eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
231 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
پنجشنبه ویاد شهدا خاصا شهیدان امنیت دراین دوماه اخیر 🇮🇷اسامی و محل شهادت شهدای امنیت و ترور مهر و آبان ماه ۱۴۰۱🇮🇷 ---------------------------------------------------------------- : ۱. طلبه ۲. ۳. حسنوند ۴. ۵. ۶. ۷. ------------------------------------- : ۸. ------------------------------------- : ۹. (گرمسار) -------------------------------- ۱۰. : ۱۱. - ۱۲. - ۱۳. - نیروی امنیتی ----------------------------------- : ۱۴. (سراوان) ۱۵. ایرانشهر ۱۶. (خاش) ۱۷. (زاهدان) ۱۸. (زاهدان) ۱۹. (زاهدان) ۲۰. (زاهدان) ۲۱. (زاهدان) ۲۲. (زاهدان) ۲۳. (زاهدان) ۲۴. (زاهدان) ۲۵. (سراوان) ۲۶. (سراوان) ۲۷. ۲۸. ( ) ---------------------------------------- : ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴.۳۵. دو نفر مجهول الهویه ----------------------------------- : ۳۶. ۳۷. ---------------------------------------- : ۳۸. دانشجو ۳۹. دانشجو ۴۰. ( ) ۴۱. ۴۲. ( ) -------------------------------------- : ۴۳. (ملایر) -------------------------------------- : ۴۴. ( ) ------------------------------------- : ۴۵. (شهدای ) ۴۶. (شهدای شاهچراغ) ۴۷. (شهدای شاهچراغ) ۴۸. (شهدای شاهچراغ) ۴۹. (شهدای شاهچراغ) ۵۰. (شهدای شاهچراغ) ۵۱. (شهدای شاهچراغ) ۵۲. ۸_ساله (شهدای شاهچراغ) ۵۳. (شهدای شاهچراغ) ۵۴. (شهدای شاهچراغ) ۵۵. (شهدای شاهچراغ) ۵۶. (شهدای شاهچراغ) ۵۷. (شهدای شاهچراغ) ۵۸. ( ) ۵۹. (شیراز) ۶۰. (شیراز) ۶۱. (لارستان) ۶۲. (لارستان) --------------------------------------- : ۶۳. (آمل) ۶۴. (آمل) ۶۵. (آمل) --------------------------------------- : ۶۶. (بوکان) ۶۷. (بوکان) ۶۸. (بوکان) ۶۹. (ارومیه) --------------------------------------- : ۷۰. (سنندج) ۷۱. (سنندج) ۷۲. (کامیاران) ۷۳. (مریوان) ------------------------------------ : ۷۴. -------------------------------------- : ۷۵. ------------------------------------- : ۷۶. ( کیاشهر ) ۷۷. (لاهیجان) ۷۸. (رشت) ------------------------------ مرز شمال غرب: ۷۹. ۸۰. ---------------------------- : ۸۱. ------------------------- 💔۸۱ شهید ۸۱شهید ۸۱شهید💔 ویاد شهید مدافع حرم که دوروز پیش درسوریه بشهادت رسید هدیه نثار ارواح مطهر همه شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
⭕️اولین سالگرد شهید مدافع امنیت پوریا احمدی...
✍دیروز رفتیم دیدار یک خانواده شهید و شرحه شرحه برگشتیم. 😔 دیدار خانواده شهیدی که هنوز سال شهیدشون نرسیده بود. به ما گفتن شهید امنیت هست و ما تصورمون این بود که از نیروهای انتظامی، سپاه، بسیج و یا اطلاعات بودن که شهید شدن. ولی وقتی رسیدیم و روایت خانواده را شنیدیم، کلا هنگ کردیم. شهید که از قضا آدم مذهبی هم بوده، یکی از روزهای اغتشاشات سال 1401  از مغازه ای که با برادر خانمش شریک بوده، به خونه برمی گرده، همسرش هم زنگ می زنه بهش که پیروزی شلوغه و مواظب باش. اون هم می گه باشه و زودتر می آد تا برسه پیش بچه ها تا تنها نباشن، چون همسرش توی بیمارستان کار می کرده و شیفت بوده. توی راه می بینه اغتشاش گرها ریختن سر چند تا خانم با حجاب و دارن کتکشون می زنند و چادر و روسری از سرشون می کشند. می ره کمکشون تا از زیر دست اون ها نجاتشون بده. ولی اغتشاش گرها می ریزند سرش و با چوب و قمه و هر چی که می تونند، می زننش. انقدر می زنند که خون و جونی در بدنش نمی مونه، به یک جوب پناه می بره و یک وری اون تو می مونه، باز هم انقدر می زنند که طرفی که سمت بیرون بوده، کامل آش و لاش می شه. وقتی اغتشاش گرها فکر می کنند این بنده خدا مرده، می رن. این شهید که کمی هنوز جون داشته از توی جوب بلند می شه تا بره، همین طور که مشغول رفتن بوده، دوباره یکی می آد و یک چاقو به سمت قلبش می زنه. و بعد هم بقیه می رسند و با چوب و سنگ و هر چی که می رسه بهش می زنند. تا نیروهای بسیج می رسند و دورش را می گیرند تا بیشتر از این کتک نخوره. آمبولانس خبر می کنند، ولی اغتشاش گرها آمبولانس را هم به آتیش می کشند. بعد از یک ساعت و خورده که کلی خون از این بنده خدا رفته بوده، یک پیکان وانت را پیدا می کنند و یواشکی می گذارنش اون تو و می رسونند بیمارستان. در بدو ورود به بیمارستان، به اتاق عمل می برنش، و چهار عمل روش انجام می دن و .... همسر شهید می گفت وقتی بالاخره پیداش کردم و رسیدم بیمارستان، پرستار می گفت خانم این تا صبح تمام می کنه، امید نداشته باش. با یه حالت بدی و این هنوز توی ذهنش بود. شهید ما دوازده روز بین مرگ و زندگی در تقلا بوده و اجازه آب خوردن هم نداشته. همسرش می گفت، می گفته فقط بهم آب بدید، هر کاری بگید می کنم. ولی در نهایت نمی تونند بهش آب بدن و تشنه لب شهید می شه. خانواده شهید می گفتن بنرهای تسلیت را نصب کردیم، تا مراسم ختم بگیریم. ولی همه بنرها را کشیدن پایین و پاره کردن. از نیروی انتظامی خواستیم امنیت مراسم ختم را تامین کنند ولی گفتن نیرو نداریم. در نتیجه از ترس مراسم را در شهرستان خودمون گرفتیم. می گفتن امسال هم که برامون بنر زدن، اومدیم دیدیم بنر را کندن. دل خونی داشتن از شایعات، از دروغ ها، از بی مهری ها. یک خانواده ساده که حالا بدون پدر زندگی را توی یک منزل پنجاه متری که نمی دونم اجاره ای بود یا نه، می گذروندن. دختری که توی اوج نوجوانی بی پدر شده بود و حتی تحمل جلسه دیدار ما را نداشت و نیومده بود. همسری که با هر صحبتی اشک توی چشماش جمع می شد و یاد همسر مهربونش می افتاد. دختر کوچیک شیرین زبونی که توی همون جلسه دل همه ما را برد و هر از چندگاهی می گفت، می تونم منم حرف بزنم و عکس پدرش را بغل می کرد تا ازش عکس بگیریم. آقا بگذارید روضه آخر را بخونم. همسر شهید می گفت، دختر بزرگم می گه مامان یک سری توی دفاع مقدس رفتند و با دشمنان جنگیدند و شهید شدن. یک سری رفتن و مدافع حرم شدن و با داعش جنگیدن و داعش کشتشون. ولی پدر من توی همین شهر کشته شد. همشهری هاش کشتنش. توی چند متری خونمون شهید شد. مردم همین شهر، همین مردمی که صبح تا شب کنار ما راه می رن، کشتنش. دسته جمعی. با بدترین حالت. تا تونستند بهش چاقو زدن، تا تونستن سنگ زدن، حتی با پا لگد زدن، بعد هم که دارن خانواده شون را آزار می دن. براتون آشنا نیست؟ !