eitaa logo
اشعار استاد لطیفیان
846 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
( گلچینی از بهترین اشعار شاعر آیینی استاد علی اکبر لطیفیان ) @AliakbarLatifian https://eitaa.com/joinchat/1458372643C546a22635b اين كانال توسط دوستداران استاد لطیفیان اداره ميگردد و ارتباطی با ایشان ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
ما سائلِ غَمیم بدنبال ماتَمیم در روز چند بار سَرِ سفره یِ غمیم بالاى بامِ خانه تو را جار میزنیم زهرا اگر قبول کند مثل پرچمیم مابین گریه فاطمه سر میزند به ما فرقى نمیکند که زیادیم یا کمیم ما را اگر غلام سیاه آفریده اند خیلى شبیه رخت سیاه مُحَرّمیم هم تو کنار مایی و هم ما کنار تو یعنى هنوز هم که هنوز است با همیم امروز پاى روضه یِ تو گریه مى کنیم فردا شریک حج رسول مُکَرّمیم هنگام گریه قطره به قطره تَبَرُّکیم هنگام گریه آب فراتیم، زمزمیم با تو در این زمینِ خدا آشنا شدیم ممنون آن گناهِ نخستینِ آدمیم ما را بخر، ضرر بده اصلا، چه میشود؟ خوبیم یا بدیم همینیم دَرهَمیم واى از کسى که پیر شد و کربلا نرفت ما کربلا نرفته فقیر دو عالمیم گریه بده وگرنه ازینجا نمیرویم ما سائلِ غَمیم بدنبال ماتمیم /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
عاشقانِ مَدارجِ عالى در عروجند با سبکبالى از خداوند پُر شدم دیشب تا مرا کرد از خودم خالی دلِ دنیا گریز باید داشت معرفت نیست جنس بقالی ذبح کردم تعلقاتم را جای آن گوسفندِ هر سالی تا که یکبار هم شده راحت بزنم دور تو پر و بالی بار اگر بار عشق معشوق است راضیم من به شغل حَمّالى خاکِ پاى تو را به من دادند نیست مانند من خوش اقبالى جبرییل تو می شویم اگر برسد از تو غوره یِ کالى ما فقیران اگر غذا نرسد بیشتر می کنیم خوشحالى گریه های جوانیم حتماً می دهد بار در کهنسالی عرفه آمد و همه رفتند سمت گودال "جاى ما خالى" همه رفتند ساربان هم رفت تو هنوزم میان گودالى به تو دستم نمیرسد، اصلاً... تو برایم همیشه آمالى /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بلند مرتبه شاهی و پیکرت افتاد همین که پیکرت افتاد خواهرت افتاد تو نیزه خوردی و یک مرتبه زمین خوردی هزار مرتبه زینب، برابرت افتاد همینکه از طرفِ جمعیت،دو تا چکمه رسید اوّلِ گودال، مادرت افتاد تو را به خاطر دِرهم چه دَرهمت کردند چنانکه شرحِ تَنِ تو به آخرت افتاد ولی به جان خودت خواهرت مُقصّر نیست در آن شلوغی اگر بارها سرت افتاد خبر رسید که انگشتر تو را بردند میان راه، النگوی دخترت افتاد کنار خیمه رسیده است لشگرِ کوفه وَ خواهرِ تو به یادِ برادرت افتاد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
این اشک نیست، آب زُلال و مطّهر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوضِ کوثر است ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پایِ مجلس این روضه‌ها، تَر است چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است فردا کنارِ فاطمه با آبروتر است ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعۀ سبزِ محشر است فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است در حجّ و در عبادت و در سجد‌ه‌های شب گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است ما را از این تلاطم دنیا، هَراس نیست تا کشتی نجاتِ حسینی، شناور است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بر روی دستم غیرِ خاکستر نیاوردم شرمنده ام حالا که بال و پَر نیاوردم تو بی محلی کردی و من ریختم در خود اما صدایش را همیشه در نیاوردم من به شما یک جان ناقابل بدهکارم چیزی از این بهتر نبود آخر نیاوردم از چه مرا در پشت این در معطلم کردی اصلاً شما گفتید سر، من سر نیاوردم؟! كار خودش را كرد آن یكبار دل دادن یك بار دل آوردم و دیگر نیاوردم تكلیفِ دیوانه بلاتكلیفی اش باشد من نیز تكلیفی از این بهتر نیاوردم من هر كه را آوردم اینجا از غلامان شد یعنی در این خانه بجز نوكر نیاوردم این خانواده نوكرانش محترم هستند من بی طهارت نامی از قنبر نیاوردم كوه گناهی را به كاهی گاه میبخشند آخر من از كار شما سر در نیاوردم خیلی دلش میخواست یك شب كربلا باشم من آرزوی مادرم را بر نیاوردم... /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بالا نرفت آن که به پایِ تو پا نشد آقا نشد هر آن که برایت گدا نشد مقصود از تَکَلّم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آن که کلیمِ شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عَزّ وَ جَلّ خون بها نشد در خلقتش زمین و مکان های محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد گر چه هزار سال برای تو گریه کرده اند یک گوشه از حقوقِ لَبِ تو ادا نشد ما گندمِ رسیده یِ شهرِ رِیِ توایم شکر خدا که نان تو از ما جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلایِ تو روزی ما نشد داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
تازه رسیده از سَفَرِ کربلا سرت بینِ تَنِ تو فاصله افتاده تا سرت با پهلوی شکسته و با صورت کبود کُنجِ تنور کوفه کشانده مرا سرت پیشانی ات شکسته و موهات کم شده خاکستر تنور چه کرده است با سرت؟ رگ های گردنت چقدر نامرتب است ای جان من چگونه مگر شد جدا سرت؟ این جای سنگ نیست، گمان می کنم حسین افتاده است زیر سُمِ اسب ها سرت... باید کمی گلاب بیارم بشویمت خاکی شده است از ستم بی حیا سرت چشمان تو همیشه به دنبال زینب است تا اربعین اگر برود هر کجا سرت /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بر رویِ دست ماندنِ این بارها بس است غیر از تو رو زدن به خریدارها بس است در لطفِ تو تحمّلِ آهِ فقیر نیست فیّاض را صدای گرفتارها بس است این نفس مانع است، خودت برطرف نما بین من و تو چیدنِ دیوارها بس است من بندگی زِ ترس جهنم نمی کنم بنده شدن به خاطرِ اجبارها بس است! خیلی گناه می کنم و توبه می کنم دیگر بس است... این همه تکرارها بس است این بار را بخر... که دگر راحتم کنی بیهوده رفتنِ سرِ بازارها بس است تو سفره را برای همه پهن می کنی در مهربانیِ تو همین کارها بس است ما را بهشت هم نبر... اما قبول کن! لبخند تو برای گنه کارها بس است آری فقط حسین مرا رد نمی کند از این به بعد رفتن دَربارها بس است /علی اكبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
تا مرا در گناه دید حسین زودتر از همه دَوید حسین باید از او فقط شنید خدا باید از ما فقط شنید: حسین گِل مردم به ما چه مربوط است گِل ما را که آفرید حسین در اِزای دو قطره خون گلوش از خدا خلق را خرید حسین حج نرفتیم، کربلا رفتیم کعبه را سمت ما کشید حسین کعبه هم در طواف می‌گوید لک لبیک یا شهید، حسین آنقَدَر داد زد ته گودال تا به دادِ همه رسید حسین نیزه‌ها هر کدام طعمی داشت همه را یک به یک چشید حسین از زرنگی نیزه‌دار نبود به خدا نیزه را ندید حسین /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
چِل روز می شود که شدم جبرئیلِ تو ذبح عظیم گشتی و گشتم خلیلِ تو چِل روز می شود که فقط زار می زنم کوچه به کوچه نام تو را جار می زنم چِل روز می شود که بدون توأم حسین حالا پی نتیجه ی خونِ توأم حسین چِل روز می شود که حسینِ همه شدم حیدر شدم، حسن شدم و فاطمه شدم مردم به جنگ نائبة الحیدر آمدند در پیش من، تمام، به زانو در آمدند آثار مرگ در بدنم هست یا حسین پس روز اربعینِ منم هست یا حسین آبی که تر نکرد لبِ تشنه ی تو را حالا نصیب خاکِ مزارت شده أخا چِل روز پیش بود همینجا سرت شکست اینجا دل من و پدر و مادرت شکست چِل روز پیش بود به گودال رفتی و ... از پشت، نیزه خوردی و از حال رفتی و ... از تَلّ زینبیه رسیدم که وای وای بالا سرت نشستم و دیدم که وای وای نیزه زِ جای جای تنِ تو در آمده حتی لباسهای تنِ تو در آمده جمعیتی که بود به گودال جا نشد یک ضربه و دو ضربه... ولی سر جدا نشد دیدم کسی حسینِ مرا نحر می کند آقای عالمینِ مرا نحر می کند من را ببخش دست به گیسوی تو زدند من را ببخش چکمه به پهلوی تو زدند فرصت نشد زِ خاک بگیرم سر تو را فرصت نشد در آورم انگشترِ تو را می خواستم ببوسمت اما مرا زدند ناراحتم کنارِ تو با پا مرا زدند بین من و تو فاصله ها سَد شدند آه با اسب از روی بدنت رَد شدند آه در شهرِ کوفه بود که بال و پَرَم شکست نزدیک خانه ی پدریّ ام سَرَم شکست وای از عبور کردنِ مثل غلام ها وای از نگاه های سَرِ پُشتِ بام ها باور نمی کنی که سرم سایبان نداشت؟! در ازدحام، مَحمِلِ من پاسبان نداشت؟! تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم تقصیر من چه بود؟ برادر نداشتم از بس رسید سنگ به سمت جَبینِ من نزدیک بود پاره شود آستین من /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بالا نرفت آن که به پای تو پا نشد آقا نشد هر آن که برایت گدا نشد مقصود از تکلّم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آن که کَلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عزّ و جلّ خون بها نشد در خلقتش زمین و مکان های محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد گر چه هزار سال برای تو گریه کرده اند یک گوشه از حقوق لَبِ تو ادا نشد ما گندم رسیده یِ شهرِ رِیِ توایم شکر خدا که نان تو از ما جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
اگر چه بال و پَرِ ناتوانمان دادند ولی برای پَریدن زمانِمان دادند خبر دهید دوباره به بالِ فطرس ها مجالِ پر زدن آسمانمان دادند به احترام ملائك امانت حق را به دست فاطمه یِ مهربانمان دادند بدون واسطه امشب كنار سجّاده تمام حُسن خدا را نشانمان دادند قسم به بوسه ی لب های سبز پیغمبر برای بردن نامت زبانمان دادند امام سوم دنیا، امام عاشورا اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا برای آن كه بیابیم ما خدایت را گرفته ایم نشانی ردّ پایت را برای آن كه به سمت خدایشان ببری گرفته اند ملائك نخِ عبایت را و جبرئیل دلش تنگ می شد ای آقا نمی شنید اگر یك شبی صدایت را فرشتگان مُقرّب هنوز حیرانند تو را به سجده درآیند یا خدایت را زمین به دور خودش چرخ می زند تا كه نشان دهد به سماوات كربلایت را امام سوم دنیا، امام عاشورا اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا  به بوم عشق به مژگان تر كشید تو را به وقت نافله های سحر كشید تو را نه از برای زمین ها و آسمان ها بود فقط برای خودش بود اگر كشید تو را تو را مشاهده كرد و اسیر رویت شد كه از جمال خودش خوب تر كشید تو را تو مثل جام پر از عشق و عاشقی بودی كه زینب آمد و یكباره سَر كشید تو را برای آن كه نشان زمینیان بدهد سوار نی شدی و در سفر كشید تو را امام سوم دنیا، امام عاشورا اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا تو آسمان بلندی و ما كبوتر ها نمی رسند به بالای بامِتان پَرها بدون بردن نام تو بی نتیجه بُوَد توسّلِ سَرِ سجّاده یِ پیمبرها شریعت از سخن تو حیات می گیرد تویی كه جاذبه بخشیده ای به منبرها تو جای خود، كه قیامت كسی نمی داند كجاست حدِّ نصاب مقامِ قَنبرها تو مثل كعبه‌ی سیّار آسمان بودی كه در طواف تو بودند جمله یِ سرها امام سوم دنیا، امام عاشورا اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا تو بی كران، تو بلندی، تو آسمان، تو صعود تو آفتاب، تو دریا، تو آب هستی و رود حكایت من و چشمم حكایت عَبد است حكایتِ تو و چشمت حكایتِ معبود و قبل از آن كه شود جبرئیل حاجیِ عشق كبوتر حرمت بود و كربلایی بود یكی زِ گریه كنان مُحَرَّمت موسی یكی ز مرثیه خوانان ماتمت داود به نیتِ همه‌ یِ خانواده، پیغمبر «حسین منی انا من حسین»می فرمود امام سوم دنیا، امام عاشورا اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا /علی اكبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
ما سائلِ غَمیم بدنبال ماتَمیم در روز چند بار سَرِ سفره یِ غمیم بالاى بامِ خانه تو را جار میزنیم زهرا اگر قبول کند مثل پرچمیم مابین گریه فاطمه سر میزند به ما فرقى نمیکند که زیادیم یا کمیم ما را اگر غلام سیاه آفریده اند خیلى شبیه رخت سیاه مُحَرّمیم هم تو کنار مایی و هم ما کنار تو یعنى هنوز هم که هنوز است با همیم امروز پاى روضه یِ تو گریه مى کنیم فردا شریک حجّ رسول مُکَرّمیم هنگام گریه قطره به قطره تَبَرُّکیم هنگام گریه آب فراتیم، زمزمیم با تو در این زمینِ خدا آشنا شدیم ممنون آن گناهِ نخستینِ آدمیم ما را بخر، ضرر بده اصلا، چه میشود؟ خوبیم یا بدیم همینیم دَرهَمیم واى از کسى که پیر شد و کربلا نرفت ما کربلا نرفته فقیر دو عالمیم گریه بده وگرنه ازینجا نمیرویم ما سائلِ غَمیم بدنبال ماتمیم /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بگذار زير پای تو نقاشی ام كنند در دومين هجای تو نقاشی ام كنند مثل كبوترانِ شب جمعه یِ حرم بگذار در هوای تو نقاشی ام كنند مثل كتيبه های قديمِ حسينيه در مجلسِ عزای تو نقاشی ام كنند جبريل مي شوم سر سجّاده ای اگر همسايه یِ دعایِ تو نقاشی ام كنند بگذار مثل مَشك پر از آب ، يك غروب در دست بچه های تو نقاشی ام كنند من نذر كرده ام كه به هنگام مردنم نزديك كربلای تو نقاشی ام كنند حتماً مرا بدون سَر و تشنه مي كِشَند روزی اگر برای تو نقاشی ام كنند آيا نمی شود كه در اين زير سنگ ها آقای من، به جای تو نقاشی ام كنند؟! /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
غير از غَمِ معشوق در عالَم خبرى نيست جايی خبرى نيست که از غم خبرى نيست پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست دنيا نتوانست زِ ما گريه بگيرد بين غم تو، از غم عالم خبرى نيست من توبه نکردم مگر از راه توسّل بی نام تو از توبه یِ آدم خبرى نيست گفتند درِ خانه ی غيرِ تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست رزقِ همه اينجاست و رَزّاق هم اينجاست والله درِ خانه یِ حاتم خبرى نيست "گرماى گُنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بينِ جهنم خبرى نيست از ناحيه توست عنايات خداوند بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست دَه ماه همه منتظر ماهِ تو هستند در سال به جُز ماهِ مُحرّم خبرى نيست عمامه ندارى و عبا نيز ندارى اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
عاشقانت میفروشند عیش را ، غم میخرند دل به پاى روضه میریزند ماتم میخرند باز هم شیرِ حلالِ مادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند مثل خار و خس در این سیلِ به راه افتاده ایم باز درهم آمدیم و باز دَرهَم میخرند ماه ها در یک طرف، ماه محرم یک طرف بیشتر از ماه ها ماهِ محرم میخرند اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم میخرند تا تو را داریم ما داراترینِ عالمیم بچه هاى ما درِ این خانه حاتم میخرند این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد اشک کالایى ست که در هر دو عالم میخرند گریه بر مظلوم تکوینا تقرّب آور است در حسینیه مرا حتى نخواهم میخرند مطمئنا روضه اى یا گریه اى در کار هست هر کجا عصیانى از فرزند آدم میخرند عده اى دَم میدهند و عده اى دَم میزنند پنج تن هم این وسط دارند از دَم میخرند گریه کن زهراست ما تنها سیاهى لشگریم باز با این حال و شکلِ گریه را هم میخرند /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بالا نرفت آن که به پایِ تو پا نشد آقا نشد هر آن که برایت گدا نشد مقصود از تَکَلّم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آن که کلیمِ شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عَزّ وَ جَلّ خون بها نشد در خلقتش زمین و مکان های محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد گر چه هزار سال برای تو گریه کرده اند یک گوشه از حقوقِ لَبِ تو ادا نشد ما گندمِ رسیده یِ شهرِ رِیِ توایم شکر خدا که نان تو از ما جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلایِ تو روزی ما نشد داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
تا مرا در گناه دید حسین زودتر از همه دَوید حسین باید از او فقط شنید خدا باید از ما فقط شنید: حسین گِل مردم به ما چه مربوط است گِل ما را که آفرید حسین در اِزای دو قطره خون گلوش از خدا خلق را خرید حسین حج نرفتیم، کربلا رفتیم کعبه را سمت ما کشید حسین کعبه هم در طواف می‌گوید لک لبیک یا شهید، حسین آنقَدَر داد زد ته گودال تا به دادِ همه رسید حسین نیزه‌ها هر کدام طعمی داشت همه را یک به یک چشید حسین از زرنگیِ نیزه‌دار نبود به خدا نیزه را ندید حسین /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بدون چون و بدون چرا... نمی‌ماندند شبيه رود، شبيه صبا، نمی‌ماندند چه کربلاست که عالم به‌ هوش می‌آيد پس از شنيدنِ چاووش‌ها نمی‌ماندند به التماس... به خواهش... به هر چه که می‌شد خلاصه قافله می‌رفت جا نمی‌ماندند چقدر با سَرِ زانو به کربلا رفتند از اشتياق حرم روى پا نمی‌ماندند فروختند النگوى نوعروسان را قديم معطّل اين چيزها نمی‌ماندند شب زيارتى اربعين، دهاتى‌ها به احترام تو در روستا نمی‌ماندند فقط دو مرتبه بايد به کربلا بروى بدين طريق بفهمى چرا نمی‌ماندند خدا نبود اگر اين "حسين، حسين" نبود و بندگان خدا با خدا نمی‌ماندند /علی اکبر لطیفیان/ @AliakbarLatifian
تا مرا در گناه دید حسین زودتر از همه دَوید حسین باید از او فقط شنید خدا باید از ما فقط شنید: حسین گِل مردم به ما چه مربوط است گِل ما را که آفرید حسین در اِزای دو قطره خون گلوش از خدا، خلق را خرید حسین حج نرفتیم، کربلا رفتیم کعبه را سمت ما کشید حسین کعبه هم در طواف می‌گوید لک لبیک یا شهید، حسین آنقَدَر داد زد ته گودال تا به دادِ همه رسید حسین نیزه‌ها هر کدام طعمی داشت همه را یک به یک چشید حسین از زرنگی نیزه‌دار نبود به خدا نیزه را ندید حسین /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
تا مرا در گناه دید حسین زودتر از همه دَوید حسین باید از او فقط شنید خدا باید از ما فقط شنید: حسین گِل مردم به ما چه مربوط است گِل ما را که آفرید حسین در اِزای دو قطره خون گلوش از خدا خلق را خرید حسین حج نرفتیم، کربلا رفتیم کعبه را سمت ما کشید حسین کعبه هم در طواف می‌گوید لک لبیک یا شهید، حسین آنقَدَر داد زد ته گودال تا به دادِ همه رسید حسین نیزه‌ها هر کدام طعمی داشت همه را یک به یک چشید حسین از زرنگیِ نیزه‌دار نبود به خدا نیزه را ندید حسین /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian