🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (7)
💠شهدایی که در #فتنه_تیرماه_78 خودشان را برای یاری #رهبرشان رساندند
🌷تیر ماه ١٣٧٨ بود، سردار باقرزاده اكيپ هاى #تفحص را جمع كرد و گفت: «مردم #تماس مى گيرند و درخواست مى كنند؛ مراسم تشييع شهدا بگذاريد تا #عطر_شهدا حال و هواى جامعه را عوض كند.»
🌷 سردار گفت: «برويد در مناطق به شهدا التماس كنيد و بگوييد شما همگى #فدايى_ولايت هستيد. اگر صلاح مى دانيد به يارى رهبرتان برخيزيد.»
🌷چند روز گذشت. يك روز صبح به محور عملياتى بدر و خيبر رسيديم. برای رفع تكليف، همان جملات سردار را گفتم. ناهار را كه خورديم، برگشتيم به اهواز. همان روز در #شلمچه تعدادى شهيد پيدا شد. چند ساعتى بيشتر در پادگان نبودم كه گفتند از #هور تماس گرفتند كه #شهيدى پيدا شده است.
🌷چند روز گذشت و از #شرهانى و #فكه، نيز هر روز خبرهاى خوشى مى رسيد. شب بود، مشغول خوردن شام بوديم كه #سردار تماس گرفت: «چه خبر؟» گفتم: «شهدا خودشان را رساندند. درهاى #رحمت خدا باز شد.» گفت: «فردا صبح، شهدا را به تهران بفرست.» از تعداد شهدا پرسيد، گفتم: «هنوز شمارش نكرده ام.»
🌷....و همين طور كه گوشى را با كتفم نگه داشته بودم، شروع كردم به #شمردن: «١٦ تا فكه؛ ١٨ تا شرهانى و.....كه در مجموع #٧٢ تا شهيد هستند.» سردار گفت: الله اكبر! روز #عاشورا هم ٧٢ نفر پاى #ولايت ايستادند.» سعى كردم به بهانه اى معطل كنم
تا تعداد شهدا بيشتر شود، اما نشد.
📚 كتاب آسمان مال آنهاست، ص۵۰
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🍃🌹🍃🌹
🔴🔴🔴۲۰ اسفند سالروز تولد ذوالفقار سید علی
#سردار سلیمانی؛ نماد مبارزه حق علیه باطل/تولدت مبارک ای دلیرمرد عرصه جهاد؛ ان شاالله برایمان بمانی و در رکاب مهدی موعود بر پیکره ظلم طاغوتی بتازی
بهترین هدیه تولد را از امام جامعه گرفتی و شدی ذوالفقارسید علی .../شاید آغازی باشد برای تولدی دوباره در #گام_دوم_انقلاب
http://Sapp.ir/deldadegi
دلدادگی💙
#سردار25_ساله_ای_که_معادلات_دشمن_را_بهم_ریخت
🚫جایزه برای کشتن فرمانده 20 ساله🚫
🌷 #شهید_محمود_کاوه، به کمک هم رزمانش، با عملیات های پی درپی، #ضد_انقلاب را در کردستان #منفعل و مستأصل😰 نموده بودند.
🌷تا جایی که در اوج #درماندگی، برای زنده یا کشته شهید کاوه #جایزه🎁 تعیین کرده بودند
🌷شجاعت و سرعت عمل و #نبوغ نظامی ایشان، موجب گشت که نام #کاوه بر سر زبان ها بیفتد و ضد انقلاب همواره به دنبال راهی برای از میان بردن ایشان باشد
🌷ضد انقلاب به حّدی به نام ایشان هم #حساسیت داشت که یکی از هم رزمان ایشان در عملیات آزادسازی #شهر_بوکان و سد بوکان، می گفت: «وارد تأسیسات سد بوکان که شدیم، دیدیم کفِ ورودی آن سد نوشته اند «محمود کاوه» که هر کس آمد، اسم محمود را #لگد کند👣 و داخل برود، از بس که از محمود #متنفر بودند».
🌷 ضد انقلاب برای #سر بعضی پاسدارها هزار تومان جایزه می گذاشت؛
خیلی که ارزش طرفشان می رفت بالا، سرش را سه هزار تومان هم می خریدند💰
🌷چند ماه بعد، بوکان که آزاد شد، قیمت سر محمود کاوه به #دو_میلیون_تومان هم رسید. 😳
🌷یازدهم شهریورماه۱۳۶۵ روح این #سردار شجاع اسلام و #سرباز وارسته حضرت بقیه الله الاعظم (عج) در عملیات #کربلای۲ بر بلندای قله ۲۵۱۹ حاج عمران به #پرواز درآمد و دل صخره و کوه، یاد و خاطره #شجاعتهای بینظیر او را در خود ثبت کرد
#تکرار_یک_خاطره....
#عکس_باز_شود
....باور کنید حس کردم انگار همین یک ساعت پیش او را دفن کرده اند.به این تازگی بود!!
سه شنبه ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
از صبح زود خودم را به #گلزار_شهدا رساندم. ولی هر چه تلاش کردم و گفتم عکاس و فیلمبردارم و میتونم خبرها را بهتر رسانه ای کنم چون کارت تردد نداشتم فایده ای نداشت ونتوانستم وارد محیط گلزار شوم.
به خود #سردار متوسل شدم و زود جواب گرفتم سردار مرا به حضور پذیرفت. کنار دیوار مهدیه صاحب الزمان (عج) رو بروی محلی که برای دفن سردار بود نشسته بودم که متوجه همهمه و گریه اشخاصی که کنار قبر حضورداشتن و در حال آماده کردن قبر بودند شدم. دوربینم را برداشتم و شروع به فیلمبرداری شدم.بوی عطر فضا را پر کرده بود.دیوار کنار قبر #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی کمی فروریخته بود. شخصی که داخل قبر بود حال عجیبی داشت. می گفت کفن شهید تازه بود و حتی نایلونی که دور شهید بود بخار زده بود.سریع دیوار قبر را ترمیم کردند و من بودم و یک دنیا #عشق ....
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
#رفیق_شهید
🔸 فرماندهای که از شلوغی مراسم تشییعش میترسید ...
ادامه👇👇
🔸 فرماندهای که از شلوغی مراسم تشییعش میترسید ...
یڪ روز بعد از پایان عملیات والفجر۸ تویوتا را روشن کرد و به سمت آبادان حرکت کردیم. حالش آشفته بود تا به حال اینگونه او را ندیده بودم، یک به یک شهدا را یاد میکرد و برایشان گریه میکرد، گفتم حالا چرا اینقدر ناراحتی گفت: «بیشتر برای زمان بعداز شهادتم ناراحتم»
متوجه حرفش نشدم با تعجب گفتم: بعداز شهادت که ناراحتی نداره ! گفت: « برای ما داره از آنجایی که من فرمانده بودم، مردم و مسئولین مرا میشناسند. ناراحتم و میترسم از آن روزی که وقتی شهید بشوم، تشییع جنازهام شلوغ شود، مسئولین بیایند، برایم تبلیغات ڪنند. کل استان اعلامیه پخش کنند. این است که برای بعداز شهـادتم هم ناراحتم ، من خودم را شرمنده شهدایی که واقعاً زحمت کشیدند و نامی از آنها نیست میدانم.
با این اعتقادی که داشت، خدا به او عنایت کرد و بعد از شهادتش، مفقود ماند و تشییع نشد. مدتها از زمان شهادتش گذشت تا اینکه در سال ۱۳۷۴بهمراه هفتاد و چند تن از شهدای مازندران تشییع شد.
✍ راوی: همرزم شهید
#سردار #شهید_محمد_حسن_طوسی
#جانشین_فرمانده_لشکر۲۵کربلا
#شهادت_عملیات_کربلای۸
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــ
🔰 کفن تازه شهید یوسف الهی در روز تدفین شهید سلیمانی
💠باور کنید حس کردم انگار همین یک ساعت پیش او را دفن کرده اند.به این تازگی بود!!
📆سه شنبه ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
🌷از صبح زود خودم را به #گلزار_شهدا رساندم. ولی هر چه تلاش کردم و گفتم عکاس و فیلمبردارم و میتونم خبرها را بهتر رسانه ای کنم چون کارت تردد نداشتم فایده ای نداشت ونتوانستم وارد محیط گلزار شوم.
🌷به خود #سردار متوسل شدم و زود جواب گرفتم سردار مرا به حضور پذیرفت. کنار دیوار مهدیه صاحب الزمان (عج) روبروی محلی که برای دفن سردار بود نشسته بودم که متوجه همهمه و گریه اشخاصی که کنار قبر حضورداشتن و در حال آماده کردن قبر بودند شدم.
🌷دوربینم را برداشتم و شروع به فیلمبرداری شدم. بوی عطر فضا را پر کرده بود. دیوار کنار قبر #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی کمی فروریخته بود. شخصی که داخل قبر بود حال عجیبی داشت.
🌷می گفت کفن شهید تازه بود و حتی نایلونی که دور شهید بود بخار زده بود.سریع دیوار قبر را ترمیم کردند و من بودم و یک دنیا #عشق ....
💠یکی از خادمین محترم گلزار شهدا اونجا حضور داشتن و شاهد قضیه بودن💠
#عارف_جبهه🔻
♨️امشبم همه میخوابیم♨️
🔰چه اونا که گفتن پای نظام و سپاه هستند.
چه اونها که #علیه_سپاه شعار دادند و فحش دادند.
🔰ولی یک عده پای همون پدافند، پای همون شاسی، امشب #نمیخوابند
۴۰سال است که نمیخوابند‼️
🔰 #برادر عزیزی که پای پدافند نشستی دست و دلت نلرزد !! حتی اونی که دارد فحش میدهد به امید بیدار بودن تو، خودش و زن و بچه اش راحت میخوابند.
🔰 #تو صبور باش
اينها داعش نديده اند. جهاد نكاح و فروختن #ناموس را به نظاره ننشسته اند. تجاوز به زن و فرزند را در مقابل چشم شان شاهد نبوده اند😭
🔰كسى اطفال دوساله آنها را مجبور نكرده با #سر_بريده پدر فوتبال كند . زنده پوست كندن و به آتش افكندن🔥 و هر روز و هر ساعت انتحار و انفجار و هزاران جنايت و قصه نا گفته كه هيچ درنده اى در حق #هم_نوع خود نكرد❌
🔰تو صبور باش كه قدر #عافيت كسى داند كه به مصيبتى گرفتار ايد. قدر يك شب در امنيت خوابيدن را از افغانستانى بپرس و از آواره سوری و عراقی و لبنانی. آنها به عظمت کار تو و بزرگی و جایگاه #سردار علمدارت بهتر واقفند تا برخی هموطنان ایرانی تو که این روز ها به تو فحش دادند😔
🔰انها نمیدانند و در عجبم که چگونه درک نمی کنند⁉️ که اگر تو نباشی #داعش حسرت همین فحش دادن را نیز به دل آنها خواهد گذاشت. ترامپ هم دیگر توئیت نخواهد کرد و شعار دهندگان نیز #هیچگاه مرد میدان نبوده اند
🔰اینها در پناه امنیتی که #تو و سردارانت برای تأمین آن از جان مایه گذاشتی فقط نامردانه و نابخردانه بلدند فحش بدهند
تو صبور باش و پای ماشه بمان
شهادت
شوخی نیست!
به حرف نیست!
قلبت را بو میڪنند
بوی دنیا دهد
رهایت میڪنند....
وتوبوی خدا میدادی...
#سردار
🔹ماه رمضان بود. ابراهیم از جبهه برای مرخصی به ابرقو آمده بود. از اتفاق دچار بیماری سختی شدی. به حدی که در بستر افتاد و از درد به خود می پیچید. همه ناراحت بودیم. به خصوص وقتی که از درد ناله می کرد و می گفت: خدایا، این انصاف نیست که من از بیماری بمیرم، من باید به جبهه بروم و آنجا شهید شوم!
با گریه می گفت خود امام حسین باید مرا شفا بدهد تا به جبهه بروم، جان خودم را فدای اسلام کنم و شهید شوم!
شب با همین درد به خواب رفت. نیمه شب با گریه بیدار شد. همه از صدای گریه ابراهیم بیدار شدند. گفتیم چی شده؟
گفت خواب عمو حسین را دیدم که با تن بی سر به سمت من می آمد!
عموی ابراهیم پیش از این شهید شده بود.
صبح وسایلش را جمع کرد تا به جبهه برود. پدر مادر مانع شدند. گفتند تو بیمار هستی. خیلی جدی گفت: امام حسین بیماری من را شفا داد، به خاطر قولی که به آقا امام حسین دادم می خواهم همین امروز به جبهه بروم و در عملیات پیش رو شرکت کنم!
راوی خواهر شهید
🍃🌷🍃
#سردار شهید ابراهیم موحدی