🔹 میرزا فخرالدین جزائری بیان میکند: ما به مرحوم مدرّس گفتیم که این پول از کجا رسیده است؟ ایشان فرمود: یک نفر از سمت #رضاخان آمده و این پول را آورده تا من از مبارزه با او دست بردارم. من گفتم: اگر اعلی حضرت اجازه بدهند که این پول صرف مبارزه با خود ایشان شود، من میپذیرم!
🔹 میرزا فخرالدین بیان کرده است که من در مجلس حاضر بودم که آن سرهنگی که پولها را آورده بود، آمد و آنها را برداشت و برد.
🔹 استاد سید محمّد جواد شبیری فرمودند: تا به اینجای داستان، نقل آیت الله والد بود. #مجلّه ای بود که اوایل انقلاب توسط #ایرج_افشار چاپ میشد. شاید نام آن #مجلّه_آدینه بود. آن سرهنگی که پولها را برده بود با این روزنامه مصاحبه نموده بود و واقعه را نقل کرده بود و بیان کرده بود که بله ما آن مقدار پول را نزد آقای مدرّس بردیم و ایشان نپذیرفت.
🔹پس از چاپ این مجلّه، شخص دیگری در این مصاحبه اشکال کرده بود که آن زمان از اساس، اسکناس هزارتومانی وجود نداشته است. چگونه چنین ادّعاهای کذبی توسط سرهنگ بیان گشته است.
🔹 ما که قضیه را با جزئیات از جناب آیت الله والد شنیدیم، مستحضر بودیم که در موارد خاص، این اسکناسها چاپ میشده و اشکال وارد نبوده است.
🔹 یک زمانی این قضیه مطرح شد و در #فضای_مجازی هم مورد توجّه قرار گرفت. برخی پس از نقل داستان در فضای مجازی، تصویر اسکناسهای هزارتومانی از موزه بانک مرکزی که در آن زمان چاپ شده بود را نیز قرار داده بودند.
#قسمت_سوم
📚 درس خارج فقه، استاد سید محمّد جواد شبیری، مورخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۱
🔰eitaa.com/Alemin "زندگانی عالمان"