عواقب این شکست اخیر و افتضاح تاریخی اسرائیل را روتوش نمایند. آن هم با نمایش انتقام سخت!!! البته از جنبه نظامی نیز می‌توانیم دلیل لغو عملیات زمینی اسرائیل در غزه را بررسی کنیم. گرفتن تصمیم تاخیر عملیات به دلیل باران یک مفهوم خاص نظامی نیز دارد. در حال حاضر دشت های سیلابی در غزه پیشروی سریعی دارند ، به یک محیطی باتلاقی پر از خطر وارد می‌شوند که در آن به دلیل بادهای شدید حتی امکان دارد قادر به دریافت پشتیبانی پهپاد یا هوایی نیز نباشند. یا ممکن است مسیر تدارکات واحدهای اصلی توسط سیل‌های بزرگ در دره‌ها قطع شود. بازده و میزان فعالیت های پهپادی نیز در بادهای شدید و ابرهای متراکم بسیار کاهش می یابد و علامت گذاری لیزری نیز ممکن است با مشکلاتی مواجه شود. بدترین کابوس ایالات متحده آمریکا شکست سنگین اسرائیل در ابتدای این عملیات زمینی است که ممکن است با آغاز عملیات نظامی حزب الله لبنان در جبهه شمالی نیز همراه گردد. بدترین اتفاقی که ممکن است برای اسرائیل بیفتد این است که آمریکا و متحدانش برای حفظ مرزهای کنونی اسرائیل وارد نبرد نشوند خصوصا اگر همزمان جبهه ای در بلندی های جولان نیز باز گردد و از همه بدتر و دهشتناک تر ورود ایران به این نبرد است که وعده آن را از قبل داده است. تمام تلاش آمریکا این است که بتواند با چاپ بیشتر دلار ترکیه و مصر را وادار کند تا بخش زیادی از مردمان غزه را به عنوان پناهنده در کشورهای خود سکنی دهد. آمریکا با این پیشنهاد می‌خواهد تا حدی اسرائیل را به قبول آتش بس متقاعد کند. آمریکایی ها به غیر از آن برنامه دارند که با واسطه گری کشورهای عربی، فلسطینی ها را وادار کنند که حتی بدون وقوع آتش بس نیز از غزه خارج شوند. درواقع هدف این طرح تخلیه جمعیت بخش زیادی از جمعیت غزه (علیرغم مخالفت گروه های مقاومت) و اطمینان از عدم بازگشت مجدد آنها است که در نتیجه کنترل و تسلط اسرائیل را بر سرزمین فلسطین اشغالی در آینده تضمین می کند. تقریبا همه کارشناسان اسرائیلی و آمریکایی معتقدند این عملیات حماس فقط یک رزمایش تمرینی جهت تمرین عملیات های اصلی برای نفوذ به عمق سرزمین های اشغالی بوده که در مرحله اول آن، هدف شکستن محاصره نوار غزه و در ادامه تقسیم فلسطین به دو بخش حاکمیت حماس و حاکمیت اسرائیل است. در حال حاضر نقطه اختلافی در بین سیاست‌مداران آمریکا به وجود آمده است که اولویت اول اوکراین باشد یا اولویت اول اسرائیل است؟ هر دو جریان سیاسی روی این موضوع توافق دارند که نزدیک شدن آمریکا به هر دو طرف به طور مساوی، خطر از دست دادن همزمان اسرائیل و اوکراین را به همراه خواهد داشت. اکثریت مطلق سیاست مداران آمریکایی می خواهند از اسرائیل دفاع کنند و آمریکا مانند گذشته کنترل قطعی را در منطقه غرب آسیا به دست آورد و از نیروی انسانی و منابع بزرگ برای کنترل آبراه های استراتژیک قبل از جنگ های احتمالی با روسیه و چین استفاده کند. در مقابل آنها با آمریکایی هایی که می گویند اوکراین حرف اول را می زند،در تضاد هستند. گرچه استدلال این سیاستمداران اقلیت نیز قوی است. آنها می گویند که اگر قرار بود اوکراین برای مدتی نامعلومی رها شود و روسیه بر این کشور و دریای سیاه مسلط شود، چرا این همه منابع آمریکا و ناتو هدر رفت و میزان ذخایر ناتو به سطح خطرناکی کاهش یافته است در حالی که امکان حفظ وضعیت موجود وجود دارد و حتی خواهان آماده سازی بیشتر اوکراین نیز هستند تا در مقابل روسیه محکم تر عمل کند. (ادامه تحلیل در پست بعدی 👇)
آغاز سلسله جنگ های صلیبی نوین /بخش اول: شکل گیری جبهه های نبرد. ارتش اسرائیل به شدت مرکز و شمال غزه را با بمب های جدید سنگر شکن با بالاترین کالیبر ممکنه که از آمریکا ارسال شده ، بمباران می کند. اما چرا اسرائیل چنین خوی وحشی‌گری را از خود نشان می‌دهد و چرا آمریکا و کشورهای غربی بدون هیچ پوشش ظاهری از اسرائیل حمایت می‌کنند؟ دليل آن فقط یک چیز است و آن آغاز جنگ جدیدی است که برای غرب به نوعی تداعی کننده های_صلیبی است. گرچه در ظاهر شروع این جنگ با عملیات حماس آغاز شده است اما در اصل ماجرا فرماندهی محور مقاومت از مدت ها قبل متوجه نقشه سراسری ناتو جهت آغاز یک جنگ سراسری در منطقه غرب آسیا شده بود. مشکل اصلی اینجا بود که نوک پیکان آغاز این طرح بر اساس نابودی بافت جمعیتی مسلمان در غزه تعیین شده بود. برخلاف کارشناسانی که دلایل اقتصادی و عبور کریدور عرب_مد از غزه را به عنوان دلیل جابجایی مردم غزه و حمله برنامه ریزی شده اسرائیل عنوان می‌کنند من عقیده دارم که دلیل اصلی فراتر از این حرف ها است در پلن کلی غرب به رهبری آمریکا این طرح برای تغییر بُردار قدرت، تغییر دین مردم منطقه و نابودی ساختاری محور مقاومت و تغییر بافت جمعیتی_مذهبی در منطقه غرب آسیا آماده شده بود. در مرحله نهایی قرار بود که بعد از تثبیت جنگ های داخلی و احیای دوباره گروه داعش و سایر گروه های تروریستی و تکفیری ایران محاصره شده و جنگ به داخل خاک ایران کشیده شود و آنگاه غرب با خیال راحت به سراغ تثبیت نظم خود در منطقه برود. اما مشکل اینجا بود که غربی ها فرصت کمی برای آغاز طرح خود داشتند. پیش از این ایران و متحدانش با موفقیت در دو جنگ یمن و سوریه نشان داده بودند که ایران به مرحله نهایی و حیاتی احیای هژمون خود رسیده است. پس از آنکه ایران توانست به یک قدرت برتر منطقه ای تبدیل شود و بعد از آن با بدست آوردن تسلط در کل منطقه غرب آسیا با معرفی طرح تشکیل ایالات متحده مقاومت و ارائه یک پکیج حمایتی نظامی _امنیتی قابل توجه،کشورهای منطقه را مجبور به پیوستن به خود کرده و سپس به سراغ تشکیل اتحاد های ثانوی و یک پارچه سازی حاکمیت سیاسی منطقه خلیج فارس و سپس غرب آسیا برود. این بزرگ ترین خطر برای آمریکا و ناتو به شمار می‌رود زیرا در زمانیکه توجه ناتو و آمریکا به سمت اوکراین و چین جلب شده است، ایران بدنبال کنترل ذخایر اصلی انرژی آینده دنیا و ذخایر زیرزمینی هیدروکربنی که پایه اصلی اولیه تولیدات صنایع قدرت های دنیا است،خواهد بود. به همین دلیل امپراطوری غرب تمام سعی خود را کرد تا از نزدیک شدن کشورهای منطقه به ایران جلوگیری کنند آنها به این نتیجه رسیده بودن که 2 عامل اصلی برای نزدیکی کشورهای عربی منطقه به ایران وجود دارد‌: ١_عامل اقتصادی ٢_عامل امنیتی_دفاعی آمریکا به این یقین رسیده که پیش از این نهایت فشار خود را بر اساس عامل اقتصادی وارد کرده و در طی 2 دهه گذشته ایران با اینکه هزینه گزافی بابت مقابله با آن پرداخت کرده بود ولی از آن بحران ها اقتصادی عبور کرده است. تنها چاره آمریکا حذف عامل امنیتی بود که ستون اصلی قدرت محور مقاومت را تشکیل می‌دهد. در طی دو دهه گذشته بارها کشورهای عضو محور مقاومت از داخل بهم ریخته شدن و حتی دو جنگ و آشوب داخلی 8 ساله توسط ناتو به سوریه و یمن وارد شده اما همه آنها با حمایت مستقیم ایران نجات پیدا کردند که هیچ؛بلکه به طرز جالبی معماری حاکمیتی مورد نظر ایران در ساختار های این کشورها پیاده شده و همانطور که در تحلیل های قبل عرض کردم، ایران و یارانش تلاش می‌کنند از سطح محور مقاومت عبور کرده و به سمت تاسیس ایالات متحده مقاومت حرکت کنند. این آخرین فرصت آمریکا برای مهار ایران است. در گذشته کارها آسان تر بود زیرا آمریکا با فشار بر چین و روسیه سریعا یک اجماع جهانی علیه ایران تشکیل می‌داد و حتی 2 بار تا مرز حمله سراسری به ایران پیش رفتند ولی با مدیریت عالی ایران آن نقشه ها شکست خورد و امروز بجز اتحاد محور مقاومت، ایران وارد یک اتحاد بزرگ دیگر به عنوان محور شرق شده است. نکته بسیار مهم اینجاست که کشورهای عضو محور مقاومت به عنوان بخشی از پیکره ایران در اتحاد محور شرق حضور دارند و ایران به نوعی از روز اول تکلیف خود را برای محور شرق تعیین کرده که این ایالات متحد مقاومت باید تشکیل شود و قابل مذاکره نیست.... اینجا بود که قرار بود در طی 3 ماه آینده مجموعه ای از حملات منطقه ای به کشورهای عضو محور مقاومت انجام شود. اینجا بود که ایران برای تشکیل ایالات متحده مقاومت به یک کاتالیزور جهت حفظ انسجام بین ملت های منطقه نیاز دارد و آن کاتالیزور، آرمان اصلی مسلمان یعنی آزادی قدس شریف است. (ادامه تحلیل در پست بعدی... 👇)
آغاز آمریکا از منطقه/قسمت اول:فراهم شدن مقدمات اجرای طرح در روزهای گذشته و حتی پس از آغاز درگیری ها در فلسطین اشغالی، ایران و محور مقاومت بدون آنکه اتفاقات و وقایع ‌منطقه و رفتار اسرائیل روی فعالیت هایشان اثر خاصی بگذارد و حواس محور مقاومت را پرت کند، بر روی یک هدف کلیدی تاکید و تمرکز کامل را قرار داده و تمامی فعالیت های خود را برای رسیدن به این هدف انجام داده و می‌دهند. از زمانی که رهبری خون بهای شهید گرانقدر ما سردار حاج قاسم سلیمانی را اخراج آمریکا از منطقه، قرار داده است، ایران شب و روز تلاش کرد تا برای چنین روزی آماده شود. پس از آنکه تمامی طرح های آمریکا و ناتو برای درگیر کردن منطقه غرب آسیا و علی الخصوص ایران در یک جنگ نیابتی مانند جنگ اوکراین عملی شود، حماس با یک حمله پیش‌دستانه تمامی طرح های آمریکا را برای درگیر کردن ضلع دوم از اتحاد 3 ضلعی بلوک شرق (ایران، چین، روسیه ) خراب کرد و با یک حمله جنگ را به درون پایگاه اصلی هژمون غرب، در منطقه غرب آسیا کشاند و آنها آنجا باید هزینه جنگ نیابتی طراحی شده بین دو بلوک را در بغل اسرائیل بدهند و نه در اطراف مرزهای ایران (خصوصا قفقاز جنوبی و جنوب شرقی ایران!) در این مدت ایران و تمامی ساختارهای نظامی محور مقاومت نشان داده اند که برای اخراج آمریکا حاضر به پرداخت هر هزینه ای هستند. شلیک مستقیم به آمریکایی ها آن هم در یک گستره بزرگ منطقه ای، حاکی از جدی بود این رویداد دارد. البته آمریکایی ها مدت هاست که برای این موضوع آماده شده اند حتی در سال آخر ریاست جمهوری ترامپ مقدمات لازم برای فرار از یک شرایط بحرانی در زمان انتقام ایران توسط آمریکا طراحی شده بود. امروز ما به آن زمان موعود نزدیک می‌شویم و به نظر می آید آمریکایی ها چاره ای جز اجرای طرح ندارند. این طرح شامل تخلیه صدها هزار غیرنظامی (ربطی به یهودی های ساکن فلسطین اشغالی ندارد) از غرب آسیا می‌شود. مخاطبان گرامی دقت داشته باشید که تنها در اسرائیل و لبنان 600 هزار شهروند آمریکایی وجود دارد و هر کدام ازسفارتخانه های آمریکا یک شهر کوچک محسوب می‌شود. حجم این تخلیه و فرار خیلی بیشتر از آن چیزی هست که فکرش را می‌کنید. صحنه های خفت بار تخلیه آمریکایی ها از ویتنام و افغانستان را فراموش کنید آنها در مقابل این طرح یک بازی کودکانه محسوب می‌شوند. امروز همه دنیا به این یقین رسیده است که اسرائیل بدون حمایت مستقیم آمریکا توان مقابله با یک گروه کوچک تحت حمایت محور مقاومت مانند حماس را ندارد و برخلاف سال های گذشته، بجای مبارزه و رودررویی با مبارزان حماس به سراغ بچه‌کشی از راه دور رفته است. همه کارشناسان صهیونیستی و رهبران اسرائیل باور دارند اگر چنین طرحی اجرا شود به معنای مرگ قطعی اسرائیل می‌باشد. قطعا آمریکا برای حمایت از اسرائیل باید در نزدیکی این رژیم باشد و فرار آمریکایی ها از منطقه ما به معنای پایان حمایت های بدون قید و شرط آمریکا از اسرائیل است... به عنوان مثال اگر یک درگیری بین اسرائیل و مبارزان کوچه های جنوبی غزه رخ دهد،وقتی آمریکا پایگاه های خود را در منطقه ترک کرده باشد، نهایتا می‌تواند چند ناو هواپیمابر به دریای مدیترانه بفرستد تا بدون آنکه مستقیم درگیر شود به اسرائیل کمک کند آن هم در شرایطی که آمریکا در دو محور دیگر روسیه_اوکراین و چین_تایوان درگیر خواهد بود گرچه در این دو هفته همه دیدیم بدون آنان درگیری ها هم، قدرت ناوهای هواپیمابر آمریکا بیشتر برای ترساندن بچه ها است و اگر اراده ای قوی برای مقابله با آمریکا وجود داشته باشد از ایجاد درگیری و دادن هزینه آن فرار می‌کنند. ازطرف دیگر خود اسرائیل وضعیت بسیار بدتری دارد و عملیات تهاجمی اخیر حماس نشان داد که چقدر امنیت و قدرت تبلیغاتی این رژیم متزلل است. همه متوجه این موضوع شده اند که ساختار امنیتی اسرائیل بر حمله هوایی و از راه دور و دفاع هوایی استوار شده است و بخش زمینی این رژیم بحران اساسی دارد. (دیگر لازم نیست حتی یک گروه کامل مانند حماس یا مقاومت فلسطین وارد درگیری با اسرائیل شود، مبارزان چند محله کوچک جنوب غزه با یک خودرو برای زنده‌گیری وحوش اسرائیلی کافی است، دیدیم حتی با تراکتور هم کار راه می‌افتد😄) از طرف دیگر اسرائیلی ها نیز از این طرح خبر دارند و می‌دانند که آمریکا چاره ای جز فرار بزرگ ندارد و به همین دلیل و دلایل دیگر اسرائیل هر کاری می‌کند تا به آمریکا هزینه بسیار زیادی وارد کند تا حداقل در میان اجرای این طرح و در روند تخلیه شهروندان آمریکا ،هزینه های درگیری نظامی به ارتش و مردم آمریکا وارد شود و فعالیت نظامی بی‌سابقه‌ای علیه آمریکا رخ دهد (اسرائیلی ها در طول تاریخ نشان دادن برای حمله نظامی ناگهانی به اماکن و متعلقات آمریکایی و انداختن تقصیر به گردن رقبا یک لحظه هم شک نمی‌کنند ، ادامه⁦👇🏻⁩⁦👇🏻⁩
چرایی حضور ناوگان گسترده دریایی آمریکا در منطقه غرب آسیا تقریبا 3 روز از عملیات تاریخ ساز و بسیار مهم حماس به عنوان بخشی از عملیات منطقه ای محور مقاومت، نگذشته بود که زمزمه های حمایت گسترده آمریکا به صورت حضور نظامی در منطقه به گوش رسید،اما دیری نگذشت که از حمایت های لجستیکی و نظامی کار به جایی رسید که ناوگروه های آمریکا و چندین کشور اروپایی یا همان اعضای ناتو در شرق دریای مدیترانه و خلیج فارس تجمع بی سابقه ای را انجام دادند. حتی آمریکا بخاطر اسرائیل بیخیال سیاست های تشدید محاصره چین شده تا بتواند در منطقه ما حضور پر رنگی داشته باشد. اما دلیل این رفتار آمریکا و جابجایی ناوگان دریایی خود که متشکل از 17 ناوگروه میباشد چیست؟ این حضور گسترده نظامی آمریکا باعث شده اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران داخلی سراغ تحلیل های اشتباه تک بعدی بروند و از آنجایی که با یک چشم به این قضیه می نگرند معمولا خروجی اشتباه دریافت می‌کنند. درواقع دلیل این رفتار آمریکا را نمی‌توان فقط به جنگ اسرائیل یا به تخریب موقعیت و تزلزل ثبات حضور منطقه ای آمریکا مربوط کرد بلکه این اقدام آمریکا معلول چندین علت مختلف است که در این تحلیل به بررسی اجمالی آنها می‌پردازیم. اولین دلیل آن درگیری و جنگ غزه است. بعد از حمله تهاجمی حماس به سرزمین های اشغالی از روز دوم کاملا مشخص شد که اسرائیل بازدارندگی موجودیتی خود را در بخش سلاح های متعارف کاملا از دست داده است و از آنجایی که دشمن اسرائیل در چند کیلومتری شهرهای اسرائیل حضور دارد چیزی به اسم بازدارندگی هسته ای برای اسرائیل در مورد حماس یا حزب الله لبنان به شوخی می ماند. برای درک بهتر موضوع تصور بفرمایید مثلا گروه های تروریستی تجزیه طلب اطراف ایران سالها با موشک و پهپاد به شهرهای ایران حمله می‌کردند و شهروندان در دوره حملات هر روز مجبور بودن به پناهگاه بروند اما همیشه از وجود امنیت فیزیکی برای آنها و خانواده هایشان احساس اطمینان می‌کردند اما اینبار برای اولین بار گروه های تروریستی به داخل شهر های ایران رفته و به تعداد زیادی از پادگان ها و مراکز نظامی ما حمله کرده و در انتها هنگام برگشت 2000 نفر از شهروندان ایرانی را به گروگان برده اند. حتی ایران اگر هسته ای هم باشد دیگر به این ارتش یا نیروی نظامی که اینگونه بی حیثیت شده باشد اعتباری نیست خصوصا اگر در زمانی که به سراغ مقابله با این گروه های تروریستی رفتیم اینبار ارتش باکو هم به مرز های شمالی ما وارد شده و تلفات زیادی از ما بگیرد و فقط در یک نمونه 30 درصد از بهترین تانک های فعال ایران نابود شده باشد. همین مقایسه به شما نشان می‌دهد که وضعیت ارتش اسرائیل و بازدارندگی آن چقدر متزلزل شده است. حال این ارتش اسرائیل با این همه شکست های متعدد در حمله زمینی به غزه دچار فرو پاشیدگی ساختاری شده که نیازمند ترمیمی ساختاری دارد و از ترس تلفات بالا حتی هنوز عملیات اصلی زمینی را آغاز نکرده و تنها برگ برنده اسرائیل در مقابل گروه های مقاومت فقط در نیروی هوایی این رژیم خلاصه می شود. اما این برتری هوایی اسرائیل به شدت به وجود پشتیبانی کامل آمریکا محتاج است و بجز همه این مسائل کافی است محور مقاومت در یک حمله هماهنگ پایگاه های هوایی و فرودگاه های اسرائیل را بمباران کنند تا این برتری هوایی برای مدت زمان طولانی غیر فعال شود و در این زمان حملات زمینی تهاجمی محور مقاومت از شمال و جنوب سرزمین های اشغالی آغاز شود آیا در آن شرایط اسرائیل شانسی برای بدست آوردن یک آتش بس هم خواهد داشت؟ اینجاست که حضور گسترده نظامی آمریکا با ناوگروه های کشورهای عضو ناتو معنا پیدا می‌کند تا در صورت ایجاد مشکل برای تنها بخش موفق ارتش اسرائیل هواپیماهای موجود در این ناوهای هواپیمابر جایگزین نیروی هوایی اسرائیل شود و بتواند برتری هوایی در سرزمین های اشغالی را حفظ کند دلیل دوم حضور این ناوگان دریایی آمریکا در منطقه برای حفاظت از حضور فیزیکی غیرقانونی ارتش آمریکا در سوریه است تا اگر محور مقاومت یا گروه های دیگر به صورت گسترده به سمت پایگاه های آمریکا در سوریه حمله کنند، این جنگنده ها و بمب افکن های ناوگان آمریکایی به همراه توان موشکی آنها بتواند خلا کمبود شدید نیروی زمینی آمریکا در این پایگاه ها را جبران کند. آمریکا به خوبی می‌داند اخراج از سوریه یعنی آغاز دومینوی طرح فرار بزرگ آمریکایی ها که در گذشته درباره آن یک تحلیل کامل ارائه شده و دیگر توضیح بیشتر لازم نیست. دلیل سوم حضور ناوگان عظیم دریایی آمریکا و ناتو در منطقه ما برای فشار آوردن به متحدان عربی آمریکا است که در طی 7 ماه گذشته به سوی ایران چرخش کرده اند و همچنین حمایت از کشورهای غربی دیگر که این روزها به شدت تحت فشار هستند که آنها نیز تسلیم سیاست های منطقه ای محور مقاومت جهت مبارزه علیه اسرائیل شوند. (ادامه در پست بعدی 👇)
دام آمریکا برای ایران تعداد عادی پرسنل ناوگان ناو هواپیمابر یو اس اس جرالد فورد که با شروع بحران در فلسطین اشغالی به مدیترانه شرقی منتقل شده اند ، 4500 نفر است که حدود 3000 نفر از آنها ملوانانی هستند که ناو را عملیاتی نگه می دارند. بقیه شامل نیروهای ناوگان هوایی، تفنگداران دریایی و تیم های فنی مختلف هستند . همه شاخه های ارتش ایالات متحده سال هاست که با کمبود فزاینده پرسنل دست و پنجه نرم می کنند. نرخ استخدام نظامی نیز در یکی از پایین ترین سطوح خود در تاریخ آمریکا قرار دارد و به طور پیوسته در حال کاهش است. از سال 2016 رسانه ها بارها افشا کردند که کشتی های نیروی دریایی آمریکا با خدمه ناکافی کار می کنند. کاهش پیوسته مشارکت آمریکا در نبردهای مختلف (بخش نیروی انسانی) بعد از سال 2003 گواه دیگری بر این موضوع است. به گفته کارشناسان آمریکایی کاهش شرایط سلامت عمومی مردم در ایالات متحده باعث کاهش تعداد خدمه در دسترس می‌شود که در ادامه باعث افزایش زیاد فشارهای روانی و جسمی روی نیروهای آمریکا می‌شود. توجه داشته باشید ارتش آمریکا یک ارتش با ایدولوژی قوی نیست که بتواند با کمک یک ایدولوژی این خلا را پر کند. از سوی دیگر خودکشی زیاد سربازان و بیماری‌های مستمر جسمی یا روحی‌ یا روانی سربازان، توان نیروی دریایی را به صورت مستمر کاهش می‌دهد و بجز آن سهمیه‌های نژادی و جنسیتی که در دوره اوباما آغاز شد، اولویت دادن به آگاهی و آموزش های تئوری به جای آموزش عملی دریایی و استعفای فزاینده کسانی که از نیروی دریایی خشمگین هستند، همه در کنار هم باعث شدت یافتن بحران شده است. علاوه بر این، اخراج ده ها هزار نفر از پرسنل سابق ارتش آمریکا که مایل به واکسینه شدن نبودند و اکثر آنها جزو نیروهای خبره محسوب می‌شدند نیز مهر تاییدی بر این واقعیت است. امروز نیروهای اخراجی در بخش های خصوصی مشغول به کار شده و حاضر نیستند به ارتش برگردند. این حقایق چیزی نیست که کسی بی خبر باشد ، آمریکا نمی تواند یک نیروی ضربت دریایی را به چنین میدان نبرد حساسی که نسبت به بحران های مشابه مانند حمله به لیبی،به مراتب گسترده تر است بفرستد و انتظار داشته باشد با این خدمه ای ناکافی در مقابل دشمن هوشیار و زیرکی مانند ایران و یارانش (که در پیدا کردن نقطه ضعف دشمنانش استاد هستند) ، همه چیز بر وفق مراد پیش برود و خطر تصمیم گیری غلط و عمل اشتباه، تصادف و نقص در کار به وجود نیاید . آمریکا در حال حاضر سعی کرده تا شکاف های بزرگ نیروی انسانی که بر روی ناوهای هواپیمابر ایجاد شده را با جایگزینی پرسنل ناوگان های دیگر تا حد امکان پر کند و آنها را در زیر فشار شرایط عملیاتی جنگی به چنین منطقه خاصی به ماموریت بفرستد. از سوی دیگر می‌شود حتی کمی بدبین تر هم بود که تنها دلیل اینکه آمریکا یک چنین ناو هواپیمابر را تنها با 500 نیروی عملیاتی به منطقه ارسال کرده این است که این کشتی یک تله بوده و به عنوان طعمه فرستاده شده است . تصور بفرمایید پس از مداخله احتمالی در مدیترانه شرقی، حزب‌الله این ناو هواپیمابر را با شلیک موشک‌های ضد کشتی هدف قرار دهد،بعد از آن آتش‌سوزی عظیمی رخ داده ، کمبود خدمه و کاهش کیفیت آموزش در مجموع منجر به غرق این ناو خواهد شد. اینجاست که یک یازده سپتامبر دیگری برای دولت بایدن محیا می‌شود و تا آنجا که ممکن است خشم عمومی ایجاد کرده و ایالات متحده را به بسیج تسلیحاتی رادیکال تری سوق دهد، و از این روش برای فرمان های اضطراری جهت پر کردن ارتش خود استفاده کرده و مانند سال 2001 سعی کند یک اجماع نظامی برای حمله به مقاومت و نجات اسرائیل و همچنین نجات هژمونی خود ایجاد کند. احتمالاً همین وضعیت در مورد ناوگان هواپیمابر USS Dwight D. Eisenhower که در حال حاضر در خلیج فارس پرسه می زند، نیز وجود دارد. دوستان دقت داشته باشید که دیگر دوره ناوگان دریایی گذشته است. در گذشته این ناوگان بزرگ شامل ده ها ناو هواپیمابر به عنوان پایگاه های نظامی متحرک مورد استفاده قرار می گرفتند و در نزدیکی مناطقی که آمریکا قصد آغاز جنگ را داشت پهلو گرفته و نقش مهمی در جنگ ایفا می‌کردند اما امروز با پیشرفت تسلیحات دنیا این ناو های هواپیمابر به تابوت های متحرک تبدیل شده اند و مانند دیگر ناوهای جنگی ارزان قیمت تر نیستند که غرق شدن آنها در نبرد تلفات کمی به دنبال داشته باشد بلکه جنگ اوکراین و انهدام کشتی های جنگی روسیه نشان داد که در جنگ های غیر دریایی، هرچه ناو بزرگتر باشد کندتر است و آسیب پذیری بسیار بیشتری دارد. ( ادامه مطلب در پست بعدی...) (١/٢)
تثبیت هژمون میانی /اخطار نهایی ایران به آمریکا هفته گذشته نیروی دریایی یمن به رهبری انصار الله توانست با موفقیت یک کشتی تجاری را با سرعت تقریبی 50 کیلومتر در ساعت را با شلیک یک موشک بالستیک ضد کشتی که با سرعت تقریبی 10 هزار کیلومتر در ساعت به سمت هدف خود شیرجه می‌زند را با موفقیت منهدم کند. یمنی ها دارای موشک های کروز ضد کشتی تا برد تا 1000 کیلومتر هستند ( به صورت رسمی رونمایی شده) و از موشک های کروز تا برد 2500 کیلومتر هم به‌صورت غیر رسمی استفاده می‌کنند. همچنین برادران ایرانی انصار الله دارای تکنولوژی بسیار دقیق پهپادهای انتحاری هستند که براحتی بنادر و اهداف اسرائیلی را تا برد 2500 کیلومتر با موفقیت هدف قرار می‌دهد و از طرف دیگر موشک های بالستیک زمین به زمین بچه های انصار الله با برد 3000 کیلومتر آماده عملیات هستند. درواقع منظور این است که انصار الله یمن ابزار هایی در بخش پهپادی و موشک کروز دارد که بابت مزایایی که دارند از جمله قیمت کم و دقت بالا، حتی روسیه و چین هم آرزوی داشتن آنها را دارند ولی چرا از موشک بالستیک ضد کشتی استفاده کردند؟ اصابت یک موشک بالستیک با سرعت حدود 8 ماخ ان هم به کشتی متحرک با چنین از فاصله 300 کیلومتری نشان دهنده توانایی شناسایی و تکنولوژی بسیار بالای موشکی (نقطه زنی اثبات شده حداقل تا برد 500 ) سیستم شناسایی، مراقبت و نظارت هدف بسیار پیچیده و موفقیت سامانه های هدایت موشکی است. فراموش نکنید اگرچه ایران از یمنی ها پشتیبانی فنی می کند، اما تقریبا از ابتدای دهه 1390 شمسی سیاست ایران بر این اصل قرار گرفت که همه زیرساخت های لازم برای ساخت موشک ها در تاسیسات مخفی زیرزمینی در یمن آماده شود آنهم مانند ایران در عمق کوه های یمن و صرفا بعد از آن بود که یمنی ها با چنان محاصره شدید نظامی هر روز در بخش های مختلف موشکی و پهپادی رشد قابل توجهی داشتند. این هوشمندی بخش رهبری ایران و پیش‌بینی صحیح جنگ احتمالی علیه یمن کاری کرد که امروز بعد از 8 سال جنگ و تهاجم ائتلاف عربی_عبری_غربی به رهبری آمریکا و عربستان شکست خورده و امروز عربستان حتی بخشی از حقوق سربازان یمنی را پرداخت می‌کند صرفا اگر تمام قدرت موشکی و پهپادی یمن را به همین محصولات رونمایی شده هم محدود کنیم که در واقعیت این ها نسل قبلی داشته های یمن است، بازهم چنین ظرفیت تولید و استفاده موثر با منابع محدود در یمن در جهان بی سابقه است و این شاهکار مدیریت ایران را در کنترل و مدیریت منطقه به خوبی نشان می‌دهد. فراموش نکنید که امروز در خود یمن مهندسان انصار الله برخی از موشک های بالستیک را اصلاح کرده و به موشک های نقطه زن ضد کشتی با برد 1000 تا 1500 کیلومتر تبدیل کردند، آنها را به رادارهای خاص و جدید مجهز کرده،اسکنرها، تصاویر کشتی ها را با پشتیبانی زیرساخت های نظامی مبتنی بر هوش مصنوعی شناسایی اهدایی ایران شناسایی می‌کنند و به شکار کشتی ها می‌روند. درواقع سایر امکانات، ابزارها و روش های قدیمی هدایت موشک در موشک های نسل جدید یمن ناپدید شدند و حتی به گزارش منابع غربی به نقطه ای رسیده اند که موشک می تواند در آن سرعت بالای شیرجه بالستیک خود مستقیماً هدف متحرک را در بین چندین هدف در کنار هم شناسایی کرده و منهدم نماید. اما آیا یمن برای هدف قرار دادن کشتی های تجاری نیازی به استفاده از این سطح از تکنولوژی بالای موشک های بالستیک داشته و نمی‌توانست با موشک های کروز یا پهپاد به کشتی حمله کند؟ پاسخ اینجاست که این اقدام تنها یک آزمایش برای یمن و البته بقیه محور مقاومت محسوب می‌شود. زیرا یا همین الان سایر اعضای محور مقاومت اگر نیاز بوده باشد با این سطح از تکنولوژی تجهیز شده اند و یا حداکثر در آینده نزدیک با توجه به تغییر شرایط وضعی آنها به آنها تحویل داده می شود. اما آزمایش برای چه هدفی؟ قطع یقین بدانید که این اقدام صرفا یک آزمایش و یا شاید حتی یک قدرت‌نمایی برای ناوگان نظامی آمریکا و متحدانش است. این عملیات دقیقا بعد از اعلام آمادگی ائتلاف آمریکایی انجام شده و شامل پیام های بسیار مهم و حساسی به دشمن است. تصور بفرمایید بجای کشتی تجاری یک ناو هواپیمابر با آن اندازه و ضعف مانور پذیری انتخاب شده باشد. آیا خارج از فیلم های هالیوودی این ناو شانسی برای نجات از چنین موشکی با چنین سرعتی دارد؟ اگر امریکا به خریت خود ادامه دهد بزودی به پاسخ این سوال خواهیم رسید. در حال حاضر ناوگان هواپیمابر USS Dwight D. Eisenhower تنها 280 کیلومتر از قلمرو ‌مشخص شده انصار الله فاصله دارد و با یک حمله چند وجهی همه جانبه موشکی آنهم در حد شلیک چند ده موشک به طور همزمان، فاصله چندانی ندارد. (ادامه تحلیل در پست بعدی👇1/2)
تثبیت هژمون میانی دنیا (هژمون ایران و محور مقاومت )قسمت اول: تغییر سیاست ایران به اگر پاسخ داده شود، پاسخ بیشتری خواهد داشت. دوران صبر استراتژیک برای مقابله با تاثیرات داخلی و ارعاب مردم رو به پایان است. پیشرو دیزویی که در حمله موشکی بالستیک ایران جان باخت، کسی بود که وظیفه مدیریت و فروش نفت سوریه که توسط آمریکا و سازمان تروریستی پ‌ک‌ک به سرقت رفته را به همراه نفت های دزدی شمال عراق که توسط خاندان کثیف بارزانی صورت می‌گرفت را بر عهده داشت. وی یک شخصیت کلیدی برای انتقال بخش زیادی از این نفت ها به همراه نفت باکو به اسرائیل بود. به این ترتیب نفت سوریه از طریق خط لوله کرکوک یومورتالیک توسط نفتکش ها به اسرائیل فروخته می شد. از سوی دیگر، فروش نفت به منطقه مخالف پ.ک.ک نیز از طریق ارتباطات دیزویی در ترکیه هماهنگ شده و پول ها جابجا میشد. نکته مهم و نقش منحصر به فرد پیشرو دیزویی از این جا شروع می‌شود. وی با بخشی از پول حاصل از فروش نفت وظیفه داشت تا شبکه تدارکاتی عظیمی را مهیا کند که وظیفه حمایت کامل از عملیات ها و فعالیت های سازمان های اطلاعاتی و تروریستی غربی از جمله سازمان سیا و سازمان تروریستی موساد را بر عهده داشت. شبکه تدارکاتی وی در طی چند سال اخیر حتی پا را فراتر گذاشته و وظیفه پولشویی و تامین تدارکات سازمان های اطلاعاتی اسرائیل و سیا در جمهوری جعلی باکو را نیز به عهده گرفته بود. مشاوران اصلی این فرد تبعه آمریکا و کشورهای غربی بودند که در واقع خود مامور سازمان های تروریستی اطلاعاتی محسوب می‌شدند که تاکنون حداقل 12 نفر آنها در این عملیات به هلاکت رسیده است. پنهان کاری شدید دیشب برای جابجایی جنازه ها و زخمی ها از محل مقر این فرد در اربیل از اهمیت ماجرا خبر می‌دهد و باید منتظر فیلم های پهپادی ایران باشیم تا بشود آمار دقیق تری از هلاکت این جانوران موذی تروریست را برآورد کنیم. اما این بخش درواقع ضربه اصلی داخلی ایران به پیکر این سازمان عظیم وطویل تدارکاتی تروریست های منطقه بود. حمله گسترده دیشب ایران یک ضربه به بخش خارج این تشکیلات را هم داشت. با ضربه به گروه های اصلی تروریستی سوریه خصوصا داعش و حزب ترکستان در مرز ترکیه پیام واضحی به دو کشور ترکیه و کشورهای ناتو که مسئول تربیت و به کارگیری این تروریست ها است فرستاده شده است. پیش از این بارها عرض کردم در زمانی که نظم دنیا در حال تغییر است و یک نظم مستحکم بر دنیا حاکم نیست، سازمان های تروریستی به عنوان بازوی عملیاتی کشورهای تربیت کننده محسوب می‌شوند تا جاییکه در زمان شروع جنگ های گسترده و یا جنگ جهانی تغییر هژمون ها، دیگر مانند نظامیان آن کشورها فعالیت می‌کنند. در این دوره زمانی آیتم های بازدارندگی سابق برای طرفین دیگر بی معنا می‌شود و شاید تنها آیتم های بازدارنده واقعی توانایی هدف قرار دادن افراد موثر در این جبهه ها برای حذف آنان است. این زمان دیگر بحث حب جان این افراد یک بازدارندگی بسیار بالایی به کشور می‌دهد. نکته بسیار مهم این است توجه داشته باشید که ایران به عنوان هژمون جایگزین آمریکا در منطقه با این حملات فقط به آمریکا، برخی از اعضای ناتو و اسرائیل پیام نداد بلکه این حمله یک اعلامیه صریح به ترکیه نیز بود. خود ترکیه در طی 48 ساعت گذشته یکی دو حمله به زیرساخت های نفتی پ.ک.ک در شمال سوریه انجام داده بود. درواقع ایران به ترکیه یادآوری کرد که در شمال سوریه و عراق چه می کند؟ سیاست ترکیه با اسرائیل چه عواقبی برایش دارد و چگونه هژمون میانی جدید دنیا یا همان هژمون ایران(و محور مقاومت) در موضوع مبارزه با تروریسم و ​​حذف تامین مالی تروریسم در منطقه تحت حوزه خودش جدی عمل خواهد کرد. از سوی دیگر با هدف قرار دادن مرز ترکیه در ادلب در فاصله 1200 کیلومتری جنوب غربی ایران نشان داد که ایران به راحتی می تواند اسرائیل را که در فاصله مشابهی قرار دارد هدف قرار دهد و برد موشکی و موجودی آن ها فقط عدد روی کاغذ یا فوتوشاپ نیست. ایران همچنین به وضوح به همه کسانی که سعی می‌کنند به نوعی در منطقه وارد درگیری های نیابتی آتی آمریکا شوند، نشان دادند که اکنون شروع به به تبدیل شده است. اگر پاسخ داده شود، پاسخ بیشتری خواهد داشت. دوران صبر استراتژیک برای مقابله با تاثیرات داخلی و ارعاب مردم رو به پایان است. اگرچه صبر ایرانیان که بخشی از هوش و ذکاوت آنان است همیشه وجود خواهد داشت، زیرا قرار نیست ایران و محور مقاومت در زمین بازی که دشمن طراحی کرده است وارد شوند بلکه امروز دیگر خود ایران به عنوان یک هژمون مستقل ابتدا زمین بازی خود را طراحی می‌کند و دشمن را وادار به بازی در این زمین می‌کند. ادامه ⁦👇🏻⁩⁦👇🏻⁩
ایران بوده ، ایران هست و ایران خواهد ماند هر زمان که موضوعی یا اتفاقی در مورد ایران پیش رخ می‌دهد یک سری حرف تکرار می‌شود و مدعی ترسیدن ایرانیان هستند. همیشه همین تیپ افراد در رسانه ها ظاهر ظاهر می شوند و خزعبلات بافی می‌کنند. ایران نه مانند ترکیه انیمیشن انتقام می‌سازد که در آن انیمیشن به اسرائیل حمله می‌کند ،و نه اهل تبانی است که سران اکثر کشورهای منطقه با آن بزرگ شده اند. مشکل اکثر مردم زمان ما این است که تاریخ را زود فراموش می‌کنند. چه کسی با وجود کشورهای خائن خلیج فارس ، ترکیه و غرب، همیشه سعی کرده اسرائیل را در 40 سال گذشته محاصره کند؟ چه کسی از نیروهای ایرانی، سوریه ای ، عراقی و یمنی، لشکری برای مبارزه با مقابل متجاوزان ناتو ساخته است؟ کدام کشور بعد از یک دهه سرانجام توانست، یاران خودش را در موج جنگ های داخلی ناشی از بهار عربی پیروز گرداند و چنان از یارانش حمایت کند که 12 سال بعد همان اعرابی که این خیانت ها را انجام داده بودند مجبور شوند با خفت و خواری از یاران ایران پذیرایی کنند و شکست خودشان را در رسانه هایشان فریاد بزنند؟ چه کسی 20 سال پیش گفت انتفاضه با سنگ یا تفنگ های ساده و یا حتی شلیک 2 خمپاره در فلسطین موفقیت محسوب نمی‌شود و با تسلیح اولیه به سمت ساختار نظامی اسرائیل شلیک کرد و غزه را به مکانی تبدیل کرد که امروز بتواند 6 ماه در برابر اسرائیل، آمریکا، متحدانش مقاومت کند و قوی ترین نیروهایشان را نابود کند؟ با وجود تلاش‌های مشترک دولت فتح و اسرائیل در کرانه باختری، چه کسی مقاومت نظامی را در کرانه باختری سازماندهی می‌کند و با رساندن پهپاد هایش به این منطقه به شدت تحت کنترل خود، امروز از این منطقه اسرائیل متحمل ضربات بسیاری شود؟ بزاریم کمی عقب تر بریم، چه کسانی مقاومت علیه آمریکا و انگلیس را در جریان اشغال جنوب عراق سازماندهی کرد؟ چه کسی به تنهایی در مقابل نقشه خاورمیانه جدید آمریکا ابرقدرت دنیا ایستاد؟ چه کسی داعش ثمره اتحاد ایدئولوژی و پول و قدرت نظامی 3 محور عبری_عربی_غربی را به زانو در آورد؟ تنها متحد دیروز حوثی‌ها و امروز انصارالله کیست که پشتیبانی فنی لازم را فراهم می‌کند که انصار الله را قادر می‌سازد تا مسافت 3 هزار کیلومتری را بزنند، اهداف اسرائیلی را در فاصله 2 هزار کیلومتری هدف قرار دهند، اولین شکست نیروی دریایی آمریکا را در 80 سال گذشته در مقابل چشم همه دنیا به آمریکا و متحدانش وارد کنند؟ ایران یا کشورهای خلیج فارس یا ترکیه و پاکستان؟ چه کسی باعث شد که حزب الله از دهه 80 تا 2000 با اسرائیل بجنگد و آن را از لبنان بیرون کند و در سال های 2006، 2014 و 2024 اسرائیل را بارها شکست دهد؟ چه کسی حزب الله را قادر ساخت تا چنان قدرتی به دست آورد که بتواند نیروهای فرماندهی شمال اسرائیل را در 6 ماه گذشته بدون وقفه در یک جبهه 129 کیلومتری با بمباران شدید نابود کند و چه کسی حزب الله را به یک نیروی نظامی عظیم تبدیل کرده تا جاییکه کل هژمون غرب با ناوهای هواپیما بر خود در مقابل لبنان متوقف شوند آنهم کسانی که تا دیروز هر خاکی را که در منطقه ما اراده می‌کردند تصاحب می‌کردند؟ امروز یک عده از روی خشم می گویند که ایران جز ایجاد اختلاف کاری نکرده است. بله ما ایجاد اختلاف کردیم. در نظم جهانی آمریکا این کار را آغاز کردیم و نظم منطقه ای آمریکا را به سخره گرفتیم و بازهم انجام می‌دهیم تا نظم خودمان را روی کار بیاوریم. مگر این اولین بار است که این کار را کرده است؟ چندین و چند بار این ممکلت توسط قدرت های خارجی اشغال شد و ما با ایجاد اختلاف و بحران در نظم های آنها، دوباره از خاکستر بلند شدیم ،آیا فراموش کرده اند که در تاریخ چه کسی امپراتوری ها و تمدن های بزرگ را پایه گذاری کرده است؟ امروز از دست ما عصبانی هستند که چرا این قدرت و توانایی در بستر نظم آمریکایی استفاده نشده است. مثلا مثل ترکیه که تروریست های جهادی یا اخوانی را در نقاط مختلف دنیا تجهیز کرده تا به نفع ایالات متحده در سوریه و عراق بجنگند؟ ما راه خودمان را می‌رویم و نظم خودمان را پیاده میکنیم. هرکسی هم مقابل ما باشد تاریخ انقضا پیدا می‌کند. اگر کسی یادش رفته این مطالب بالا را بهش بگید و یادآوری کنید که در 40 سال گذشته ایران کسی بوده که همه این کارها را انجام داده است و امروز پایگاه های آمریکا در سراسر منطقه را بمباران می‌کند. بعد از هر حادثه ای یک عده احمق، جوری حرف می‌زنند که انگار هیچ کدام از اینها اتفاق نیفتاده است. ایران همه اینکارها را در زمانی انجام داده و به سرانجام رسانده که با یکی از سنگین ترین تحریم های جهان و حملات نامتقارن بی شمار اسرائیل و آمریکا مبارزه میکرده است و تازه پیش از آن از یک جنگ 8 ساله جان سالم به در برده که تمام دنیا به دشمنش کمک می‌کردند و به ما حتی سیم خاردار هم نمی‌فروختند.
ایران اعلام کرد که تاکنون 10 کشور را شناسایی کرده که این کشورها در زمان حمله ایران به اسرائیل در بخش تدافعی به اسرائیل کمک کرده اند تا آبروی این بچه کش ها نریزد اما نتیجه آن را همه باهم دیدیم. تاکنون نامی از کشورها ذکر نشده اما شخصا میتونم حدس بزنم که ایالات متحده آمریکا، انگلیس، فرانسه، اردن و عربستان سعودی در بخش دفاع هوایی جهت کمک به اسرائیل شرکت کردند. ترکیه نیز به صورت قطع با پشتیبانی راداری از Kürecik و پشتیبانی هواپیمای هشدار اولیه E-7 به اسرائیل کمک کرده است. بخش پدافندی امارات، کویت و بحرین نیز از جنوب برای پشتیبانی راداری و هشدار اولیه استفاده شدند من فکر میکنم آخرین کشور احتمالا مصر است. اگرچه این کشورهای بی غیرت به ظاهر اسلامی هر چقدر که بخواهند می گویند «ما درگیر جنگ ایران با اسرائیل نیستیم، سهمی نداریم»، اما واقعیت را نمی‌توانند بپوشانند چراکه کشورهایشان پر از پایگاه های نظامی آمریکاست و همه می دانند رهبران این کشورها به چه کسانی خدمت می کنند. متاسفانه در بخش رسانه ای ما هم مانند بقیه کشورهای دنیا در مقابل آمریکا ضعیف هستیم اما در بخش رسانه یک گام دیگر از بقیه دنیا هم ضعیف تر هستیم و امروز شهروندان ایرانی بدون اینکه بدانند در بسیاری از مواقع در زمین دشمن بازی می‌کنند. این عملیات وعده صادق ایران اگر توسط هرکشوری دیگری حتی آمریکا هم انجام شده بود به یک جشن بزرگ ملی تبدیل میشد و تا سالها مایه غرور و مباهات بود. اما در ایران هستند.... این مشکل هم فقط با گذر زمان و کنار رفتن نسل ساده فریب خورده رسانه ای حل می‌شود و واقعا چاره ای دیگر ندارد. چراکه شما می‌توانید هرکس را که نمی‌داند آگاه کنید اما نمی‌توانید کسانی که خود را به خواب زده اند بیدار کنید. از سلبریتی های ما بگیرید تا بخشی از از مردم در فضای مجازی به صورت لجبازگونه فقط سعی می‌کنند ساز مخالف بزنند آن هم در هر مسئله ای. نگران نباشید به مرور زمان بخش بزرگی از جامعه با این بی سوادی رسانه ای مبارزه می‌کنند و نسل بعدی حداقل می‌داند که دارد چکار می‌کند و خودش می‌تواند راه خود را انتخاب کند. امروز ایران در مقابل 10 کشور دنیا ایستاد و سیستم های پدافندی عظیمی به گستردگی یک قاره اروپا را شکست داد. نکته غافل مانده این است که اسرائیل نیز با همین حمایت ها دست به حمله زد اما حملات آغاز نشده در نطقه خفه شد و شکست خورد. اینجاست که دشمن هرکاری می‌کند تا ایرانی ها متوجه این قدرت بزرگ خود نشوند چراکه می‌داند در طول تاریخ هرگاه ایرانی جماعت توانست به اعتقاد و باور کامل برسد مرزهایی را جابجا کرد که در آن عصر برای همگان غیر قابل تصور بوده است. ان شاء الله در سال‌های آینده با افزایش کیفیت زندگی افراد و بهبود مشهود اقتصاد می‌توانیم ببینیم جوانان این خاک چگونه مرزهای مختلف دنیا را جابجا می‌کنند. کمی صبر کنید تازه اول کار هستیم... ⁦✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
مژده مرگ تیزر جدید تبلیغاتی ارتش اوکراین دیدنی است. این تیزر برای تبلیغ جهت جذب افراد برای استخدام در اتریش اوکراین است. در این ویدئو شما چند نفر را می‌بینید که با خوشحالی و جدیت به ارتش اوکراین پیوسته اند. یکی از آنها یک دانش آموز دبیرستانی دارای اضافه وزن است ، نفر بعدی یک زن خانه دار مسن است ، یکی دیگر یک مرد بازنشسته معلول و آخرین فرد یک دختر جوان زیبا است که هرجا جاش باشه قطعا جبهه جنگ جای وی نیست. همانطور که می‌بینید رهبران ناتو و دولت اوکراین واقعاً مصمم هستند تا آخرین نفر از مردم بیچاره اوکراین را به جبهه های نمناک بکشند تا برای رضایت آمریکا و حفظ هژمون آمریکا بجنگند و علناً به شهروندان اوکراینی اعلام می کنند که اگر آشنای ثروتمندی ندارید پس همین نفس کشیدن برای شما شرط کافی و لازم جهت اعزام به جبهه جنگ است. واقعیت این است که به آنها می‌گویند ثبت نام کنید و به سنگر بروید و منتظر بمانید تا ارتش روسیه با یک پهپاد سنگر شما را شناسایی کند و با گلوله توپخانه هدایت لیزری کراسنوپول به آن ضربه بزند یا در یک ساختمان منتظر بمانید تا با یک بمب FAB-1500 بر روی سر شما فرود بیاید. البته نگران نباشید بعدا سیستم رسانه ای غرب از استراتژی دفاعی اوکراین و ناتو پرده‌برداری می‌کند یعنی آن‌ها این را به‌عنوان یک دستاورد جا میزنند که هر چه تعداد سنگرها و ساختمان‌های پرسنل بیشتر باشد، حتی اگر حضور آنها نمادین هم باشد،می‌توانند سرعت حرکت روسیه را برای رسیدن به مرزهای اروپایی شرقی کاهش می‌دهد. ناتو توانست بلایی سراوکراین بیاورد که جمعیت 44 میلیونی این کشور به دلیل مهاجرت، تلفات و سربازگیری همه به 16 میلیون کاهش پیدا کند . در پایان جنگ، احتمالاً کمتر از 10 میلیون نفر در این به اصطلاح کشور باقی خواهند ماند. هنوز صحبت های بایدن و رهبران اروپا در ابتدای جنگ یادم هست که می‌گفتند همه جوره از اوکراین حمایت می‌کنیم. ‌✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
ترکیه کشوری که در رسانه هایش به عنوان بزرگترین دشمن اسرائیل است اما در واقعیت جزو مهمترین محافظان اسرائیل در 70 سال گذشته بود فرقی هم نداشته چه دولتی سرکار بوده است، چه زمانیکه لائیک ها قدرت را در اختیار داشتند و چه زمانیکه حزب عدالت و توسعه و شخص منافق رجب طیب اردوغان بر سر کار بود ترکیه در هر صورت به انجمنی برای حفاظت و حراست از اسرائیل تبدیل شده است،در بین مردم عادی این کشور هم همینطور است که در کلام بزرگترین دشمن اسرائیل هستند ، اما در واقعیت جزو بهترین دوستان اسرائیل عمل می‌کنند و در بحث حمایت از اسرائیل در عمل حتی گاهی آمریکا را نیز شرمنده می‌کند . 70 سال است که اسرائیل همراه با آمریکا به تدریج ترکیه را تصرف کرده است. در عمل حمایت ترکیه از اسرائیل منوط به جغرافیای فلسطين اشغالی نمی‌شود بلکه سیاست های ماجراجویانه دولت اردوغان، باعث افزایش آشوب و گسترش تروریست در سوریه شد تا اسرائیل نگران مرز شمالی خودش نباشد ، ترکیه با دخالت در عراق و صادرات تروریسم به این کشور علاوه بر آن عراق را به یک مرکز جهانی قاچاق انسان تبدیل کرد بلکه باعث شد یک مرکز نیروی کار و انرژی ارزان به همراه مواد اولیه ارزان قیمت برای کشورهای غربی از جمله اسرائیل تبدیل شود و نفت شمال عراق سالها به اسرائیل صادر شود . و منابع بیشتری برای اسرائیل تامین گردد. بجز اسرائیل اگر در منطقه ما یک جنایتکار یا تروریست واقعی باشد، آنها کسی نیستند که خانه هایشان ویران شده است، بلکه آنان کسانی هستند که خانه را ویران کرده اند و به کسانی که آن را خراب کرده اند خدمت کرده اند. مردم ترکیه یا باید از این خواب منافقانه بیدار شوند و بلاخره یکبار هم شده پشت برادران مسلمان خود در بیایند وگرنه باید منتظر روزی باشند که در دعوای شرق و غرب آمریکا و اسرائیل این کشور را طعمه کرده و از دور شاهد تبدیل ترکیه به لیبی خواهند بود. مردم ترکیه نباید انتظار داشته باشند اینبار هم ایران به داد آنها برسد چراکه زمانیکه کودکان مظلوم غزه نیاز داشتند نه تنها ساکت ماندند بلکه به دشمنان و قاتلان این کودکان دست دوستی و حمایت دادند. بگذارید در این خواب خرگوشی بمانند زمانی با صدای انفجار های پی در پی تروریست ها بیدار می‌شوند که دیگر جایی برای فرار ندارند و همان تروریست هایی که سالهای سال توسط ترکیه پرورش یافتند به سراغ آنان می آیند. یاعلی خرداد ١۴٠٣ میلاد رضایی ⁦✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
ارسال سرباز آری، ارسال پول خیر به گزارش بلومبرگ، بسته کمک 100 میلیارد دلاری ناتو که توسط ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو قرار بود طی 5 سال به اوکراین اختصاص یابد دلیل افزایش مخالفت ها به نتیجه نرسید و او یک گام به عقب برداشت. ناتو می‌داند که اگر درگیر جنگ با روسیه نشوند، تا 5 سال نه دیگر اوکراینی باقی می‌ماند و نه نیمی از اروپای شرقی و این تریلیون‌ها دلاری که تاکنون برای تجهیز و حفظ این مناطق هزینه شده راه به جایی نمی‌برد، با این حال هنوز سعی می‌کنند به کمک خالی خود ادامه دهند. ایالات متحده به اوکراین اجازه حمله به غیرنظامیان را می دهد و پرسنل ناتو شخصاً در این مرحله مشارکت دارند، اما خنده دار اینجاست که ناتو نمی تواند بر سر پول برای جنگیدن به توافق برسد. واقعیتش این هست که این کمی عجیب است که سربازان ناتو در حال جان دادن در جبهه ها هستند اما دولت ها برای پرداخت پول دچار شک و شبهه و تردید هستند. یعنی این دولت ها برای فرستادن نیرو مشکلی ندارند اما جهت اهدای پول به شدت تردید دارند و این نشان می‌دهد که آنها به هیج وجهه به آینده بازپرداخت این پول امیدوار نیستند. آنها به خوبی می‌دانند که این موضوع که روسیه بزودی شکست میخورد چیزی جز رویای غیر واقعی غربی ها نیست و دیگر شهروندان غربی هم متوجه این موضوع شدند که این فقط یک بلوف است. بله، امروز بیش از هر زمان دیگری در ناتو آشفتگی و اختلاف نظر وجود دارد، اما ایالات متحده آمریکا و یارانش در اروپا مصمم هستند که وضعیت رادیکالی جنگ را تشدید کنند. هدف از این کار این است که به روسیه نشان دهند که روسیه باید با آتش بس موافقت کند و ضعیف هستند، اما روسیه به هر حال علاقه ای به آتش بس ندارد. امروز دلیل تمام این بازها و هدف اصلی غرب این است که حاکمیت های شرقی را آرام کنند تا آنها اولین اشتباه را انجام دهند . من مدتی پیش با یکی از شهروندان انگلیسی که اتفاقا شدیدا طرفدار جنگ با روسیه بود صحبت کردم و یک جا بهش گفتم امروز چه خوشتون بیاد چه خوشتون نیاد، ناتو تنها یک قدم با شروع جنگ جهانی فاصله دارد و اروپا به عنوان یک قاره که استعداد عجیبی برای تبدیل شدن به سرزمین سوخته دارد بسیار بی پروا رفتار می‌کند و بدترین سم در حال حاضر احساسات ناسیونالیستی فیک است چراکه تنها آمریکا است که از این جنگ سود می‌برد و شهروندان اروپایی بجای اینکه به دنبال راه حل این مشکل باشند بلکه بیخیال شده و همه چیز را به مقامات خود سپرده و آنها نیز سعی می کنند با قوی نشان دادن خود و ضعیف جلوه دادن رقبا، ضعف واقعی خود را پنهان کنند و به دنبال درمان نیستند و این یعنی اروپا سال‌های خونینی را به چشم خواهند دید . یاعلی خرداد ١۴٠٣ میلاد رضایی ⁦✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
و اینک آخرالزمان.... از صبح تا حالا دارم برای مخاطبان و حتی دوستان تحلیلگر غیرایرانی دلیل میارم که نباید ناامید بشوند. اونا اصلا براشون قابل هضم نیست که چرا مردم ایران یک دفعه اینجوری تغییر جهت میدن اونم وقتی به این درجه از عزت و اقتدار در جهان رسیدند که باسوادان و باغیرت های کشورهای همسایه و حتی غربی به جایگاه کنونی هژمون ایران غبطه می‌خوردند و ناراحت هستند که چرا کشورهای آنان مستقل نیست و به یک سمت وابسته است. دو شب هم هست که نخوابیدم و الان سرم گیج میره 😄 خیلی از دوستان کانال هم ناامید یا ناراحت هستند و پیام دادند و من هم فعلا شرمنده آنان هستم که نتوانستم پاسخ همه رو بدهم اما دوستان عزیز باور بفرمایید در ابعاد تمدنی اتفاق خاصی نیفتاده و ما نباید غصه چیزی بخوریم که هنوز رخ نداده من از روز اول اعلام نتایج بارها در لایو ها و تحلیل ها پنهانی و آشکارا بهتون گفتم که نتیجه این انتخابات چی میشه در هفته گذشته و در دور دوم، رسما چند بار در لایو گفتم آقای جلیلی با این فرمون شکست میخوری. متاسفانه هیجانات نمیزاره مردم واقعیت های پشت پرده را ببینند. البته چنان پشت پرده هم نبود. در کل ما در مقابل یک جنگ بزرگ جهانی قرار داریم و نباید اولین هژمونی باشیم که جنگ بزرگ را در منطقه یا خاک خود تجربه می‌کند. برای اینکه این اتفاق نیفتد،باید از همه ابزار های قدرت خود استفاده کنیم خیلی از مسائل است که چند سال دیگه تازه میشود آنها را مطرح کرد و الان اگر بگیم، بقیه مسخره ات می‌کنند. اول هم همان طرفداران خودی مسخره می‌کنند. در همین انتخابات دیدید که چطوری اساتیدی که در یک جبهه انقلاب بودند بخاطر تفاوت سلایق و دیدگاه تا مرز تکفیر یکدیگر رفتند بی دلیل نیست که سعی میکنم وارد سیاست داخلی نشوم، زیرا بخش اعظم آن نمایش های کثیف سیاسی است که عده ای برای دلایل مختلف آن را راه می اندازند و بخشی هم نمایش هایی است که حاکمیت راه می اندازد تا بتواند بهترین استفاده را از قدرت و توان داخلی خود داشته باشد. مهم این است که به مقصد برسیم شاید فکر اینکه این راه هزینه بیشتری دارد برای شما ایجاد شبهه کند اما تا زمانی که به مقصد نرسیم و به پشت سر نگاه نکنیم نمیتوانیم واقعا بدانیم کدام راه کم هزینه تر است. آنهایی که ایران را به این جایگاه قدرت رساندن با پشتوانه مردمی توانستند این کار را انجام بدهند و تا زمانیکه پشتوانه مردمی هست و این افراد هم هستند و نسل های آتی قوی تر هم در راه هستند نباید اصلا ناامید شوید. صفحه شطرنج بازی همان صفحه قبلی است و چیزی عوض نشده و شطرنج بازها هم همان هایی هستند که بودند. پس ناامید نشوید. احتملا دولت پزشکیان به عنوان یک دولت لیبرال، هزینه های زیادی روی دست مردم می‌گذارد اما خب تقصیر کیست که مردم به نامزد جبهه مخالف لیبرال علاقه ای نشان ندادند. مقصر را پیدا کردید میتوانید راه حل درمان این مشکل را پیدا کنید من در 2 تحلیل یوتیوبی برخی از مقصر های این جریان را معرفی کردم. 17 میلیون نفر به آقای پزشکیان رای داده اند و اکثریت شدند حالا باید واقعیت را بپذیریم و اگر فکر می‌کنیم راه ما حق است باید به دنبال آن باشیم که رفع مشکل کرده و 4 سال بعد دوباره بخت خود را آزمایش کنیم. فعلا که هیچ اتفاقی نیفتاده اما یادتون نره ایران ما در زمانی که خیلی ضعیف بود و دشمنانش در اوج قدرت خود بودند از همه بحران ها عبور کرد. امروز که همه چیز فرق می‌کند پس نگذارید برخی آیه یاس بخوانند و چون خودشان در چاه ناامیدی و.... هستند شما را هم به دنبال خود بکشانند. در زمان شهید رئیسی چقدر التماس میکردم سراغ کانال هایی که سیاه نمایی می‌کنند نروید و افرادی که به عنوان لیدر رسانه ای یا کسی که جامعه مخاطب دارد و سیاه نمایی می‌کند را کنار بگذارید. بخش بزرگی از تقصیر اینکه امروز مردم سراغ پزشکیان رفتند بخاطر همین افراد بود که با سیاه‌نمایی کاری کردند که گلستان شهید رئیسی (در بخش های که اتفاقات مثبت افتاده بود) در چشم مردم بدتر از شوره‌زار حسن روحانی شود. امروز همین افراد با بی شرافتی بازهم دارند سیاه‌نمایی می‌کنند و تقصیر را برگردن هرکسی که بتوانند می اندازند. اگر فکر می‌کنید طرفداران آقای پزشکیان اشتباه کردند و رای خوبی ندادند حداقل برای خودتون هم اینقدر صادق باشید که چقدر اشتباه کردید که در کنار این افراد ماندید و به سیاه‌نمایی های آنان ضریب دادید. این یک مورد برای مثال بود که بدانید کسی بدون تقصیر نیست. به هرحال گذشته را فراموش کنید و از فردا سعی کنید حداقل در زندگی شخصی خود رشد بهتری داشته باشید تا بتوانید از نظر اقتصادی و اجتماعی قوی تر شوید و بعد با استفاده از جایگاه خود، برای وطن نقش آفرینی بهتری داشته باشید اما پیش شرط آن این است که از چاه سیاه‌نمایی های افراد مغرض و بیمار خارج شوید تیر ١۴٠٣ میلاد رضایی ‌✍️⁩ اخبار ویژه @Akhbarvijehh
عشق حسینی بلای جان حیله قدیمی تفرقه بیانداز و حکومت کن استعمارگران دیروز برای اولین بار در افغانستان به صورت رسمی ، یک بزرگداشت جامع عزاداری محرم تحت حاکمیت طالبان برگزار شد و طالبان نشان داد که به سمت گرایشات اهل سنت میانه رو فلات قاره ایران حرکت می‌کند و این خبر خوبی برای مردم افغانستان خصوصا بعد شیعیان افعانستان است که به آنها امید می‌دهد که اگر در راستای سیاست های ایران عمل کنند می‌توانند امیدوار باشند شرایط تغییر کند. نکته جالب اینجاست که برخی از افرادی که خود را به شکل شبه نظامیان طالبان درآورده بودند و سعی کرده بودند با شیعیان برخورد کنند و همزمان چند نفر از آن طرف داشتند با گوشی فیلم می‌گرفتند و بعد سریعا محل را ترک می‌کردند دستگیر شدند. مشخص شد آنها در تمام مناطق عزاداری کابل و دو شهر دیگر برنامه ای برای فضاسازی جهت افزایش تنفر مذهبی در دستور کار داشتند بجز چند نفر مابقی این افراد اراذل و اوباش بودند و آن چند نفر از شخصیت های با سابقه دولت قبلی بودند و وقتی دستگیر شدند معلوم شد که آنها رابط های هسته های تروریستی مرتبط با سیا هستند. این نکته را فراموش نکنید که اتحاد ایران و طالبان برای اورشلیم و لندن و واشنگتن نتایج بسیار خطرناکی دارد. آمریکا سرمایه گذاری چند ده میلیارد دلاری انجام داد تا بین ایران و طالبان درگیری ایجاد کند. رشوه های سنگین به فرمانده های مختلف فاسد و حتی مقامات سطح پایین مرزی و... تا نشان دهند بین ایران و افغانستان هرگز صلح برقرار نخواهد شد. از آن سمت در فضای مجازی هم دست به کار شدند و تا توانستند در دو طرف به بهانه های مختلف ایجاد نفرت کنند. بعد از شکست پروژه تروریستی زن زندگی آزادی و عدم ورود هسته های تروریستی و جدایی طلب به شهرها برای ایجاد درگیری، ناگهان از عید سال 1402 این پروژه در فضای مجازی ایران با شدت زیادی کلید خورد. متاسفانه بسیاری از کسانی که بصورت افراطی در این دام گرفتار شدند و سواری رایگانی به دشمن دادند کسانی بودند که تحت تاثیر یک سری داستان سازی ها و بزرگ نمایی های منبر دار های رسانه ای و اکانت های فیک و افراد فراری و نفوذی ها یا سیاسیون فاسد غربگدا قرار گرفتند و البته بدنه اصلی این جریان که در این فضا ورود کرده بودند در جاهایی به حق نگرانی هایی داشتند که باید پیش از این به آن رسیدگی میشد و دشمن روی این بحران سرمایه گذاری زیادی کرده بود همین الان هم در فضای مجازی می بینید که این جریان با اکانت های فیک فعال هستند اما خبر دارم که شکر خدا از مدتی بعد از شروع این جریانات، دستگاهای اطلاعاتی این افراد محرک فعال را تحت رصد گرفتند و بی سر و صدا با کسانی که داخل ایران دانسته وارد این جریان شده بودند نیز برخورد کردند. متاسفانه اتفاقی که افتاد این بود که برخی افراد سخنران و سلبریتی و سیاسیون یا فعالین جویای نام و شهرت که به دنبال کسب شهرت و پیدا کردن جامعه رای یا مخاطب بیشتری بودند عمدا وارد این بحران شدند و سعی کردند با داغ نگه داشتن آن خود را روی بورس رسانه ای حفظ کنند چون داشته ای دیگری نداشتند و صرفا با این جریان به شهرت رسیده بودند. (دقت کنید بخش اعظمی از این جریان مردمی هستند که ممکن است نگرانی هایی داشته باشند و در جاهایی به حق است ولی هیچگاه افراطی عمل نکردند و به کشور ضربه نزدند پس هرکسی که انتقاد داشته باشد را نباید به عنوان گناهکار هم پای اون تعداد معدودی که عمدا وارد این فاز شده بودند، قضاوت کرد کافی است کمی با آرامش به رفتار رسانه ای افراد نگاه کنید تا ببینید که چطور این افراطی ها خودشان را لو می‌دهند. مثلا از همان عید نوروز سال 1402 من شروع به هشدار دادن نسبت به این جریان کردم و هروقت افشاگری و روشنگری میکردم سریعا مورد حمله اکانت های فیک و بعد یک سری افراد قرار می‌گرفتم. اینها برای آنکه واقعیت ماجرا را بپوشانند شروع به تکرار داستان های خود می‌کردند تا حس ترحم مخاطبان دیگر را برانگیزند هرچند که احمق ها حتی اینکار را هم بلد نبودند. ) اما آنها نهایتا این جریان به همراه اربابان آنها در سازمان سیا، تاکنون شکست خوردند و چیزهایی که تصور می‌شد هرگز اتفاق نمی‌افتد در حال رخ دادن است البته نباید خیالمان راحت باشد. جهل جماعت همیشه باعث ایجاد بحران می‌شود. اتحادی که ایران برای تثبیت هژمون خود در منطقه لازم دارد را به صورت مستمر در حال تحکیم شدن است. فراموش نکنید در طول تاریخ اکثرا هژمون های نوپا این اتحاد منطقه ای را با زور سلاح و جنایت و با استفاده از تمکین ملت ها با ترس بدست می آوردند. برای اینکه یک هژمون قوی داشته باشیم باید اول شهروندان باهوشی هم تربیت کنیم که در بخش رسانه ای در زمین دشمنان تمدنی ما بازی نخورند. ‌✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
ایران چین دوم شده است. ایران نیز پس از آمریکا, چین و اسرائیل به تولید انبوه بالن های شناسایی و اطلاعاتی روی آورد. ایران می تواند از آن برای بستن شکاف های راداری و ترکیب شناسایی دوربرد هوایی-زمینی-دریایی استفاده کند که یک برگ برنده جدید به ایران می‌دهد . بدین ترتیب احتمال هشدار زودهنگام و انهدام حملات موشکی و پهپادی که از زیر افق راداری موفق بسیار بالا می رود و افزایش می یابد. بعد از اینکه حزب الله یک بالون شناسایی اسرائیل را در لبنان ساقط کرد، من انتظار داشتم ایران این نمونه را سریعا مهندسی معکوس کند و عیب هاش رو هم بگیرد و در مدت کوتاهی مدل بهتری از آن بسازد و اولین نتیجه زودتر از آنچه انتظار داشتم رونمایی شده است. ممکن است در آینده سیستم های مختلف تصویربرداری الکترواپتیکی، به ویژه دوربین های حرارتی و راداری نیز به طور گسترده ای در آن گنجانده شود. نکته جالب تر این است که از این به بعد یاران ایران می‌توانند به پوشش راداری بالایی دست یابند و ایران و یارانش می‌توانند با پشتیبانی هوش مصنوعی قوی، تهدیدات را در اولین لحظات در بخش های مرزی شناسایی کنند. ایران با تولید فوری نسخه‌ای مشابه از هر فناوری که به دستش می‌رسد، نشان می‌دهد که می‌تواند چین غرب آسیا باشد. (انتشار مطالب با ذکر منبع و در لینک زیر بلامانع است) ‌✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
‌شبکه های اینترنتی و سیستم های کامپیوتری در سراسر دنیا دچار مشکل شده است. مشکل برای شبکه هایی که سرورهای آنان با ویندوز ماکروسافت کار می‌کنند به وجود آمده است. برای آنکه به وسعت مشکل پی ببرید کافی است بدانید که حریم هوایی آمریکا و اروپا هنوز خالی است. بزرگترین قطعی اینترنت در تاریخ همچنان ادامه دارد. از طرف دیگر مشکلات ناشی از کار افتادن سیستم های شرکت Crowdstrike باعث اختلال در بانکداری، مراقبت های بهداشتی، زیرساخت ها، حمل و نقل نظامی و غیرنظامی، ارتباطات و زیرساخت های اقتصادی عمومی در سراسر جهان شده است. آلپروویچ، مالک این شرکت، یکی از اعضای شورای آتلانتیک است (این با ناتو فرق داره و تشابه اسمی است) و به خاطر دیدگاه‌های ضد روسی خود شهرت دارد. زیان های اقتصادی همچنان با سرعت فوق العاده ای در حال افزایش است. وقتی در تحلیل دیروز عرض کردم که دنیا از خطوط قرمز رد شده و با سرعت به سمت یک ذره عمیق پر از بحران حرکت می‌کند یعنی این. همزمانی حمله مقاومت به تل آویو و قبل از آن این حمله سایبری جالب است. دیروز تاکید کردم که به زودی اتفاق بزرگی در سطح استراتژیک رخ خواهد داد. با وجود اینکه فعلا غربی ها می گویند این یک مشکل نرم افزاری است، اما بزودی اخباری را خواهید شنید که روسیه یا ایران احتمالاً توانسته اند یکی از بزرگترین حملات سایبری تاریخ را انجام دهند و با یک حرکت زیرساخت های فناوری اطلاعات و اقتصادی غرب را تعطیل کنند. این میزان بحرانی را نشان می‌دهد که اینترنت و نظم پشتیبان مرتبط با آن در منطقه جنگ سایبری در درگیری‌های بزرگ آتی در معرض خطر قرار خواهند گرفت. همه چیز از آنجا شروع شد که امروز اخباری منتشر شده که می‌گفتند ویندوز وسیستم های رایانه ای در سراسر جهان از کار افتاده است . بخش زیادی از سیستم های متصل به شبکه هایی که سرور های آنان از ویندوز استفاده می‌کردند نیز از بین رفتند. شبکه‌های حمل‌ونقل هوایی، دریایی، زمینی، سیستم‌های بیمارستانی، بخش بانکی و بیمه، بورس‌ها، شرکت‌ها از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین، شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی، ارتباطات غیرنظامی و نظامی و سایر واحدها و زیرساخت‌های مهم اقتصادی به شدت تحت تأثیر قرار گرفتند. صحبت هایی مطرح می‌شود اعلام شده که حداقل 100 میلیارد دلاری ضرر وارد شده است اما بزودی در رسانه ها می‌شنوید که دوتا از کشورهایی که کمتر تحت تاثیر این حادثه قرار گرفتند ایران و روسیه بودند. روسیه که از قبل زیرساخت های خود را به طور کامل از سیستم غربی جدا کرده بود و ایران هم که خودتون بهتر میدونید. چه این یک حمله در سطح استراتژیک باشد یا نباشد، یکبار دیگر همه دنیا دیدند که هر چیزی که به صورت الکترونیکی اتفاق می افتد هرگز ایمن نیست. یک حمله سایبری سنگین یا یک حمله EMP می تواند به معنای واقعی کاری کند که بشر ر تکنیک های جدید زندگی را فراموش کرده و به عصر حجر بازگردند. ‌✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
ماله کشی از نوع اسرائیلی بنگاه دروغ پراکنی تایمز اسرائیل گزارش داد: ارتش اسرائیل اعلام کرد که هواپیمای بدون سرنشینی را که به تل آویو اصابت کرد به مدت 6 دقیقه تعقیب کردند، اما به نظر آنها بی ضرر بود.(توی فیلم ها هیچی نبوده اما فکر کنید راست میگن طرف با جنگنده افتاده دنبال پهپاد و گفته قیافه اش نمیخوره خطر داشته باشه بزاریم بره وسط تل آویو، همینقدر مخاطبانش رو چهارپا فرض کرده است) ارتش اسرائیل گفته که پس از هشدار آمریکا، اسرائیل فکر کرد که پهپاد نمی تواند به هدف برسد و سپس فکر کرد که پهپاد یک کشور دوست است. همانطور که می‌بینید یک ماله کشی بسیار بچه‌گانه که شاید بدرد ناله های کارشناسان یهودی بی بی سی فارسی بخورد. البته این یک تاکتیک تبلیغاتی کلاسیک اسرائیلی هاست . اسرائیل در یک مکان بسیار حساس مورد اصابت قرار می گیرد، جایی که ادعا می کند موفق ترین سامانه های پدافند هوایی از تل آویو محافظت می‌کنند. اما اینجاست که یمن در کاسه اسرائیل می‌گذارد و اسرائیل به چوب دو سر نجس تبدیل می‌شود و بعد برای پاک کردن خود بهانه آورده است که به دلیل سوء تفاهم و خطای پرسنلی،یا موضوع از قبل می دانستیم،یا ما از قبل مطلع شده بودیم، ماله کشی می کند . در گذشته این رفتار رسانه ای به عنوان بخشی از تلاش غرب برای دادن جایگاه بت به اسرائیل انجام می شود، موجودی الهی که هرگز نمی توان به آن دست زد، هرگز نمی توان آسیبی به آن وارد کرد، و صهاینه افرادی هستند که همه چیز را از قبل می شنوند و می دانند. با گفتن اینکه اسرائیل از قبل می‌داند، می‌خواهد خود را قدرتمند نشان دهد. این یک ترفند قدیمی اسرائیلی است، با این روش فرآیند ایجاد افکار ماورایی در مورد اسرائیل تضمین می‌شود. در گذشته در بخش پزشکی و نظامی برای اسرائیل از این روش بسیار استفاده شده است. ‌✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
اگر مدیران غربزده دزد و خائن محاکمه می‌شدند و هرکس مسئولیت تصمیم هایی که می‌گرفت را باید قبول می‌کرد آنگاه می دیدید که تحریم ها همیشه زیان آور نیستند بلکه در مواقعی می‌توانند باعث انسجام اقتصاد داخلی پویا شده و همه چیز به نفع مردم تمام شود. به عنوان مثال روسیه امروز بیش از ایران در طی 3 سال گذشته تحریم شده است. اما رشد دستمزد واقعی در روسیه از سال 2018 به طور پیوسته ادامه داشته است. پس از الحاق کریمه در سال 2014، تحریم های غرب، اقتصاد روسیه را هدف گرفت و آن را تحت فشار قرار داد. موج جدید این تحریم پس از جنگ اوکراین آغاز شد و این روند تحریم های روسیه با حرکت های همه جانبه ملی شدن روسیه و اتحاد فزاینده شرق و جنوب جهانی همزمان شد. اما بجای آنکه تحریم ها اقتصاد روسیه را فلج کند تاثیر متفاوتی گذاشت. نرخ بیکاری طی دو سال از 8 درصد به 2.6 درصد کاهش یافت و به سطحی رسید که از زمان اوج شکوفایی اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی دیده نشده بود. به عنوان مثال، کارگران نساجی 3 سال پیش حدود 250 تا 350 دلار درآمد داشتند، اما اکنون کارخانه‌ ها حدود 1400 دلار به آنها پیشنهاد می‌کنند. روسیه تولیدات خود را در صنعت، معدن، انرژی، غذا و سایر زمینه های اساسی و حیاتی به ویژه در بخش اقتصاد جنگی و دفاعی به طور جدی افزایش داده و این امر برای مقابله در مقابل تحریم ها موثر واقع شده است. در روسیه رئیس بانک مرکزی بسیار ویژه وارد فاز خنثی سازی تحریم ها شد و با کمک مقامات روسی به خوبی توانست موفقیت را به سفره مردم منتقل کند بجاش در مورد مشابه در ایران رئیس بانک مرکزی ما در حال پیاده کردن طرح های نئولیبرالی بود که مشاوران جاسوس وی به او دیکته کرده بودند و در زمان شهید رئیسی هم تلاش های زیادی از سوی اکثر سیاسیون با فریب مردم انجام شد که اقتصاد ما به سمت اقتصاد مشابه روسیه نرود. در روسیه بعد از اعمال موج جدید تحریم ها، تلاش‌هایی برای توسعه بخش‌های کالاهای مصرفی فردی صورت گرفت. روسیه به جد از اشتباه گذشته شوروی یعنی ساختن کارخانه‌های آهن و فولاد و ابرکارخانه های پرخرج تحریم پذیر در زمان بحران های مالی و اقتصادی جلوگیری کرد. کاری که شوروی به خوبی انجام داد و با فراموش کردن نیازهای اولیه جامعه و ایجاد شکاف های اجتماعی گسترده باعث تضعیف خود شد.اما فکر می‌کنید روسیه نیاز های خود را در این بخش چگونه تامین کرده است؟ روسیه امروز با واردات این گونه کالاها از کشورهایی مانند چین، هند و ایران از طریق روبل و طلا یا بورس کالا باعث شدند تا از بروز بحران در این زمینه جلوگیری شود. امروز در واقعیت اقتصاد روسیه بدون تحریم شده است و همانطور که می‌بینید توسعه اقتصاد روی کاغذ نیست بلکه مستقیماً به مستقیم به نفع مردم و موثر در جیب آنهاست. یاعلی مرداد ١۴٠٣ میلاد رضایی انتشار مطلب صرفا با نام منبع و نوشتن لینک زیر مجاز است - https://eitaa.com/cityofsun ‌✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh
آخرین نفس های سودان نیروهای RSF یا کودتاگران سودانی با حمایت ایالات متحده، اسرائیل و پول های امارات و کویت به پیشروی خود در حومه سنار در شرق رود نیل ادامه می دهند. نیروهای RSF که حمله ارتش سودان برای بازپس گیری پل های رودخانه دیندر را دفع کردند، کنترل خود را به سمت شمال رودخانه گسترش دادند و از سوی دیگر با وجود نیروهای کمکی رسیده از منطقه رابک، توانستند منطقه وسیعی را تصرف کردند و به سمت حومه غربی با یک حمله ناگهانی یوروش ببرند. نیروهای RSF با تمرکز بر محاصره سنار در شمال، و استفاده از کمین های مستمر توانستند ارتش سودان در حومه شهر را شکست داده و به چرخه پیشروی های خود ادامه می دهند. در سایر جبهه ها آرامش نسبی حاکم است، اما این آرامش ممکن است به گسست های جدیدی به خصوص در منطقه کردفان منجر شود. تقریباً هیچ اطلاعاتی در مورد الفشیر و سایر مناطق محاصره شده در غرب سودان وجود ندارد و من فکر میکنم اوضاع در حال بدتر شدن است. حماقت مجدد ژنرال برهان برای اعتماد دوباره به آمریکا این کشور را به مرز سقوط رسانده است وایالات متحده بار دیگر به بهانه آتش بس، توانست جلوی عملیات های ژنرال برهان را بگیرد و یا به تعویق بیاندازد و برعکس نیروهای RSF از این فرصت استفاده کرده و در حال کسب قدرت بیشتر و مستمر هستند. اگر مدیریت جنگ سودان بماند، باید منتظر باشیم با ادامه پیروزی کودتاگران و هم‌پیمان وحشی آنان، قتل عام های بسیار بزرگ و هولناکی رخ دهد به عنوان مثال قبایل جنجاوید نشان دادند که برای کشتن مردم سودان عطش بی پایانی دارند و در صورت تسلط کودتاگران، آنها مردان را کشته و به زنها را تجاوز کرده و بعد آنان را زنده به گور می کند و در انتها پسران کم سن و سال زنده می‌مانند که بعد از شست و شوی ذهنی با ترس، آنان را به برده های جدید هژمون غرب تبدیل می‌کنند و کودک سربازان آتی گروه ها و حتی دولت های تروریستی مد نظر سازمان سیا خواهند شد. مدیریت این جنگ را باید به یک تیم جدید سپرده شود که یا از فرمانده هان نیروی قدس سپاه پاسداران ایران تحت نظر سرلشکر قاآنی تشکیل شده باشند و یا شاید به تیم فرماندهی تحت دستور ژنرال سوروویکین از روسیه واگذار شود وگرنه همه چیز یک جایی آوار خواهد شد و شما شاهد قتل عام میلیونی سودانی ها خواهید بود. من حتی بعید می‌دانم افسران روسی هم بتوانند کاری پیش ببرند و فقط تنها شانس نجات سودان کودتای داخلی در ارتش تحت کنترل ژنرال برهان و بعد دادن اختیار کامل به فرماندهان نظامی ایران است. هرچند دور از ذهن است و به قول نود درصد کارشناسان‌ بسیار حرفه ای در دنیا کار ارتش سودان بخاطر حماقت های ژنرال برهان تمام است اما واقعا امیدوار هستم که این آرزو به واقعیت تبدیل شود. یاعلی تیر ١۴٠٣ میلاد رضایی انتشار تحلیل صرفا با نام منبع و نوشتن لینک زیر مجاز است - https://t.me/iran_cityofsun https://eitaa.com/cityofsun ‌✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید. @Akhbarvijehh