🔴روایت هاشمی از حماسه ۲۳ تیر ۷۸؛ جمعیت زیادی آمده بود، خاتمی موافق برخورد با افراطیون بود
▪️پیشتر از خاطرات هاشمی در سالهای پایانی دهه ۷۰ نوشتیم از سالهایی که دولت اصلاحات برسر کار است و دوره جولان افراطیون؛ هاشمی در خاطرات این سالها، دفتر خاتمی را اتاق فرماندهی ناآرامیها دانسته بود
▪️هاشمی درباره حوادث کوی دانشگاه ۷۸ و حماسه ۲۳ تیر که ختم غائله با حضور حماسی مردم است هم روایت قابل تاملی دارد، از جمله اینکه «حصور مردم را خیلی زیاد» توصیف میکند و دیگر اینکه میگوید «آقای خاتمی هم موافق برخورد» با افراطیون بوده.
▪️این بخشها که مربوط به روزهای ۲۲ و ۲۳ تیر ۷۸ است را در ادامه میخوانید:خاطره هاشمی رفسنجانی ۲۲ تیر ۱۳۷۸: گزارشي از وسعت خرابكاريهاي امروز و واگذاري مقابله به س.پ. ا. ه دادند. دربارة نحوه برخورد با عوامل اخلال - چه در صحنه و چه محركان و گروههاي پشت صحنه - و نحوه محاكمه و تبليغات، توضیح دادند. آقاي خاتمي هم مخالفتي ابراز نكرد.
▪️خاطره هاشمی رفسنجانی ۲۳ تیر ۱۳۷۸: امروز در سراسر ایران، برای تقویت ارکان نظام و رهبری، بخاطر جبران اهانتها و انتقادهای مخالفان و دشمنان و حوادث دانشگاهها، تجمع و راهپیمایی بود و حضور مردم خیلی بیشتر از انتظار و هیجان و شور مردم هم بیشتر از راهپیمایی معمولی بود. عفت که خودش به دانشگاه رفته بود، تلفنی گفت که حضور کمی و کیفی مردم خیلی زیاد است و مردم عکسی از آقای خاتمی همراه ندارند.
✍فرهیختگان
بیداری
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یااباعبدالله 🤚🙏♥️
السلام علیک یا علی بن محمد ایها الهادی
🤚🙏♥️
✨💐میلاد باسعادت امام هادی علیه السلام مبارک و پربرکت باد
🎥کلیپ کوتاه مولودی ، یا مولا یا هادی ✨💐
#استوری
#میلاد_امام_هادی
#حاج_میثم_مطیعی
#هیئت_مجازی
#شب_زیارتی_امام_حسین
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
❤️ عاشقانه_دو_مدافع❤️ #قسمت_پنجاه_ نهم واسه دیدنش روز شماری میکردم ... هر روز که میگذشت ذوق و شوق
❤️ عاشقانه_دو_مدافع❤️
#قسمت_شصت
یدفعه به خودم اومدم . مامان از نگرانی رو صورتش قطرات اشک بود و بابا
هم کلی عرق کرده بود.
_ مامان دستم رو گرفت: اسماء مادر باز هم خواب دیدی ؟؟
سرمو به نشونه ی تایید تکون دادم و نفس عمیقی کشیدم.
صدای اذان تو خونه پخش شد.
بلند شدم آبی به دست و صورتم زدم و وضو گرفتم.
_ بارون نم نم دیشب، شدید شده بود و رعد و برق هم همراهش بود.
چادر نمازم رو سر کردم و نمازمو خوندم.
بعد از نماز مثل علی تسبیحات حضرت زهرا رو بادست گفتم.
بارون همینطور شدید ترمیشد وصدای رعد و برقم ییشتر...
دستمو بردم سمت گردنم و گردنبندی که علی برام گرفته بود گرفتم دستم
و نگاهش کردم.
یکدفعه بغضم گرفت و شروع کردم به گریه کردن
گوشیم زنگ خورد....
_ گوشیم زنگ خورد اشکهامو پاک کردم و گوشیمو برداشتم. یعنی کی
میتونست باشه این موقع صبح
حتما علی
گوشی رو سریع جواب دادم
الو سلام بفرمایید
سلام خوبی اسماء اردلانم
- إ سلام داداش ممنونم شما خوبید چرا صداتون گرفته
_ هیچی یکم سرما خوردم. زنگ زدم بگم من با
_ علی یکی دو ساعت دیگه پرواز داریم به سمت تهران
- إ شما هم میاید؟؟ الان کجایید
_ آره ایندفعه زودتر برمیگردم. الان دمشقیم
- علی خودش کجاست چرا زنگ نزد؟؟
_ علی نمیتونه حرف بزنه. فعلا من باید برم خدافظ
- مواظب خودتو باشید خدافظ
_ پوووفی کردم و گوشی رو انداختم رو تخت...
به انگشتر عقیقی که اردلان برامون از سوریه آورده بود نگاه کردم
خیلی دوسش داشتم چون علی خیلی دوسش داشت
ساعت ۶ بود. یک ساعتی خواییدم
وقتی بیدار شدم صبحونمو خوردم و لباس های جدیدی رو که دیشب
آماده کرده بودم رو پوشیدم یکم به خودم رسیدم و روسریمو به سبک
لبنانی بستم.
_ یکمی از عطر علی رو زدم و حلقمو تو دستم چرخوندم و از انگشتم در
آوردم.
پشتش رو که اسم خودم و علی و تاریخ عقدمو تو حرم رو نوشته بودیم نگاه
کردم.
لبخندی زدم و بوسیدمش و دوباره دستم کردم.
تصویری رو که کشیده بودم رو لوله کرده بودم و با پاپیون بستمش.
_ اردلان دوباره زنگ زد و گفت که بریم خونه ی علی اینا میان اونجا ...
گل های یاسو از تو گلدون برداشتم
چادرم رو سر کردم و تو آینه نگاه کردم
_ الان علی منو میدید دستش رو میذاشت رو قلبش و میگفت: اسماء وای
قلبم
خندیدم و از اتاق خارج شدم
مامان و بابا یک گوشه نشسته بودن و با اخم به تلویزیون نگاه میکردن.
_ إ مامان شما آماده نیستین ؟الان اونا میرسن...
مامان که حرفی نزد
بابا برگشت سمتم. لبخند تلخی زدو گفت: تو برو دخترم ما هم میایم
تعجب کردم: چیزی شده بابا
دخترم یکم با مادرت بحثمون شده
باشه من رفتم پس شما هم زود ییاید. مامان جان حالا دامادت هیچی
پسرتم هستاااا
با سرعت پله ها رو رفتم پایین سوار ماشین شدم و حرکت کردم
_ با سرعت خیلی زیاد رانندگی میکردم که سریع برسم خونه ی علی
بعد از یک ربع رسیدم
ماشینو پارک کردم و دوییدم
در خونه باز بود
پس اومده بود. یه عالمه کفش جلوی در بود
زیر لب غر میزدم و وارد خونه شدم: اینا دیگه کی هستن؟ حتما دوستاشن.
دیگه اه دیر رسیدم. الان علی ناراحت میشه
_ وارد خونه شدم همه ی دوستای علی بودن با دیدن من همه سکوت
کردن
_ اردلان اومد جلو. ریشهاش بلند شده بود. چهرش خیلی خسته بود.
دوییدم سمتشو بغلش کردم. سرمو دور خونه چرخوندم. مامان بابا علی
داداش پس بقیه کوشن؟ علی کوش ؟؟؟
چیزی نگفت وبا دست به سمت بالا اشاره کرد
اتاقشه ؟؟
آره ....
بدو بدو پله ها رو رفتم بالا به این فکر میکردم که چقدر تغییر کرده. حتما
اتاقشه ؟؟
آره ....
بدو بدو پله ها رو رفتم بالا به این فکر میکردم که چقدر تغییر کرده. حتما...
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
✍خانم.علـــی.آبادی
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
✨زندگی هدیه ایه که نباید حروم بشه ، شما نمیدونید برگه بعدی زندگیه چیه
✨باید روی تک تک روزاش حساب کنی…
✨💞✨
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
@Alachiigh
📣🔴مسابقه 📣🔴مسابقه
🔷🔶🔹🔸عیدانه تا غدیر
💐ضمن عرض تبریک بمناسبت فرا رسیدن عید سعید غدیر خم ،
عید ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام💐
با 👈#مسابقه_تا_غدیر ،در خدمت همراهان همیشگی کانال @آلاچیق خواهیم بود
✅شرایط شرکت در مسابقه 👇👇
👈 1⃣فقط کافیه بمدت ۳ شب
هرشب به 2 سوال کوتاه و بسیار راحت جواب بدید
👈2⃣عضویت در کانال #آلاچیق
👈منبع سوالات ،نهجالبلاغه
👈🎖جوایز مسابقه: 👇😍👇🎖
💵 5 جایزه 50000 تومانی 😍
👈ارسال سوالات از روز شنبه ۲۵ تیرماه
👈مهلت پاسخ گویی و اعلام نتایج یک هفته بعد از اتمام مسابقه
💐✨✨با ما همراه باشید در این مسابقه و مسابقات بعدی
🔵👇👇👇🔵
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۶۰ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
🌹شهید بابک نوری هریس🌹
✍قسمتی از وصیت زیبای شهید :
《به تو حسادت میکنند، تو مکن. تو را تکذیب میکنند، آرام باش. تو را میستایند، فریب مخور. تو را نکوهش میکنند، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک میخوانند، مسرور مباش... آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت 》(از امام پنجم)
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴❌یه جواب خیلی صریح از استاد #رحیم_پور_ازغدی به اونایی که میگن حجاب اختیاری باشه نه اجباری
کپی کن عالیه👌🙏
#حجاب_عفاف
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭕️ مرحبا به قاطعیت بایدن
🔹امیرعبداللهیان :ابتکار جدید ایران در مذاکرات احیای برجام، به تعویق انداختن موضوع لیست سیاه درمقابل تضمین اقتصادی برجام است.
ما یک ایده به آمریکاییها پیشنهاد کردیم، به تعویق انداختن موضوعات مرتبط با لیست سیاه در برابر این که شرکتهای ایرانی از مزایای اقتصادی و سهم خود در برجام برخوردار شوند.
🔹 بایدن در فلسطین اشغالی: سپاه را از لیست تروریستی خارج نمیکنم حتی به قیمت نابودی برجام!
▪️این چندمین عقب نشینی مذاکره کنندگان ایرانی در برابر آمریکا و اروپا در مذاکره موسوم به "احیای برجام" است!
هر چقدر مذاکره کنندگان ایرانی کوتاه می آیند، آمریکا محکم تر و قاطعانه تر پیش روی می کند! به نظر می رسد در این عرصه، آمریکائیها «انقلابی» اند و مذاکره کنندگان ایرانی «دیپلمات»!
▪️ پیشنهاد جدید مذاکره کنندگان ایرانی به آمریکاییها : نیازی به حذف سپاه از فهرست گروههای تروریستی نیست! ( این در حالی است که لزوم خارج کردن سپاه از فهرست گروههای تروریستی تا چند روز پیش، خط قرمز مذاکره کنندگان ایرانی در مذاکرات برجام بود!!)
❇️ با ادامه این مسیر بعید نیست تا چند ماه دیگر امتیازاتی به آمریکا و اروپا داده شود که "ظریف و عراقچی" هم به آن اعتراض کنند!
❇️ آقای رئیسی!
مطمئن باشید احیای برجام با این دست و دلبازی گروه مذاکره کننده ایرانی در دادن امتیاز به آمریکا به اندازه" یک دلار" هم گشایشی در وضعیت اقتصادی کشور ایجاد نخواهد کرد و فقط یک نتیجه خواهد داشت : روسفید شدن روحانی ، ظریف ، عراقچی و مدافعان رابطه با آمریکا و سرشکستگی حامیان اقتصاد مقاومتی !!
▪️لطفا اجازه ندهید این «خسارت محض» در زمان ریاست جمهوری شما به ج.ا.ا تحمیل شود و تاریخ نام شما را در کنار روحانی ، ظریف ، سیروس ناصری ، عراقچی و فتحعلیشاه قاجار ثبت کند!
✍ دکتر #کوشکی
#تحلیل سیاسی
🎋〰🍃
@Alachiigh
💢در این نقاشی که منتسب به هموطنان زرتشتی است پوشش زن ایرانی کامل ترسیم شده. حالا یه عده میخوان از غرب تقلید کنند حرفی نیست فقط دیگه تاریخ ایران را تحریف نکنند!
😊😎
#حجاب_اجبارى
🗣رسول امینی🇮🇷
گفتمان
#حجاب
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
❤️ عاشقانه_دو_مدافع❤️ #قسمت_شصت یدفعه به خودم اومدم . مامان از نگرانی رو صورتش قطرات اشک بود و بابا
❤️ عاشقانه_دو_مدافع❤️
#قسمت_شصت_یکم [پایانی]
بدو بدو پله ها رو رفتم بالا به این فکر میکردم که چقدر تغییر کرده.
حتما ریشهاش بلند شده و صورتش مثل اردلان سوخته
_ رسیدم به دم اتاقش گل و زیر چادرم قایم کردم و در زدم
جواب نداد. یه صداهایی شنیدم
درو باز کردم
پدر مادر علی و فاطمه خودشون انداخته بودن رو یه جعبه و گریه میکردن
فاطمه با دیدن من اومد جلو بغلم کرد. حالم دست خودم نبود معنی این
رفتاراشو نمیفهمیدم سرمو دور اتاق چرخوندم اما علی رو ندیدم.
فاطمه رو از خودم جدا کردم و پرسیدم .علی کوعلی ؟؟؟؟؟؟؟؟
گریه ی همه شدت گرفت رفتم جلو تر بابا رضا از رو جعبه بلند شد و
نگاهم کرد .
_ یک قسمت از جعبه معلوم بود یه نفر خوابیده بود توش
کم کم داشتم میفهمیدم چی شده
خندیدم و چند قدم رفتم جلو گل از دستم افتاد
بابا رضا فاطمه و مامان معصومه رو با زور بردن بیرون
مامان معصومه که بلند شد
علیمو دیدم
آروم خواییده بود و اطرافش پراز گل یاس بود
کنارش نشستم و تکونش دادم: علی پاشو الان وقت خوابه مگه میدونم
خسته ای عزیزم. اما پاشو یه بار نگاهم و دوباره بخواب قول میدم تا خودت
بیدار نشدی بیدارت نکنم قول میدم ...
_ إ علی پاشو دیگه، قهر میکنما
چرا تو دهنت پنبه گذاشتی
لبات چرا کبوده
مواظب خودت نبودی تو مگه به من قول ندادی مواظب خودت باشی
دستی به ریشهاش کشیدم. نگاه کن چقد لاغر شدی ریشاتم بلند شده تو
که هیچ وقت دوست نداشتی ریشات انقد بلند بشه. عیبی نداره خودم برات
کوتاهشون میکنم. تو فقط پاشو...
ی
بیا من دستاتو میگرم کمکت میکنم
_ علی دستهات کو جاشون گذاشتی
عیبی نداره پاشو
پیشونیشو بوسیدم و گفتم:نگاه کن همیشه تو پیشونی منو میبوسیدی حالا
من بوسیدمش
علی چرا جوابمو نمیدی قهری باهام. بخدا وقتی نبودی کم گریه کردم.
پاشو بریم خونه ی ما ببین عکستو کشیدما. وسایل خونمونو هم خریدم.
باید لباس عروسو باهم بگیریم پاشو همسر جان
_ إ الان اشکام جاری میشه ها. تو که دوست نداری اشکامو بیینی
علی داری نگرانم میکنیا پاشو دیگه تو که انقد خوابت سنگین نبود.
کم کم به خودم اومدم
چشمهام میسوخت و اشکام یواش یواش داشت جاری میشد
علی نکنه ...نکنه زدی زیر قولت. رفتی پیش مصطفی ...
حالا دیگه داد میزدم و اشک میریختم
علی پاشو
قرارمون این نبود بی معرفت تو به من قول دادی
محکم چند بار زدم تو صورتم. دارم خواب میبینم، هنوز از خواب بیدار
نشدم
سرمو گذاشتم رو پاهاش: بی معرفت یادته قبل از اینکه بری سرمو
گذاشتم رو پاهات یادته قول دادی
_ برگردی یادته گفتی تنهام...تنهام نمیراری
من بدون تو چیکار کنم چطوری طاقت بیارم
علی مگه قول نداده بودی بعد عروسی بریم پابوس آقا
علی پاشو. من طاقت ندارم پاشو من نمیتونم بدون تو
_ کی بدنت رو اینطوری زخمی کرده الهی من فدات بشم. چرا سرت
شکسته
پهلوت😭😭😭 چرا خونیه دستاتو کی ازم گرفت علی پاشو فقط یه بار نگاهم کن
به قولت عمل کردی برام گل یاس آوردی
علی رفتی رفتی پیش خانوم زینب نگفت چرا عروستو نیاوردی
عزیزم به آرزوت رسیدی رفتی پیش مصطفی
منو یادت نره سلام منو بهشون برسون. شفاعت عروستو پیش خدا بکن
بگو منو هم زود بیاره پیشت بگو که چقد همو دوست داریم
_ بگو ما طاقت دوری از همو نداریم
بگو همسرم خودش با دستهای خودش راهیم کرد تا از حرم بی بی زینب
دفاع کنم بگو خودش ساکم رو بست و پشت سرم آب ریخت که زود
برگردم
بگو که زود برگشتی اما اینطوری جون تو بدنت نیست.
_ تو بدن من هم نیست.
تو جون من بودی و رفتی
اردلان با چند نفر دیگه وارد اتاق شدن که علی رو ببرن
میبینی علی اومدن ببرنت. الانم میخوان ازم بگیرنت نمیزارن پیشت باشم.
علی وقت خداحافظیه
بازور منو از رو تابوت جدا کردن
با چشمام رفتن علی از اتاق دنبال میکردم صدای نفس هامو که به سختی
میکشیدم میشنیدم...
🥀شادی روح مطهر همه شهدا صلوات 🙏
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
✍خانم.علـــی.آبادی
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
✳️ هفته ای دوبار صبحانه میوه بخورید.👇
🔹زیرا بهترین روش برای کوچک کردن شکم و پهلو است.
🔹خوردن میوههای به خصوص کم قند و کم چرب به دلیل فیبر بالا باعث کاهش چربی و کاهش وزن می شود یک عدد سیب و دو عدد خیار.
#صبحانه
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍃
@Alachiigh
هدایت شده از آلاچیق 🏡
📣🔴مسابقه 📣🔴مسابقه
🔷🔶🔹🔸عیدانه تا غدیر
💐ضمن عرض تبریک بمناسبت فرا رسیدن عید سعید غدیر خم ،
عید ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام💐
با 👈#مسابقه_تا_غدیر ،در خدمت همراهان همیشگی کانال @آلاچیق خواهیم بود
✅شرایط شرکت در مسابقه 👇👇
👈 1⃣فقط کافیه بمدت ۳ شب
هرشب به 2 سوال کوتاه و بسیار راحت جواب بدید
👈2⃣عضویت در کانال #آلاچیق
👈منبع سوالات ،نهجالبلاغه
👈🎖جوایز مسابقه: 👇😍👇🎖
💵 5 جایزه 50000 تومانی 😍
👈ارسال سوالات از روز شنبه ۲۵ تیرماه
👈مهلت پاسخ گویی و اعلام نتایج یک هفته بعد از اتمام مسابقه
💐✨✨با ما همراه باشید در این مسابقه و مسابقات بعدی
🔵👇👇👇🔵
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۶۱ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
🌹🌹🌹
شما یادتون نمیاد یه زمانی به
جای میز ریاست به سیم خاردار میچسبیدن
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
استوری جالب #علیرام_نورایی باشعور..
میگم یه وقت زشت نباشه..
ماجرای سفر #بایدن به #اسرائیل و #عربستان
#آمریکا #بازیگران
alirum
🎋〰🍃
@Alachiigh
405-sedayeenghelab_ir.mp3
2.19M
📢 #صدای_انقلاب شماره: 405
💠 چرا حکم آیت الله جنتی باز هم تمدید شد؟
🎙 کارشناس برنامه: دکتر یدالله جوانی
#شورای_نگهبان
#آیت_الله_جنتی
#فقیه
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 نتیجه ائتلاف عربستان، رژیمصهیونیستی، آمریکا در منطقه 😱☺️
#روشنگری
#ثامن
#عید_غدیر
🎋〰🍃
@Alachiigh
فكرهای منفی این قدر در ذهن باقی میمانند و دنبال هم میچرخند تا تبدیل به یک کلاف سر در گم می شوند...
پس ....👇
⭐️افکار مزاحم را از خودتون دور کنید.
✨✨✨✨✨✨
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🎋〰🍃
@Alachiigh