روایت ابوطفیل عامر بن واثلة
كما حدثنا فهد ، حدثنا أبو نعيم ، حدثنا فطر بن خليفة ، حدثنا أبو الطفيل قال : دعا علي الناس إلى البيعة ، فجاء عبد الرحمن بن ملجم فرده مرتين ، ثم قال : ما يحبس أشقاها ، ليخضبن أو ليضعن هذا من هذه ، للحيته من رأسه... (شرح مشکل الآثار، ج2، ص285).
همین روایت از ابوطفیل: مقتل أمیر المؤمنین لابن أبي الدنیا، ص41؛ شرح الأخبار، ج2، ص291، 445؛ المعجم الکبیر للطبراني، ج1، ص105؛ الإرشاد، ج1، ص11؛ شواهد التنزیل، ج2، ص439.
همین روایت از فطر از ابوطفیل و اصبغ بن نباته: مناقب أمیر المؤمنین للکوفي، ج2، ص37.
روایت هبیرة بن یریم
أخبرنا أبو عمر، قال: أخبرنا أحمد، عن أحمد بن يحيى، قال: حدثنا عبد الرحمن، قال: حدثنا أبي، قال: حدثني ابن إسحاق، عن هبيرة بن يريم، قال: سمعت علي بن أبي طالب (عليه السلام) يقول و مسح لحيته: ما يحبس أشقاها أن يخضبها من أعلاها بدم (أمالي الطوسي، ص267).
طرفه آنکه با وجود این شهرت و روایات فراوان در مصادر اسلامی -به ویژه مصادر عامّه-، ذهبی دربارۀ این باور میگوید: « وابن ملجم عند الروافض أشقى الخلق في الآخرة. وهو عندنا أهل السنة ممن نرجو له النار، ونجوز أن الله يتجاوز عنه، لا كما يقول الخوارج والروافض فيه» (تاریخ الإسلام، ج2، ص373). در مقابل ابن حجر این سخن ذهبی را به هیچ عنوان نمیپذیرد و تصریح میکنید که وی شقیترین فرد در امت پیامبر (ص) است: «عبد الرحمن بن ملجم المرادي... وهو أشقى هذه الأمة بالنص الثابت عن النبي صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم بقتل علي بن أبي طالب» (الإصابة في تمییز الصحابة، ج5، ص85؛ نیز نگر: لسان المیزان، ج5، ص141).
@Al_Meerath
آگاهی امیرالمؤمنین علیه السلام از فتنهها به وسیلۀ برخی از حروف مقطّعه
ابوزکریا فرّاء (ت 207ق): «قوله عز و جل: عسق. ذكر عن ابن عباس أنه كان يقول: حم سق، ولا يجعل فيها عينا، ويقول: السين كل فرقة تكون، والقاف كل جماعة تكون. قال الفراء: [و]رأيتها فى بعض مصاحف (عبد الله) «حم سق» كما قال ابن عباس. وقوله: كذلك يوحي إليك و إلى الذين من قبلك. "حم عسق" يقال: إنها أوحيت إلى كل نبى، كما أوحيت إلى محمد صلى اللّه عليه. قال ابن عباس: وبها كان على بن أبى طالب يعلم الفتن» (معاني القرآن، ج3، ص21).
همین متن را شیخ طوسی (460ق) از فرّاء نقل کرده است: «الفراء: يقال إن "حمعسق" او حيت إلى كل نبي كما أوحيت إلى محمد صلى اللّهُ عليه وآله قال ابن عباس: وبها كان علي عليه السلام يعلم الفتن» (التبیان، ج9، ص141).
ثعلبی (427ق) نیز این متن را آورده است: «وذكر عن ابن عباس إنّه كان يقرأ "حم سق" بغير عين، ويقال: إنّ السين فيها كلّ فرقة كائنة، وإنّ القاف كلّ جماعة كائنة، ويقول: إنّ عليا إنّما كان يعلم الفتن بهما» (تفسیر الثعلبي، ج8، ص302).
مکی بن ابی طالب (437ق) نیز این متن را چنین آورده است: «وروى عن ابن عباس أنه قرأ" حم سق" بغير عين، وكان يقول: إن السين كل فرقة كائنة، وأن القاف كل جماعة كائنة. ويقول: إن عليا رضي اللّه عنه إنما كان يعلم الفتن بها» (الهدایة إلی بلوغ النهایة، ج10، ص6555).
همین سخن را ابن عطیه (ت 542ق) به بیان دیگر نقل کرده است: «حم عسق... وروي أن علي بن أبي طالب رضي اللّه عنه كان يستفيد علم الفتن والحروب من هذه الأحرف التي في أوائل السور» (المحرر الوجیز، ج5، ص25).
این متن به شکلهای دیگری نیز نقل شده است:
طبری (310ق): «وذكر عن ابن عباس أنه كان يقرأه" حم سق" بغير عين، ويقول: إن السين: عمر كل فرقة كائنة وإن القاف: كل جماعة كائنة؛ ويقول: إن عليا إنما كان يعلم العين بها» (جامع البیان، ج20، ص465).
ماتریدی (ت 333ق): «وقال بعضهم-وهو قول ابن عباس-: "حم سق" على إسقاط حرف العين، ثم يقول: السين كل فرقة تكون، والقاف كل جماعة تكون. وذُكِرَ: كان يعلم علي بن أبي طالب كرم الله وجهه حساب العين، وكذلك ذكر في ابن مسعود وأبي- رضي الله عنهما- و"حم سق" على طرح العين» (تأویلات أهل السنة، ج9، ص100).
ابن خالویه (ت 370ق): «"حم سق" لیس فیها عین ابن مسعود، وقال ابن عباس کان ابن أبي طالب رضي الله عنه یعلم بها العین» (مختصر في شواذ القرآن، ص134).
در متن طبری و ابن خالویه ظاهراً مراد از «کان یعلم العین بها/ کان... یعلم بها العین» این است که امیرالمؤمنین (ع) این آیه را -بر خلاف ابن مسعود و ابن عباس- «حم عسق» میخواندهاند (البته محتمل است که در متن این دو تصحیف رخ داده باشد و در اصل «الفتن» آمده باشد). در متن فرّاء که اقدم مصادر این متن است و بر طبری بیش از یک قرن مقدّم است، «الفتن» آمده است. معاني القرآن به تحقیق نجار و نجاتی بر اساس پنج مخطوطه تصحیح شده که مهمترین این پنج مخطوطه، نسخهای است که به گواهی محقّقان به خطّی کهن نزدیک به خط کوفی نوشته شده و قدیمترین سماعی که بر آن است، به تاریخ 381ق است. در تحقیق نجار و نجاتی متن فراء به صورت «الفتن» آمده و در پاورقی در خصوص این کلمه اختلاف نسخهای یاد نشده است.
همچنین شیخ طوسی که صریحاً متن را از فراء نقل کرده «الفتن» آورده و ثعلبی و مکی بن ابی طالب نیز همینگونه آوردهاند. ابن عطیه هم با تعبیر «كان يستفيد علم الفتن والحروب من هذه الأحرف» احتمال تصحیف دربارۀ متنش را منتفی کرده است.
نقل ماتریدی نیز دقیقاً عین متن فراء نیست، اما با نقل طبری نیز نمیتواند همسو باشد؛ زیرا تعبیر «کان یعلم... حساب العین» با مفهومی چون یقرأ فیها العین فاصلۀ قابل توجّهی دارد.
از شواهدی که برای متن فرّاء در دست هست، نقلی است که گفته شده مردی از ابن عباس در حالی که حذیفة بن یمان نزد او بود، از «حم عسق» پرسید. حذیفه پاسخی داد که در آن آیه «حم عسق» را مرتبط با فتنههای آینده دانسته و در آن توضیح داده که این آیه در خصوص مردی از خاندان ابن عباس نازل شده و در هنگام زوال ملک آنها چه میشود (الفتن لنعیم بن حماد، ص135، 209؛ تفسیر الطبري، ج20، ص464؛ تفسیر ابن أبي حاتم، ج10، ص3274؛ تفسیر الثعلبي، ج8، ص302؛ نیز نگر: التشریف بالمنن، ص115). همچنین در روایتی از امام باقر (ع) آمده: «وعلم كل شيء في عسق» (تفسیر القمي، ج2، ص268). در روایت دیگری از امام باقر (ع) نیز «حم عسق» مرتبط با فتن آخر الزمان و سفیانی دانسته شده (تأویل الآیات الظاهرة، ص528).
همچنین ابن ماهیار و ابن شهرآشوب از کلبی از ابوصالح از ابن عباس دربارۀ این آیه نقل کردهاند: «حم اسم من أسماء الله عز وجل وعسق علم علي تفسير كل جماعة ونفاق كل فرقة» (تأویل الآیات الظاهرة، ص528؛ مشابه: مناقب آل أبي طالب، ج2، ص28).
@Al_Meerath
زیارت عاشورا در مجموع الأعیاد
متن حاضر بر اساس دو نسخه از مجموع الأعیاد از آثار مهم نصیریه تنظیم شده است. اختلاف دو نسخه در پرانتز آورده شده و اغلاط ادبی موجود در نسخ، اصلاح نشده است.
السلام علیك یا ثار الله والوثر الموثور السلام علیك وعلی الأرواح التي حلت بفنائك علیکم جمیع من الله السلام أبداً ما بقي اللیل والنهار وعلی جمیع أهل الإیمان اللهم العن أمةً (دفعتهم عن مقامهم وأزالتهم عن مراتبهم/ استت الجور والظلم علی أولیائك) والعن أمةً قاتلتهم والعن الله الممهدین لهم بالتمکین في قتالهم (برئت/ برائةً) إلی الله تعالی منهم ومن أشیاعهم وأتباعهم وأولیاؤهم اللهم سلم لمن سالم أولیائك و(حرب/ حرباً) لمن حاربهم إلی یوم القیامة والعن الله ابن مرجانة ولعن الله عمر بن سعد والعن الله الشمر ولعن الله أمةً أسرجت وألجمت وتأهبت لقتالك اللهم اجعلني وجیهاً في الدنیا والآخرة اللهم إني أبرء إلیك ممن قاتلتك ونصب لك (الحرب/ الحر) وبالبراءة ممن أسس الجور برئت إلی الله تعالی منهم في الدنیا والآخرة وأسأله أن یبلغني المقام المحمود اللهم اجعلني في مقامي هذا ممن یناله منك صلوات ورحمة ومغفرة ولجمیع المؤمنین اللهم إن هذا یوم تنزل فیه اللعنة علی أمیة وابن آکلة الأکباد اللعین ابن اللعین وآل أمیة علی زیاد علی لسانك ولسان نبیك في کل موطن وموقف وقف فیه نبیك وعلی یزید بن معاویة اللعنة أبد الآبدین وهر الداهرین اللهم فضاعف علیهم اللعن والعذاب بقتل أولیائك اللهم إني أتقرب إلیك في یومي هذا وموقفي هذا في أیام حیاتي بالبراءة منهم وباللعنة علیهم وبموالات أولیائك برحمة منك یا علي یا عظیم اللهم خص باللعنة آل تیم وآل عدي وآل أمیة اللهم العن یزید وآل یزید وآل عبید الله بن زیاد وآل مروان إلی یوم القیامة ثم تسجد وترفع رأسك وتقول اللهم لك الحمد حمد الشاکرین اللهم ارزقني شفاعة أسمائك ومراتب یوم الورود واتبت لي قدم صدق عندك برحمتك یا أرحم الراحمین یا علي یا عظیم وتسجد وتدعو بما أحببت تجاب إن شاء الله تعالی.
چند نکته دربارۀ این نقل:
1. دو نسخۀ در دست، در مواردی که اغلاط املایی هست، غالباً اختلافی با هم ندارند و اغلاط را هر دو دارند؛ لذا احتمالاً باید منشاء نزدیکی داشته باشند.
2. نویسنده مجموع الأعیاد برای این تحریر از زیارت عاشورا سندی ذکر نکرده است. وی این تحریر را ادامۀ روایتی از عبد الله بن سنان آورده که مشابه روایت عبد الله بن سنان در مصباح المتهجد (ج2، ص787) است. در کتاب وی این تحریر از زیارت عاشورا به گونهای در ادامه روایت ابن سنان آورده شده که گمان میشود بخشی از آن روایت است! در حالی که با مراجعه به نقل عبد الله بن سنان و سند زیارت عاشورا نزد ابن قولویه و شیخ طوسی معلوم میشود که این زیارت ربطی به عبد الله بن سنان ندارد. البته لازم به ذکر است نویسنده مجموع الأعیاد برای روایت ابن سنان هم سند متصلی ندارد و با تعبیر «روي عن عبد الله بن سنان قال دخلت علی أبي عبد الله الصادق» آغاز میکند. بر این اساس سند نویسنده مجموع الأعیاد به زیارت عاشورا معلوم نیست.
3. عبارات فراوانی در زیارت عاشورا میان ابن قولویه و شیخ طوسی مشترک است که نویسنده مجموع الأعیاد یا مصدر او آنها را حذف کرده است؛ مانند: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ»، «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِين»، «وَابْنَ ثَارِهِ»، «يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَجَلَّتِ (وَعَظُمَت) الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنَا وَعَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»، «لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِي بِكَ»، «يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُور»، «وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكُمْ مَعَ إِمَامٍ مَهْدِي»، «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد»، و «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ (مُصَابِي وَ)رَزِيَّتِي». همچنین فراز «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد ...» و فراز «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِك ...» به صورت کامل حذف شدهاند. این عباراتی که حذف شدهاند، بیشتر عباراتی هستند که یا اشاره به فرزندی امام حسین (ع) نسبت به پیامبر، امیرالمؤمنین، و حضرت فاطمه صلوات الله علیهم وآلهم و فرزندی علی بن الحسین علیهما السلام نسبت به امام حسین (ع) دارند یا اشاره به مصیبتبودن عاشورا دارند یا اشاره به ریختهشدن خون امام حسین (ع) دارند یا اشاره به مظلومبودن اهل بیت (ع) و مقتولبودنش دارند؛ مواردی که نصیریه با همۀ آنها مخالف هستند.
@Al_Meerath
4. برخی از عبارات تغییر یافتهاند؛ به عنوان نمونه، «يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم» (کامل، مصباح) که خطاب به امام حسین (ع) است، تبدیل شده به «اللهم سلم لمن سالم أولیائك وحرب لمن حاربهم». عبارت «يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَإِلَى رَسُولِهِ وَإِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَإِلَى فَاطِمَةَ وَإِلَى الْحَسَنِ وَإِلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ بِمُوَالاتِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَبِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكَ وَمِمَّنْ قَاتَلَكَ وَنَصَبَ لَكَ الْحَرْب» که خطاب به امام حسین (ع) است، تبدیل شده به: «اللهم إني أبرء إلیك ممن قاتلتك ونصب لك الحرب». عبارت «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُود» نیز تبدیل شده است به: «اللهم ارزقني شفاعة أسمائك ومراتب یوم الورود».
5. عبارت «یا علي یا عظیم» دو مرتبه در زیارت تکرار شده که در فضای علاقۀ ویژۀ نصیریه به این اسم و تلاش آنها برای تبین خدابودن امیرالمؤمنین (ع) -سبحان الله وتعالی- با استناد به این اسم، قابل فهم است.
6. در دو نسخۀ مورد مراجعه، در فراز «أمة أسرجت...»، «تأهبت» آمده است. گفتنی است به جای همین واژه در کامل الزیارات «تهیأت» آمده و در مصباح «تنقبت» آمده و استاد سید جواد شبیری در مقالۀ «واژۀ تنقبت در زیارت عاشورا» نسخۀ صحیح زیارت عاشورا را «تهیأت» دانستهاند.
7. در فراز «اللهم خص ...» نقل کامل الزیارات با مصباح متفاوت است: «اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِيِّكَ بِاللَّعْنِ ثُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ وَأَبَاهُ وَالْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَآلَ مَرْوَانَ وَبَنِي أُمَيَّةَ قَاطِبَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة» (کامل الزیارات). «اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِيَ ثُمَّ الثَّالِثَ وَالرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خَامِساً وَالْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَابْنَ مَرْجَانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ أَبِي سُفْيَانَ وَآلَ زِيَادٍ وَآلَ مَرْوَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة» (مصباح). نقل مجموع الأعیاد نقل سومی را نشان میدهد. به گمانم دلیل واضحی بر ترجیح یکی از دو نقل ابن قولویه و شیخ طوسی بر دیگری در دست نداریم، اما نقل نویسنده مجموع الأعیاد که هم فاسد المذهب است، هم اهل تحریف در روایات است، و هم منبعش مشخص نیست، نمیتواند هموزن نقل ابن قولویه و نقل شیخ طوسی قرار گیرد.
8. عبارت «اللهم إن هذا یوم تنزل فیه اللعنة علی أمیة وابن آکلة الأکباد» هم با نقل ابن قولویه سازگارتر است:
اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ تنزلت/ تنزل فِيهِ اللَّعْنَةُ عَلَى آلِ زِيَادٍ وَآلِ أُمَيَّةَ وَابْنِ آكِلَةِ الْأَكْبَاد (کامل الزیارات).
اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ/ فِیهِ بَنُو أُمَيَّةَ وَابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ (مصباح المتهجد؛ مختصر المصباح؛ المزار الکبیر لابن المشهدي؛ مصباح الزائر؛ منهاج الصلاح؛ المزار للشهید الأول).
9. نقل زیارت عاشورا در مجموع الأعیاد میتواند نشانی از شهرت زیارت عاشورا در آن دوران باشد. کتاب زیارت عاشورا؛ از آغاز تا امروز نوشتهٔ سید مهدی محمودی نیز در ضمن بحثهایش شواهد جالبی از مخطوطات مصباح المتهجد و مختصر المصباح ارائه میکند که نشاندهندهٔ توجه ویژه به زیارت عاشورا -نسبت به بسیاری از زیارات و ادعیهٔ دیگر- در قرن پنجم تا دهم هجری است.
@Al_Meerath
روایت مرحوم کمیت از امام باقر (ع) دربارۀ شیخین
نقل عبد الملك بن حکیم
و عن عمه عبد الملك، عن الكميت بن زيد، قال: لما أنشدت أبا جعفر عليه السلام مدائحهم، قال لي: يا كميت! طلبت بمدحك إيانا لثواب الدنيا أو لثواب آخرة؟ قال: قلت: لا و الله ما طلبت إلا ثواب الآخرة، فقال : أما لو قلت: ثواب الدنيا، قاسمتك مالي حتى النعل و البغل ؛ قال: قلت: جعلني الله فداك أخبرني عنهما، قال: ما أهريقت محجمة من دم ظلما، و لا رفع حجر لغير حقه، و لا حكم باطل إلا و هو في أعناقهما إلى يوم القيامة، قال: قلت: أبعدهما الله، جعلت فداك فما تأمرني في الشعر فيكم؟ قال: لك ما قال رسول الله صلى الله عليه و آله لحسان بن ثابت: لن يزال معك روح القدس ما دمت تمدحنا أهل البيت (الأصول الستة عشر، کتاب عبد الملك بن حکیم، ص304-305).
نقل عقبة بن بشیر
و بهذا الإسناد، عن أبان، عن عقبة بن بشير الأسدي، عن الكميت بن زيد الأسدي، قال: دخلت على أبي جعفر عليه السلام، فقال: «و الله يا كميت، لو كان عندنا مال لأعطيناك منه، و لكن لك ما قال رسول الله صلى الله عليه و آله لحسان بن ثابت: لن يزال معك روح القدس ما ذببت عنا». قال: قلت: خبرني عن الرجلين. قال: فأخذ الوسادة، فكسرها في صدره، ثم قال: «و الله يا كميت، ما أهريق محجمة من دم، و لا أخذ مال من غير حله، و لا قلب حجر عن حجر إلا ذاك في أعناقهما» (الکافي، ج15، ص252).
نقل ورد بن زید
حدثني حمدويه و إبراهيم، قالا حدثنا محمد بن عبد الحميد العطار، عن أبي جميلة، عن الحارث بن المغيرة، عن الورد بن زيد، قال: قلت لأبي جعفر (ع) جعلني الله فداك قدم الكميت! فقال أدخله، فسأله الكميت عن الشيخين فقال له أبو جعفر (ع) ما أهريق دم و لا حكم يحكم بحكم غير موافق لحكم الله و حكم النبي (ص) و حكم علي (ع) إلا و هو في أعناقهما، فقال الكميت: الله أكبر الله أكبر حسبي حسبي (اختیار رجال الکشي، ص205-206).
و عن ورد بن زيد أخي الكميت قال: سألنا محمد بن علي عليهما السلام عن أبي بكر و عمر فقال: من كان يعلم أن الله حكم عدل برئ منهما، و ما من محجمة دم تهراق إلا و هي في رقابهما (تقریب المعارف، ص247).
نقل داود بن نعمان
نصر بن صباح، قال حدثني إسحاق بن محمد البصري، قال حدثني محمد بن جمهور القمي، قال حدثنا موسى بن بشار الوشاء، عن داود بن النعمان، قال: دخل الكميت فأنشده، و ذكر نحوه ثم قال في آخره إن الله عز و جل يحب معالي الأمور و يكره سفسافها، فقال الكميت: يا سيدي أسألك عن مسألة و كان متكئا فاستوى جالسا و كسر في صدره وسادة ثم قال سل! فقال أسألك عن الرجلين فقال يا كميت بن زيد ما أهريق في الإسلام محجمة من دم و لا اكتسب مال من غير حله و لا نكح فرج حرام إلا و ذلك في أعناقهما إلى يوم يقوم قائمنا، و نحن معاشر بني هاشم نأمر كبارنا و صغارنا بسبهما و البراءة منهما (اختیار رجال الکشي، ص206-207).
@Al_Meerath
میراث امامان
روایت مرحوم کمیت از امام باقر (ع) دربارۀ شیخین نقل عبد الملك بن حکیم و عن عمه عبد الملك، عن الكميت
روایات مشابه:
و رجلان من حيين مختلفين من قريش عليهما مثل أوزار الأمة جميعا إلى يوم القيامة و مثل جميع عذابهم فليس من دم يهراق في غير حقه و لا فرج يغشى حراما و لا حكم بغير حق إلا كان عليهما وزره (کتاب سلیم، ج2، ص767).
و قال علي بن إبراهيم فقال الله عز و جل ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القيامة و من أوزار الذين يضلونهم بغير علم قال يحملون آثامهم يعني الذين غصبوا أمير المؤمنين ع و آثام كل من اقتدى بهم و هو قول الصادق ع و الله ما أهريقت محجمة من دم و لا قرع عصا بعصا و لا غصب فرج حرام و لا أخذ مال من غير حله إلا و وزر ذلك في أعناقهما من غير أن ينقص من أوزار العاملين بشيء (تفسیر القمي، ج1، ص383).
و عنه، قال: أخبرنا أحمد بن محمد، قال: أخبرنا محمد بن علي، عن علي بن محمد، عن عبد المؤمن، عن ابن مسكان، عن سليمان بن خالد، قال: كنت عند أبي عبد الله (عليه السلام) جالسا، إذ دخل آذنه فقال: قوم من أهل البصرة يستأذنون عليك... قال: عائشة كبير جرمها، عظيم إثمها، ما أهرقت محجمة من دم إلا و إثم ذلك في عنقها و عنق صاحبيها... (دلائل الإمامة، ص260-261).
علي بن الحسن بن فضال عن جعفر بن محمد بن حكيم عن عبد الكريم بن عمرو الخثعمي عن الحارث بن المغيرة النصري قال: دخلت على أبي جعفر ع فجلست عنده فإذا نجية قد استأذن عليه فأذن له فدخل فجثا على ركبتيه ثم قال جعلت فداك إني أريد أن أسألك عن مسألة و الله ما أريد بها إلا فكاك رقبتي من النار فكأنه رق له فاستوى جالسا فقال له يا نجية سلني فلا تسألني اليوم عن شيء إلا أخبرتك به قال جعلت فداك ما تقول في فلان و فلان قال يا نجية إن لنا الخمس في كتاب الله و لنا الأنفال و لنا صفو الأموال و هما و الله أول من ظلمنا حقنا في كتاب الله و أول من حمل الناس على رقابنا و دماؤنا في أعناقهما إلى يوم القيامة بظلمنا أهل البيت و إن الناس ليتقلبون في حرام إلى يوم القيامة بظلمنا أهل البيت فقال نجية إنا لله و إنا إليه راجعون ثلاث مرات هلكنا و رب الكعبة قال فرفع فخذه عن الوسادة فاستقبل القبلة فدعا بدعاء لم أفهم منه شيئا إلا أنا سمعناه في آخر دعائه و هو يقول اللهم إنا قد أحللنا ذلك لشيعتنا قال ثم أقبل إلينا بوجهه و قال يا نجية ما على فطرة إبراهيم ع غيرنا و غير شيعتنا (تهذیب الأحکام، ج4، ص145).
@Al_Meerath
دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام دربارهٔ خمس در مصادر عامه به نقل از صادقین علیهما السلام
الف) دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) در خصوص خمس همان دیدگاه اهل بیت ایشان بود، اما از ترس اینکه دیگران بگویند که چرا با آن دو غاصب مخالفت کردهاند، خمس را بر اساس نظر خویش تقسیم نکردند:
حدثنا عبيد الله قال: حدثني أبي قال: حدثنا الهذيل، عن محمد بن عبد الحق عن أبي جعفر محمد بن علي- عليه السلام- قال: قلت له: ما كان رأي علي- عليه السلام- في الخمس. قال: رأي أهل بيته. قال: قلت: فكيف لم يمضه على ذلك حين ولي؟ قال: كره أن يخالف أبا بكر وعمر (تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج2، ص135). محمد بن عبد الحق باید تصحیف محمد بن إسحاق باشد.
قال : وحدثنا عبد الله بن المبارك ، عن محمد بن إسحاق قال: سألت أبا جعفر محمد بن علي، فقلت: علي بن أبي طالب حيث ولي من أمر الناس ما ولي، كيف صنع في سهم ذي القربى؟ قال: سلك به سبيل أبي بكر وعمر، قلت: وكيف: وأنتم تقولون ما تقولون؟ فقال: ما كان أهله يصدرون إلا عن رأيه، قلت: فما منعه؟ قال: كره -والله- أن يدعى عليه خلاف أبي بكر وعمر (الأموال لأبي عبید، ص416؛ مشابه: الخراج لأبي یوسف، ص30؛ الأم للشافعي، ج4، ص155؛ الأموال لابن زنجویه، ج1، ص609؛ تاریخ المدنیة المنورة، ج1، ص217؛ شرح معاني الآثار، ج3، ص234).
ب) امیرالمؤمنین (ع) خمس را حق بنی هاشم میدانستند، اما به دلیل (مخارجِ؟) جنگ با معاویه از آنها خواستند که از حقشان صرف نظر کنند:
(قال الشافعي) وأخبرنا عن جعفر بن محمد عن أبيه أن حسنا وحسينا وعبد الله بن عباس وعبد الله بن جعفر سألوا عليا - رضي الله عنه وعنهم - نصيبهم من الخمس فقال: هو لكم حق ولكني محارب معاوية فإن شئتم تركتم حقكم منه. (قال الشافعي) فأخبرت بهذا الحديث عبد العزيز بن محمد فقال: صدق: هكذا كان جعفر يحدثه أفما حدثكه عن أبيه عن جده؟ قلت: لا قال ما أحسبه إلا عن جده: قال: فقلت له أجعفر أوثق وأعرف بحديث أبيه أم ابن إسحاق؟ قال: بل جعفر (الأم للشافعي، ج4، ص155).
اختصاص خمس به بنی هاشم و غصب آن توسط غاصب دومی در بیان ابن عباس
قال: وحدثني محمد بن إسحاق عن الزهري أن نجدة كتب إلى ابن عباس رضي الله تعالى عنهما يسأله عن سهم ذوي القربى: لمن هو؟ فكتب إليه ابن عباس: كتبت إلي تسألني عن سهم ذوي القربى، لمن هو، وهو لنا، وإن عمر بن الخطاب... دعانا إلى أن ننكح منه أيمنا، ونقضي منه عن مغرمنا، ونخدم منه عائلتنا. فأبينا إلا أن يسلمه لنا، وأبى ذلك علينا (الخراج لأبي یوسف، ص31).
#خمس #عمر_بن_خطاب
@Al_Meerath
تفویض دین به پیامبر (ص) در چند مصدر غیر امامی به نقل از امامان (ع)
الجاحظ (255ق): «وقال محمد بن علي: أدب الله محمدا صلى الله عليه وسلم بأحسن الآداب، فقال: خذ العفو وأمر بالعرف وأعرض عن الجاهلين فلما وعى قال: ما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا واتقوا الله» (البیان والتبیین، ج2، ص20).
محمد بن سیلمان الکوفي (320ق): «حدثنا أحمد [بن] السري قال: حدثنا أحمد بن حماد عن رجل من بني هاشم يقال له عبد اللّه بن الحسين قال: جاء رجل إلى الحسين بن علي فقال: حدثني في علي بن أبي طالب. فقال: ويحك و ما عسيت أن أحدثك في علي و هو أبي؟ قال: بل تحدثني قال: إن اللّه تبارك و تعالى أدب نبيه الآداب كلها فلما استحكم الأدب فوض الأمر إليه فقال: "ما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا" إن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم أدب عليا بتلك الآداب التي أدبه بها فلما استحكم الآداب كلّها فوض الأمر إليه فقال: من كنت مولاه فعلي مولاه» (مناقب أمیر المؤمنین، ج2، ص428).
أبو الحسن المسعودي (346ق): «روى جعفر بن محمد عن أبيه محمد بن علي عن أبيه علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب رضي الله عنه أنه قال: إن الله عز وجل أدب محمدا صلى الله عليه وسلم فأحسن تأديبه، فقال "خذ العفو، وأمر بالعرف، وأعرض عن الجاهلين" فلما كان كذلك قال الله تعالى "وإنك لعلى خلق عظيم" فلما قبل من الله فوض اليه فقال "وما آتاكم الرسول فخذوه، وما نهاكم عنه فانتهوا" وكان يضمن على الله الجنة، فأجيز له ذلك» (مروج الذهب، ج2، ص283).
مشابه همین روایت در مصادر امامیه با اسناد متعددی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در تبیین تفویض دین به رسول الله صلی الله علیه وآله نقل شده است.
@Al_Meerath
روایت امام زین العابدین (ع) به نقل از پیامبر (ص) در رد غلو در مصادر فریقین
أخبركم أبو عمر بن حيويه قال: حدثنا يحيى قال: حدثنا الحسين قال: أخبرنا عبد الوهاب الثقفي قال: أخبرنا جعفر بن محمد، عن أبيه، عن علي بن حسين قال: قيل لرسول الله صلى الله عليه وسلم: لو اتخذنا لك شيئا ترتفع عليه، تكلم منه الناس، فقال: «لا أزال بينكم تطئون عقبي حتى يكون الله يرفعني» ، ثم قال: «لا ترفعوني فوق حقي، فإن الله تعالى اتخذني عبدا قبل أن يتخذني رسولا» (الزهد لابن المبارك، ج1، ص349-350).
أخبرنا أبو جعفر محمد بن علي بن دحيم الشيباني بالكوفة، ثنا أحمد بن حازم بن أبي غرزة، ثنا علي بن قادم، ثنا عبد السلام بن حرب، عن يحيى بن سعيد، قال: كنا عند علي بن الحسين فجاء قوم من الكوفيين، فقال علي: يا أهل العراق أحبونا حب الإسلام سمعت أبي يقول: قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: يا أيها الناس لا ترفعوني فوق قدري ، فإن الله اتخذني عبدا قبل أن يتخذني نبيا فذكرته لسعيد بن المسيب فقال: وبعد ما اتخذه نبيا. هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه (المستدرك علی الصحیحین، ج3، ص179؛ مشابه: الذریة الطاهرة، ص127؛ المعجم الکبیر للطبراني، ج3، ص128).
این روایت به نقل متفاوتی هم آمده:
حدثنا أبو حامد بن جبلة قال ثنا أبو العباس الثقفى قال ثنا سعدان بن يزيد قال ثنا شجاع بن الوليد قال ثنا خلف بن حوشب عن على بن الحسين . قال: يا معشر أهل العراق، يا معشر أهل الكوفة، أحبونا حب الاسلام، و لا ترفعونا فوق حقنا (حلیة الأولیاء، ج3، ص137).
حدثنا تميم بن عبد الله بن تميم القرشي رضي الله عنه قال حدثني أبي قال حدثنا أحمد بن علي الأنصاري عن الحسن بن الجهم قال:... فقال الرضا ع حدثني أبي موسى بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمد عن أبيه محمد بن علي عن أبيه علي بن الحسين عن أبيه الحسين بن علي عن أبيه علي بن أبي طالب ع قال قال رسول الله ص لا ترفعوني فوق حقي فإن الله تبارك تعالى اتخذني عبدا قبل أن يتخذني نبيا (عیون أخبار الرضا، ج2، ص200-201).
أخبرنا أبو محمد عبد الله بن محمد بن عثمان قال كتب إلى محمد بن محمد بن الأشعث قال حدثني أبو الحسن موسى بن إسماعيل بن موسى بن جعفر عن أبيه عن جده عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين عن أبيه الحسين بن علي عن علي بن أبي طالب ع قال قال رسول الله ص لا ترفعوني فوق حقي فإن الله تبارك و تعالى اتخذني عبدا قبل أن يتخذني نبيا (الجعفریات، ص181).
@Al_Meerath
رفتار امیرالمؤمنین علیه السلام با مسلمانانی که با ایشان جنگ کردند
فإن الصحيح عندنا من الأخبار، عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه أنه لم يقاتل قوما قط من أهل القبلة ممن خالفه حتى يدعوهم، وأنه لم يتعرض بعد قتالهم وظهوره عليهم لشيء من مواريثهم ولا لنسائهم ولا لذراريهم، ولم يقتل منهم أسيرا، ولم يذفف منهم على جريح، ولم يتبع منهم مدبرا....
وحدثني محمد بن إسحاق عن أبي جعفر قال: كان علي رضي الله عنه إذا أتى الأسير يوم صفين أخذ دابته وسلاحه وأخذ عليه أن لا يعود وخلى سبيله...
حدثنا بعض المشيخة عن جعفر بن محمد، عن أبيه أن عليا رضي الله عنه أمر مناديه فنادى يوم البصرة: "لا يتبع مدبر ولا يذفف على جريح ولا يقتل أسير، ومن أغلق بابه فهو آمن، ومن ألقى سلاحه فهو آمن" قال: ولم يأخذ من متاعهم شيئا (الخراج لأبي یوسف، ص232-234).
قال: أخبرنا محمد بن الحسن عن الأجلح بن عبد الله عن سلمة بن كهيل عن كثير بن نمر الحضرمي قال: دخلت مسجد الكوفة من قبل أبواب كندة، وإذا نفر خمسة يشتمون علياً، وفيهم رجل عليه برنس يقول: أعاهد الله لأقتلنه. قال: فتعلقت به وتفرق أصحابه. قال: فأتيت به علياً فقلت: إني سمعت هذا يعاهد الله ليقتلنك. قال: فقال: ادْنُ ويحك وقُلْ، من أنت؟ قال: أنا سوار المنقري. قال: فقال علي: خل عن الرجل. قال: فقلت: أخلي عنه وقد عاهد الله ليقتلنك؟ قال: أفأقتله ولم يقتلني؟ قال: فإنه قد شتمك. قال: فاشتمه إن شئت أو دع.
وبلغنا عن علي بن أبي طالب - رضي الله عنه - أنه بينا هو يخطب يوم الجمعة إذ حَكَمَت الخوارجُ من ناحية المسجد، فقال علي: كلمة عدل أريد بها باطل. لن نمنعكم مساجد الله أن تذكروا فيها اسمه، ولن نمنعكم الفيء ما دامت أيديكم مع أيدينا، ولن نقاتلكم حتى تقاتلونا. ثم أخذ في خطبته.
وبلغنا أن علي بن أبي طالب قال يوم الجمل: لا يُتبَع مدبر، ولا يقتل أسير، ولا يؤتَ على جريح، ولا يكشف ستر، ولا يؤخذ مال (الأصل للشیباني، ج7، ص512-513).
(قال الشافعي - رحمه الله تعالى -): روي عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين - رضي الله تعالى عنهما - قال دخلت على مروان بن الحكم فقال ما رأيت أحدا أكرم غلبة من أبيك ما هو إلا أن ولينا يوم الجمل فنادى مناديه لا يقتل مدبر ولا يذفف على جريح.
(قال الشافعي): فذكرت هذا الحديث للدراوردي فقال ما أحفظه يريد يعجب بحفظه هكذا ذكره جعفر بهذا الإسناد. قال الدراوردي أخبرنا جعفر عن أبيه أن عليا - رضي الله تعالى عنه - كان لا يأخذ سلبا وأنه كان يباشر القتال بنفسه وأنه كان لا يذفف على جريح ولا يقتل مدبرا.
(قال الشافعي - رحمه الله تعالى -): أخبرنا إبراهيم بن محمد عن جعفر بن محمد عن أبيه أن عليا - رضي الله تعالى عنه - قال في ابن ملجم بعد ما ضربه أطعموه واسقوه وأحسنوا إساره إن عشت فأنا ولي دمي أعفو إن شئت وإن شئت استقدت وإن مت فقتلتموه فلا تمثلوا.
(قال الشافعي - رحمه الله تعالى -): ولو أن قوما أظهروا رأي الخوارج وتجنبوا جماعات الناس وكفروهم لم يحلل بذلك قتالهم لأنهم على حرمة الإيمان لم يصيروا إلى الحال التي أمر الله عز وجل بقتالهم فيها بلغنا أن عليا - رضي الله تعالى عنه - بينما هو يخطب إذ سمع تحكيما من ناحية المسجد لا حكم إلا الله عز وجل فقال علي - رضي الله تعالى عنه - كلمة حق أريد بها باطل لكم علينا ثلاث لا نمنعكم مساجد الله أن تذكروا فيها اسم الله ولا نمنعكم الفيء ما كانت أيديكم مع أيدينا ولا نبدؤكم بقتال (الأم، ج4، ص229-230).
أخبرنا سفيان بن عيينة عن عمرو بن دينار عن أبي فاختة أن عليا - رضي الله تعالى عنه - أتي بأسير يوم صفين فقال لا تقتلني صبرا فقال علي " لا أقتلك صبرا إني أخاف الله رب العالمين " فخلى سبيله ثم قال أفيك خير أيبايع؟ (الأم، ج4، ص237).
@Al_Meerath
روایتی از امام باقر علیه السلام در عامه در تأیید قرآنیت معوذتین
حدثنا مطلب بن زياد، عن محمد بن سالم قال: قلت لأبي جعفر: إن ابن مسعود محا المعوذتين من مصحفه! فقال: اقرأ بهما (مصنف ابن أبي شیبة، ج15، ص536). در یک چاپ به جای «سالم»، «أسلم» آمده است.
مؤید این روایت در شیعه:
حدثنا علي بن الحسين عن أحمد بن أبي عبد الله عن علي بن الحكم عن سيف بن عميرة عن أبي بكر الحضرمي قال قلت لأبي جعفر ع: إن ابن مسعود كان يمحو المعوذتين من المصحف فقال ع: كان أبي يقول إنما فعل ذلك ابن مسعود برأيه و هما من القرآن (تفسیر القمي، ج2، ص450).
محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن علي بن الحكم عن سيف بن عميرة عن داود بن فرقد عن صابر مولى بسام قال: أمنا أبو عبد الله في الصلاة المغرب فقرأ المعوذتين ثم قال هما من القرآن (الکافي، ج3، ص317).
و عن أبي عبد الله الصادق ع: أنه سئل عن المعوذتين أ هما من القرآن؟ فقال الصادق ع نعم هما من القرآن فقال الرجل إنهما ليستا من القرآن في قراءة ابن مسعود و لا في مصحفه فقال أبو عبد الله ع أخطأ ابن مسعود أو قال كذب ابن مسعود هما من القرآن قال الرجل فأقرأ بهما يا ابن رسول الله في المكتوبة قال نعم... (طب الأئمة، ص114).
در روایات دیگری نیز گفته شده که امام معوذتین را در نماز خواندهاند یا امر به خواندن آن در نماز واجب کردهاند (الکافي، ج3، ص314؛ تهذیب الأحکام، ج2، ص96)، اما تصریحی به بحث ابن مسعود نشده است.
#قرائات
@Al_Meerath
إن الذین یجحدون بمحمد (ص) کاذبون
عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، أَنَّهُ قَالَ: " مَنْ قَالَ كَمَا يَقُولُ الْمُؤَذِّنُ، فَإِذَا قَالَ: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ قَالَ: وَأَنَا أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، إِنَّ الَّذِينَ يَجْحَدُونَ بِمُحَمَّدٍ كَاذِبُونَ، كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ عِدْلُ مَنْ كَذَّبَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ " (مصنف عبد الرزاق، ج1، ص480).
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيِ : عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «مَنْ سَمِعَ الْمُؤَذِّنَ يَقُولُ: أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، فَقَالَ- مُصَدِّقاً مُحْتَسِباً-:" وَ أَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، أَكْتَفِي بِهَا عَمَّنْ أَبى وَ جَحَدَ، وَ أُعِينُ بِهَا مَنْ أَقَرَّ وَ شَهِدَ" ، كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ عَدَدُ مَنْ أَنْكَرَ وَ جَحَدَ، وَ مِثْلُ عَدَدِ مَنْ أَقَرَّ وَ عَرَفَ» (الکافي، ج6، ص130).
روایاتی دیگری نیز در این موضوع در محاسن، کافی، فقیه، و علل آمده است (وسائل الشیعة، ج5، ص453).
@Al_Meerath