eitaa logo
اشعار استاد لطیفیان
854 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
( گلچینی از بهترین اشعار شاعر آیینی استاد علی اکبر لطیفیان ) @AliakbarLatifian https://eitaa.com/joinchat/1458372643C546a22635b اين كانال توسط دوستداران استاد لطیفیان اداره ميگردد و ارتباطی با ایشان ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
از سرِ شانه یِ در حالِ نمازِ سَحَرش چقدر بالِ ملک ریخته تا دور و برش او بزرگ است و در این خاک نمی گیرد جا آسمان است و رسیده ست زمانِ سفرش همه یِ شصت و سه سالش به غریبی طی شد می رود تا که خدایش نکند بیشترش یادِ شرمندگی از فاطمه می اندازد به خداوند قسم دیدنِ چشمان تَرَش ایستاده ست کسی پشتِ درِ خانه یِ او جبرئیل آمده انگار به مسجد به بَرَش سحرِ نوزدهم خانه یِ دختر بِرَوَد آنکه دلسوز ترین است برای پدرش دخترش نیز یقین داشت شبِ آخر اوست کاسه یِ آب نپاشید اگر پشت سرش همه مبهوت و همه مَحوِ نمازش بودند کاش این منبر و محراب نمی زد نظرش این طرف دستِ تَوسّل به عبایش که بمان آن طرف حضرت صدیقه بُوَد منتظرش /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
پهن شد سفره یِ احسان، همه را بخشيدی باز با لطف فراوان همه را بخشيدی ابر وقتی كه بِبارد همه جا می بارد رحمتت ريخت و يكسان همه را بخشيدی گفته بودند به ما سخت نميگيری تو... همه ديديم چه آسان همه را بخشيدی يك نفر توبه كند با همه خو ميگيری يك نفر گشت پشيمان همه را بخشيدی اين گنهكاری امروز مرا نيز ببخش تو كه ايام قديم ، آنهمه را بخشيدی حيف از ماهِ تو كه خرج گناهان بشود تو همان نيمه یِ شعبان همه را بخشيدی داشت كارم گره ميخورد ولی تا گفتم "جان آقای خراسان" همه را بخشيدی بی سبب نيست شبِ جمعه شبِ رحمت شد مادری گفت "حسين جان" همه را بخشيدی /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
مانند طفلِ دَر به دَری گریه میکنم مثل گدای پُشتِ دَری گریه میکنم اشک مرا زمانِ گدایی ندیده اند این بار چون تو میگذری گریه میکنم حالا که بین این همه مردم زیادی ام از این به بعد یک نفری گریه میکنم حتی اگر مرا بِزَنی قول میدهم با آب و تابِ بیشتری گریه میکنم تنبیه تو حواس مرا جمع میکند من سالها زِ خیره سَری گریه میکنم بار مرا کسی نخریده...تو می خری؟! بار مرا بخر، نخری گریه میکنم از چند جا شکسته پَرَم..ای شکسته بند! از غصّه یِ شکسته پَری گریه میکنم این روزه ها به درد قیامت نمیخورد دارم برای بی سِپَری گریه میکنم جانِ همان که زائر بابا نشد مرا یک کربلا بِبَر نَبَری گریه میکنم /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز شبِ عید است و خدا عیدیِ ما مانده هنوز دهه یِ آخرِ ماه اولِ راهِ سحر است بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز عیب چشم است اگر اشک ندارد،وَر نه سرِ این سفره یِ تو حال و هوا مانده هنوز کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم یا علیِّ دگری تا به خدا مانده هنوز گوئیا سفره یِ او دست نخورده مانده است او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز گریه ام صرف تُهی بودن اشکم نیست دستم از دامنِ محبوب جدا مانده هنوز وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت باز در نامه یِ من جرم و خطا مانده هنوز یک نفر بارِ زمین مانده یِ ما را بِبَرَد کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد از شما دور شدن زار شدن هم دارد هر که از چشم بیفتاد مَحَلّش ندهند عبد آلوده شدن خار شدن هم دارد عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت چشم بیمار شده تار شدن هم دارد همه با درد به دنبال طبیبی هستیم دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد ای طبیبِ همه انگار دلت با ما نیست بد شدن حسّ دل آزار شدن هم دارد آنقَدَر حرف در این سینه یِ ما جمع شده این همه عُقده تلنبار شدن هم دارد از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد نکند منتظر مردن مایی آقا ؟! این بدی مانعِ دیدار شدن هم دارد ما اسیریم اسیرِ غم دنیا هستیم غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
یا مهدی(عج) ای آخرین توسّلِ سبزِ دعای ما آیا نمی رسد به حضورت صدای ما؟ شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین بی تو چه زود می گذرد هفته های ما در این فراق تا که ببینی چه می کِشیم بگذار چشم های خودت را به جای ما موعودِ خانواده! کِی از راه می رسی؟ کِی مستجاب می شود "آقا بیای ما"؟ کی می شود بیایی و از پشت ابرها خورشیدهای تازه بیاری برای ما آقا اگر نیایی و بالی نیاوری از دست می رود سفرِ کربلای ما /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
مگر رَسول به وَصفش بیان کند سخنی که وصفِ ذاتِ خدا نیست کار همچو منی جواب هر چه که باشد نوازش است مرا خدا کند بِنَوازد مرا وَلو به " لَن " ی بساط حوزه کرم میکند ، چه ذوالکَرَمی بساط روضه عطا میکند ، چه ذوالمَنَنی به دست شیخ الائمه غدیر جان بگرفت بله ؛غدیر جوان شد زِ باده یِ کهنی ببین حدیث حدیث و ببین که بحث به بحث چگونه یک تنه رفته به جنگ تن به تَنی به جعفر بن محمد بگو بسوز و بساز مباش فکر حرم گَر نَواده یِ حسنی سیاه تر زِ همه روزگارِ پروانه ست اگر که شمع بسوزد میان انجمنی نخست آنچه صدا میکُند سَرِ زانوست اگر کشیده شود ناگهان سَرِ رَسَنی ببین چه بر سَرِ زن یا که مرد می آید طناب را بِکِشی ، تازیانه هم بزنی عبا نداشت که از خجلتش به سر بکشد  پناه برد به یک آستینِ پیرهنی چه سخت می گذرد مرد آبروداری طی طریق کند با غلام بددهنی اگر چه سوخته در ، جای شُکر آن باقی ست که میخِ در نگرفته به گوشه یِ بدنی اگر چه از نفس افتاده باز هم راضی ست که بین کوچه نیفتاده است هیچ زنی چه حرفها  نشنید و چه چیزها که ندید شکسته دل شد و آمد ولی چه آمدنی غریب نیز از اینجا نمی رود عُریان برای تو کفن آورده اند ، عجب کفنی /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
♦️آدرس کانال اشعار استاد علی اکبر لطیفیان♦️ در تـلـگـرام: https://telegram.me/joinchat/BRjMZkEaGselcvmy3DlGxQ در پـیـام رسـان ایـرانـی ایـتـا : https://eitaa.com/joinchat/1458372643C546a22635b 🆔 @AliakbarLatifian
یا امام رضا(ع) زائر شدم نسیم، صدایِ مرا گرفت از دستم التماسِ دعایِ مرا گرفت یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم آن قدر گریه کرد ، شَفایِ مرا گرفت یک پارچه گره زد و تا سالهایِ سال سهمیه یِ امام رضایِ مرا گرفت  صحنِ تو، آسمانِ تو، گنبد طلای تو حتی مَجالِ کرب و بلایِ مرا گرفت ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا تا اینکه آهو آمد و جایِ مرا گرفت ای دستگیر صبح قیامت سَرَم فدات هم خانواده هم پدر و مادرم فدات /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
یا علی بن موسی الرضا(ع) ساعات طوفان، وقتِ جزر و مَد رسیده نبضم چه محکم می زند تا صَد رسیده آیا قبولم می کند یا نه؟ ولی نه اصلا چرا این فکرهای بد رسیده اینجا تمامِ مهربانی مالِ آقاست اینجا مگر بر سینه دستِ رَد رسیده؟ سوت قطار آمد، کسی در پشت در گفت: ای جانمی جان اوّلِ مشهد رسیده از کوچه قلبم تا حرم یکباره پَر زد رَدّ پرم تا پرچم گنبد رسیده طوفان عشقت شست و شو داده دلم را چشم رئوفت آبرو داده دلم را دلشوره ای شیرین سَرِ بال و پَرَم هست هشت آسمان آیینه دَر دور و بَرَم هست باران غم هرگز نمی گیرد سراغم تا مهربانی های تو روی سَرَم هست وقفِ سَر انگشت پر از مِهرِ تو بوده- هرجا اگر نام و نشانی از کَرَم هست خوبیِ تو تا ناکجا تا آن سوی عرش هر قدر هم بالا و بالا می پَرَم هست این بچه آهو های اشکم زنده هستند تا گوشه های دنج و گرمِ این حرم هست داخل نمی آیم، دَمِ بابُ الجَوادم اینجا برای ما گداها بهترم هست شرط قبول افتادن ایمان، تویی تو خورشید عالم تاب من، سلطان تویی تو  /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند هر جا که می روند تعلّق نمی برند از آنچه که وَبال ببینند خالی اند عُشّاقِ روزگار ، سبکبال می پرند پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند دلداده یِ قدیمی آل پیمبرند   آنان که عاشق علی و فاطمه شدند مدیون خانواده یِ موسی بن جعفرند! ما عاشقیم عاشق زهرا و حیدریم ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم آدم بدون مهر تو انسان نمی شود سلمان بدون عشق، مسلمان نمی شود آن گردنی که تیغِ تو را بوسه می زند سوگند می خوریم ، پشیمان نمی شود وقتی کبوتران حریمت ، گرسنه اند گندم برای سفره یِ ما ، نان نمی شود باید هزار قرن ، حکومت کنی مرا سلطانِ چند روزه ، که سلطان نمی شود تو خوب جایی آمده ای سروری کنی هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود تو هشتمین پیمبر قرآنی منی حق خدا و حق مسلمانی منی تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی تو سجده ای و ساجد و مسجود و مسجدی تو عابدی و معبود و مَعبَدی تو کربلایی و نجفی و مدینه ای یعنی شهید و شاهد و مَشهود و مَشهدی نُه چشمه از علوم ، به قلب تو جاری است با این حساب ، عالمِ آل محمّدی تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت مانند آفتاب تو در رفت و آمدی ای آبرویِ جنّ و مَلَک خاکبوسی ات عالم فدای جلوه یِ شمس الشموسی ات /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
ما منتظریم از سفر برگردی یکروز شبیه رهگذر برگردی با کاسه یِ آب و مجمری از اسپند ما آمده ایم پشتِ در برگردی وقتی سَرِ شب که رفتنت را دیدیم گفتیم نمی شود سَحَر برگردی؟ ما منتظر تو ایم آقا نکند یک جمعه غروب بی خبر برگردی من گوشه نشین کوچه یِ بر گشتم ای کاش که از همین گذر برگردی پرواز نمی کنیم از اینجا باید در فصل نبود بال و پَر برگردی وقتش نرسیده است ای مرد ظهور با سیصد و سیزده نفر برگردی؟! /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
مَرهَم حریفِ زخم زبان ها نمی شود اصلاً جگر که سوخت مُداوا نمی شود گریه مکن بهانه به دست کسی مَده با گریه هات هیچ مدارا نمی شود خسته مکن گلوی خودت را برای آب با آب گفتن تو کسی پا نمی شود این قدر پیش پای کنیزان به خود مَپیچ با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود گیسو مکش به خاک دلی زیر و رو شود در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود باور کنم به در نگرفته است صورتت؟!... این جای تنگ و ... این قد و بالا... نمی شود با ضرب دست و پا زدنت طَشت می زنند جز هلهله، جواب مهیا نمی شود با غربتی که هست تو غارت نمی شوی نیزه به جای جایِ تَنَت جا نمی شود خوبی پشت بام همین است ای غریب پای کسی به سینه یِ تو وا نمی شود...! /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
ما سائلِ غَمیم بدنبال ماتَمیم در روز چند بار سَرِ سفره یِ غمیم بالاى بامِ خانه تو را جار میزنیم زهرا اگر قبول کند مثل پرچمیم مابین گریه فاطمه سر میزند به ما فرقى نمیکند که زیادیم یا کمیم ما را اگر غلام سیاه آفریده اند خیلى شبیه رخت سیاه مُحَرّمیم هم تو کنار مایی و هم ما کنار تو یعنى هنوز هم که هنوز است با همیم امروز پاى روضه یِ تو گریه مى کنیم فردا شریک حج رسول مُکَرّمیم هنگام گریه قطره به قطره تَبَرُّکیم هنگام گریه آب فراتیم، زمزمیم با تو در این زمینِ خدا آشنا شدیم ممنون آن گناهِ نخستینِ آدمیم ما را بخر، ضرر بده اصلا، چه میشود؟ خوبیم یا بدیم همینیم دَرهَمیم واى از کسى که پیر شد و کربلا نرفت ما کربلا نرفته فقیر دو عالمیم گریه بده وگرنه ازینجا نمیرویم ما سائلِ غَمیم بدنبال ماتمیم /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
مردی از خانواده یِ خورشید امتدادِ غمِ امامِ شهید         انعکاس صدای عاشوراست روضه های غروب های مناست مردِ سجاده، مردِ نافله ها مردِ شب زنده دارِ قافله ها مردی از جنس آیه یِ تطهیر خستگی های بُردن زنجیر هم سفر با ستارهٔ غم هاست «کربلا زاده» یِ محرّم هاست هم نژادِ امامِ بی کفنان دومین مرد کاروانِ زنان راه طی کرده یِ بیابان ها قدم زخمیِ مغیلان ها یاد خون طپنده یِ گودال خنده های زننده یِ گودال زخم بال و پَرِ کبوترها پا به پای اسارتِ سرها غیرت دست بسته یِ محمل شاهد التماسِ دخترها کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا هم رکاب صدای حنجرها برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ کودک زیر تازیانه یِ سرخ طفل رفته، خمیده برگشته باغ گل رفته چیده برگشته آفتاب کمی غروب شده ست گل یاس بنفشه کوب شده ست آشنای صدای سلسله هاست سوزش ناگهان آبله هاست او که آیینه یِ محرم بود گریه هایش به رنگ ماتم بود از ستاره گرفته تا شبنم از بنفشه گرفته تا مریم همه محو صدای او هستند پای مرثیه های او هستند /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
♦️آدرس کانال اشعار استاد علی اکبر لطیفیان♦️ در تـلـگـرام: https://telegram.me/joinchat/BRjMZkEaGselcvmy3DlGxQ در پـیـام رسـان ایـرانـی ایـتـا : https://eitaa.com/joinchat/1458372643C546a22635b 🆔 @AliakbarLatifian
عاشقانِ مَدارجِ عالى در عروجند با سبکبالى از خداوند پُر شدم دیشب تا مرا کرد از خودم خالی دلِ دنیا گریز باید داشت معرفت نیست جنس بقالی ذبح کردم تعلقاتم را جای آن گوسفندِ هر سالی تا که یکبار هم شده راحت بزنم دور تو پر و بالی بار اگر بار عشق معشوق است راضیم من به شغل حَمّالى خاکِ پاى تو را به من دادند نیست مانند من خوش اقبالى جبرییل تو می شویم اگر برسد از تو غوره یِ کالى ما فقیران اگر غذا نرسد بیشتر می کنیم خوشحالى گریه های جوانیم حتماً می دهد بار در کهنسالی عرفه آمد و همه رفتند سمت گودال "جاى ما خالى" همه رفتند ساربان هم رفت تو هنوزم میان گودالى به تو دستم نمیرسد، اصلاً... تو برایم همیشه آمالى /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
يا علی(ع) ديوانه یِ تو كار ندارد به جهنم كُفر است اگر پا بگذارد به جهنم جبريل اگر پيرِ عبادت شده باشد بي حُبِّ علی روی می آرد به جهنم گر دشمن خود را نسپاری تو علی جان زهرای تو حتماً بسپارد به جهنم ما اهل توائيم، عبد توائيم، اهل بهشتيم هركس كه تو را دوست ندارد به جهنم /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
ای مسیحایِ سامرا هادی آفتابِ مسیرِ ما هادی علی ابن مُحمّد ابن علی نوه یِ اوّل رضا هادی نیست جز دامن کرامتِ تو پَرده یِ خانه یِ خدا هادی ذکر هر چهارشنبه ام این است یا رضا یا جواد یا هادی به ملک هم نمی دهم هرگز گریه یِ زائر تو را هادی یک شبی را کنار ما ماندی سَرِ سجّاده جامعه خواندی تو دعا را معرفی کردی مرتضی را معرفی کردی با فراز زیارت سبزت راهِ ما را معرفی کردی مرتضی و حسین و فاطمه و مجتبی را معرفی کردی نه فقط اهل بیت را بلکه تو خدا را معرفی کردی سامرایت غریب بود اما کربلا را معرفی کردی با تو ما مرتضی شناس شدیم تا قیامت خدا شناس شدیم ریشه های محبتِ ما تو مزرعه های سبزِ دنیا تو خواهش سرزمین پائین من اشتیاقِ بهشت بالا تو گاه ابلیس می شوم بی تو گاه جبریل می شوم با تو می نمی دانم این که من دارم به تو نزدیک می شوم یا تو..... چه کسی از مسیر گُمراهی داده ما را نجات ؟ ...آقا تو تو مرا با ولایتم کردی آمدی و هدایتم کردی دوست دارم گدای تو باشم سائلِ دست های تو باشم مثل بال و پَرِ کبوترها دائماً در هوای تو باشم دوست دارم که از زمانِ اَزل تا ابد خاکِ پایِ تو باشم نیمه شب های ماه ذی الحجه زائر سامرایِ تو باشم یا دعایِ قنوت من باشی یا قنوتِ دعای تو باشم ما فقیریم سُفره ای وا کن سامرایی حواله یِ ما کن با تو این عقل ها بزرگ شدند اعتقادات ما بزرگ شدند پای دلهای شیعیان آن قدر گریه کردید تا بزرگ شدند با نگاه تو با محبت تو اِبن سکّیت ها بزرگ شدند خوب شد بچه های هیئت ما پای درس شما بزرگ شدند بچه های قبیله ما با کربلا کربلا بزرگ شدند بی تو دل های ما بهار نداشت مثل یک شاخه ای که بار نداشت /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
کار من نیست که بنشینم و املات کنم  شأنِ تو نیست که در دفترم انشات کنم  عین توحید همین است که قبل از توبه  باید اول برسم با تو مناجات کنم  سالی یک بار من عاشق نشوم می میرم  سالی یک بار اجازه بده لیلات کنم  همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همه جا  تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم؟  پدر خاکی و ما بچّه یِ خاکی توایم  حق بده پس همه را خاک کف پات کنم  از تو ای پیر طریقت که سرِ راه منی  آن قَدَر معجزه دیدم که مسیحات کنم  از خدا خواسته ام هر چه که دارم بدهم  جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم  تو همانی که خدا گفت: تو ربُّ الأرضی  سجده بر اَشهد ان لایی اِلّات کنم     مثل ما ماه پَیمبر به خودت ماه بگو  اشهد انّ علیّاً ولی الله بگو  آینه هستم و آماده ی ایوان شدنم  آتشی هستم و لبريز گلستان شدنم  چند وقتی ست به ایوان نجف سر نزدم  بی سبب نیست به جانِ تو پریشان شدنم  سفره یِ نان جویی پهن کن ای شاه عرب!  بيشتر از همه آماده یِ مهمان شدنم     آن که از کفر در آورد مرا مِهر تو بود  همه اش زیرِ سر توست مسلمان شدنم  از چه امروز نیفتم به قدومت، وقتی...  ختم شد سجده ی دیروز به انسان شدنم  روی خورشید تو خورشید پرستم کرده  با تجلّی تو در معرض سَلمان شدنم  دَهِ ذی الحجه یِ من هجده ذالحجه یِ توست  هشت روز است که آماده یِ قُربان شدنم  جان به هر حال قرار است که قربان بشود  پس چه خوب است که قربانی جانان بشود  شأن تو بود اگر این همه بالا رفتی  حقّ تو بود که بالاتر از این جا رفتی  شانه یِ سبز نبی باطنش عَرش الله است  تو از این حیث روی عرش مُعلّا رفتی  انبیا نیز نرفتند چنین معراجی  انبیا نیز نرفتند تو اما رفتی  به یقین دست خدا دست پیمبر هم هست  پس تو با دست خودت این همه بالا رفتی  باید این راه به دست دِگَری حفظ شود  علت این بود که تا خیمه یِ زهرا رفتی     تو ولی هستی و منجیِ ولایت، زهراست  تو هدایت گری و روح هدایت زهراست     آی مردم به خدا نیست کسی برتر از این  ازلی طینتِ اول تر و آخرتر از این  تا به حالا که ندیدند وَ بعد از این هم...  اسد الله ترين حضرت حیدرتر از این  هیچ کس نیست گَه عقد اُخوّت خواندن  بهر پیغمبر اسلام برادرتر از این  رفت از شانه یِ معراج نبی بالاتر  به خدا هیچ کجا نیست کسی سرتر از این  آن دو تا "ذات" در این مرحله یک "ذات" شدند  این پیمبرتر از آن، آن پیمبرتر از این  دستِ گرم پدر فاطمه در دست علی ست  بعد از این، بارِ نبوت همه در دست علی ست  /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
♦️آدرس کانال اشعار استاد علی اکبر لطیفیان♦️ در تـلـگـرام: https://telegram.me/joinchat/BRjMZkEaGselcvmy3DlGxQ در پـیـام رسـان ایـرانـی ایـتـا : https://eitaa.com/joinchat/1458372643C546a22635b 🆔 @AliakbarLatifian
ما دل نبسته‌ایم به اوضاعِ کار خویش دل خوش نکرده‌ایم به این کوله‌بارِ خویش باید خدا به داد دلِ بی‌کَسم رسد شیطان کُنَد وَگرنه دلم را شکار خویش رخت و لباس پاره نشانِ گدایی است ما را کریم رَد نکند از جوار خویش سوگند خورده است که بخشیده می‌شویم پس آمده است با همه‌یِ اعتبار خویش او قول داده است که ما را نمی‌زند خوبان نمی‌زنند به زیرِ قرار خویش با ذره‌پروری به چه جایی رسیده‌ایم ما را نشانده‌اند کریمان کنار خویش پروانه‌ایم و دُورِ علی‌وار می‌زنیم خارج نمی‌شود دل ما از مدار خویش فردای حشر فاطمه دنبال کار ماست کار تمام خلق می‌افتد به یار خویش   تا بشنویم نام حسین گریه می‌کنیم یکباره می‌دهیم زِ دست اختیار خویش /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
غير از غَمِ معشوق در عالَم خبرى نيست جايي خبرى نيست که از غم خبرى نيست پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست دنيا نتوانست زِ ما گريه بگيرد بين غم تو از غم عالم خبرى نيست من توبه نکردم مگر از راه توسّل بی نام تو از توبه یِ آدم خبرى نيست گفتند درِ خانه ی غيرِ تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست رزقِ همه اينجاست و رَزّاق هم اينجاست والله درِ خانه یِ حاتم خبرى نيست "گرماى گُنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بينِ جهنم خبرى نيست از ناحيه توست عنايات خداوند بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست دَه ماه همه منتظر ماه تو هستند در سال به جُز ماهِ مُحرّم خبرى نيست عمامه ندارى و عبا نيز ندارى اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
غم تا غم يار است، از غم خير ديديم از گريه و از آه و ماتم خير ديديم هر وقت دَم داديم تو بر ما دَميدى ما بين دم دادن دَمادَم خير ديديم ما در همين عالم به لطفِ روضه یِ تو اندازه یِ خيرِ دو عالم خير ديديم ماه خدا جاى خودش را دارد اما ما بيشتر ماه محرم خير ديديم از جاى جاىِ  کربلا که هيچ حتى از عکس هاى کربلا هم خير ديديم پشت و پناه کشور ما پرچم توست لحظه به لحظه زيرِ پرچم خير ديديم خير کثيرى که خدا فرمود گريه ست آيا از ين گريان شدن کم خير ديديم؟! ما گريه کن هاى تو با هم گريه کرديم ما گريه کن هاى تو با هم خير ديديم با يادِ يک معصوم وقتى گريه کرديم از چهارده معصوم ديدم خير ديديم /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
🔸آدرس کانال اشعار استاد علی اکبر لطیفیان🔸 در تـلـگـرام: https://telegram.me/joinchat/BRjMZkEaGselcvmy3DlGxQ در پـیـام رسـان ایـرانـی ایـتـا : https://eitaa.com/joinchat/1458372643C546a22635b 🆔 @AliakbarLatifian